تاریخ انتشار:
گفتوگو با غلامرضا تاجگردون نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس
دولت روحانی باورش را فدای رضایت مردم میکند
در عمل شاهد هستیم که اقتصاددانان دولت حتی برخلاف میلشان هم که شده مجبورند برای اینکه دولت را به مردم نزدیک کنند از بسیاری از اصول علم اقتصاد و نظریات اقتصادی دست بشویند.
آیا در مجلس نهم اقتصاددانهای قوی وجود دارد و آیا تیم اقتصادی روحانی به آنچه به عنوان شعارهای اقتصادی خود در شش ماه گذشته مطرح کرد، پایبند است؟ چطور میشود که دولتی با وجود اقتصاددانهایی با پایبندی به اقتصاد آزاد، عملی انجام میدهد که در تعارض با این نگاه است؟
غلامرضا تاجگردون نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفتوگویی صریح به بیان ایراداتی در تیم اقتصادی دولت روحانی میپردازد که شاید در ماههای اخیر اینگونه به آن پرداخته نشده است. دولتی محافظهکار که نگران است، عملی را انجام دهد که مردم را رودرروی خود احساس کند. از نگاه این نماینده دولت برای کسب رضایت مردم، در حال افول سیاستهای خود به سطح مردم است و مجلس برای راضی نگهداشتن دولت، در حال افول سیاستهای خود به سطح دولت. به عبارتی دولت و مجلس میروند تا پشت کنند به سیاستهای اقتصادی که به آن باور دارند تا شاید مردم در این بین راضی باشند.
آقای تاجگردون، دولت روحانی با وجود پایگاه اجتماعی که به نظر میرسید در اختیار دارد، تنها توانست دو میلیون ایرانی را قانع کند که یارانه نگیرند. این به معنی شکست دولت در انجام یک کار مشترک با مردم است؟غلامرضا تاجگردون نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفتوگویی صریح به بیان ایراداتی در تیم اقتصادی دولت روحانی میپردازد که شاید در ماههای اخیر اینگونه به آن پرداخته نشده است. دولتی محافظهکار که نگران است، عملی را انجام دهد که مردم را رودرروی خود احساس کند. از نگاه این نماینده دولت برای کسب رضایت مردم، در حال افول سیاستهای خود به سطح مردم است و مجلس برای راضی نگهداشتن دولت، در حال افول سیاستهای خود به سطح دولت. به عبارتی دولت و مجلس میروند تا پشت کنند به سیاستهای اقتصادی که به آن باور دارند تا شاید مردم در این بین راضی باشند.
این آمار اگر همین باشد که امروز اعلام شده و افزایشی نداشته باشد به معنای واقعی شکست سناریویی است که بنیانش بر این اساس بود که مردم تنها به خواست دولت و برای همراهی با دولت، دست به انصراف میزنند. البته این رقم هم از نگاه افرادی که به انصراف مردم بدبین بودند، هنوز رقم قابل توجهی است اما مسلماً با آنچه دولت تصور میکرد یک تفاوت بزرگ و چشمگیر دارد. به هر حال آقای روحانی تا الان نشان داده نیتش مدارایی شاید بیش از حد با مردم در مورد مسائل اقتصادی است و شاید تصور میکردند به خاطر همان پایگاهی که شما هم به آن اشاره کردید، مردم همدلی بیشتری میکنند اما مردم انگار به هر دلیلی که شاید تنها یکی از آنها معیشت سخت باشد به این همدلی تن ندادند. هر چند واقعاً این رقم یارانه برای قشر وسیعی از مردم در مخارج ماهانهشان نقش چشمگیری ندارد اما انگار این بار نه اقتصاد که مسائل دیگری، پیشبینیهای اقتصادی سیاستمداران اقتصادی را به هم زد.
با این اوصاف دولت روحانی یک راه بیشتر ندارد. حالا که میزان یارانهبگیرها کاهش قابل توجه نداشته، شیب قیمتها را تا جایی که مجلس اجازه داده، تند کند تا با کسری بودجه مواجه نشود؟
به نظر من روشی که دولت پیش گرفته است، ماحصل آن به این نسخه نمیرسد. دولت روحانی به سمت شیب تند نمیرود چون نگران است مبادا مردم واکنش منفی جدی و سختی نشان بدهند. به همین دلیل هم تصور میکنم که نه شیب قیمتها را زیاد بالا میبرد و نه کاری میکند که اجرای فاز دوم تورم بالایی را سبب شود و لذا تورم دو سال پیش رخ نمیدهد.
این توصیفها از یک دولت محافظهکار با وضعیت اقتصادی کشور تناسبی ندارد. با تصویری که از تیم اقتصادی این دولت در بدو تشکیل در اذهان شکل گرفته، فاصله زیادی دارد. چه اتفاقی در حال رخ دادن است که دولت روحانی از انجام تصمیمهای جدی اقتصادی ابا دارد؟ ترس از ریزش آرا؟
ببینید دولت بیش از حد محتاط است و بیش از حد احتیاط به خرج میدهند. شاید تا حدی هم حق داشته باشند. چون عملاً به ما ثابت شد که وقتی امری در جامعه مستقر میشود کمرنگ کردنش بسیار سخت است؛ مثل اقتصاد نفتی که انگار جدا کردن اقتصاد ایران از آن بسیار سخت و مستهلککننده شده است. در مورد هدفمندی هم تقریباً وضعیت به همین شکل است. در بحث هدفمندی هم مردم مصرانه در حال اعلام این موضع هستند که یارانه را میخواهند و حاضر نیستند آن را به دولت و جامعه و افراد فقیرتر ببخشند. مردم به آن چسبیدند و رهایش نکردند. این رفتاری که مردم از خود بروز دادند خیلی قابل تحلیل نیست. به صراحت میتوان گفت در این موضوع بنیان بحث اقتصاد روی بحث فرهنگی قرار گرفته و هدفمندی متاثر از مدل فرهنگی مردم شد.
این یعنی شکست پیشبینی دولت و مجلس؛ با این اوضاع اصرار هست که فاز دوم اجرایی شود؟
در عمل شاهد هستیم که اقتصاددانان دولت حتی برخلاف میلشان هم که شده مجبورند برای اینکه دولت را به مردم نزدیک کنند از بسیاری از اصول علم اقتصاد و نظریات اقتصادی دست بشویند.
به نظر من باید مجلس و دولت با همدیگر صادق باشند. باید بیایند و دوباره بر اساس شرایط جدید برای آینده هدفمندی نسخهای دیگر بپیچند. اگر بخواهند بر این منوال ادامه دهند که مسلماً طرح شکست میخورد. نمیتوان اهداف را به پیش برد مگر اینکه دولت بگوید همان راه اشتباهی را که احمدینژاد رفته بود، ادامه میدهم و کج دار و مریز، هدفمندی را به بدترین شکل ممکن اجرا میکنم.
پس سهم تولید و بهداشت مانند فاز اول فقط نامی است و در عمل، اهداف اجرا نمیشود؟
به نظرم در قالب هدفمندی و منابع هدفمندی کار خاصی صورت نخواهد گرفت. در زمان بودجه هم میگفتیم یک شکاف بزرگ بین منابع و مصارف هدفمندی وجود دارد که همین امر سبب خواهد شد تامین منابع برای بهداشت و تولید سخت شود. الان هم با ثبت نامی که صورت گرفته عملاً منابع برای تولید و صنعت نخواهیم داشت. آقای روحانی عملاً نمیتواند به جز دادن یارانه نقدی به سمت اهداف بالایی این سند گام بردارد.
این عدم موفقیت دولت مسلماً بار منفیاش به دوش کابینه به تنهایی نیست. در مجلس نمایندگانی داریم که از تخصص اقتصادی کافی برخوردار نیستند یا اگر تخصص اقتصادی دارند نمیتوانند از آن استفاده کنند و به همین دلیل تصمیماتی میگیرند که در فاز اجرا این طور زمینگیر میشود.
ببینید قرار نیست مجلس، دولت را قوی کند. شخصاً این اعتقاد را دارم که در مجلس از لحاظ چهرههایی که در اقتصاد صاحب فکر و ایده باشند، قوی هستیم اما به نظر میرسد استراتژی مشخصی وجود ندارد. حتی میتوانم به جرات بگویم در مجلس اقتصاددانهایی هستند که از لحاظ اجرایی و علمی قویتر از اقتصاددانهای دولت هستند اما مشکل اینجاست که دولت و مجلس از لحاظ سیاستها یکدست نیستند و بین آنچه مجلس فکر میکند باید عمل شود با آنچه مدنظر دولت است تعارضهای جدی وجود دارد. به عبارت ساده سیاستها یکی نیست. تعارضهایی دارند.
اما برخی ناظران میگویند هر دو طیف یعنی هم اقتصاددانهای دولت و هم اقتصاددانهای مجلس از اصول علم اقتصاد عدولهای جدی داشتند و همین امر است که سبب میشود این طور مجلس و دولت به نوعی رودست بخورند و بمانند که با این اقتصاد بیمار چه کنند؟
این عدول را قبول دارم. در برخی موارد رخ داده و در موضوعاتی واقعاً مضراتش بالاست. اما باید ببینید این عدول به چه سبب رخ داده است. من احساس میکنم دو طرف میخواهند به هم اثبات کنند که ما از اصول و برداشت علمی عدول نمیکنیم اما در عین حال مدام سعی دارند سطح خودشان را برای رضایت دیگری پایین بیاورند. یعنی به اسم تعامل با دیگری و درک خواستها و وضعیت و موقعیت دیگری از آنچه بنیانهای علم اقتصاد ایجاب میکند که انجام دهند، صرف نظر میکنند.
برای راضی کردن همدیگر؟
خیر، دولت به شیوهای که واقعاً برخی مواقع غیرقابل توجیه هم میشود سعی زیادی دارد که خودش را با مردم هماهنگ کند. دولت روحانی سعی عجیبی دارد که خود را از ابعاد مختلف به مردم نزدیک کند. این امر فینفسه امر بدی نیست اما در عمل شاهد هستیم که اقتصاددانان دولت حتی برخلاف میلشان هم که شده، مجبورند برای اینکه دولت را به مردم نزدیک کنند از بسیاری از اصول علم اقتصاد و نظریات اقتصادی دست بشویند؛ آنچه به آن اعتقاد دارند و اصلاً به خاطر پایبندی به آن اصول معروف هستند را کنار گذاشتهاند و به دنبال تامین خواسته مردم میروند. خواستهای که بدون اغراق گاهی 180 درجه در مسیر مخالف آن اصولی است که مثلاً وزیر اقتصاد به آن پایبند و معتقد است.
مصداقی؟
نمونه بارز هدفمندی یارانههاست. آنچه اجرا میشود نه ایده دولت است نه ایده مجلس. به همین خاطر نقطه افتراقی هم نمیبینیم. به نوعی هم دولت و هم مجلس خود را از آنچه در اجرای این طرح به عنوان هدف در نظر گرفتهاند، تنزل دادند. هر دو خودشان را پایین آوردند. دولت میخواهد شبیه چیزی رفتار کند که فشار افکار عمومی برایش ایجاب میکند و مجلس هم از ترس اینکه نکند تصمیمی بگیرد که بگویند مغرضانه و در تعارض با دولت است، سعی میکند سطح خودش را به سطح دولت نزدیک کند. یعنی سادهاش این طور میشود که دولت خودش را همسطح مردم میکند و مجلس هم خودش را همسطح دولت. حالا در چنین شرایطی فکر کنید ما تئوریسینهای اقتصادی قوی هم داشته باشیم، در نتیجه موثر است؟
اما همان اقتصاددانها نباید وظیفهشان دقیقاً جلوگیری از این انحرافها باشد. واقعاً مجلس کمبود نیروهای تئوریسین در حوزه اقتصاد ندارد؟
ببینید ما تئوریسینهای قوی داریم. تجارب بالایی هم دارند. سابقهشان هم کم نیست. توکلی، نادران، بحرینی، پورابراهیمی، مصباحیمقدم واقعاً چهرههای قوی در این مجلس هستند. هر کدامشان هم در حوزههای مربوطه حرفهای زیادی برای گفتن دارند. حتی در مقام اجرا و عمل هم صاحب تجربه و فکر هستند اما موضوع اینجاست که نباید تصور کرد مجلس از صفر تا صد اقتصاد را در اختیار دارد. مجلس جایگاه تکمیلکننده این دولت را داراست و اصلاً این طور نیست که بگوییم این مجلس در جایگاهی است که اگر تصمیم بگیرد، صفر و صدش اجرایی میشود. مجلس سواد پایین اقتصادی ندارد اما مجری تصمیماتش نیست. آنچه تصویب میشود تا مرحله اجرا فواصل متعددی را میگذراند که بسته به مجریاش میتواند نتایج متفاوتی را به دنبال داشته باشد.
تصویری که روزهای اول از کابینه روحانی وجود داشت این بود که اقتصاددانهایی را دور خود گردآوری کرده که مدافع اقتصاد آزاد هستند؛ تفکری که دولت را محق به دخالت در بازار نمیداند. برخی این طور سنجش میکنند که دولت در این دوره هم عملاً نه پول چاپ کرده مانند دولت قبل و نه با بخشنامههای متعدد و متنوع در کار بازار دخالت کرده و تاکنون به دنبال ثبات بازار بوده و موفق هم شده است. آیا این روایت را قبول دارید؟ و اگر این طور است دولت در فاز دومی که باید تلاش کند تا بازار را از رکود خارج کند، آیا همچنان میتواند این استقلال را حفظ کند و به اسم احیای بازار اقتصادی ایران، از چارچوبهای اقتصاد آزاد عدول نمیکند؟
من در همین صورت مساله تردید دارم. یعنی تصور میکنم آنچه عدم دخالت دولت در بازار مینامیم در این مدت اتفاق نیفتاده است.
یعنی دولت مدافع اقتصاد آزاد نیست؟
حالا شاید اقتصاددانهایش در حرف به این امر معتقد باشند اما در عمل چنین رفتار نکردند. مصداق بارزش سبد کالا و هدفمندی یارانهها بوده است.
چرا؟
ببینید این دولت خیلی محتاط شده؛ همان حرفی که در ابتدای گفتوگو هم مطرحش کردم. مردان اقتصادی دولت روحانی و در راس آن آقای رئیسجمهور خیلی محتاط هستند. شما میبینید که دولت حتی در بحث عملیات و ستاد اجرا هم دخالتهای شدیدی در بازار میکند. در واگذاریها این دخالت به وضوح دیده میشود. در مورد سبد کالا هم مثال زدم که شیوه اجرا و عملیات اقتصادی که حول آن صورت گرفت به خوبی نشان داد که مداخلهجویی دولت، بسیار مشهود است.
اما دولت معتقد است که سبد کالا را مجبور بوده اجرا کند و خودش هم موافق نبوده است.
ببینید درباره اینکه سبد کالا کلاً طرح خوبی بود یا بد صحبت نمیکنیم. اما در عمل دیدیم که دولتمردان، مکانیسم بازار را که میتوانست به این موضوع کمک کند کنار گذاشتند و رفتاری کاملاً مداخلهجویانه انجام دادند. این موضوع یک هشدار جدی به تیم اقتصادی دولت بود که مراقب باشند. یا به اقتصاد آزاد باور دارند یا ندارند. اگر دارند باید در عمل این اصل را مدام نقض نکنند. این مهم است که دولت رفتارش قابل پیشبینی باشد و بدانیم که دولت بر اساس یک مدلی رفتار میکند و این طور نیست که اگر ببیند فشار افکار عمومی و رسانهها وجود دارد، برخلاف آنچه به آن معتقد است، موضوعی را اجرایی کند.
این روزها به تدریج بازار ارز در حال ملتهب شدن است. نوسانات قیمتها بالاست و زمزمههایی شنیده میشود. این موضوع شاید بعد از سبد کالا، محل آزمون دوم دولت باشد. به نظرتان، دولت روحانی میتواند در بازار ارز مداخله اثرگذار نداشته باشد؟
فکر میکنم به خاطر شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، دولت در این مورد هم دست به عصا راه برود تا بازار ارز از کنترلشان خارج نشود. امیدواریم تکرار اتفاق سبد کالا هیچ وقت در مدلی دیگر تکرار نشود و از رفتار مداخلهجویانه دوری کنند. اما روی هم رفته من شخصاً سیستم بانکی دولت را از بخشهای دیگر اقتصادی، مقتدرتر، معقولتر و حسابشدهتر ارزیابی میکنم و معتقدم سیستم بانکی و پولی دولت در مسیر خوبی در حال حرکت است و نوسانات تصمیمگیری کمتری را تاکنون داشته است و به عبارتی در سیستم بانکی-ارزی بهتر عمل شده است و همین چشمانداز سبب میشود که تصور کنیم در این بخش ما شاهد نوسانات تصمیمگیری نیستیم و با یک درایت ویژهای تصمیمگیری و اجرا صورت میگیرد.
یعنی مانند دوره بهمنی شاهد این امر نیستیم که یکشبه سیستم بانکی برای کنترل بازار ارز، به دلالهای خود، ارز دولتی بدهد تا در بازار به فروش برسانند تا بازار به تعادل برسد؟
متاسفم که این حرف را میزنم و میگویم، دوران بهمنی در بخش ارزی یک حادثه بد بود و امیدواریم برای همیشه پروندهاش بسته شود و هیچ وقت هم تکرار نشود. در آن دوران کارهای بسیار بدی صورت گرفت. تصمیمهای بدی گرفته شد و هیچ کدام هم پشتوانه نداشت. دولت روحانی هیچ وقت به این سمت نمیرود. چون واقعاً از حداقلهای لازم برای تصمیمگیری برخوردار است و اگر هم در حال نقد هستیم در مورد امور جزیی است و این اطمینان خاطر را داریم که به قول شما ارز بانک مرکزی در بازار به فروش نمیرود، آن هم با آن مدل مخاطرهآمیز. در دوره آقای احمدینژاد در حوزه اقتصاد، تصمیمهای بسیار بدی گرفته شد و امیدواریم در دولت روحانی تکرار نشود.
اما اگر دولت که میگویید محافظهکار است، انجام داد و گفت مجبور بوده برای ثبات بازار؟
ببینید یک تفاوت دولت روحانی و احمدینژاد را نادیده نگیریم و آن هم این است که در دولت روحانی اصلاً این دست اختیارات را به دولت ندادهاند. به بودجه نگاه کنید. دولت اجازه این رفتارهای مداخلهجویانه را ندارد. نه دولت روحیه این چنینی دارد و نه در بودجه، مجلس به دولت اجازه این دست اعمال را داده است. به همین دلیل است که میگویم دوران بهمنی و آقای حسینی در اقتصاد کشور تمام شده است و انشاءالله تکرار هم نمیشود.
دیدگاه تان را بنویسید