شناسه خبر : 183 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

همین الان یهویی یا از خیلی قبل‌ها؟

اهواز هوا ندارد

با هجوم ریزگردها به خوزستان، این خاک نوشته با طنز و انذار باب شده که «اهواز همین الان یهویی!!!». ولی واقعاً آنچه در اهواز و دیگر شهرهای جنوبی و غربی کشور، هوا را پر خاک و به تعبیر یکی از شهروندان جنوبی آنها را «زیرخاکی» کرده، «یهویی» بوده است؟ یا این یهویی تلنگری است که مهمان هر ساله این بار رخت پهن کرده و خوش‌نشین شده است؟ نماینده اهواز دو سال قبل گفت شاید تنها کار بزرگی که برای مقابله با این پدیده شده، «تغییر نام گرد و غبار به ریزگردها» بوده است.

سرگه بارسقیان/ دبیر تحریریه
با هجوم ریزگردها به خوزستان، این خاک نوشته با طنز و انذار باب شده که «اهواز همین الان یهویی!!!». ولی واقعاً آنچه در اهواز و دیگر شهرهای جنوبی و غربی کشور، هوا را پر خاک و به تعبیر یکی از شهروندان جنوبی آنها را «زیرخاکی» کرده، «یهویی» بوده است؟ یا این یهویی تلنگری است که مهمان هر ساله این بار رخت پهن کرده و خوش‌نشین شده است؟ نماینده اهواز دو سال قبل گفت شاید تنها کار بزرگی که برای مقابله با این پدیده شده، «تغییر نام گرد و غبار به ریزگردها» بوده است. در نهایت پنج سال پیش پیشنهاد شد با توجه به اینکه مشکل گرد و غبار در کوتاه‌مدت قابل حل نیست دولت امتیازی ویژه برای کارکنان و کارمندان خوزستانی قائل شود و در خوزستان بیماری‌های مرتبط با گرد و غبار به صورت رایگان ویزیت شود! پس از تغییر نام و ارائه چنین طرح‌هایی، یکی از کارهای هر ساله، اعلام منشاء ریزگردهاست که آیا این بار داخلی است یا خارجی؟ آیا خشک شدن تالاب‌های عراق به خاطر خشکسالی و سدسازی‌های ترکیه عامل نفسگیری خوزستانی‌هاست که خاک سبک بستر این تالاب‌ها با وزش اندک بادی در هوا می‌رقصد و در جنوب ایران غوغا می‌کند یا چنانکه اخیراً مسوولان استانداری خوزستان گفته‌اند انحراف آب کارون و سدهای شمال استان باعث کاهش آب ورودی به تالاب‌های غرب و جنوب خوزستان شده که به پدیده ریزگردها دامن زده است. مدیرکل محیط زیست خوزستان گفته «گرد و خاک‌های اخیر از ماهشهر در جنوب شرق اهواز به سمت شمال غرب یعنی مرکز استان و شهرهای شادگان، اندیمشک، دزفول و شوش حرکت کرده» و به تعبیر یکی از روزنامه‌ها «با توجه به منشأ و مسیر جدید ریزگردها و جهت باد، احتمالاً این بار علاوه بر اینکه در ساخت ریزگرد خودکفا شده‌ایم با عبور موج زمستانه ریزگردها از مرز، احتمالاً برای اولین بار به عراق هم ریزگرد صادر کرده‌ایم!» حاصل این شرایط شده خاک‌خوری (به جای نفس‌کشی) اهوازی‌ها در اغلب ایام سال؛ در مرداد 91 غلظت گرد و غبار در اهواز از 15 تا 24 برابر استاندارد متغیر بود و در بهمن 93 به بیش از 45 برابر حد مجاز رسید.
به دیده آمدن این گرد، جز راهکارهای زیست‌محیطی فرمولی دیگر می‌طلبد و آن برآورد میزان خسارت است. چرا هر خسارتی از سیل و زلزله و توفان گرفته تا تصادفات جاده‌ای و مصرف سیگار و قلیان و... ارزیابی اقتصادی می‌شود جز خسارات زیست‌محیطی؟ دو سال پیش مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان پیشنهاد داده بود خسارت ناشی از گرد و غبار باید با عدد و رقم اعلام شود. به گفته او این پدیده به کشاورزی استان آسیب می‌زند، بنابراین جهاد کشاورزی خسارت‌های وارده را با آمار و ارقام اعلام کند. به عنوان مثال نخیلات استان به شدت تحت تاثیر این پدیده قرار گرفته‌اند و کاهش تولید در همه بخش‌های کشاورزی محسوس است. وزارت بهداشت هم باید اثرات این پدیده را بر سلامتی افراد جامعه تحلیل کند. همچنین ریزگردها موجب مهاجرت بسیاری از نخبگان از استان می‌شود، در حالی که نیروی انسانی سرمایه یک استان است و در این زمینه نیز باید آماری دقیق ارائه شود. نمونه‌اش این کامنت یکی از اهالی خوزستان در یک سایت محلی که نوشته: «من و خانواده‌ام تصمیم گرفتیم به خاطر سلامت بچه‌ها و پیشگیری از مبتلا شدن به بیماری‌های مختلف که این گردوغبار به همراه خود دارد و در آینده‌ای نه‌چندان دور گریبان‌مان را خواهد گرفت و این را مسوولان و کارشناسان پزشکی بارها اعلام کرده‌اند، به اصفهان برویم البته نه به عنوان مهمان یا مهاجر که به عنوان سهم‌خواهی چراکه آب خوزستان را به اصفهان برده‌اند و اگر این شهر پیشرفت داشته از پول نفت استان من است و نکته بعد به خاطر نمایندگان و مسوولان دلسوز و کارآمدی که دارد و مردم خوبش، اصفهان را انتخاب کرده‌ایم. اصفهان ما می‌آییم.»
علاوه بر تعیین خسارات اقتصادی این پدیده باید عوارض جبران‌ناپذیر اجتماعی-امنیتی آن نیز بررسی شود. تشدید اختلافات بین استان‌ها و حتی نگاه‌های سهم‌خواهانه از قبیل نفت من و آب تو و... را چطور می‌توان با تعطیلی مدارس و ادارات، پخش ماسک و توزیع شیر و ماست حل کرد؟ معضل پیش آمده را چطور می‌توان تقصیر ریزگردهای عراقی و کشورهای عربی انداخت و انتظار داشت مردم آن را همچون سرنوشتی مقدر و لایتغیر بپذیرند؟
سود دیگر این برآورد خسارت و بیان صدمات به زبان آمار، علاوه بر تبیین بهتر این تهدید و عدم تحدید مشکل ریزگردها در حوزه زیست‌محیطی، یک حسن دیگر هم دارد و آن اینکه سرمایه‌گذاری‌های سبز در کشور توجیه اقتصادی می‌یابد، چرا که به مثابه پیشگیری از خسارات آتی و جلوگیری از صدمات غیرقابل جبران به سلامت، اقتصاد، امنیت و آبادانی بخش‌های وسیعی از کشورمان دیده می‌شود که این خود سویه جهت‌گیری در حوزه اختصاص بودجه را تعیین خواهد کرد. اولویت‌های تقنینی را تعیین می‌کند، اینکه در میانه تهدید آشکار سلامت میلیون‌ها نفر از مردم، پرداختن به اموری فرعی و ناچیز یا مسائل سیاسی سطحی چه غفلت‌هایی به وجود می‌آورد و چه تهدیداتی را نزدیک‌تر می‌کند. چه مساله‌ای مهم‌تر از اینکه خشکسالی علاوه بر تغییر اقلیم بخش‌های وسیعی از کشور، محیط سیاسی و اقتصادی میلیون‌ها نفر را مستقیماً تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؟ اینکه خالی شدن روستاها از سکنه به دلیل بی‌آبی، موجب عزیمت چه سیل عظیمی از مردم به حاشیه شهرها می‌شود که برای تامین بهداشت، اشتغال، امنیت و آینده آنان فکری نشده است. این نامه که سایت خورنیوز خطاب به نمایندگان و مسوولان استان‌های اصفهان، تهران، البرز و خراسان منتشر کرده، بهترین تصویر از اتفاقات آینده است: «نیک آگاهید که مشکل ریزگردها و گرد و غبار هر روز بیش از پیش در استان خوزستان در حال شدت گرفتن است. شدت گرفتن این پدیده برابر است با سخت شدن زندگی برای شهروندان این منطقه. لذا تنها چاره تعداد زیادی از شهروندان در این شرایط جلای وطن و مهاجرت از استان خوزستان به دیگر استان‌هاست. سوابق دلالت دارد که تاکنون مهاجرت از استان خوزستان به استان‌های تحت مدیریت شما بیش از سایر استان‌ها بوده است. لذا به عنوان مشورت، نه به عنوان خواسته، توصیه می‌شود جهت جلوگیری از مشکلات و هزینه‌هایی که این مهاجرت ناخواسته شهروندان خوزستانی برای شما در پی خواهد داشت، با هزینه بسیار کمتر تلاش خود را صرف حل معضل پدیده گرد و غبار و ریزگردها نمایید.»
برای چنین تهدیدات آشکاری چه جریاناتی در دستگاه‌های تقنینی و اجرایی احساس دلواپسی می‌کنند؟ چطور مدت‌ها محافل سیاسی و رسانه‌های کشور درگیر قدم زدن وزیران خارجه ایران و آمریکا بود ولی توجهی به دفن شهرهای کشور زیرخاک نشد؟ آن نماینده‌ای که می‌گوید به خاطر قدم زدن با شیطان بزرگ «والا اگر بمیریم جا دارد»، چطور درباره مردن تدریجی مردم از بی‌هوایی، هشدار نمی‌دهد؟
چطور جریاناتی سیاسی این پدیده را به فراموشی روحانی از وعده‌های خود یا کم‌کاری سازمان حفاظت از محیط زیست پیوند می‌زنند ولی هیچ اشاره نمی‌کنند که این اتفاق یهویی نبوده و ریشه در سیاست‌های سال‌های گذشته دارد؟ اتفاقات اخیر اهواز چهره دیگری از پوپولیسم ظاهرگراست که با اقداماتی مقطعی سعی در جلب‌ توجه عامه مردم دارد اما از سیاستگذاری کلان در حوزه تضمین سلامت آتی مردم غفلت می‌کند. گرد امروز خوزستان به خاطر غبار نشسته بر اولویت‌بندی سیاستگذاری‌های کلان گذشته است؛ اینکه تهدیدات زیست محیطی را جز در برهه بحران در اولویت اقدامات خود قرار نمی‌دهد و به جای پیشگیری و اصلاح، همچون سیل و زلزله با آن برخورد می‌کند. امروز که اهواز گرفتار آلودگی است، فعلاً در معرض توجه است، غافل از آنکه سیستان و آذربایجان غربی هم درگیر همین معضل هستند. این خاک‌های روان یهویی سبک و آماده پرواز نشده‌اند، سال‌ها مرگ تدریجی و خاموش تالاب‌ها، جنگل‌ها و مراتع دیده نشد تا امروز خاکش بر هوا شد که همگان دیدند. این مرگ‌های خاموش ادامه دارد. عزمی باید که به یاری دولت آید برای اولویت دادن به محیط زیست.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها