تاریخ انتشار:
فرصتهای روحانی برای نقشآفرینی جهانی بخش خصوصی ایران
سنتشکنیهای مبارک
سفر اخیر رئیسجمهوری به ایتالیا و فرانسه در مطبوعات داخلی و خارجی انعکاس قابل توجهی داشت. با توجه به آنچه پیش و حین سفر اتفاق افتاد و بخشی از آن در عکسها و خبرهای کانالهای تلویزیونی، مطبوعات و گروههای مجازی منعکس شده، باید گفت رفتار دولت ایران با بخش خصوصی در این سفر، به مرحله جدیدی وارد شده است.
سفر اخیر رئیسجمهوری به ایتالیا و فرانسه در مطبوعات داخلی و خارجی انعکاس قابل توجهی داشت. با توجه به آنچه پیش و حین سفر اتفاق افتاد و بخشی از آن در عکسها و خبرهای کانالهای تلویزیونی، مطبوعات و گروههای مجازی منعکس شده، باید گفت رفتار دولت ایران با بخش خصوصی در این سفر، به مرحله جدیدی وارد شده است. یکی از جنبههای سفر اخیر روحانی به رم و پاریس، نمایش سطح جدیدی از حضور بخش خصوصی ایران در ساختار بالادستی دیپلماسی اقتصادی ایران بود.
از نگاه بنده، سپردن برنامهریزی و کارهای اجرایی هیات اقتصادی همراه ریاستجمهور به اتاق ایران، تمام مساله نیست. رئیسجمهور روحانی مهمان عالیرتبه هر دو فروم بخش خصوصی ایران-ایتالیا و ایران-فرانسه شد. حضور او سبب شد دولت میزبان هم در سطح نخستوزیر و وزیر خارجه در فروم اقتصادی همراه شود. روحانی هر دو نطق اقتصادی اصلی خود را در این دو فروم ادا کرد. نهتنها در شام رسمی نخستوزیری ایتالیا، بلکه در جلسه با مدیران غولهای اقتصادی فرانسه، رئیسجمهوری، رئیس اتاق و نمایندگان پرتعدادی از فعالان عضو هیات اقتصادی ایران را به همراه برد. معاونان رئیسجمهور، وزرای اقتصادی و رئیس کل بانک مرکزی هم هر جا بخش خصوصی طلب کرد، در جلسات تخصصی و پانلها حضور فعال داشتند.
تغییر در سطح همکاری سفارتخانهها با مقوله اقتصاد
تا پیش از این غالباً بخش خصوصی از عدم همکاری سفارتخانهها در مسائل اقتصادی گلهمند بوده است. این بار، جایی برای گله نماند. دکتر جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در نشست امسال سفرا در تهران، عملکرد اقتصادی را به عنوان شاخص اصلی ارزیابی سفارتخانهها تعیین کرد و گفت از گزارشهای بخش خصوصی در ارزیابی عملکرد بهره میبرد. این نشانه یک عصر جدید در وزارت امور خارجه کشورمان است. حداقل در این سفر و مقدمات آن ما نشانههایی از این دوره جدید را لمس کردیم. من میدانستم دکتر علی آهنی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در فرانسه ذائقه و توانایی کار اقتصادی دارد و سابقه ماموریتهای قبلی او هم گواه این مطلب است. اما دورادور آقای جهانبخش مظفری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا را یک چهره غالباً سیاسی میدیدم. هردو نفر با تمام وزنشان پای کار هیات اقتصادی آمدند. ایدههای خوب و روابط عالیشان، در توفیق برنامه هیات اقتصادی، محوری بود. رایزنهای اقتصادی عملاً عضو فعال تیم راهبری هیات شدند. دکتر آهنی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در فرانسه شخصاً ریزهکاریها را هم کنترل و چندباره مرور میکرد تا مطمئن شود همه چیز دیده شده است. من از کار
با این دو دیپلمات خبره و تیمشان خیلی لذت بردم و چیزها آموختم.
سطح همکاری دو سفیر کهنهکار ایران در پاریس و رم و تیم سفارتخانه با تیم اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در طول چند ماه برنامهریزی و سپس در اجرای برنامه هیات اقتصادی، بیسابقه بود. در روزها و شبهای پرتراکم رم و پاریس گاهی نمیشد عناصر سفارت را از عناصر مدیریتی اتاق ایران تمیز داد. این تعامل هنوز آرمانی نیست. ما ایرانیها، برای کار بینالمللی چندسازمانی کمتجربه و پرخطا هستیم. اما وقتی محیط پر از حسننیت و عزم همکاری باشد، نتیجه مطلوب حاصل میآید.
پیام تغییر رفتار دولت با بخش خصوصی
علاوه بر آنچه گذشت، در رم، وقتی محبوبترین دیپلمات تاریخ انقلاب اسلامی، دکتر محمدجواد ظریف، صندلی خود را در پانل ریاست جلسه به رئیس بخش خصوصی کشورمان سپرد و در پاریس، پایتخت کشور فرانسه وقتی دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان، محسن جلالپور، رئیس اتاق ایران را به عنوان نماینده اقتصاد ایران روی سن برد و در کنار خود نشاند، واضح بود که دولت اصرار دارد پیامی را به طرف اروپایی منتقل کند.
به گمان من، پیام دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری تاکید بر جایگاه اقتصاد در پارادایم جدید دولت ایران و البته رسمیت بخشیدن به نقش محوری بخش خصوصی در رفرم اقتصاد ایران بود. این دو پیام در جایجای موضعگیریهای روحانی در پاریس و رم آشکار بود.
ارزیابی آمادگی هیات اقتصادی
با توجه به توضیحات بالا ممکن است این سوال پیش آید که آیا هیات اقتصادی بخش خصوصی آماده چنین جایگاهی بود و آیا با این اتفاق و حسن نیت دولتمردان ایران، هیات بخش خصوصی کشورمان غافلگیر نشد؟
سیاست اقبال به بخش غیردولتی اقتصاد یکشبه اجرایی نمیشود. این اقتضای راهبرد اقتصاد مقاومتی است. هیات بخش خصوصی ایران هم خوب تدارک دیده شده بود تا درخور چنین صحنهای حاضر شود. تیم مجربی مرکب از سفارتخانه و اتاق ماهها با اتحادیه کارفرمایان فرانسه و کنفدراسیون صنایع کشور ایتالیا که نمایندگان اصلی بخش خصوصی این دو کشور در حال رایزنی و برنامهریزی بود. اتاق بازرگانی فرانسه و ایتالیا هم به کار گرفته شدند. دفتر ریاستجمهوری به عنوان هماهنگکننده بالادستی دو هیات سیاسی و اقتصادی در حال کار و تلاش بود. برنامهها تکتک، طراحی و مکانها بازدید و انتخاب شده بود. هواپیمای اختصاصی و تمهیدات لجستیک مناسب فراهم آمد. هزینههای حضور اعضای هیات اقتصادی از سوی خودشان تامین شد.
دو مطالعه جامع روی اولویتهای کار ایران با هر یک از کشورها انجام شد و بر اساس آن در بخشهای دارای اولویت به انتخاب بهترینها از بین داوطلبان اقدام شده بود. سابقه کار بزرگ با کشور هدف، نمایندگی تشکل ملی مرتبط، مدیریت در بنگاه بزرگ یا برجسته، احراز رتبهبندیهای بالا در سیستم رتبهبندی اتاق یا سازمان برنامه و عضویت در اتاق مشترک مربوطه در نظر گرفته شد. باید یادآور شوم که پیش از این سفر، تلاش شده بود تمامی منتخبان بر زبان انگلیسی و مراودات بینالمللی مسلط باشند. نطقها با دقت طراحی و تدوین شده بود و جایی که عرضه به زبان انگلیسی بود، اصرار داشتیم نماینده بخش خصوصی خبیر در عرصه تخصصی بوده و با زبان و لهجه مناسب عرضه کند.
در این مورد باید اشاره کنم که یک هدف اصلی این سفر به ایتالیا و فرانسه، معرفی چهره درخشان ایران اسلامی و زنگارزدایی از چهره مخدوشی بود که نادانی دوستانی در داخل و شیطنت دشمنان ایران فراهم آورده بود. اصرار داشتیم هیات ایرانی توانا و حرفهای جلوه کند. در چنین سفرهای رسمی سطح بالایی، امکان بردن مترجم همراه برای مدعوین وجود ندارد. آنها در پانلها و نشستهای تخصصی یا در مراسم شام یا ناهار رسمی، بارها در موقعیتی قرار میگیرند که باید با طرف خود مفاهمه و مکالمه برقرار سازند. به همین دلیل، سعی کردیم در این شرایط اعضای تیم ایران زبانبسته و ناتوان به نظر نیایند.
نکات قابل توجه کمتر مطرحشده در این سفر
اما در ادامه این نوشتار میخواهم به نکتهای قابل توجه درباره این سفر اشاره کنم. علاوه بر مسائلی که تاکنون درباره این سفر به ایتالیا و فرانسه مطرح کردم، نکته دیگری که برای من جالب بود، نطقهای خوب، فاخر و سنجیده هیاتهای سیاسی و اقتصادی ایران بود. دیگر ما شاهد سخنرانی بداهه و بهکارگیری کلمات سخیف نبودیم. شاید ندانید این چقدر برای من خوشایند بود که نمایندگان ایران، باعث جلب احترام و نه مایه تمسخر حضار بودند. نطقهای رئیسجمهور کشورمان حسابشده و جذاب بود. در ایتالیا جمعیت چند دقیقه سر پا او را تشویق کردند و کف زدند. بهرغم تفاوت دیدگاه دو طرف در بسیاری مواضع، موضع ایران چنان منطقی و خوب عرضه شد که مطبوعات اروپا نیز رئیس کشورمان را تحسین کردند.
به گمان من، نطق آقای جلالپور، رئیس اتاق ایران به عنوان رئیس پارلمان بخش خصوصی کشورمان هم بالاخص در فرانسه خیلی خوب بود. او در فرازی به نخستوزیر فرانسه گفت که کمپانیهای فرانسه -فراتر از تعهدات قانونی بینالمللی و اتحادیه اروپا- در دوره تحریم در اجرای تعهداتشان کوتاهی و شرکتهای ایرانی زیانهای سنگین غیرمنصفانهای تحمل کردند. جلالپور دلیل این قصور را رفتار نامناسب دولت فرانسه و عدم حمایت از بنگاههای محلی در قبال فشار خارج از عرف خارجی برشمرد. او گفت به همین دلیل جامعه اقتصادی ایران ترجیح میداد بهجای فرانسویها با اتریشیها و ایتالیاییها کار صنعتی و بلندمدت کند تا اطمینان بیشتری به پایبندی طرف معامله به تعهداتش فراهم آید. او به نخستوزیر فرانسه در نهایت ادب توصیه کرد برای زدودن این سابقه بد فرانسوی چاره کند. دکتر روحانی این پاس رئیس بخش خصوصی را گل کرد و با اشاره به سخنان رئیس اتاق ایران و تایید بدرفتاری فرانسه در دوران تحریم ایران، با ظرافت گفت که نگاه ایران به آینده است.
ارزیابی کارایی اعضای تیم اقتصادی
به گمان من، دقت مورد اشاره در انتخاب اعضای تیم اقتصادی مفید فایده بود. فرانسویها و ایتالیاییها، ترکیب حاضرین و سطح کیفی آنها را پسندیدند. مثلاً فرانسویها وقتی یک خانم ایرانی را دیدند که قریب به دو میلیارد دلار پروژه معدنی و صنایع معدنی دارد، متعجب شدند. آنها از اینکه یکی از 100 شرکت برتر انبوهساز جهان در هیات ماست، تحت تاثیر قرار گرفتند. این دیدار، بار دیگر یادآوری کرد که جامعه اقتصادی ایران بسی فراتر از فرش و پسته حرفهایی برای زدن دارد.
تماس شرکتهای دانشبنیان و Accelatorها با اروپاییها، تاثیر خوبی ایجاد میکرد. حالا تمام شرکتهایی که با ما ملاقات داشتند، میدانند ایران نه عربستان است، نه عراق. آنها با یک جامعه اقتصادی حرفهای و پیشرفته روبهرو شدند و فکر میکنم حس عمومیشان این بود که ایرانیها بنگاههای حرفهای قابل برای جذب تکنولوژی و مشارکت دارند. در بسیاری از موارد مدیران حاضر، با استانداردهای اروپایی حرفهای محسوب میشدند.
ایران بهشت واردات میشود یا صحنه تولید و صادرات
اینکه فرصت برجام برای ما یک تهدید خواهد بود یا یک فرصت به عملکرد خودمان بستگی دارد. برای کشوری هوشمند و توسعهای، هر اتفاق به ظاهر بد هم، آبستن فرصتهایی است. ولی اگر خوب تحلیل و رفتار نکنیم حتی سیل پول هم جز تباهی نمیآورد. قصه غمانگیز ثروت خانمانسوز نفت برای مخاطب ایرانی آشناست.
در این مورد بگذارید از پر بحثترین قرارداد یعنی یک قرارداد خرید ایرباس شروع کنیم. شکی نیست که ایران محتاج بازسازی ناوگان کهنه و غیرایمن خود بود. شکی هم نیست که در کوتاهمدت و میانمدت ساخت هواپیماهایی در ردیف آنچه خریداری شده در ایران نه ممکن است و نه به صرفه. تاسفبار است که در فضای عمومی ما سیاهبازی با مفهوم خودکفایی همچنان رایج است و برخی میپرسند چرا سعی نکنیم همین امروز سومین «هواپیمای پهن پیکرساز» جهان در کنار بوئینگ و ایرباس شویم. اینکه بشود بدون واهمه پشت تریبون در حیطه تخصصی قرار گرفت و بیم هم نداشت محتاج تحلیل جدی است. خوب خریدی انجام شد و به نظر میرسد هم قیمتها و هم شرایط خرید از نظر متخصصان و نشریات حرفهای متضمن صرفه ایران برآورد میشود. نکته دیگر آن است که بعد از تحویل این هواپیماها تا 16 سال شرکت ایرباس، قطعهسازان آن در گوشهگوشه اروپا و سیستم بانکی تامینکننده معامله، جزیی از لابی ضدتحریم ایران خواهند بود. ما در مورد یکی از بزرگترین گروههای فشار صنعتی اروپا صحبت میکنیم که نفوذ خوبی در فرانسه بلکه اتحادیه اروپا دارند. معامله ایرباس از همه این مناظر یک شاهکار بود. اما گمان میکنم
تخصیص تمام این فرصت به یک شرکت دولتی کند، تنبل بسیار فربه و با بهرهوری پایین، جای سوال دارد. شاگرد بیبنیه صنعت هوایی ایران، با این تزریق که نه بهعلت رقابتی بودن بل بهعلت نورچشمی بودن و به اتکای اعتبار نفتی با دولت حاصل آورده، نفس شاگردان ساعیتر موجود و قابل وجود را خواهد برید. ایرلاین غیردولتی در قبال دردانه حسن کبابی، رقابت پیش باختهای دارد. این پاسخ که احیای شرکت حامل پرچم، مجوز ورود دست سنگین دولت به بازار رقابتی ایرلاینهاست، به مذاق من خوش نمیآید. سالهاست دنیای واقع به جای صرف هزینه و خرج غیرت در چنین اموری، چشم و همچشمی را به عرصه تحریض بهرهوری بنگاهی از طریق تشویق رقابت و ارتقای رتبه کسب و کار ملی برده است. ایکاش در اینکه این سرمایهگذاری هوایی را با چه مکانیسمی پیش بریم که سبب ارتقای رقابت بنگاهی و تعالی ایرلاینهای ایرانی شود، بیشتر فکر میشد. اینجاست که معلوم میشود صاحبان تئوریهای توسعهگرای آکادمیک، در عمل چقدر به مبانی رقابت میتوانند پایبند باشند. من در تحلیل چگونگی تاثیر «سیاهچالههای مقدس دولتی» بر رفتار مدیران دولت حرف دارم که بهجایش خواهم گفت. باید از وسوسه تمرکز اقتصاد
کشور بر چند مگاپروژه بزرگ دولتی از سوی بنگاههای غیربهرهور دولتی ترسید. این بنبستی است که به توسعه ختم نمیشود. این بیراهه اگر نتیجه میداد در 80 سال گذشته داده بود. این فرصتها را باید صرف تقویت بنگاههای غیردولتی و ایجاد گروههای صنعتی کرد شبیه همان چیزی که ترکیه، چین و مالزی را نجات داد. چطور و چگونه؟ این سوال بزرگ اقتصاد کشور است!
اما رویکرد کلی ایرانیها در این مذاکرات توضیح این واقعیت بود که ما دیگر بچه حاجیهای پولدار نفتی نیستیم. دوران بریز و بپاش نفتی و خرید کالای فراوان تمام شده است. به ما به چشم یک جامعه با سابقه صنعتی با بنگاههای قدیمی و جاافتاده با 85 میلیون جمعیت مصرفکننده داخلی و 400 میلیون جمعیت حوزه نفوذ اطرافمان نگاه کنید. مزیت ما را در نیروی کار مجرب و تحصیلکرده، در منابع طبیعی غنی و مزیت انرژی و در امنیت پایدار و مصونیت در برابر ویروس بیثباتی خاورمیانهسوز سلفیت ببینید. قراردادهای بزرگ بخش خصوصی در راهآهن، راهسازی، فولاد، کشتیرانی و مانند آن هم روی انتقال تکنولوژی، روی جذب فاینانس برای کار مشترک در داخل و خارج ایران و روی بازسازی صنعتی با تکنولوژی نو و روی تقسیم بازار و استفاده از زیربناهای مهم در آفریقا و مدیترانه متمرکز است.
چرایی اشتیاق اروپاییها برای کار با ایران
اما چه چیز باعث میشود اروپاییها اینقدر مشتاق کار با ایران باشند؟ اول بزرگی فرصتهایی است که ایران روی میز میگذارد که به تفصیل از آن گفتیم.
مطلب بعدی امنیت است. دورهای از بیثباتی ناشی از گسترش تفکرات سلفی-تکفیری، ثبات کشورهای جهان اسلام را تهدید میکند. فقط بحث عراق و سوریه نیست. امروز بزرگترین خطر ماهوی برای حیات ساختار سیاسی عربستان، ترکیه، پاکستان، شیخنشینها و حتی اندونزی در دهه پیشرو، نهضت سلفیت است.
این منطقه با جمعیت فراوان و منابع طبیعی غنی خود، حتی اگر ثبات نداشته باشد، همچنان بازار بزرگی است. ایران تنها اقتصاد بزرگ، با جغرافیایی به اندازه کافی بزرگ، جمعیت به اندازه کافی بزرگ و قابلیتهای صنعتی و زیربناهای مکفی است که میتواند سکوی امن و با ثبات 20 سال آتی را در خاورمیانه برای تولید و توزیع در منطقه فراهم کند. نه فقط اروپا، بلکه مذاکرات سفر رئیسجمهور چین نشان داد که امپراتوری اژدها نیز متوجه این مهم است.
مساله دیگر رکود در اروپاست. شما در ایتالیا کمبود بازار و رکود صنعتی را کاملاً حس میکنید. ایران بستهای پر از فرصت برای تحرک بنگاههای افسرده ایتالیایی است. پایان برجام، از بخت ما مصادف با زمان رکود و آقایی مشتری در اروپاست. همه فروشندهاند، همه محتاج مشارکت و چرخش کارند. شرایط قرارداد ایرباس بر اساس فهم ایران از چنین زمانهای شکل گرفت.
ارزیابی میزان موفقیت این سفر
من با سفارتهایمان در رم و پاریس و با ساختارهای بالادستی بخش خصوصی ایتالیا و فرانسه بعد از سفر در تماس بودم. مستقیم و غیرمستقیم ارزیابی برخی دولتمردان خودی و غربی را هم شنیدهام. مطبوعات و رسانهها و شبکههای اجتماعی را هم پیگیر بودهام.
هدف اول زنگارزدایی از چهره زیبای ایران بود. در این صحنه، کار اصلی را روحانی، ظریف و نهاوندیان کردند. به نظر میرسد هیات اقتصادی ایران نیز به عنوان گروهی حرفهای و با برنامه جلب احترام کرد.
هدف دوم ما جلب اعتماد به توانمندی بخش خصوصی در آوردگاه روابط اقتصادی بینالملل بود. بخش خصوصی امروز در این عرصه اعتماد به نفس بیشتری دارد. اروپاییها اتاق ایران را به عنوان یک هاب محلی ممتاز شناختهاند. دولت از اعتماد به بخش خصوصی خشنود است. من گمان میکنم در مدیریت روابط اقتصادی بینالملل، ما ایرانیها چیزهای زیادی باید یاد بگیریم. بالاخص اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی باید پتانسیلسازی جدی کند. هدف سوم ارتقای روابط بنگاههای ایرانی با فرانسه و ایتالیا و فراهم آوری مبنای جذب سرمایه و تکنولوژی و مشارکت در تولید صادراتی بود. برخی تشکلها و بنگاههای حاضر توفیقاتی داشتند. زیرساختهایی فراهم آمد تا کار را ادامه دهیم. از جمله تفاهمی با اتحادیه کارفرمایان فرانسه برای تعیین 10 عرصه اصلی همکاری در سال 2016 شد که میتواند مادر هیاتهای تخصصی هوشمند و کارهای مفید فراوانی باشد. خیلی کار جلوی روی همه ماست. این سفر، قدمی محکم در جهت درست بود. اما نافی ضرورت برداشتن قدمهای دشوار و متعدد دیگر نمیشود.
دیدگاه تان را بنویسید