تاریخ انتشار:
جهاد حجتی در بخش کشاورزی
پنج چالش وزیر آینده
آمار موجود از وضعیت تجارت خارجی ایران در نخستین فصل از امسال، یک پیامد نگرانکننده دارد و آن افزایش واردات محصولات کشاورزی به کشور است. ایران به دلیل تنوع اقلیمی، خاک مناسب و آب و هوای مطلوب، همواره یکی از حاصلخیزترین کشورها برای تولید محصولات کشاورزی بوده است.
چالش اول؛ تولید محصولات استراتژیک
کمبود اعتبارات و نبود نگاه حمایتی از کشاورزی که تاکنون به حمایت دولتی دل خوش کرده بود و تولید بهینه نداشت موجب شد تا در سالهای اخیر، خودکفایی لرزانی که در برخی از محصولات به دست آمده بود؛ به باد برود. تولید محصولاتی مانند گندم، برنج، شکر، علوفه یا دانههای روغنی اگرچه در اواخر دولت آقای خاتمی و دوران وزارت همین آقای حجتی به خودکفایی نسبی رسید و امکان صادرات را فراهم ساخت؛ اما ظرف سه سالی که هدفمندی یارانهها اجرایی شد، بدون توجه به کشاورزانی که تجربه کار بر روی زمین و مزرعه را بیتکیه بر یارانهها نداشتند، به باد رفت تا ایران، امروز واردکننده این محصولات باشد. در حال حاضر واردات دانههای روغنی سالانه حدود 5/2 میلیارد دلار ارز از کشور خارج میکند؛ اما این رقم بسیار پایینتر از رقم مجموع واردات غلات ایران، شامل گندم، ذرت و برنج است که بنا بر آخرین گزارش سازمان جهانی خواربار و کشاورزی، «فائو»، امسال به 3/7 میلیون تن میرسد. ضمن اینکه تولید گندم (به عنوان مهمترین و استراتژیک محصول زراعی) نیز به دلیل نبود سیاستهای حمایتی از کشاورز و بهینه نبودن تولید و دهها مشکل از این دست، طی سال جاری و در خوشبینانهترین حالت به 5/13 میلیون تن کاهش پیدا میکند و باز هم نیاز به واردات دو میلیون تن گندم وجود دارد. اینها را ذکر کردم تا عمق وضعیت فاجعهبار تولید محصولات استراتژیک باورپذیر باشد. در چنین شرایطی، مهمترین چالش وزارت جهاد کشاورزی، تحول در میزان تولید محصولات استراتژیک است. به گونهای که بتوان بخشی از زیانهای وارده به کشاورزان را جبران کرد و آنها تشویق به کار بر روی زمینهای زراعی خود شوند. طی چهار سال اخیر، برنامههای زراعی، طبق آنچه در برنامههای توسعهای ایران پیشبینی شده بود؛ جلو نرفته است و وزارت جهاد کشاورزی برای تغییر این روند کار سختی دارد.
چالش دوم؛ نهادهها
بخش عمده تولیدات کشاورزی، متکی به تامین به موقع و کمهزینه نهادههاست. در حال حاضر به دلیل اجرای قانون هدفمندی یارانهها و افزایش قیمت سوخت، هزینه تولید محصولات زراعی، باغی یا دامی افزایش بیسابقهای یافته است. یکی از بزرگترین مشکلات بخش، در همین جاست. جایی که قیمت کود شیمیایی از کیسه 50 کیلویی حدود 20 هزار تومان به یکباره و ظرف یک سال به 40 هزار تومان افزایش پیدا میکند. یا جایی که مرغداران برای تامین به موقع نهادههای مورد نیاز خود برای جوجهریزی، به واسطه تحریم و نبود نقدینگی، به مشکل میخورند و بازتاب بیرونی آن به عینه در بازار مرغ و تخم مرغ با افزایش قیمت یا کمبود کالا دیده میشود. کشاورز نمیتواند نهادههای خود را با قیمت بالا بخرد، اقدام به کشت در زمین خود کند و دست آخر، با قیمت بسیار نازلی محصول خود را بفروشد. انگیزه کشاورزان با این روند کاهش مییابد و زمینهای کشاورزی به ساختمان و ویلا تبدیل میشود.
چالش سوم؛ مکانیزاسیون
مکانیزاسیون تلفیق ماشینهای کشاورزی و زراعت در جهت افزایش بهرهوری استفاده از نهادههای کشاورزی است. کشاورزی ایران مبتنی بر ابزارهای سنتی است و مکانیزاسیون در ایران هنوز «جا» نیفتاده است. درست است که ماشینآلات پیشرفتهای به ایران وارد شده که میتواند مشکلات این بخش را کمتر کند. اما کشاورزان ما هنوز تراکتورهایی با قدرت 65 و 75 اسب بخار دارند و اگر کسی مثلاً بخواهد در باغ کار کند، تراکتور متوسط با 30 اسب بخار قدرت موجود نیست. ضمن اینکه در کشور ما آماری از میزان ماشینآلات مورد نیاز برای بخش کشاورزی وجود خارجی ندارد و نمیتوان به طور مشخص گفت چه میزان ماشینآلات برای چه میزان زمین کشاورزی نیاز است. این چنین است که بنا بر برآوردها ضریب مکانیزاسیون در ایران 63/0 اسب بخار در هکتار است؛ حال آنکه ضریب مکانیزاسیون در ژاپن 14، در آمریکا دو و در بریتانیا پنج اسب بخار در هکتار است. برای افزایش میزان ضریب مکانیزاسیون در ایران نیاز به پول، وقت، برنامه و نگاه جامع وجود دارد. متاسفانه تاکنون که اینها موجود نبوده است.
چالش چهارم؛ خرید تضمینی
مکانیسم موجود برای تشویق کشاورزان به زراعت بر روی زمینهای خود، «خرید تضمینی» محصولات از سوی دولت است. در این مکانیسم، دولت به کشاورز اطمینان میدهد محصول تولیدیاش را به قیمت معینی بخرد؛ به نحوی که کشاورز زیان نکند. چگونگی تعیین نرخ خرید تضمینی محصولاتی مانند گندم و برنج، برای کشاورز بسیار مهم است. کشاورز به نرخ خرید تضمینی نگاه میکند و تصمیم میگیرد که در سال جاری زراعی گندم یا برنج بکارد یا نکارد. همواره گفته میشود که پیش از شروع فصل کشت، نرخ خرید تضمینی اعلام شود تا بدین وسیله کشاورز ترغیب به حضور در زمین زراعی خود شود. اما در هشت سال گذشته اینگونه نبوده است و نرخ خرید تضمینی محصولات کشاورزی بسیار دیر اعلام میشد. اما کاش مشکل همین جا بود. قیمت تضمینی که برای محصولی مانند گندم تعیین شده، آنقدر پایین است که کشاورز راهی ندارد جز اینکه محصول خود را به قیمت بالاتر به دلالان بسپرد تا آنها هم گندم تولیدی ایران را به خارج از کشور بفرستند. گفته میشود دلالان گندم تولیدی کشاورزان را امسال کیلویی 1200 تومان خریدند و به عراق فرستادند. این قیمت 400 تومان بالاتر از نرخی است که برای خرید تضمینی محصولات کشاورزان از سوی دولت تعیین شده بود. خب با این اوصاف چرا کشاورز باید محصول خود را به دولت بفروشد که در سیلوها انبار شود؟ محصول گندم به خارج میرود و دولت برای تامین گندم مورد نیاز دست به واردات، آن هم به قیمت بالاتر از کیلویی 800 تومان میزند. این چرخهای است که هر سال تکرار میشود.
چالش پنجم؛ مدیران کارنابلد
یکی از بزرگترین مشکلات بخش کشاورزی، حضور مدیران و معاونانی در سطح وزارتخانه جهاد کشاورزی است که متاسفانه عملکرد بسیار ضعیفی داشته و دارند. به نظر میرسد بخش عمده چالشهایی که پیش از این برشمردم، از ناحیه همین مدیریتی است که بر وزارت جهاد کشاورزی سایه افکنده است.
آینده
حضور آقای حجتی در وزارت جهاد کشاورزی با توجه به سوابق ایشان خوب است. اجازه بدهید بیشتر از این در مورد ایشان اظهارنظر نکنم و به این اکتفا کنم که اگر در آینده تمام فکر و ذکر مدیران و معاونان وزارتخانه، بحث تولید و عبور از مشکلات یادشده باشد؛ اگر از ظرفیت کارشناسی بدنه وزارتخانه استفاده شود و نظرات آنها به هیچ انگاشته نشود؛ اگر اعتبارات دولتی به سمت بخش کشاورزی هدایت شود و دست از شوکهای قیمتی در قیمت نهاده کشاورزی برداشته شود و قانون هدفمندی یارانهها به درستی اجرا شود، میتوان امیدوار بود که وضعیت بخش کشاورزی بهتر از اینها باشد. آقای حجتی باید نگاه به بخش کشاورزی را تغییر دهد و این کار شدنی است. تغییر نگاه به بخش کشاورزی نیز باید از خود هیات دولت آغاز شود. جایی که آقای حجتی حضور دارد و میتواند از منافع کشاورزان زحمتکش ایران دفاع کند.
دیدگاه تان را بنویسید