تاریخ انتشار:
بازار کار در دو سال گذشته و چشمانداز آن در دو سال آینده
چرا اشتغال مهمترین مساله اقتصاد است؟
بررسیهای انجامشده در مورد شرایط بازار کار در اقتصاد ایران بیانکننده آن است که طی ۱۰ سال گذشته، بهطور کاملاً استثنایی، بیشترین میزان افزایش جمعیت در سن کار و کمترین میزان اشتغال بهطور همزمان اتفاق افتاده است.
بررسیهای انجامشده در مورد شرایط بازار کار در اقتصاد ایران بیانکننده آن است که طی 10 سال گذشته، بهطور کاملاً استثنایی، بیشترین میزان افزایش جمعیت در سن کار و کمترین میزان اشتغال بهطور همزمان اتفاق افتاده است. عدم انعکاس این شکاف بزرگ در نرخ بیکاری ناشی از دو عامل افزایش قابل توجه تعداد دانشجویان از یک طرف-که به معنی به تعویق افتادن و ورود یکباره جمعیت تحصیلکرده به بازار کار است- و اثر مایوس شدن بخش دیگری از جمعیت و عدم ورود به جمعیت جویای کار بوده است. در صورتی که خوشبینی نسبت به آینده در جامعه ایجاد شود، حجم بزرگی از جمعیت غیرفعال، به میزانی بسیار فراتر از ظرفیت ایجاد شغل در اقتصاد، میتوانند به جمعیت فعال تبدیل شوند که حاصل آن، حتی در صورت عملکرد مناسب و مطلوب اقتصاد، همراه با اشتغالزایی بالا، افزایش قابل توجه نرخ بیکاری خواهد بود. بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد از ابتدای سال 1392، احتمالاً به دلیل خوشبینی ناشی از تحولات مورد انتظار در فرآیند انتخابات ریاست جمهوری، میزان خروج از بازار کار به میزان قابل توجهی کاهش داشته است. این فرآیند در سال 1393 هم تکرار شده و علاوه بر آن، انتقال از جمعیت
غیرفعال به فعال نیز از سال 1393 آغاز شده است. تغییر در الگوی نرخ مشارکت در کنار بروز علائم بهبود انتظارات از سال 1392، در کنار افزایش قابل انتظار در تعداد دانشآموختگان دانشگاهی، بیانگر نکات مهمی در مورد آینده بازار کار در اقتصاد ایران طی سالهای نزدیک پیش رو است.
مقدمه
بررسی آمارهای اشتغال کشور نشان میدهد تعداد شاغلان کشور طی سالهای 1384 تا 1393، یعنی در یک دوره 10ساله، به میزان 684 هزار نفر افزایش یافته است (بهطور متوسط 76 هزار نفر به ازای هر سال). در حالی که طی همین دوره نزدیک به هفت میلیون و 200 هزار نفر به جمعیت در سن کار کشور -جمعیت 10 سال و بیشتر- اضافه شده که بیانگر عدم افزایش اشتغال متناسب با افزایش جمعیت در سن کار کشور بوده است. لذا بخش اصلی افزایش جمعیت در سن کار و جوان کشور، به جمعیت غیرفعال و بیکار افزوده شده است. اما نکته قابل تامل در این آمارها آن است که اگر افزایش اشتغال بین سالهای 1384 تا 1391 بررسی شود، مشاهده خواهد شد که اشتغال هر دو سال ابتدایی و انتهایی 6 /20 میلیون نفر بوده و لذا افزایش اشتغال در این دوره بسیار اندک است (در حدود 9600 نفر در کل دوره). در نتیجه همین میزان 684 هزار نفر افزایش اشتغال در دوره 10ساله 1384 تا 1393، ناشی از تحولات اشتغال در سالهای 1392 و 1393 است. از این روی شناخت تحولات وضعیت بازار کار در این دو سال از اهمیت زیادی برخوردار است و در این بررسی سعی شده است از زاویه متفاوتی تحولات وضعیت بازار کار بررسی شود.
در این نوشته تلاش شده به دو سوال پاسخ داده شود. سوال اول چرایی افزایش جهشی خالص اشتغال در دو فصل اول سال 1392 است. همانطور که آمارها نشان میدهد، تعداد شاغلان در دو فصل اول سال 1392 با افزایش چشمگیری نسبت به دو فصل ابتدایی سال 1391 به مرز 22 میلیون و 200 هزار نفر میرسد (در فصول بهار و تابستان 1392 تعداد شاغلان نسبت به فصول مشابه سال 1391 به ترتیب 3 /1 و 5 /1 میلیون نفر افزایش یافته است). این در حالی است که از سال 1384 تا 1392 در هیچ فصلی تعداد شاغلان به عدد 22 میلیون نرسیده و در فصول پایانی سال 1392 نیز تعداد شاغلان تفاوت قابل توجهی با فصول مشابه سال 1391 ندارد. لذا تحولات اشتغال در دو فصل ابتدایی سال 1392 سبب شده است اشتغال کل سال 1392 نسبت به سال 1391 و نسبت به میانگین کل دوره 1384 تا 1391 در حدود 700 هزار نفر افزایش داشته باشد. بر این اساس شناخت تحولات این دو فصل و علت افزایش قابل توجه اشتغال آنها بسیار مهم است. به خصوص بر اساس آمار حسابهای ملی، رشد اقتصادی در این دو فصل منفی بوده است (به ترتیب منفی 1 /4 درصد و منفی 9 /1 درصد). لذا اولین سوالی که مطرح میشود این است که چگونه با وجود رشد منفی در این
دو فصل، اشتغال افزایش یافته و به بیشترین مقدار خود طی تمامی دورههای اقتصاد ایران رسیده است؟
سوال دوم به ارزیابی وضعیت اشتغال در سال 1393 و قابلیت تداوم آن در سالهای بعد مربوط میشود. در سال 1393 میزان اشتغال برخلاف تحولات نوسانی آن در سال 1392، روند باثباتی را طی میکند و میانگین آن در فصول مختلف سال 1393 بهگونهای است که کل اشتغال سال 1393 تقریباً برابر اشتغال سال 1392 است و سبب میشود افزایش اشتغال ایجادشده در سال 1392 تثبیت شود. لذا مشاهده میشود رقم اشتغال در فصول مختلف سال 1393 نسبت به فصول مشابه سال 1391 و دو فصل پایانی 1392 افزایش یافته و رقم اشتغال کل به ثبات نسبی در محدوده 3 /21 میلیون نفر رسیده است که نسبت به متوسط اشتغال 1384 تا 1391، 700 هزار نفر بیشتر است. با توجه به این ارقام، سوالی که مطرح میشود این است که آیا بهبود نسبی اشتغال در سال 1393 ناشی از بهبود نسبی وضعیت کلی اقتصاد کشور نسبت به سالهای 1391 و 1392 بوده است؟ و آیا این تحولات در میزان اشتغال، تحولاتی پایدار خواهد بود؟ زیرا طی سالهای 1386 و 1388 نیز میزان اشتغال به حدود 21 میلیون نفر رسیده بود اما در سالهای بعد از آن با کاهش مواجه شد، بهطوری که میانگین دوره در محدوده 6 /20 میلیون نفر -که همان میزان اشتغال سال
1384 است- تثبیت شد. بر این اساس شناخت تحولات اشتغال در سال 1393 و بررسی میزان پایداری آن سوال بعدی است که در این بررسی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین در ابتدا سعی میشود به دو سوال اصلی زیر پاسخ داده شود. نخست اینکه «علت افزایش اشتغال در دو فصل ابتدایی سال 1392 چیست؟» و سوال دوم نیز این است که «آیا افزایش نسبی اشتغال در سال 1393 نسبت به فصول انتهایی سال 1392 ناشی از بهبود شرایط اقتصادی است و پایدار خواهد ماند؟».
در ادامه، با بررسی روند برخی متغیرهای بازار کار، اشاراتی به وضعیت بازار کار در سالهای آتی صورت میگیرد. دادههای مورد استفاده در این متن شامل دادههای فصلی طرح آمارگیری از نیروی کار مرکز آمار، طی سالهای 1384 تا سال 1393 است.
پویایی تحولات جمعیت شاغل
اگرچه رقم تعداد شاغلان در هر دوره و محاسبه خالص اشتغال، از نظر میزان اشتغالزایی اقتصاد بسیار حائز اهمیت است، اما توجه صرف به رقم اشتغال در هر فصل یا هر سال نمیتواند بیانگر تمامی تغییرات جمعیت شاغل باشد. آنچه به عنوان «تعداد شاغلان کل کشور» در هر فصل مشاهده میشود، نتیجه دینامیک تحولات جمعیت شاغل در هر دوره است که طی آن بخشی به جمعیت شاغل اضافه میشود، بخشی از جمعیت شاغل خارج میشوند (اختیاری یا غیراختیاری) و بخشی نیز در همان وضعیت قبلی خود باقی میماند و در نهایت اثر آنها در میزان اشتغال کل نمایان میشود. لذا حتی اگر تعداد شاغلان در یک دوره ثابت بماند -بدین معنی که خالص اشتغال ایجادشده صفر باشد- بهتر است با بررسی دینامیک جمعیت شاغل مشخص شود چه بخشی از جمعیت شاغل بدون تغییر مانده است و چه بخشی خارج یا وارد شدهاند. زیرا ممکن است در یک دوره با وجود ثبات در جمعیت شاغل، پویایی بازار کار بالا باشد و بخش زیادی از جمعیت شاغل جایگزین شود و در دوره دیگری این پویایی کاهش یابد. لذا شناسایی دینامیک جمعیت شاغل میتواند حاوی اطلاعات بسیار مفیدی در تحلیل شرایط بازار کار کشور در واکنش به سایر متغیرهای اقتصادی و
غیراقتصادی باشد. در واقع آنچه در هر فصل به عنوان جمعیت شاغل کشور مشاهده میشود، نتیجه تحولاتی است که بین جمعیت شاغل و جمعیت بیکار و غیرفعال رخ میدهد. بدین معنی که همواره بخشی از جمعیت شاغل دوره قبل در دوره حاضر بیکار یا غیرفعال میشوند (خروج از جمعیت شاغل)، در مقابل بخشی از جمعیت غیرفعال یا بیکار دوره قبل در دوره حاضر شاغل میشوند (ورود به جمعیت شاغل) و بخشی نیز که در دوره قبل شاغل بودهاند، در این دوره نیز شاغل میمانند (بخش بدون تغییر جمعیت شاغل).
با توجه به برآوردهای انجامشده در خصوص تحلیل پویایی تحولات جمعیت شاغل، میتوان به دو سوال مطرحشده پاسخ داد.
در پاسخ به سوال اول (علت افزایش اشغال در دو فصل ابتدایی سال 1392)، میتوان چنین گفت که با توجه به عدم افزایش معنادار تعداد شغل اولیها و استخدامهای انجامشده در دو فصل ابتدایی سال 1392 نسبت به فصول ابتدایی سال 1391 در کنار کاهش معنادار خروج از جمعیت شاغل در این دو فصل، این نتیجه حاصل میشود که افزایش اشتغال در دو فصل ابتدایی سال 1392 ناشی از ایجاد شغل یا فرصتهای جدید نبوده است. بلکه کاهش میزان خروج از جمعیت شاغل -که به نظر میرسد از فضای انتظاری ناشی از تحولات سیاسی کشور نشأت گرفته باشد- سبب بیشتر شدن آمار جمعیت شاغلان نسبت به سالهای قبل بوده است.
در خصوص سوال دوم (پایداری افزایش اشتغال سال 1393 نسبت به فصول انتهایی سال 1392) میتوان نتیجه گرفت در سال 1393 تعداد شغل اولیها و تعداد کل استخدامهای انجامشده در ادامه یک روند نزولی که از سال 1390 آغاز شده است، به کمترین میزان خود طی 10 سال اخیر رسیده است. از سوی دیگر میزان خروج از جمعیت شاغل در پی کاهش سال 1392، در سال 1393 نیز به مقادیر قبلی بازنمیگردد. بنابراین به نظر میرسد انتظارات نسبت به آینده، از اثرگذاری بالایی در بازار کار کشور برخوردار است و ثبات میزان خروج از جمعیت شاغل نسبت به سال 1392 سبب شده است میزان اشتغال سال 1392 در سال 1393 تثبیت شود و با توجه به ثبات تحولات سیاسی و ثبات نسبی اقتصاد کلان، نوسانات ورود، خروج و تعداد کل شاغلان در این سال کم بوده است. با توجه به این تفسیر نمیتوان این وضعیت را باثبات دانست و تحولات آتی در وضعیت تحریمها و فضای اقتصادی کشور میتواند اثرات تعیینکنندهای بر میزان ورود و خروج جمعیت شاغل و در نتیجه میزان اشتغال کل داشته باشد.
تحولات احتمالی بازار کار در سالهای 1394 و 1395
بنابر آنچه در بخش قبل اشاره شد، بازار کار کشور در سالهای 1392 و 1393 تحولات ویژهای داشته است. بهگونهای که پویایی و جایگزینی نیروی کار از سمت کارفرمایان و افراد دارای مشاغل مستقل (سمت تقاضای نیروی کار) تا حدی کاهش یافته است. بالعکس با بررسی آمارهای نرخ مشارکت، نشانههایی دال بر اینکه از سمت عرضه نیروی کار تحرکات جدیدی برای ورود به بازار کار در حال وقوع است، مشاهده میشود. بهطوری که این تحولات برخلاف روند نرخ مشارکت طی سالهای 1384 تا 1392 است. طی سالهای 1384 تا 1392 جمعیت جوان تمایل کمتری برای حضور در بازار کار از خود نشان میداد و نرخ مشارکت پیوسته در حال کاهش و جمعیت غیرفعال در حال افزایش بود.
در این سالها حدود 4 /8 میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده شده است (متوسط 932 هزار نفر در هر سال) و از این تعداد نزدیک به 2 /7 میلیون نفر به جمعیت در سن کار (جمعیت 10 سال و بیشتر) اضافه شده است (متوسط 797 هزار نفر در هر سال). اما از این تعداد تنها 565 هزار نفر وارد جمعیت فعال شده و مابقی یعنی در حدود 6 /6 میلیون نفر به جمعیت غیرفعال اضافه شده است. این تحولات سبب شده است نرخ مشارکت از 41 درصد در سال 1384 به 3 /37 درصد در سال 1393 برسد. لذا با توجه به عدم اشتغالزایی قابل توجه میان سالهای 1384 تا 1393، رشدهای اتفاق افتاده در جمعیت کشور در دهههای قبل و افزایش جمعیت جوان کشور در نیمه دوم دهه 80، به صورت هشدارگونهای، تماماً به جمعیت غیرفعال منتقل شده است.
عدم افزایش اشتغال در دهه گذشته و افزایش جمعیت غیرفعال تاثیراتی بر «نسبت کل جمعیت به تعداد شاغلان» و «سهم جمعیت غیرفعال از کل جمعیت» داشته است. نسبت کل جمعیت به تعداد شاغلان به این معنی است که بهطور متوسط هر فرد شاغل تامینکننده چند نفر است. بنا بر نتایج، این متغیر طی سالهای 84 تا 93 از 3 /3 به حدود 6 /3 درصد رسیده است. بدین معنی که در اقتصاد ایران و در سال 1393 هر فرد شاغل، تامینکننده 6 /3 نفر است که در مقایسه با نرمهای جهانی بسیار بالاتر است. افزایش این نسبت طی سالهای اخیر به معنای دشواری تامین نیازهای خانوارها و در نتیجه گسترش فقر است. «سهم جمعیت غیرفعال از کل جمعیت» نیز نشان میدهد چند درصد کل جمعیت یک کشور فعال نیستند. میزان بالای این سهم، روند افزایشی آن و به خصوص سهم غالب نیروی جوان و تحصیلکرده در بین جمعیت غیرفعال، هشداری جدی برای بروز انواع مختلفی از نابسامانیهای اجتماعی است. بنا بر نتایج، این نسبت در کشور حدود 50 درصد است و طی دهه اخیر روندی افزایشی را نیز طی کرده است. بنابراین تداوم وضیعت بازار کار کشور، دو نتیجه محتومِ گسترش فقر و افزایش نابسامانیهای اجتماعی مانند افزایش اعتیاد، طلاق،
جرم و... را در پی دارد.
از سوی دیگر همانطور که در ابتدای این بخش ذکر شد بررسی آمارهای نرخ مشارکت نشان از بروز تغییراتی در تصمیم افراد غیرفعال برای ورود به بازار کار دارد. بر اساس آمارها مشاهده میشود نرخ مشارکت طی سالهای 1384 تا 1392 روندی کاهشی را پیموده و تقریباً طی فصول مختلف الگوی یکسانی تکرار شده است. بدین معنی که در هر سال نرخ مشارکت در فصل تابستان از سایر فصول بیشتر است و پس از آن به ترتیب فصول بهار، پاییز و زمستان قرار دارند. اما به نظر میرسد تغییرات این نرخ در سال 1393 متفاوت از سالهای قبل است و علاوه بر آنکه روند کاهشی نرخ مشارکت متوقف شده، الگوی فصلی آن نیز به کلی تغییر کرده است. برای مردان این تغییرات نمایانتر است. تداوم این وضعیت در سال 1394 به معنی تغییر تصمیم جمعیت غیرفعال برای خارج ماندن از بازار کار است و بخشی از این جمعیت تصمیم به جستوجو برای یافتن شغل خواهد گرفت. بررسی دقیقتر آمار تغییرات جمعیت فعال در فصول پاییز و زمستان سال 1393 نسبت به فصول مشابه سال 1394 این تحولات را بهتر نمایان میسازد:
- در فصل پاییز 93 نسبت به فصل مشابه سال قبل، 634 هزار نفر به جمعیت فعال اضافه شده که از این تعداد حدود 18 درصد به تعداد بیکاران (119 هزار نفر) و 82 درصد به جمعیت شاغل (544 هزار نفر) افزوده شده است.
- در فصل زمستان 93 نسبت به فصل مشابه سال قبل، یک میلیون و 417 هزار نفر به جمعیت فعال اضافه شده که از این تعداد حدود 27 درصد به تعداد بیکاران (378 هزار نفر) و 73 درصد به جمعیت شاغل (یک میلیون و 39 هزار نفر) افزوده شده است.
لذا اگر فرض شود طی فصول آتی هم همین وضعیت، یعنی روند افزایشی نرخ مشارکت و در نتیجه افزایش جمعیت فعال ادامه داشته باشد و اقتصاد قادر نباشد متناسب با این تحولات اشتغال جدید ایجاد کند، نرخ بیکاری روندی افزایشی را در پیش خواهد گرفت. لذا با وجود آنکه اشتغال افزایش مییابد، نرخ بیکاری و تعداد بیکاران نیز افزایش خواهد یافت.
در مجموع، بررسی مختصر انجامشده در این نوشته، نشان میدهد عدم بهبود شرایط اقتصادی میتواند تداوم روند 10 سال گذشته، گسترش فقر و افزایش احتمال بروز مسائل اجتماعی-سیاسی را در پی داشته باشد و از سوی دیگر بهبود محدود شرایط اقتصادی نیز هرچند مثبت بوده و میتواند منجر به افزایش اشتغال شود، اما ممکن است بهرغم افزایش اشتغال، نرخ بیکاری نیز به دلیل ورود جمعیت غیرفعال به بازار کار افزایش یابد. بر این اساس وضعیت بازار کار کشور همچنان مهمترین مساله اقتصاد ایران در سالها و فصول آتی است و لازم است سیاستگذاری ویژه و جامعی برای عبور از بحران آتی در دستور کار قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید