درآمد افراد چه تاثیری بر ازدواج آنها با افراد غیرهمسن دارد؟
پازل درآمد و ازدواج
گزارشهای مطبوعات عموماً این تبیین را ارائه میدهند که بهبود وضعیت اقتصادی زنان آنها را آزاد کرده تا با مردان جوانتر زندگی مشترک تشکیل دهند، مردانی که معمولاً از مردان همسن یا بزرگتر از خود درآمد کمتری دارند.
در حالی که پژوهشهای محدودی بر تفاوتهای سنی زوجین انجام شده، رسانههای جمعی اخیراً بر زنانی تمرکز کردهاند که با مردان بسیار جوانتر زندگی میکنند. گزارشهای مطبوعات عموماً این تبیین را ارائه میدهند که بهبود وضعیت اقتصادی زنان آنها را آزاد کرده تا با مردان جوانتر زندگی مشترک تشکیل دهند، مردانی که معمولاً از مردان همسن یا بزرگتر از خود درآمد کمتری دارند. این امر با سنت قدیمی مبنی بر ازدواج مرد بزرگتر و زن جوانتر در موازات است؛ از منظر این سنت، مردان موفق از این مزیت برخوردارند که شرکای جوانتر را به خود جذب کنند.
مدلهای اقتصادی سن ازدواج و تفاوت سنی زوجین اغلب این پیشبینیهای مشابه را فراهم میکنند که همزیستی دو نفر که با هم اختلاف سنی دارند، مستلزم موفقیت مالی طرف بزرگتر است. در نتیجه، هم ادبیات آکادمیک و هم درک عامیانه حاکی از انتخاب مثبت همسر با سن متفاوت است، دستکم از سوی شریک بزرگتر. برعکس، هدف این نوشته نشان دادن انتخاب منفی همسر با سن متفاوت است.
تحلیل درآمدهای زوجین با تفاوت سنی در سالهای 1960، 1970، 1980، 1990 و 2000 نشان میدهد درآمد مردها در میان مردانی با تفاوت سنی نسبت به همسرانشان، کمتر از مردانی با سن مشابه با همسرانشان است. این یافته هم بر مردانی که با زنان جوانتر ازدواج کردهاند هم بر مردانی که با زنان بزرگتر ازدواج کردهاند، صدق میکند. برعکس درآمدهای مردان، درآمد زنان در زوجینی که اختلاف سنی دارند، افزایش مییابد. زنان در رابطهای با اختلاف سنی، درآمدهای بالاتری از زنان در رابطهای با سن مشابه همسرانشان دارند؛ زیرا ساعات بیشتری کار میکنند، نه به این دلیل که برای پتانسیل درآمدیشان انتخاب شدهاند.
سه سنجه کیفیت برای آزمون میان انتخاب مثبت و منفی در ازدواج با همسری با سن متفاوت به کار رفته: درآمد میانگین در هر ساعت، ارزیابی تواناییهای شناختی، و سنجههای ظاهر فیزیکی. هیچیک از نتایج حاکی از انتخاب مثبت زوجین با تفاوت سنی نبود، نه از جانب زنان، نه از جانب مردان. دادهها دقیقاً حاکی از انتخاب منفی همه این خصلتهاست، هر چند معنای آماری برحسب نتیجه و نمونه فرق میکند.
این یافتهها صرفاً محصول این امر است که سن بیشتر ازدواج و ازدواج مجدد پس از طلاق به تفاوتهای سنی بیشتر در زوجین میانجامد. ازدواج دیرتر و طلاق هردو ممکن است همبستگی منفی با کیفیت داشته باشند و بنابراین ممکن است نسبتی منفی میان اختلاف سنی و کیفیت به وجود آورند. در واقع، نتایج نشان میدهد رابطه بین اختلاف سنی زوجین و توانایی، در بین آنهایی که در سنین پایینتر ازدواج میکنند، بیشتر است. این با یک مدل دیفرانسیلی هزینههای جستوجو نیز سازگار است که در آن افراد با کیفیت شخصی بالاتر شبکه سنی متمرکزتری دارند، در حالی که افراد با کیفیت شخصی پایینتر شبکههایی با گوناگونی سنی بالا دارند. این به ویژه برای سنینی که ازدواج محتملتر است، صدق میکند، اگر افراد با کیفیت بالا بیشتر مایل باشند وقت صرف تحصیل و اشتغال کنند؛ محیطهایی که در آن ارتباط بیشتری با همتایان همسن خود دارند.
به لحاظ تاریخی، میانگین سن ازدواج اول برای مردان بیشتر از میانگین سن ازدواج اول برای زنان بوده است، و ازدواجها عمدتاً شامل شوهر مسنتر و زن جوانتر بوده است. مدلی وجود دارد که این الگوها را با تفاوت در کار تخصصی بین زنان و مردان در خانوارها تبیین میکند. در این الگو، ارزش مردان در بازار ازدواج، یعنی پتانسیل درآمدیشان، ریشه در سن بالاترشان از زنان دارد که ارزششان در تولید درون خانه است. زنانی در جوانی ازدواج میکنند، اما زنان واجد کیفیات بالا با مردان مسنتر واجد کیفیات بالا ازدواج میکنند که ازدواج را برای نمایان کردن ارزش بالایشان به تعویق انداختهاند. زنان جوان با کیفیات پایینتر با مردان جوان با کیفیات پایینتر ازدواج میکنند که هیچ سودی از تعویق ازدواج نمیبرند. در این مدل هم مردان و هم زنان با سنین متفاوت کیفیت بالاتری دارند از مردان و زنان همسن.
یک پیشبینی نظری دیگر این است که مردان مسنتر که با زنان جوانتر ازدواج میکنند، از لحاظ مالی موفقاند. بر اساس این مدل، همه زنان، به خاطر افول توان باروری، در جوانی ازدواج میکنند. مردان جوان همه مزد یکسانی میگیرند، اما برخی موفقیت در بازار کار را تجربه میکنند و در سنین بالاتر مزد بیشتری میگیرند. مردان مسن هرگز ازدواجنکرده یا طلاقگرفته تنها در صورتی میتوانند با زنان جوان ازدواج کنند که درآمد بالایی داشته باشند.
بخش اعظم ادبیات نظری این حوزه فرض میکند که افراد به شرط درآمد خوب، سود بالاتری از شریکان جوانتر، بارورتر و جذابتر میبرند. پژوهشهای دیگر حاکی از آن هستند که افراد ممکن است از همسران همسن نیز سود ببرند. یکی از این پژوهشها نشان میدهد هم مردان و هم زنان بیشتر مایلاند با افراد همسن ارتباط داشته باشند. بر اساس پژوهشهای دیگر، ترجیح همسر همسن میتواند ناشی از همتکمیلی در مصرف باشد. برای مثال، اگر مردان و زنان ترجیح بدهند که در نقطهای واحد از چرخه حیاتیشان فرزند داشته باشند، آنگاه در صورت ازدواج با شریک همسن، بهترین امکان را برای زمانبندی بهینه این مصرف خواهند داشت. در نهایت، شواهدی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه اختلاف سنی میان همسران ارتباط منفی با ثبات زندگی زناشویی دارد.
مهم است که میان رابطه نامشروط میان کیفیت فردی و اختلاف سنی زوجین و رابطه مشروط به سن ازدواج یا ازدواج مجدد تمایز قائل شویم. مشاهده شده است که میانگین اختلاف سنی با همسر همراه با سن ازدواج افزایش مییابد. این میتواند به سادگی ناشی از موردی باشد که در آن هزینههای جستوجوی همسر به مراتب کمتر از شرکای همسن در سنین جوانی است، اما هزینههای جستوجو در نسبت با سن شریک در سنین بالاتر کمتر است. اگر به خاطر عواملی چون سرمایهگذاری شغلی، طلاق و ازدواج، سن ازدواج با کیفیت فرد همبستگی داشته باشد، این امر در غیاب کنترلهایی برای سن ازدواج، رابطهای را میان اختلاف سنی و کیفیت ایجاد میکند.
همچنین، ممکن است هزینههای جستوجو، برحسب کیفیت افراد فرق کند، به نحوی که بر اختلاف سنی با همسر تاثیر بگذارد. این ویژگی در مدلهای تاکنون طراحیشده نقشی نداشته است. افراد با کیفیات بالاتر مایلاند وقت بیشتری را صرف آموزش و اشتغال کنند. در این موقعیتها احتمال بیشتری وجود دارد که فرد با همتایان همسناش وارد تعامل شود. این نکته به ویژه در سنینی که ازدواج در آن رایجتر است، صدق میکند.
جدیدترین پژوهشهای تجربی این نکته را لحاظ میکنند که اختلاف سنی بر درآمدهای نسبی زن و شوهر متمرکز شده است. در یکی از این پژوهشها که بر اساس دادههای انگلستان و ایالات متحده انجام شده، آمده است که زنان با درآمد بالاتر، تحصیلات بالاتر یا موقعیت شغلی بالاتر از شوهرانشان، احتمال بیشتری وجود دارد که حداقل پنج سال از شوهرانشان بزرگتر باشند. همچنین، دادههای بریتانیا نشان میدهد زنانی با مشاغل حرفهای یا مدیریتی احتمال بیشتری وجود دارد که دستکم پنج سال از همسرانشان بزرگتر باشند. در پژوهشی دیگر نشان داده شد که در زوجهایی که هر دو درآمد دارند و شوهر حداقل پنج سال بزرگتر از زن است، به احتمال کمتری زن درآمد بیشتری دارد. در پژوهشی که بر اساس پیمایشهای نیروی کار فرانسه انجام شده، این نتیجه حاصل شد که در زوجینی که شوهر حداقل پنج سال بزرگتر یا زن حداقل سه سال بزرگتر است، احتمال بیشتری وجود دارد که زن تکسرپرست خانواده باشد، اما در میان زوجهایی که هر دو درآمد دارند، احتمال کمتری وجود دارد که درآمد زنان بالاتر از درآمد مردان باشد. پژوهشهایی که نتایج مطلق را به جای نتایج نسبی بررسی میکنند، نشان میدهند که
زوجهای با اختلاف سنی زیاد، به طور میانگین درآمد خانوادگی کمتری دارند.
دیدگاه تان را بنویسید