شناسه خبر : 12347 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

از اوپک تا بودجه

وزیر نفت و چالش‌هایش

گمان می‌کنم هر مسلمانی داستان ابوموسی اشعری و مذاکره‌اش با عمروعاص را شنیده باشد. در پس این مذاکره درس‌های زیادی است برای عبرت گرفتن جامعه اسلامی اما در عجبم که چرا هنوز هم در کشوری اسلامی مثل ایران ابوموسی‌هایی پیدا می‌شود که منافع ملی‌مان را با ناشایستگی خود به باد می‌دهند.

index:1|width:50|height:50|align:left علی شمس‌اردکانی
گمان می‌کنم هر مسلمانی داستان ابوموسی اشعری و مذاکره‌اش با عمروعاص را شنیده باشد. در پس این مذاکره درس‌های زیادی است برای عبرت گرفتن جامعه اسلامی اما در عجبم که چرا هنوز هم در کشوری اسلامی مثل ایران ابوموسی‌هایی پیدا می‌شود که منافع ملی‌مان را با ناشایستگی خود به باد می‌دهند. ابوموسی اشعری از صحابه مومن پیامبر بود و مجاهدت‌های زیادی در راه اسلام به خرج داد اما گزینه مناسبی برای مذاکره با عمروعاص نبود و بزرگ‌ترین کلاه تاریخ بر سرش رفت. حال ما چرا باید این داستان را تکرار کنیم. در بازارهای نفت عمروعاص‌هایی هستند که به دنبال ابوموسی‌های زمان می‌گردند. چرا باید کسانی به عنوان نماینده ایران در اوپک معرفی شوند که نه کامپیوتر بلدند و نه زبان انگلیسی و عربی را می‌دانند. اینکه ما یک معلم یا کارمند را بفرستیم اوپک چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ آیا جز این است که چراغ سبز به عمروعاص‌ها نشان می‌دهیم. به نظرم یکی از مهم‌ترین مواردی که دولت آقای روحانی در بدو کار خود باید در نظر بگیرد اجلاس اوپک است. متاسفانه دولت آقای احمدی‌نژاد شخصی را به این اجلاس معرفی کرده که نمی‌تواند انتظارات ما را از این اجلاس محقق کند. یا باید سریعاً فرد مناسبی جایگزین شود یا اینکه ایران پیشنهاد دهد انتخاب دبیر کل اوپک شش ماه به عقب بیفتد. متاسفانه نقش ایران در اوپک کاهش یافته چرا که در طول سال‌های گذشته افرادی از ایران در رده‌های مختلف این سازمان قرار گرفته‌اند که نتوانسته‌اند از منافع کشورمان در این سازمان دفاع کنند. تولید ما به شدت کاهش یافته و قدرت تصمیم‌گیری ایران در اوپک نسبت به عربستان که یک‌سوم تولیدات این سازمان را به اختیار خود درآورده بسیار تنزل یافته است. اگر قرار است جایگاه خود را در اوپک بهبود دهیم باید در رده‌های مختلف این سازمان افراد لایق و شایسته‌ای را معرفی کنیم تا بتوانند از منافع کشورمان به خوبی دفاع کنند و‌گرنه وقتی نماینده‌ای ضعیف را به این سازمان می‌فرستیم طرف مقابل به راحتی سر ما کلاه می‌گذارد و در خفا به ما می‌خندد! ما تکلیف شب‌مان را برای کاهش وابستگی به نفت انجام نداده‌ایم و همین نیمچه‌حضوری که در اوپک داریم برای‌مان خیلی مهم است. افرادی که ما به آنجا می‌فرستیم اصلاً تحصیلات‌شان به این کار مربوط نمی‌شود مگر شما معتقد باشید که به اینها روح‌القدس نازل می‌شود و یا یک ملکی در گوش اینها فوت می‌کند! ما تجربه‌های بسیار خفت‌باری در صنعت نفت دید‌ه‌ایم. چه لزومی دارد کسی که زبان انگلیسی نمی‌داند را راهی اجلاس اوپک کنیم. اینکه چند هفته پس از آغاز اجلاس اوپک نماینده ایران در آنجا نتواند رای بیاورد مساله‌ای است که به پای دولت نوپای یازدهم نوشته خواهد شد پس حال که ما 30سال است نتوانسته‌ایم حق‌مان را از اوپک بگیریم، می‌توانیم شش ماه دیگر هم صبر کنیم و نماینده شایسته‌تری را به این اجلاس بفرستیم.
شاید زیبنده دولت آقای روحانی و شخص آقای زنگنه نباشد که نخستین حضورشان در اوپک با حضوری ضعیف همراه باشد بنابراین این تذکر بجا و ضروری است که فرصت باقی‌مانده را غنیمت بشمرند و نماینده‌ای کاربلد و در حد شأن و شخصیت ملت ایران را راهی این اجلاس کنند.

درباره بیژن زنگنه
معرفی آقای زنگنه به عنوان وزیر نفت امید‌های زیادی را بین اقتصاددانان انرژی و فعالان صنعت نفت کشور ایجاد کرد چرا که ایشان در بین گزینه‌های موجود بهترین فرد برای مدیریت صنعت نفت کشور هستند. باید به این نکته توجه کرد که دیپلماسی مد نظر آقای روحانی بدون در نظر گرفتن نفت محقق نخواهد شد. اگر قرار است با کشورهای قدرتمند همسایه و قدرت‌های بزرگ جهان ارتباط دوستانه و تعامل برد-‌ برد داشته باشیم، نمی‌توانیم از نقش نفت در این راستا غافل شویم. اینکه وزیر تعاون چه کسی باشد مهم است اما مهم‌تر از آن این است که سکان هدایت وزارت نفت به چه کسی سپرده شود چرا که شخص وزیر نفت و سیاست‌ها و کار‌بلدی او نقش تعیین‌کننده‌ای در پیشبرد اهداف دیپلماتیک و سیاسی دارد. از طرفی نفت در حال حاضر 50 درصد بودجه کشور را تامین می‌کند و کشور به شدت وابسته به درآمدهای آن است. وزیر نفت در چنین شرایطی باید کسی باشد که علاوه بر تجربه و تخصص بتواند وضع به هم ریخته‌ای را که در صنعت نفت کشور به وجود آمده است بازسازی کند و سرمایه‌گذاری‌ها را در صنعت نفت کشور افزایش دهد. یادم می‌آید در دولت آقای هاشمی بسیاری از شرکت‌های معظم خارجی تمایل به سرمایه‌گذاری در میادین گازی پارس جنوبی داشتند که متاسفانه وزیر وقت نفت متوجه این تمایلات نشدند. هر چه تلاش کردیم نتوانستیم در این دوره پارس جنوبی را فعال کنیم. اگر هم کاری می‌شد وزیر نفت آن زمان کارشکنی می‌کرد و نمی‌گذاشت آن کار به نتیجه‌ای برسد. نمونه آن خط لوله صلح بود که با آقای راجرز هندی و ضیاءالحق مذاکراتی کردیم و به نتایجی هم رسیدیم که آن کارشکنی‌ها نگذاشت این کار به نتیجه مطلوب خود برسد. حتی آقای آقازاده که وزیر نفت بود در جلسه هیات دولت به آقای هاشمی گفت این آقای شمس اردکانی سر‌خود وارد مذاکره شده است که آقای هاشمی در این لحظه گفتند کارهایی که آقای شمس اردکانی انجام داده‌اند با موافقت ما بوده چون ایشان را مامور این کار کرده بودیم. چنین دیدگاهی سبب شد که ما در دولت آقای هاشمی با وجود اینکه رابطه نسبتاً خوبی با دیگر کشورها داشتیم نتوانیم پارس جنوبی را فعال کنیم که این کار با روی کار آمدن دولت آقای خاتمی جان گرفت. نقطه قوت عملکرد آقای زنگنه همین پارس جنوبی است که آن زمین بکر را به منطقه‌ای بزرگ در بخش اقتصاد ملی تبدیل کردند. اتفاقاً این روزها بحثی را که درباره قرارداد کرسنت به وجود آمده باید به فال نیک گرفت. من کاری به بدی یا خوبی آن قرارداد ندارم و قوه قضائیه می‌تواند درباره آن نظر بدهد اما نکته مهم در این قرارداد نوع مدیریت آقای زنگنه است که دست مدیران خود را برای مذاکره با شرکت‌های بزرگ باز گذاشته بودند که این ترفند خود باعث پویایی در وزارت نفت شده بود. بر اساس آن قرارداد باید 14 میلیون مترمکعب گاز به تولید می‌رسید و بر اساس یک برنامه زمان‌بندی‌شده به 500 میلیون مترمکعب می‌رسید که متاسفانه با عدم اجرای این قرارداد سهمی که باید از قبل فروش این گاز به ثروت کشور افزوده می‌شد، هیچ‌گاه افزوده نشد. اگر قرار است کسانی محاکمه شوند آنهایی هستند که جلوی اجرای این قرارداد را گرفتند و باعث شدند تولید ما هیچ‌گاه بر اساس برنامه از پیش تعیین‌شده جلو نرود. کار مهمی که پیش روی وزیر پیشنهادی قرار گرفته این است که باید تمام تلاش خود را به کار گیرد تا تولید این 500 میلیون مترمکعب محقق شود و در کنار آن 960 هزار تن میعانات گازی که درآمد ارزی‌اش معادل یک میلیون بشکه نفت است به تولید برسد و برای آن بازاریابی شود.

چالش‌های نفتی دولت روحانی
اگر بخواهم چالش‌های نفتی دولت جدید را برشمارم نخستین چیزی که به ذهنم می‌رسد بودجه سال 92 کل کشور است که در آن صادرات نفت 3/1 میلیون بشکه نفت در روز تعیین شده که این میزان صادرات با توجه به واقعیت‌های امروز صنعت نفت برآورده نخواهد شد. فرق ما با عربستان این است که آن کشور درآمدهای نفتی خود را به خوبی ذخیره می‌کند اما ما از پیش برای این درآمدها هزار چاله کنده‌ایم تا سریع به خرج برسانیم. چالش دیگری که پیش روی صنعت نفت ایران قرار گرفته سرمایه‌گذاری در این صنعت است. عدم سرمایه‌گذاری سبب شده تا ما نتوانیم از منابع نفتی و گازی خود بهره‌برداری لازم را کنیم و کار به جایی برسد که قطر 150 میلیارد دلار از میادین مشترک بهره‌برداری کند و ما نتوانیم یک دلار هم از این طریق به درآمدهای کشور بیفزاییم. وزیر جدید نفت کارهای زیادی دارد که باید انجام دهد و سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی را به آن سمت ببرد. به اندازه کافی منابع نفت گازمان مورد بی‌مهری قرار گرفته است و نباید بیش از این ثروت کشور را به بازی بگیریم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها