تاریخ انتشار:
چرا نمیتوان به اثرات رفاهی بودجه امیدوار بود؟
نشت بودجه رفاه
وقتی از رفاه حرف میزنیم منظورمان چیست؟ آیا مفهوم رفاه یا به عبارتی تابع رفاه اجتماعی در همه کشورهای دنیا یا حتی در میان دولتهای یک کشور یکسان است و همه نگاهی یکسان به رفاه دارند؟ پاسخ این سوال قطعاً منفی است.
در مساله رفاه میتوان به دو نکته اصلی بیشتر توجه کرد؛ اولین مساله هدفگیری گروههاست. یعنی بودجههای رفاهی باید بهگونهای تخصیص یابند که دقیقاً به گروه هدف برسند. نکته دیگر هم بحث توانمندی است. یعنی بودجه رفاه باید به گونهای و در جهتی هزینه شود که کمک کند افراد تحت حمایت به مرور توانمند شوند و بتوانند از زیر چتر حمایتی خارج شوند. شاید بتوان گفت دولتها به جای اینکه به افراد ماهی بدهند، به آنها ماهیگیری یاد بدهند.
اما مساله رفاه در ایران با چند مشکل مواجه است؛ اول اینکه در کشور ما تابع رفاه اجتماعی مشخص نیست. هر دولتی نگاهی خاص به رفاه دارد. از طرفی اصولاً نگاه دولتها به مساله رفاه جنبه کاملاً سیاسی و کوتاهمدت دارد. یعنی ما با دو مشکل مواجهیم؛ یا ابعاد تابع رفاه مشخص نیست یا اینکه ابعاد آن مشخص است اما دولتها به دلایل سیاسی و نگاه کوتاهمدتشان به آن عمل نمیکنند. نکته مهمتر اما نشت بودجههای رفاه در ایران است. دولتها چون با انگیزههای کوتاهمدت عمل میکنند، اصولاً نه طرحی برای اجرای برنامههای رفاه دارند و نه قبل و بعد از اجرا، مطالعاتی در مورد ثمربخشی این اقدامات انجام میدهند. نتیجه آن میشود که طرحی مانند یارانهها در پنجمین سال اجرا، کاملاً از هدفش دور میشود. همه کارشناسان و دولتمردان از بیتاثیری آن در رفاه خانوارها میگویند. یارانهای که قرار بوده به سه دهک پرداخت شود به 10 دهک میرسد. نشت هفت دهکی بودجه در این بخشها بیداد میکند. منابع زیادی به هدر میرود اما به گروه هدف نمیرسند و تاثیر آن مناسب نیست. از این دست اقدامات بسیار داریم.
حمایت مستقیم یا غیرمستقیم؟
مساله دیگری که در خصوص رفاه باید به آن توجه کرد این است که هر دولتی در ایجاد رفاه مکانیسم خاص خود را دارد؛ یک دولت بر مکانیسمهای پرداخت نقدی تاکید میکند و دولت دیگر بر مکانیسمهایی مانند در اولویت قراردادن بهداشت و آموزش تاکید دارد. اما ما در ایران چه مکانیسمی برای رفاه داریم؟
در ایران مکانیسم رفاه هم بر پرداختهای نقدی استوار بوده و هم بر مکانیسمهای غیرنقدی مانند ارائه خدماتی در حوزه بهداشت و درمان. از طرفی دولتها همیشه تلاش کردهاند از طریق تقویت دیگر بخشها و رشد تولید و ایجاد اشتغال بهصورت غیرمستقیم رفاه ایجاد کنند. به هرحال بخش عمدهای از هزینههای دولت ما در حوزه رفاه صرف پرداخت یارانه نقدی میشود. اما به جرات میتوان گفت پرداخت یارانهها به شکل کنونی منجر به ایجاد رفاه در جامعه و بین اقشار نیازمند نمیشوند. پرداخت یارانهها مدتهاست که جنبه صرفاً سیاسی دارد. شاید در ابتدای اجرای این طرح و در سال 89 پرداخت یارانه نقدی 45500 تومانی به افراد خانوار رقم قابل توجهی بود اما الان این رقم ارزش واقعی خود را از دست داده است. پرداخت یارانهها به نحوی اجرا شده که هم در زندگی اقشار پردرآمد بیتاثیر است و هم در زندگی اقشار و دهکهای پایین. اکنون حدود 70 میلیون نفر یارانه نقدی دریافت میکنند. من معتقدم این رقم در زندگی بسیاری از یارانهبگیران هیچ تاثیری ندارد. اما اگر خانوارهایی در دهکهای پایین درآمدی وجود داشته و به این یارانه نیاز داشته باشند، این یارانه به قدری کم است که هیچ دردی از این خانوار کمدرآمد دوا نمیکند. میخواهم بگویم این یارانه به گونهای توزیع شده که نه در زندگی دهکهای بالا موثر است و نه دردی از دهکهای پایین دوا میکند.
مشکل اصلی در این حوزه هم این است که ما نتوانستیم جامعه هدف یارانهها را به درستی شناسایی کنیم. شیوه شناسایی جامعه هدف از ابتدا درست نبود و اکنون هم تغییر این جامعه هدف بسیار سخت شده چون یارانهها جنبه کاملاً سیاسی پیدا کرده است.
مثلاً دولت تصمیم میگیرد جامعه هدف دریافت حمایتهای اجتماعی را محدود به سه دهک پایین درآمدی جامعه کند. اما در مقام عمل میبینیم که همه اقشار جامعه مشمول یارانه میشوند. این نشان میدهد دولت در این مسیر موفق نبوده و هفت دهک نشت بودجه داشته است. محاسبه کنید این هفت دهک نشت بودجه چه میزان درآمد دولت را به هدر میدهد؟ نه هدفگذاری یارانهها درست بود و نه از ابتدا برنامهای وجود داشت تا بعد از سالها اجرا، مطالعهای در خصوص آن انجام شود که نشان دهد این یارانه چه تاثیری بر رفاه داشته. فرآیند پرداخت یارانهها اگر ذیل بودجه رفاه توزیع میشود نیاز به بازنگری دارد. اما اگر دولت مصر است این یارانه را بین همه اعضای جامعه تقسیم کند باید نام آن را تغییر دهد و ادعا نکند که این بودجه رفاه است. دولت باید اعلام کند هدفش دیگر رفاه نیست. تا پیش از این دولت مدام بر حذف یارانهها اصرار داشت و مجلس زیر بار تصویب این قانون نمیرفت اما اکنون که این مجلس در پایان راه است دولت را مجبور به حذف یارانهها کرده و حالا دولت زیر بار آن نمیرود.
آیا کاهش درآمدهای نفتی بر رفاه اثر میگذارد؟
با افت قیمت نفت و کاهش درآمدهای نفتی، همه بخشهای مختلف با این سوال مواجه شدهاند که چه تاثیری از کاهش قیمت نفت میپذیرند؟ بخش رفاهی هم از این قاعده مستثنا نیست. در شرایطی که قیمت نفت کاهش یافته و دولت با دغدغه جدی در حوزه تامین مالی مواجه است، آیا باید نگران این مساله باشیم که مبادا بودجه رفاه به نفع دیگر بخشها کاهش یابد؟ آیا با کاهش درآمدهای نفتی میزان رفاه هم کاهش مییابد؟ پاسخ این است که مساله رفاه در ایران بیشتر یک مساله ساختاری است و کمتر به بودجه ارتباط دارد. یعنی بسیاری اوقات ساختار نظام رفاهی به نحوی ناکارآمد عمل میکند و موجب شده دولتها در ایجاد رفاه ناتوان باشند؛ چه در اوج درآمدهای نفتی و چه در کمبود آن. مساله این است که معمولاً درآمدهای نفتی در ایران به طور کارآمدی استفاده نشده که حالا در نبود یا کاهش درآمدهای نفتی نگران کاهش بودجه بخشهای مختلف و از جمله بودجه رفاه باشیم. اتفاقاً دولت قبلاً که پول بیشتری داشت، هدررفت هزینههایش بیشتر بود اما الان که درآمدش کمتر شده و باتدبیرتر نیز هست ممکن است در اثر کاهش درآمدهای نفتی به فکر کاهش هدررفت باشد. بسیاری از هزینههای دولت در ایجاد رفاه ناکارآمد بوده. یکی از بهترین رشدهای اقتصاد در دولت اصلاحات رخ داد. زمانی که درآمد نفت مساعد نبود. در دولت احمدینژاد هم بهرغم خوب بودن درآمدهای نفتی اما رشد اقتصادی پایداری نداشتیم. در خصوص رفاه هم وضع به همین صورت است. ما هیچگاه از بودجه نفت به درستی استفاده نکردیم که کمبود آن مشکلزا باشد. پس هرچند کاهش درآمدهای نفتی بسیار موثر است اما نمیتوان گفت کاهش درآمدهای نفتی منجر به کاهش شدید رفاه بشود. چون وجود این درآمد هم لزوماً منجر به رفاه نشده است. اما شاید این زمان فرصتی باشد که نشتی بودجه رفاه گرفته شود. اکنون مشکل مهمتر از بودجه ساختار نظام رفاهی ماست که باید تغییر کند. یکی از پیشنهادها در این زمینه تجمیع بیمههای سلامت است که میتواند موجب بهبود نظام سلامت شود.
دیدگاه تان را بنویسید