تاریخ انتشار:
مسوولیت سنگین مقامات اقتصادی پس از توافق
چرخه فضیلت ژنو
توافق ژنو، توافقی بود که ایرانیان از خردادماه تاکنون منتظرش بودند. دکتر روحانی در اولین ۱۰۰ روز کاری خود این اولین وعده انتخاباتیاش را جامه عمل پوشاند.
تصویر کلی توافق: بدون هیچ تردیدی میتوان گفت که نفس توافق با 1+5 که به یک معنا توافق و نزدیکی با تمام دنیا بود، امری بود که اقتصاد ایران بدان نیاز داشت. تمامی شاخصها حکایت از این داشته که اقتصاد ایران با سرعت بالایی به سوی منفک شدن از اقتصاد جهانی گام برداشته و این واقعیت برای ایرانیانی که بزرگترین درآمدشان حاصل از تجارت (یعنی فروش نفت) است، جای بسی نگرانی است. از همان ابتدای اعمال تحریمهای نفتی نیز مشخص بود که اقتصاد ایران دچار چنین رکودی خواهد شد. البته برخی از این گزاره سخن گفتند که با اعمال این تحریمهای نفتی میتوان اقتصاد غیرنفتی را شکوفا کرد اما آنان فراموش کردند که برای چنین کاری نیاز بدان است که حداقل ایرانیان معضلی به نام ارتباط با دیگران را نداشته باشند. وقتی کل تجارت یک کشور تحت تاثیر قرار گرفته است، اقتصاد شکوفای بدون نفت افسانهای بیش نیست. بدون تجارت شکوفایی رخ نخواهد داد و این را نه یک اقتصادخوانده که یک فرد عادی نیز میداند. بزرگترین دستاورد توافق ژنو همین بود که ایران را از منفک شدن بیشتر نجات داد. باعث شد تا اقتصاد ایران به تجربه عراق پس از جنگ اول خلیج فارس تبدیل نشود و هیچ بعید نبود در گام بعدی تحریمها به سوی توقف کامل خرید نفت ایران میرفت و شاید کمتر کارشناسی باشد که بتواند تصویری از اقتصاد ایران بدون نفت و بدون تجارت را متصور باشد که در آن مردم حداقل معیشت را داشته باشند. این توافق جلوی چنین روندی را گرفت و سنگ بنای آیندهای متفاوت را بنا نهاد. اما با وجود تمامی مشکلاتی که بدون شک در مذاکرات وجود داشت و طرف ایرانی حتماً به دنبال امتیازگیری بیشتر بوده است به جز توقف روندی که ذکرش رفت، این توافق قدمهای بسیار کوچکی در جهت کاهش تحریمها و بهبود روابط اقتصادی برداشته است. این توافق در مورد فروش نفت تنها بدین اشاره دارد که فروش فعلی تداوم یابد و هیچ گزاره مشخصی برای کاهش تحریمهای بانکی در آن به چشم نمیخورد. از این روی شاید تعبیر آقای رئیسجمهور در مورد ترک برداشتن سازمان تحریمها صحیح باشد اما ترکهایی نهچندان بزرگ.
آینده توافق: هنوز کسی نمیداند گام بعدی دیپلماسی ما برای کاهش تحریمها چه خواهد بود اما متن این توافق اولیه نشان از آن دارد که تداوم توافقی پیشرونده بسیار مشکل است. علت چیست؟ این توافق محصول رویکرد برد- برد یا امتیاز در ازای امتیاز بود. آنچه به دست آمد در ازای امتیازاتی بود که ایران واگذار کرد؛ از توقف غنیسازی 20درصدی تا اکسید کردن اورانیومهای غنیشده، نظارت بسیار بیشتر بر تاسیسات و معادن و ... آنچه میتوان از این امتیازات دریافت کرد آن است که طرف مقابل تضمینهایی را دریافت کرده است تا مطمئن شود، برنامه هستهای از دید خودش غیرنظامی باقی میماند. در عین حال میتوان ادعا کرد امتیازات داده شده نزدیک به خط قرمزهایی بوده که تیم مذاکرهکننده مجبور به رعایت آنها بوده است. از این نظر جای این پرسش باقی میماند که اگر قرار است توافقهای دیگری در جهت برداشته شدن کامل تحریمها انجام شود و راه جامع و نهایی ترسیم شود، تیم مذاکرهکننده که تا همین جا نیز به نزدیکی خط قرمز رسیده است، چه امتیازات دیگری را میخواهد برای لغو تمام تحریمهای هستهای به طرف مقابل ارائه دهد بدون آنکه از خط قرمز عبور کند؟ به عبارت دیگر این طور به نظر میرسد که تیم مذاکرهکننده به حداکثر امتیازی که میتوانسته بدهد، نزدیک شده است، در حالی که طرف مقابل در لغو تحریمها تنها به حداقلها رضایت داده است. چنین بازی میتواند بدین معنی باشد که در گامهای بعدی طرف مقابل امتیازات زیادی را میتواند روی میز گذارد اما مذاکرهکنندگان ما شاید نتوانند همسنگ آن امتیازی ارائه دهند. البته دیپلماتهای ما نشان دادهاند که دارای درایت کافی برای عبور از چالشهای مذاکره هستند و علم آنها در این مورد بسی بیشتر است اما با مقایسهای از تبادل امتیازات میتوان این دغدغه را جدی دانست و باید از هماکنون به فکر پیشنهادهایی بود که بتواند به لغو تمام تحریمها کمک کند.
چرخه فضیلت: توافق موقت فعلی بار مضاعفی را بر دوش سیاستگذاران اقتصادی گذاشته است. از یک سو آنان دیگر نمیتوانند تحریم را مانعی پررنگ بر سر راه رسیدن به اهداف اقتصادی عنوان کنند و از سوی دیگر اگر تا به حال دیپلماتها با این توافق دست یاری به مقامات اقتصادی دادند حال این سیاستگذاران اقتصادی هستند که باید با ایجاد شرایط بهتر اقتصادی، نشان دهند که اگر تحریمها کاهش یابد، میتوان از پس مشکلات نیز برآمد. اگر در طول این ششماه توافق توفیق اقتصادی محسوسی به دست نیاید، ایبسا مخالفان مذاکره فشار خود را بر دستگاه دیپلماتیک دولت بیشتر کنند و مدعی باشند، چه تحریم باشیم و چه نباشیم تفاوتی در حال اقتصادی ما ندارد، پس چرا باید به طرف مقابل امتیاز دهیم. این مقامات اقتصادی دولت هستند که میتوانند با عملکردی مثبت در طول این شش ماه، جلوی مخالفان قدعلم کنند و به دیپلماتها توان بیشتری دهند و آنان با دغدغه کمتری نسبت به مخالفان داخلی پشت میز مذاکره مینشینند. این همان چرخه فضیلت میان نهادهای اقتصادی و سیاسی این بار در دل دولت است. از یک سو نهادهای سیاسی و دیپلماتیک با کاهش تنشها، ریسکهای غیراقتصادی را کاهش دادهاند و فضا را برای کارکرد بهتر سیاستهای اقتصادی فراهم کردهاند و در مقابل این نهادهای اقتصادی هستند که باید از این فرصت بهره برند و با عملکرد مطلوب خود، فضای داخلی را برای نهادهای سیاسی و دیپلماتیک دولت فراهم کنند تا توافق دائمی شده و راهحلی جامع با دنیای بینالملل به دست آید.
اگر این چرخه کار کند نهتنها میتواند امید مخالفان دولت را کم رنگ کند، بل حاصل آن ثبات اقتصاد-سیاسی است که از دل آن ایرانی قدرتمند از نظر اقتصادی همراه با اعتبار جهانی رخ مینماید. این آیندهای است که بیش از همه اکنون بر دوش مقامات نهادهای اقتصادی سنگینی میکند.
دیدگاه تان را بنویسید