آیا همچنان میتوان به مذاکرات ژنو خوشبین بود؟
خزان فصول در بهار مذاکرات؟
کمتر از دو ماه به پایان مهلت چهارماهه ایران و ۱ + ۵ باقی مانده است و فرصتها مانند برق و باد در حال گذار است. پس از ناکام ماندن مذاکرات ششماهه قدرتهای بزرگ جهانی با تهران در تیرماه سال جاری، طرفین بر آن شدند تا با هم اندیشی جدید ضمن جلوگیری از شکست روند مذاکرات ترتیبی اتخاذ کنند که گفتوگوها در فاز جدیدی پیگیری شود. اینطور گفته میشد که تیم مذاکرهکننده ایرانی در روزهای پایانی مذاکرات خواستار ذکر موضوع غنیسازی در متن توافقنامه نهایی شده اما ۱ + ۵ این امر را در تناقض با روح توافقنامه ژنو قلمداد کردهاند.
کمتر از دو ماه به پایان مهلت چهارماهه ایران و 1+5 باقی مانده است و فرصتها مانند برق و باد در حال گذار است. پس از ناکام ماندن مذاکرات ششماهه قدرتهای بزرگ جهانی با تهران در تیرماه سال جاری، طرفین بر آن شدند تا با هم اندیشی جدید ضمن جلوگیری از شکست روند مذاکرات ترتیبی اتخاذ کنند که گفتوگوها در فاز جدیدی پیگیری شود. اینطور گفته میشد که تیم مذاکرهکننده ایرانی در روزهای پایانی مذاکرات خواستار ذکر موضوع غنیسازی در متن توافقنامه نهایی شده اما 1+5 این امر را در تناقض با روح توافقنامه ژنو قلمداد کردهاند.
شمارش معکوس آغاز شد
زمان زیادی به پایان فرجه دوم گفتوگوهای هستهای (سوم آذرماه) باقی نمانده است؛ اما آنچه پیشبینی دستیابی به توافق جامع را در این مدتزمان محدود با مشکل روبهرو میکند، وجود اختلافهایی است که تا به امروز به قوت خود باقی است. برگزاری بیش از پنج دور مذاکرات دوجانبه با آمریکاییها و دیدارهای چندجانبه با اعضای اروپایی 1+5 در کنار ملاقات با مقامات روسی در مسکو و دیگر شهرهای جهان از جمله تلاشهای تیم مذاکرهکننده هستهای در دستیابی به توافق است. هرچند که به نظر میرسد وسعت اختلافات فیمابین بهاندازهای است که شاید نتوان در کوتاهمدت انتظار دستیابی به توافق را محتمل دانست. به نظر میرسد سطح غنیسازی، تعداد سانتریفیوژها و جدول زمانبندی اجرای توافق از جمله عمدهترین موارد اختلافی تهران و 1+5 در عبور از شرایط فعلی پرونده هستهای ایران باشد هرچند که شاید بتوان دلیل اصلی این اختلافات را در جا و مکان دیگری جستوجو کرد.
اوکراین، سراشیبی سقوط مذاکرات وین
تحولات ماههای اخیر اوکراین و صفآرایی روسها و اروپاییها و آمریکاییها در برابر یکدیگر، اگرچه در ظاهر به ایران ارتباطی نداشت اما در عمل موجب شد غربیها با درک شرایط جدید مناسبات بینالملل با دقت بیشتری وارد جریان مذاکره با تهران شوند. دلیل آن نیز این بود که مقامات ایران در دیدارهای پیدرپی با روسها نشان دادند که در دعوای میان شرق و غرب ترجیح میدهند که در کنار شرق باقی بمانند هر چند که این عمل به بهای از دست دادن فرصت توافق با غرب باشد.
علی بیگدلی در این رابطه میگوید: تمایل به جبهه شرق به نفع ایران نیست و ما نباید در بحرانیترین شرایط مذاکرات به سمت کشورهایی چون روسیه متمایل شویم. او در گفتوگو با اقتصادنیوز تاکید میکند: متاسفانه دیدارهای اخیر مسوولان کشورمان با مقامات روسی (دیدار ظریف و لاوروف در مسکو و روحانی و پوتین در دوشنبه) تمایل به جبهه شرق را در سیاست خارجی ایران پررنگ کرده است و این امر توافق ما با 1+5 را به چالش میکشد. اظهارات این کارشناس روابط بینالملل آنجا قطع به یقین میشود که میبینیم شاخ و شانه کشیدنهای روسها برای اروپاییها و آمریکاییها در مقاطعی از زمان تا جنگ لفظی و حتی رویارویی نظامی پیش رفته است.
هرچند که طرفین ترجیح دادند با خویشتنداری از بروز جنگی جدید جلوگیری کنند؛ این تحلیل وجود دارد که ممکن است روسها برای گروکشی با غربیها از فرصت مذاکرات هستهای ایران استفاده کنند اما به نظر میرسد که مقامات مسکو ترجیح دادهاند به جای گروکشی در پای میز مذاکرات، تهران را با خود همراه کنند.
فرصت حضور روحانی
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان اردیبهشتماه سال جاری با اشاره به پیشرفتهای حاصل در مذاکرات هستهای میان ایران و 1+5 در توئیتر خود نوشت: محمد البرادعی مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی درست میگفت، این پیشرفت (توافق ژنو) میتوانست ۱۰ سال پیش به دست آید. روحانی اکنون فرصتی را ایجاد کرده است که نباید از دست برود. رئیس دستگاه سیاست خارجی کشورمان این مطلب را پیش از مذاکرات وین و زمانی که انتظار میرفت مذاکرات هستهای منعقد شود، به نگارش درآورده بود و گمان میکرد که با تحقق این امر به بیش از یک دهه دشمنی و تخاصم ایران و غرب پایان داده شود، اما نشد. نگذاشتند یا نخواستند. به هر حال این توافق سر نگرفت و فرصت ششماههای که با مذاکرات پیدرپی و متناوب فراهم شده بود به یکباره از دست رفت.
ایستگاه آخر نیویورک
از دست رفتن فرصت ششماهه مذاکرات وین زنگ خطری برای طرفین مذاکرهکننده بود تا با جمعبندی از ماحصل گفتوگوها خود را برای دستیابی به توافق آذرماه آماده کنند. هر چند مقامات آمریکایی ترجیح میدهند با قرار گرفتن در موضع قدرت اینطور عنوان کنند که دور بعدی مذاکرات ممکن است آخرین فرصت برای حل نگرانیهای بینالمللی در مورد برنامه هستهای ایران باشد.
وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکایی با طرح این موضوع که دستیابی به توافق نهایی ممکن نخواهد بود مگر اینکه ایران با کاهش قابل توجه ظرفیت فعالیتهای غنیسازیاش موافقت کند، مدعی میشود که این آخرین فرصت ایران است. اساس اختلافات بر سر تعداد سانتریفیوژها است. 1+5 معتقد است ایران باید تنها تعداد محدودی سانتریفیوژ داشته باشد اما ایرانیها در مورد ظرفیتی بیشتر از این صحبت میکنند و میگویند امکان کاهش تعداد سانتریفیوژها وجود ندارد. روزنامه نیویورکتایمز در همین رابطه از پیشنهاد جدید واشنگتن به تهران خبر داد که بر اساس آن ایران میتواند سانتریفیوژهای خود را حفظ کند به شرط آنکه قطعات اتصالکننده آن را در اختیار آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دهد.
بهانههای جدید غرب
با وجود آنکه ایران بارها و بارها حسن نیت خود را برای دستیابی به توافق جامع هستهای با نشستن پای میز مذاکره به اثبات رسانده است اما با این حال نماینده آمریکا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید: آمریکا نگران سرعت پیشرفت تحقیقات آژانس درباره برنامه اتمی ایران است. لورا کندی، سفیر آمریکا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با طرح این موضوع که نگرانی درباره ابعاد احتمالی نظامی برنامه اتمی ایران باید به عنوان بخشی از توافق جامع بین ایران و قدرتهای جهانی مورد توجه قرار گیرد، مدعی میشود تنها وقتی این اتفاق ممکن خواهد بود که از صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران اطمینان حاصل کنیم.
اظهارات این مقام آمریکایی که با دور جدید مذاکرات ایران و گروه 1+5 همزمان شده، همنوا با «ابراز ناامیدی» اتحادیه اروپا درباره آنچه سرعت کم پیشرفت همکاری اتمی ایران خوانده شده، مطرح میشود. اتحادیه اروپا در یک اعلام موضع جدید از برنامه هستهای ایران مدعی شده بود که از پیشرفت اندک همکاریهای هستهای ایران «ناامید» شده است.
رابرت اینهورن مذاکرهکننده سابق آمریکایی نیز یکی دیگر از مقامات غربی است که میگوید: به عقیده من ایرانیها به دنبال یک توافق هستند اما بر این باورند که میتوانند بدون توافق نیز زندگی کنند؛ به سختی میتوان تعیین کرد که موضع ایران در مورد ظرفیت غنیسازیاش یک تاکتیک رایزنی است یا به واقع حرف آخر آنهاست. اما آنچه من برداشت میکنم این است که فاصلهها قابل کم کردن نیست.
تهران و گروه 1+5 در نوامبر سال 2013 به یک توافق اولیه از برنامه هستهای ایران دست یافتند که بر اساس آن تهران متعهد شد در ازای کاهش تحریمهای اقتصادی غرب بخشی از فعالیتهای هستهایاش را به حالت تعلیق درآورد. این کشورها در ماه ژوئیه پس از آنکه نتوانستند به راهحل نهایی در خصوص فعالیتهای هستهای ایران دست پیدا کنند مذاکرات را چهار ماه دیگر یعنی تا 24 نوامبر سال جاری تمدید کردند. حالا بیش از نیمی از مسیر تعیینشده پشت سر گذاشته شد و نیم دیگری از راه باقی است اما با وجود تمام ابراز خوشبینیهای مقامات ایرانی، به نظر میرسد دورنمای توافق جامع در آذرماه قابل تحقق نباشد و شاید باید به یک توافق نیمبند از قرائتهای طرفین مذاکرهکننده بسنده کرد.
دیدگاه تان را بنویسید