شناسه خبر : 12407 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا طرح اوباما برای دموکرات‌ها مناسب است؟

اوباما و مالیات تازه

اگر بپرسند که بیشتر سیاستمداران دنیا در طول یک سال گذشته کدام کتاب را خوانده‌اند، بی‌تردید پاسخ کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم توماس پیکتی است. کتابی که نه‌تنها در کنار میز صبحانه سیاستمداران بل در کتابخانه بسیاری از جهانیان یافت می‌شود.

پویا جبل‌عاملی/ مشاور علمی نشریه
اگر بپرسند که بیشتر سیاستمداران دنیا در طول یک سال گذشته کدام کتاب را خوانده‌اند، بی‌تردید پاسخ کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم توماس پیکتی است. کتابی که نه‌تنها در کنار میز صبحانه سیاستمداران بل در کتابخانه بسیاری از جهانیان یافت می‌شود. کتابی که شاه‌بیت کلامش آن است که نابرابری نه امری تصادفی در نظام بازار بل محصول منفک‌ناپذیر آن است و تا زمانی که نرخ بازدهی سرمایه از نرخ رشد اقتصادی بیشتر است همین آش است و همین کاسه. از نظر او نیروهای درونی بازار به هیچ رو نمی‌توانند آن را ترمیم کنند و اگر دولت‌ها با ابزار مالیاتی خود کاری برای آن نکنند، راه‌حل از طریق تحولات تاریخی چون جنگ جهانی باعث خواهد شد روند نابرابری متوقف و تصحیح شود.
هر چند نقدهایی بر کار پیکتی شده است و یکی از بهترین‌های آن نقد عجم‌اوغلو و رابینسون است که هسته اصلی کار پیکتی را نقد می‌کنند، اما گویی این برای بسیاری محرز شده است که اگر می‌خواهیم جلو نابرابری را بگیریم، مالیات‌های فعلی کارآمد نیست. اوباما آشکارا یکی از این افراد است. او شفاف بیان کرده است که دو سال باقیمانده از ریاست‌جمهوری‌اش را صرف تغییر مکانیسم مالیاتی ایالات متحده خواهد کرد، زیرا مردم عادی هنوز نتوانسته‌اند از روند بهبود اقتصادی آمریکا منتفع شوند و تاکنون این ثروتمندان بوده‌اند که از آن ثروتمندتر شده‌اند.
او عنوان داشته از سیاست‌های مالیاتی دیگر نه برای داشتن یک بودجه متوازن بل به منظور ایجاد چشم‌انداز اقتصادی مناسب‌تر برای معلمان، کارگران و دیگر آمریکایی‌های طبقه متوسط و کم‌درآمد بهره خواهد برد، زیرا می‌انگارد که ثروت بیش از حد در دست شرکت‌ها و متمولان آمریکایی است.
او البته بر این نکته واقف است که سیاست مالیاتی‌اش نباید بر انگیزه‌ها تاثیرگذار باشد از همین رو در مصاحبه‌ای که ماه گذشته انجام داد، به زبانی ساده آنچه را که به دنبالش است، توضیح می‌دهد. او می‌گوید: «آنچه ما پیشنهاد می‌دهیم، مالیاتی هوشمندانه است که بر انگیزه‌ها در شرکت‌های بزرگی چون گوگل و مایکروسافت تاثیر منفی نمی‌گذارد، اگر آنها 20 میلیارد دلار کاسب می‌شوند در این طرح 18 میلیارد دلار درآمد خواهند داشت اما در عوض بسیاری از مادرانی که در بیرون از خانه کار می‌کنند، خواهند توانست فرزندان‌شان را به راحتی تحت مراقبت قرار دهند.»
البته برای اوباما مطرح نیست که گرفتن همین 10 درصد از یک شرکت بزرگ آیا به معنای افول چشم‌انداز شرکتی نیست که با خلاقیت خود توانسته بر تولید ناخالص داخلی بیفزاید؟ آیا به‌راستی بازگرداندن این مبلغ به اقتصاد می‌تواند همین میزان بر تولید ملی بیفزاید که اگر دست شرکت به وجود آورنده آن بود نباید از یاد برد که بسیاری از تحقیقات اقتصادی نشان داده است رشد اقتصادی بیشتر در ایالات متحده نسبت به اروپا در طول قرن بیستم بیش از همه مدیون مالیات‌های بیشتری بوده که در اروپا وجود داشته و نوآوران آمریکایی مجبور به پرداخت آن نبوده‌اند. بنابراین می‌توان با اطمینان بالایی اظهار داشت طرح اوباما برای مالیات هر چقدر هم هوشمندانه باشد و هر چقدر هم ضد‌انگیزش نباشد، می‌تواند در بلندمدت رشد اقتصادی کمتری را برای آمریکایی‌ها به ارمغان آورد. استدلال آنها هم ساده است، بنگاه اقتصادی که توانسته با نوآوری خود و از طریق رقابت خلق ثروت کند، بهتر از عاملان اقتصادی که کمتر از او موفق بوده‌اند، می‌تواند از این ثروت در جهت خلق تولید و ثروت بیشتر بهره برد.index:2|width:150|height:343|align:left
از این رو شاید مالیاتی که اوباما از آن سخن می‌راند، برای کاهش نابرابری مناسب باشد یا اگر واقعاً اوباما به سخنان پیکتی باور دارد،‌ جلوی تحولاتی را که می‌توان از آن به شکست ساختاری -مانند جنگ جهانی دوم- یاد کرد، بگیرد اما به هر رو یک سیاست ضد‌رشد قلمداد می‌شود. البته در مقام پاسخ شاید دموکرات‌ها مدعی باشند که اگر این‌گونه باشد هیچ مالیاتی نباید گرفته شود زیرا هر نوع مالیاتی ضد‌رشد است.
به هر رو فارغ از آثار اقتصادی این رویکرد، عملیاتی کردن آن می‌تواند برای حزب دموکرات سودمند باشد، زیرا در این طرح قصد آن است که از افراد و شرکت‌های بسیار ثروتمند گرفته شود و به تعداد قابل توجهی از شهروندان داده شود. این به معنای استقبال بیشتر از حزب دموکرات است، به خصوص اگر در انتخابات آتی مانند سال 2008 که اوباما از کمک‌های مردمی برای پیش بردن کمپین «تغییر» بهره جست کاندیدای این حزب نیز از این حربه استفاده برد. این رویکرد مالیاتی حتی اگر برای اقتصاد هوشمندانه نباشد برای سیاستمداران حامی آن هوشمندانه است.

روحانی و یارانه قدیمی
دولت حسن روحانی از همان زمانی که سوار بر کار شد، با معضل یارانه دست به گریبان بود. در حالی که بسیاری از کارشناسان بر این نظر بودند که انصراف ارادی در نهایت نمی‌تواند به طور قابل توجهی از تعداد یارانه‌بگیران کم کند، دولت این راه را در پیش گرفت و نتیجه آن کاملاً ناامیدکننده بود. اما چرا روحانی این راه را پیمود؟ چرا در حالی که بسیاری از کارشناسان دولت از طیف اقتصاددانانی بودند که باور به انسان عقلایی داشتند و می‌دانستند افراد به دلایل غیرمادی از سهم خود نمی‌گذرند، این راه را برای کاهش تعداد یارانه‌بگیران انتخاب کردند؟ شاید به همان دلیلی که در آمریکا دموکرات‌ها به دنبال افزایش مالیات از ثروتمندان و توزیع آن بین طبقات متوسط به پایین هستند تا بتوانند رای بیشتری را برای خود داشته باشند، روحانی نیز راه داوطلبانه را برگزید تا بدین شکل افرادی که از یارانه محروم می‌شوند با دولت مخالف نشوند! اینجا بحث دیگر اقتصادی نبود. اینجا انگیزه انتخاب راه کاملاً سیاسی بود.
سیاستمدار می‌انگاشت اگر قرار باشد از 30 درصد افراد یارانه گرفته شود و به 70 درصد دیگر پرداختی نشود چه میزان رای از بین می‌رود؟ آن هم برای دولتی که آبشخور رای آن کاملاً متضاد دولت قبلی است و حجم قابل توجهی از طبقات متوسط به بالا بدان رای داده‌اند.
در سال کنونی و با توجه به کاهش قابل ملاحظه درآمد نفتی ناشی از افت بهای نفت، بار دیگر حذف بخش قابل توجهی از یارانه‌بگیران مورد توجه کارشناسان است. حذفی که می‌تواند در تقلیل کسری بودجه بسیار موثر باشد. با این وجود کمتر انگیزه‌ای را می‌توان در میان سیاستگذاران دولت در این مورد دید و علت اصلی آن همان است که تشریح شد. با وجود این شاید دولت بیش از حد به آثار سیاسی حذف اغنیا از یارانه توجه دارد.
رقم پرداختی یارانه برای این گروه آنچنان نیست که باعث رویگردانی رای‌دهندگان شود به خصوص اگر این حذف همراه با بیان واقعیات بودجه دولت باشد و اینکه اگر کسری زیاد شود چگونه می‌تواند زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار دهد. ضمن آنکه تعهد دولت به حذف اغنیا باعث خرید اعتبار برای دولت می‌شود زیرا هنگام تشویق به انصراف خود‌خواسته بارها دولتیان بر این امر تاکید کردند که در آخر آنان اقدام به غربال متقاضیان خواهند کرد. امری که تا امروز محقق نشده است. میزان نقدینگی آزاد‌شده از حذف یارانه‌بگیران آنقدر هست که در این دوره کاهش درآمدها بتواند به دولت در تامین اعتبارات دیگری که دولت باید انجام دهد، کمک کند و شاید از این طریق توجه رای‌دهندگان به دولت بیشتر هم شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها