افزایش شکاف اعتبارات
حلقه لاشخورها
در حال حاضر نفرینهای نحس زیادی گریبان اقتصاد جهانی را گرفتهاند. در میان آنها میتوان کاهش بهای کالاهای تجاری، بازارهای لرزان سهام، تجارت ضعیف جهانی، کاهش پیشبینی سود برای شرکتهای آمریکایی و انتظار کمتر برای بروز تورم درازمدت را نام برد.
در حال حاضر نفرینهای نحس زیادی گریبان اقتصاد جهانی را گرفتهاند. در میان آنها میتوان کاهش بهای کالاهای تجاری، بازارهای لرزان سهام، تجارت ضعیف جهانی، کاهش پیشبینی سود برای شرکتهای آمریکایی و انتظار کمتر برای بروز تورم درازمدت را نام برد. در هفتههای اخیر نفرین جدیدی به این فهرست اضافه شده است: افزایش شکاف عایدی (اسپرد) اوراق بهادار شرکتی.
این شکافها -یعنی تفاوت میان نرخ بهرهای که دولت و شرکتهای ممتاز میپردازند با نرخ بهره وامگیرندگان پرخطر- بیانگر ریسک نکول هستند. افزایش شکاف بدان معناست که سرمایهگذاران در مورد بازپرداخت بدهیها احساس نگرانی بیشتری دارند. این اضطراب میتواند در نگرانیهای مرتبط با اقتصاد ریشه داشته باشد.
رشد شکاف اعتبارات همواره پیشزمینهای برای رکود بوده است. همانگونه که دیوید رانسون میگوید «شکاف بازدهی ارزیابی بازار از توانمندی اقتصاد را نشان میدهد و تحت تاثیر هیچکدام از مشکلات اندازهگیری فنی که بر ارقام تولید ناخالص داخلی تاثیر میگذارند، قرار نمیگیرد». اعتبار به خودی خود نشانگر قابل اعتماد و معتبری نیست: افزایش شکاف عایدی در سال 2012 به رکود منجر نشد. هماکنون نیز هیچ نشانهای دال بر افزایش نرخ نکول در بدهیهای پربازده دیده نمیشود. طبق گزارش مودیز، نرخ نکول از میانگین 5 /4درصدی خود به 3 /2 درصد در ماه آگوست نزول کرد. با وجود این، نسبت آن اوراق قرضه شرکتی که به عنوان «آشفته» طبقهبندی میشوند به 7 /15 درصد رسیده که در چهار سال اخیر بیسابقه است. طبقه آشفته شامل اوراقی میشود که نرخ بازدهی آنها 10 واحد درصد یا بیشتر بالاتر از نرخ بازدهی اوراق قرضه خزانه است. مقدار نقدینگی در بازار اوراق قرضه شرکتی زیاد نیست چون بانکها فعالیتهای بازارسازی خود را کاهش دادهاند. اگر موسسات اشتیاق خود را برای اعتبارات از دست بدهند این وضعیت میتواند به افزایش شدید قیمتها منجر شود. دیوید لوید که مدیر یک صندوق
سرمایهگذاری است اعتقاد دارد شرایط موجود به «اعتصاب موقتی خریداران» شبیه است.
بسیاری به مشکلات بنگاههای انرژی و معدن اشاره و استدلال میکنند که افزایش شکاف عایدی اوراق قرضه خود نمادی دیگر از سقوط بهای کالاهای تجاری است. در هفته گذشته نگرانیهای مربوط به بنگاه معدنی بزرگ گلنکور باعث شد ارزش سهام آن به شدت افت کند و نرخ بازدهی اوراق قرضه آن بالا برود. اما کاهش بهای کالاهای تجاری خود نتیجه کاهش تقاضا از سمت چین و دیگر بخشهای آسیاست. کره جنوبی که پیشتاز در اقتصاد است در سال گذشته 7 /14 درصد افت صادرات را تجربه کرد. حتی بانک مرکزی هند که نماینده یکی از قدرتمندترین اقتصادهای آسیاست در 29 سپتامبر تصمیم گرفت نرخ بهره را نیم واحد درصد کاهش دهد و دلیل آن را نیز کاهش تقاضای جهانی اعلام کرد.
رشد کند بازارهای نوظهور عامل دیگر نگرانی سرمایهگذاران در اوراق قرضه است. طبق گزارش اخیر صندوق بینالمللی پول، طی سالهای 2004 و 2014 بدهی بنگاههای غیرمالی در بازارهای نوظهور چهار برابر شد. در همان مدت، میانگین نسبت بدهی شرکتی به تولید ناخالص داخلی در بازارهای نوظهور 26 واحد درصد افزایش یافت. با کندی رشد بازپرداخت این بدهی دشوارتر میشود.
اعتبارات نقش مهمی در تحریک شکوفایی و بدتر کردن اوضاع وخیم اقتصاد دارند. رشد قدرتمند اعتبار فعالیت اقتصادی را تقویت میکند و بهای داراییها را بالا میبرد. این امر خود به رشد بیشتر اعتبار منجر میشود چرا که در جهان داراییهای پرارزش، بانکها اشتیاق بیشتر برای وامدهی دارند. این یک حلقه فضیلت است. اما پس از رسیدن به اوج، قیمت داراییها کاهش مییابد، بانکها تمایل کمتری به وامدهی پیدا میکنند و فعالیتهای اقتصادی کاهش مییابد. در این هنگام حلقه به شرارت میگراید.
اندرو هالدین اقتصاددان ارشد بانک انگلستان در سخنرانی اخیر خود از «حجم راکد بزرگی از نقدینگی جهانی» سخن به میان آورد که «در بازارها و مناطق مختلف جریانهای سرمایه، اعتبارات، قیمت داراییها و رشد را بالا و پایین میبرد». بحران انگلوساکسون سالهای 2009-2008 اولین نمود این معضل بود. بحران سالهای 2012-2011 منطقه یورو دومین بود و ممکن است وارد سومین بحران شده باشیم که این بار در بازارهای نوظهور پدیدار میشود.
مت کینگ از سیتیگروپ اشاره میکند که به نظر میرسد جریان سرمایه به بازارهای نوظهور متوقف شده است. علاوه بر این، بانکهای مرکزی بازارهای نوظهور به جای خرید به فروش داراییها روی آوردهاند. این به آن معناست که بهرغم تلاشهای بانک ژاپن و بانک مرکزی اروپا، بانکهای مرکزی دیگر خریداران داراییهای مالی در سطح جهان نیستند. با توجه به نقش مهمی که بازارهای مالی از سال 2008 در حمایت از بازارهای مالی ایفا میکردند، تحولات اخیر نگرانکننده هستند. علاوه بر این، با توجه به نقش مهم بازارهای نوظهور در رشد جهانی، مشکلات این بازارها نیز عامل نگرانی هستند.
افزایش شکاف عایدی اعتبارات دلیلی بر قریبالوقوع بودن رکود نیست. این یک شرط لازم است اما کافی نیست. اما این نشانهای دال بر آن است که تنشهای مالی در حال پدیدار شدن هستند. با یک گل بهار نمیشود. اما منظره پرواز حتی یک لاشخور بر فراز آسمان را باید یک نگرانی جدی قلمداد کرد.
منبع:اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید