هزینه یاری به رشد
کمک برای نجات
در اولین کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد در ۵۰ سال پیش، این بحثمطرح شد که کشورهای ثروتمند چه مقدار باید به کشورهای فقیر کمک کنند تا فقر کاهش و رشد افزایش یابد.
در اولین کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد در 50 سال پیش، این بحث مطرح شد که کشورهای ثروتمند چه مقدار باید به کشورهای فقیر کمک کنند تا فقر کاهش و رشد افزایش یابد. در نهایت، سازمان ملل به مقدار 7/0 درصد از درآمد رسید و این رقم در شمار زیادی از اجلاسهای بینالمللی تایید شد اگرچه تعدادی اندک از کشورها به این وعده عمل کردند. کمکهای بینالمللی به طور مرتب روندی فزاینده داشتند و در سال 2013 به 8/134 میلیارد دلار رسیدند. اما هنوز اقتصاددانان در مورد تاثیر یا میزان تاثیر این کمکها تردید دارند.
کمکها به شکلهای مختلف ارائه میشوند. از غذا و چادر برای آوارگان گرفته تا پولهای نقدی که خلأهای بودجهای را در کشورهای فقیر پر میکنند. کمکدهندگان سعی دارند حوزه کمکها را گستردهتر کنند تا خود را بیش از پیش سخاوتمند جلوه دهند. اما هدف اصلی در بیشتر موارد آن است که با سرمایهگذاری در مواردی مانند جاده، مدرسه و بهداشت مادران، ظرفیت تولیدی کشورهای فقیر افزایش یابد.
راههایی که سازمان ملل به عنوان سلاحی قدرتمند علیه فقر معرفی میکند از دیدگاه منتقدان همانند ریختن پول به چاله موش است. به عقیده آنها ارائه کمکها از طریق تشدید وابستگی، کمک به بقای رژیمهای سرکوبگر و نالایق و افزایش ارزش پول کشورهای فقیر به آنها آسیب میرساند و توان رقابتی صادرات آنها را پایین میآورد. به عقیده آنها اگر کمکها موثر بودند، این کشورهای فقیر بایستی ظرف چند دهه ثروت بیشتری کسب میکردند اما چنین امری اتفاق نیفتاد. طرفداران کمکها استدلال میکنند که کمکها میتوانستند عملاً مردم را از فقر خارج سازند اما کشورهای ثروتمند به اندازه کافی کمک نکردند. این کار همانند فرستادن ماشین آتشنشانی برای مقابله با آتشسوزی وسیع است و فقط در صورتی موثر خواهد بود که تعداد ماشینها زیاد باشد.
ارزیابی تاثیر کمکها بر رشد اقتصادی پیچیده است؛ چرا که رابطه علی-معلولی هنوز شناخته شده نیست. رابطه مثبت بین این دو میتواند بدان معنا باشد که کشورهای ثروتمند به خاطر اجرای سیاستهایی که به رشد اقتصادی منجر میشوند به کشورهای فقیر پاداش میدهند؛ چه آنها از قبل پولی گرفته باشند یا خیر. در مقابل، رابطه منفی ممکن است صرفاً به این معنا باشد که جریان کمکهای بیشتری به سمت کشورهای دارای رشد اندک صورت گیرد. در هیچ کدام از این موارد، کمکها در عمل محرکهای رشد نیستند.
برای حل این مشکل، اقتصاددانان مدتها در جستوجوی عاملی بودهاند که بر میزان کمکها تاثیر میگذارد، اما با رشد رابطه همبستگی ندارد. این عامل متغیر ابزاری نامیده میشود و پیدا کردن آن از آنچه به نظر میرسد دشوارتر است. مطالعات نشان میدهد بسیاری از عوامل پیشنهادی مانند اندازه جمعیت یک کشور یا سابقه استعماری آن رابطه مستقیم و وابستهای با عملکرد اقتصادی ندارند. در تحقیقی تازهتر که توسط پژوهشگران دانشگاه مریلند و بانک جهانی انجام گرفت، متغیر ابزاری جدیدی معرفی شد. پس از آنکه کشورهای در حال توسعه از فقر مطلق تعریفشده در انجمن توسعه بینالمللی بانک جهانی رهایی پیدا میکنند، کمکدهندگان یاری خود را به آنها قطع و توجه خود را بر کشورهای فقیرتر متمرکز میکنند. مطابق تعریف این انجمن آستانه فقر سطح خاصی از میانگین درآمد سرانه است که بیان نمیکند سرعت رشد درآمد چه اندازه است. بنابراین اگر قطع کمکها باعث توقف رشد شود، کمکها به جای مفید بودن به ضرر عمل کردهاند. این همان واقعیتی است که پژوهشگران به آن دست یافتند. با بررسی مبالغ دریافتی توسط 35 کشور قبل و پس از رسیدن به آستانه فقر مطلق، آنها متوجه شدند هر یک درصد از
درآمد ملی که به شکل کمک دریافت میشود، رشد سالانه درآمد سرانه در کوتاهمدت حدود 003/0 درصد بیشتر میشود.
کمک و تیمار
به منظور اطمینان از نتایج، کلیه کشورهای نمونه در سطح مشابهی از توسعه قرار داشتند و کشورهای بسیار فقیر از نمونه حذف شدند چون درآمد آنها از حد آستانه کمتر بود. علاوه بر این، افزایش تعداد کشورهای نمونه نتیجهگیری را پیچیدهتر میسازد چون نوع کمکهای دریافتی آنها در شرایط مختلف با یکدیگر تفاوت زیادی دارد. هر چند پژوهشهای دیگر نیز نتیجههایی مشابه داشتهاند.
در مقالهای منتشرشده توسط دانشگاه آدلاید بین سالهای 1960 تا 2000، تاثیر کمکها بر 47 کشور برآورد شد. به نوشته این مقاله کمکدهندگان تمایل دارند به کشورهای دارای رشد سریع کمک کمتری ارائه دهند که این باعث ایجاد رابطه همبستگی منفی بین رشد و کمکها میشود. در زمانهایی که بحرانهای آب و هوایی یا تغییرات شدید در قیمت کالاهای پایه تاثیر زیادی بر رشد داشتند، تغییراتی در میزان کمکهای خارجی ایجاد میشد که ارتباطی با درآمد سرانه افراد نداشت. این تحقیق نشان داد 1/0 درصد در افزایش کمکهای خارجی 0001/0 درصد رشد درآمد سرانه را دربر داشت.
اینکه آیا رشد اضافی ارزش دارد، خود بحث دیگری است. متاسفانه در مورد ارزشآفرینی کمکها تحقیقی انجام نشده است. مطالعات پراکنده نشان میدهد میانگین برآورد تاثیر کمکها بر رشد مثبت و از نظر آماری مهم اما آنقدر کوچک است که نمیتوان آن را معنادار دانست. طرفداران تجارت آزاد و مهاجرت آزادانه اعتقاد دارند این دو در مقایسه با کمکها بیشتر میتوانند به کشورهای فقیر کمک کنند. حامیان هدف 7/0درصدی میتوانند شواهد زیادی بیاورند که کمکها به رشد منجر میشوند اما نمیتوانند نشان دهند که کمکها از سایر موارد جایگزین موثرتر و کمهزینهتر هستند.
دیدگاه تان را بنویسید