شناسه خبر : 12318 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران

دیگر طبقه متوسط نداریم

طی دو هفته گذشته، صفحه اینستاگرام دختری که سوار بر پورشه دومیلیاردی، در خیابان شریعتی تهران جان باخت، پر شد از ناسزا و الفاظ قبیح.

فاطمه عبدالعلی‌پور

طی دو هفته گذشته، صفحه اینستاگرام دختری که سوار بر پورشه دومیلیاردی، در خیابان شریعتی تهران جان باخت، پر شد از ناسزا و الفاظ قبیح. جامعه با چنین واکنشی شاید می‌خواست بگوید از این همه اختلاف طبقاتی، بیش از مرگ یک انسان در رنج است، یا شاید می‌خواست از آن تریبون، اعتراض خود را به تبعیض‌ها و نابرابری‌هایی که هر روز با گوشت و پوست خود لمس می‌کند، فریاد بزند. بسیاری از کارشناسان در این مورد مساله تبعیض اقتصادی را مطرح می‌کنند. آن‌طور که بسیاری از جامعه‌شناسان بیان می‌کنند، دیگر چیزی به نام طبقه متوسط نداریم و همین مساله نشان از فشارهای اقتصادی است که به جامعه وارد شده است. رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در این راستا معتقد است «این رفتارها، ریشه در زیرساخت‌ها دارد و تا درست نشود هر روز شاهد آسیب‌های اجتماعی مختلف خواهیم بود. در حقیقت نه‌تنها افزایش پیدا می‌کند بلکه آسیب‌های دیگری را هم به وجود می‌آورد». مصطفی اقلیما در ریشه‌یابی اتفاق‌هایی مانند حمله به صفحات مختلف شبکه‌های اجتماعی، این‌طور مطرح می‌کند که «در شبکه‌های مجازی، تمام آن چیزهایی که در افراد هست، نمود پیدا می‌کند. یعنی هر کسی، هر ناراحتی دارد عنوان می‌کند. اگر به دل خیلی‌ها می‌نشیند برای این است که ناراحتی آنها هم هست. شبکه‌های مجازی افراد را خراب نمی‌کند، تنها جایی است که فرد می‌تواند حرف دلش را بزند». گفت‌وگوی تجارت فردا را با او می‌خوانید.



دیده می‌شود که تعدادی از کاربران شبکه‌های مجازی در ایران با استفاده از الفاظ زشت و ناپسند، با برخی پدیده‌های اجتماعی مواجه می‌شوند. پیشتر شاهد حمله برخی کاربران به صفحه شخصی فیس‌بوک لیونل مسی، زننده تک‌گل بازی ایران-آرژانتین در جام جهانی بودیم و اخیراً هم شاهد رفتاری مشابه و چه‌بسا تندتر در حادثه رانندگی خیابان شریعتی هستیم. ریشه این رفتارها چیست؟
رفتار کسانی که نامناسب رانندگی می‌کنند یا حرف‌های توهین‌آمیز می‌زنند، معلولی از علت‌های مختلف است. تلنبار شدن مسائل شخصی، کاری و اجتماعی در ذهن فرد، فشارهای زیادی به او وارد می‌کند. بنابراین فرد باید به نوعی این مشکلات را تخلیه کند. اشخاص برای تخلیه کردن این قبیل مسائل‌شان چه می‌کنند؟ نگاه می‌کنید آدم‌ها بد رانندگی می‌کنند. چرا؟ به دلیل اینکه فشار رویشان زیاد است. فرد اصلاً حواسش نیست که چگونه رانندگی می‌کند. مثل پدر کودک‌آزاری که دست فرزندش را می‌سوزاند و آن زمان متوجه نیست که چه کاری انجام می‌دهد. فکر می‌کند به کسی که او را آزرده، آسیب می‌زند و اصلاً کودکش را نمی‌بیند.
کسی که تند رانندگی می‌کند یا در خیابان با فرد دیگری درگیر می‌شود هم همین‌طور است. بروز چنین رفتارهایی ناشی از وجود مسائلی در زندگی آن افراد است؛ مسائلی که آرامش را از آنها می‌گیرد و موجب خارج شدن آنها از حالت تعادل می‌شود. حالا چرا آدم‌ها در فضای مجازی بد و بیراه می‌گویند؟ اکثر آدم‌هایی که مشکل دارند همین کار را می‌کنند. می‌خواهند سر کسی داد بزنند. ممکن است سر شما، رئیس اداره یا مسوولان داد بزنند. زمانی‌ که فشارها زیاد است به نحوی باید آن را تخلیه کنند. این مساله، لزوماً هیچ ارتباطی به این ندارد که دریافت‌کننده توهین‌ها یا شخصی که به او آزار می‌رسد، دیگری را اذیت کرده است. شبکه‌های اجتماعی، فضایی را در اختیار فرد می‌گذارد که می‌تواند در آنجا تمام حرف‌هایش را بزند و آرامش بگیرد. مثل پدری که شب به خانه می‌آید و فرزندش به او سلام می‌دهد. بار اول جواب سلامش را می‌دهد ولی دفعه دوم ممکن است او را بزند و بگوید چند بار سلام می‌کنی.
اگر می‌خواهید بدانید که چرا مردم در یک جامعه، این‌چنین رفتار می‌کنند باید ریشه را در مسائل و مشکلات آن جامعه بررسی کنید. اما هیچ‌کس نمی‌خواهد به این مسائل بپردازد. فقط فرد را می‌بینند. در دنیا می‌گویند وقتی یک نفر معتاد است یعنی حداقل یک نفر دیگر هم مثل او معتاد است. به عبارت دیگر، اگر ما امروز در جامعه‌مان دو میلیون نفر معتاد داریم، در حقیقت گفته می‌شود که این کشور چهار میلیون نفر معتاد دارد. پس عوارضی که می‌بینید ریشه در زیرساخت‌ها دارد. اما هیچ‌کس راجع به آن علت‌ها حرف نمی‌زند. نمی‌گوید چرا این فرد اصلاً در خیابان بد رانندگی می‌کند؟ اگر شخص آرامش داشته باشد، کسی در خیابان مزاحمش نشده باشد، با خانواده درگیر نشده باشد، یا محیط کار، تبعیض‌آمیز با او برخورد نکرده باشد، همه این عوامل باعث می‌شود که آن حرکات را نشان ندهد. اما وقتی چنین فشارهایی هست باید از جایی خارج شود آن وقت، آن حرکات و دعواها را می‌بینید.

آیا می‌توانیم بگوییم که مناسبات اجتماعی ما ریشه در مسائل اقتصادی دارد؟
قطعاً همین‌طور است. زیربنای تمام مسائلی که در خانواده داریم، برمی‌گردد به مسائل اقتصادی. برمی‌گردد به عدم امنیت فرد در جامعه، به تبعیض‌ها و نابرابری‌هایی که جامعه نثار او کرده است. ریشه در جایی دارد که هیچ‌کس پاسخگوی مشکلات فرد نیست.
رفتارهای اجتماعی اشخاص، ریشه در تمام این فشارها دارد. هیچ آدمی بزهکار به دنیا نمی‌آید. شرایط اجتماعی است که درنهایت از فرد یک بزهکار می‌سازد. هر روز می‌بینید که آمار طلاق رو به افزایش است. چرا؟ به دلیل فشارهای زندگی؛ نه اینکه زن و شوهر با هم مشکل دارند. وقتی کار نیست، درآمد نیست دعوای افراد با هم شروع می‌شود. این رفتارها، ریشه در تمام این زیرساخت‌ها دارد و تا درست نشود شما هر روز شاهد آسیب‌های اجتماعی مختلف هستید که نه تنها افزایش پیدا می‌کند بلکه آسیب‌های دیگری را هم به وجود می‌آورد.

منظورتان از زیرساخت‌ها، صرفاً زیرساخت‌های اقتصادی است؟
زیرساخت‌های اقتصادی، قوانین اجتماعی، فرهنگی و سیاسی؛ اما اقتصاد زیربنای اصلی آن است. بعد می‌آید به سمت قوانین اجتماعی که درست تدوین نشده است. چون قوانین اجتماعی بر اساس اقتصاد چیده می‌شود. وقتی پول نباشد، چگونه می‌خواهند به مردم بگویند هنجارشکنی نکنید. وقتی امنیت شغلی نیست، فرد مجبور است حرف رئیس‌اش را گوش کند و صدایش هم در نیاید. معلوم است هر چه به او زور بگویند، می‌گوید باشد برای اینکه اخراجش نکنند، اما او مجبور است فشار را در جای دیگری خالی کند.

بنابراین می‌توانیم نتیجه بگیریم که شکاف اقتصادی منجر به بروز رفتارها و واکنش‌های خشونت‌آمیز و نفرت‌انگیز می‌شود؟
بله، قطعاً. یکی از زیرساخت‌ها، پایه‌اش اقتصاد است. اگر ساز و کار اقتصاد درست باشد و فرد از نظر مالی آرامش داشته باشد، آن وقت می‌توانیم قوانین‌مان را هم تعدیل کنیم. اما وقتی در اقتصادمان مشکل داریم، در بقیه مسائل هم مشکل پیدا خواهیم کرد.

حتی در طبقه ثروتمند و متمول جامعه هم شاهد یک نوع تغییر رفتار هستیم. نوع تفریحات آنها به ظاهر تغییر کرده است. نمود آن هم در صفحات اجتماعی و عکس‌ها و ویدئوهایی که به اشتراک می‌گذارند، قابل رویت است؛ رفتارهایی که به نوعی موجب تحریک طبقه فرودست جامعه می‌شود. به نظر شما رفتارهای این افراد ناشی از چیست؟
این افراد از نظر مالی تامین هستند، اما آیا امنیت شغلی دارند؟ آیا امنیت اجتماعی دارند؟ آیا امنیت فکری دارند؟ ببینید من اگر بازاری باشم، پول درمی‌آورم اما نمی‌دانم فردا وضع‌ام چگونه می‌شود. خانه می‌خرم و می‌گویم فردا می‌فروشم و استفاده می‌کنم، اما معلوم نیست فردا چه اتفاقی می‌افتد. اقتصاد باید باشد اما وقتی می‌گوییم اقتصاد هست، آیا قوانین اجتماعی می‌توانند جوابگو باشند؟ کسی که پولدار است اگر به کسی پول قرض داد یا جنسی فروخت، چه کسی می‌تواند پول او را پس بگیرد؟ ممکن است پول‌ها خورده شود.
قوانین باید بتواند جوابگوی نیاز مردم باشد. بتواند حق را اعاده کند. قوانین ما در این زمینه چندان اجرایی نیستند. می‌گوییم اقتصاد باید باشد اما در مقابل آن قوانین اجتماعی باید اجرا شود. کشورها با بدترین قانون هم در صورت اجرا زندگی می‌کنند، اما اگر بهترین قانون باشد ولی اجرا نشود، مردم نمی‌توانند در آنجا درست زندگی کنند.

پرسشم در واقع چرایی به نمایش گذاشتن سبک زندگی اقشار متمول جامعه در شبکه‌های اجتماعی است. دلیل این رفتارها چیست؟
فرد وقتی می‌خواهد تفریح کند، تفریحی ندارد. ماشین را در خیابان ویراژ می‌دهد. اتومبیل جدید می‌خرد. در جمعی می‌نشیند و مواد مخدر می‌کشد. بالاخره باید یک جوری سر خودش را گرم کند. آدم‌ها برای تفریح‌شان در این مملکت چه کار باید بکنند؟ یا ممکن است شبانه در خانه‌هایی جمع شوند و کار خلاف کنند، مواد بزنند، یا ممکن است در خیابان تند بروند و تصادف کنند یا ماشین نو بخرند و به همدیگر نشان بدهند. کسی هم که پولدار است برای رسیدن به آرامش، دست به خودنمایی می‌زند. حال به هر شکلی که بتواند در جامعه بیشتر خودش را نشان بدهد.

آیا می‌توانیم بگوییم که ارزش‌های ما در حال تغییر هستند؟
در جامعه ما قبلاً اگر کسی مواد می‌کشید، هیچ‌کس در مورد آن حرفی نمی‌زد، در حالی که این مساله الان تبدیل به فرهنگ شده است. اگر در جامعه به ریشه‌های این نوع آسیب‌ها رسیدگی نکنیم، آسیب‌ها تبدیل به فرهنگ می‌شوند؛ مثل کشیدن مواد مخدر. تا این حد که فرد اگر به میهمانی برود و مواد نکشد، حتی ممکن است به او ‌بگویند عقب‌افتاده. دیگر قبح و زشتی‌ای وجود ندارد.

آیا شبکه‌های اجتماعی مجازی می‌توانند منجر به تشدید مرگ ارزش‌های اخلاقی شوند؟
خیر، در شبکه‌های مجازی، تمام آن چیزهایی که در افراد هست، نمود پیدا می‌کند. یعنی هر کسی، هر ناراحتی دارد عنوان می‌کند. اگر به دل خیلی‌ها می‌نشیند برای این است که ناراحتی آنها هم هست. شبکه‌های مجازی افراد را خراب نمی‌کند، تنها جایی است که فرد می‌تواند حرف دلش را بزند. افراد در این شبکه‌ها حرف می‌زنند، به هر کسی هر چیزی بخواهند می‌گویند. این نشان‌دهنده فرهنگ و فشارهای آن جامعه است. اگر واقعاً دست‌اندرکاران بخواهند برنامه‌ریزی کنند بهترین جایی که می‌توانند مشکلات مردم را ببینند، همین شبکه‌های مجازی است. مسوولان می‌توانند شنونده و بیننده این گفت‌وگوها باشند و سعی کنند برای برطرف شدن مشکلات برنامه‌ریزی کنند.

برخی از جامعه‌شناسان معتقدند بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و نفرت‌انگیز، ناشی از حذف طبقه متوسط است. چرا که در چنین جامعه‌ای، اساساً با دو طبقه اجتماعی مواجه هستید که دائماً در ستیز و مقام قیاس با یکدیگر برمی‌آیند. نظر شما در این خصوص چیست؟
ما الان طبقه عالی و طبقه فقیر داریم. دیگر در جامعه، طبقه متوسط نداریم. به چه علت؟ به خاطر اینکه خط فقر در جامعه ما بین دو و نیم تا سه میلیون تومان است. 90 درصد افراد جامعه ما زیر دو میلیون تومان درآمد دارند و زیر خط فقر هستند. بنابراین یا شما در طبقه‌ای جای می‌گیرید که درآمدتان بالاست یا فقیر هستید و هر کسی چیزی به شما بگوید مجبورید بگویید چشم. خود به خود قشر فقیر به آسیب‌های مختلف هم گرفتار خواهد شد.

مردم در شبکه‌های مجازی، امکان پنهان کردن هویت واقعی خود را دارند. فکر می‌کنید، این مساله تا چه اندازه می‌تواند در بی‌پرده حرف زدن و صراحت لهجه آنها تاثیرگذار باشد؟
راحت حرف می‌زنند. خیلی‌ها هر چیزی بخواهند می‌گویند و این مساله آنها را آرام می‌کند. آن چیزی را که در دلشان هست می‌گویند. این حداقل نشان‌دهنده فشارهایی است که در جامعه وجود دارد. قبلاً مسوولان، خبرهای خبرنگاران را می‌خواندند؛ روزنامه‌نگاران و خبرنگاران چشم و چراغ دولت‌ها بودند، اما الان به جایی رسیدیم که روزنامه‌ها نمی‌توانند بسیاری از خبرها را بنویسند و تنها جایی که می‌توان راحت در مورد آنها حرف زد، شبکه‌های مجازی است.

آیا رفتارهای خشونت‌آمیز و فحاشی‌هایی که برخی افراد در شبکه‌های اجتماعی می‌کنند، دلیلی بر عقده‌های روانی پنهان این افراد است؟
خیر، وقتی در محیط کار زور می‌گویند و به راحتی فرد را اخراج می‌کنند، وقتی حق‌اش را نمی‌دهند، عصبی و کلافه است. اولین کسی که زورش به او می‌رسد خانواده‌اش است یا با خانواده درگیر می‌شود، یا گریبان کسی را در خیابان می‌گیرد. فشارهای روحی انسان باید در جایی خالی شود. بروز خشونت‌ها ناشی از علت است.

حرکت‌های فعالانه این چنینی را در شبکه‌های اجتماعی تا چه اندازه ناشی از عدم کنشگری اجتماع می‌دانید؟ اینکه حرکت‌های مدنی و اعتراضات جامعه منحصر به فضای مجازی می‌شود، ولی همین افراد در فضای واقعی، منفعلانه عمل می‌کنند.
برای اینکه مردم نمی‌توانند در فضای واقعی حرکتی از خود نشان دهند. وقتی بگویند هم گوش کسی بدهکار نیست. مشکل زمانی وارد فضای مجازی می‌شود که رفته‌اید گزینش، شما را قبول نکرده‌اند برای اینکه پدرتان معتاد بوده و... تمام اینها در کجا باید عنوان شود؟ سر چه کسی باید داد بزند؟

پیشنهادتان برای اصلاح رفتارهای اجتماعی غلط افراد چیست؟
برای کم شدن آسیب‌های اجتماعی باید به همان دو رهنمود توجه کرد. مسوولان اول باید شایسته باشند و دوم در قبال مردم پاسخگو. یعنی وقتی رئیس‌جمهور قبلی می‌رود و می‌گویند اینقدر میلیارد تومان پول رفته، چرا هیچ‌کسی نیست که پاسخگو باشد؟ چرا جلویش را نمی‌گیرند و پستی بالاتر به برخی می‌دهند؟ بنابراین تنها راه، گذاشتن مسوولان شایسته و پاسخگو است. بنابراین اگر می‌خواهیم مشکلات جامعه حل شود و فشارها کاهش پیدا کند، باید همان دو رهنمود یعنی شایسته‌سالاری و پاسخگویی اجرایی شود.
در همه دنیا پاسخگویی وجود دارد. مثالی برای‌تان می‌زنم. آقای شیراک برای دو دوره شهردار فرانسه بود. دو دوره هم رئیس‌جمهور فرانسه بود. در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش، در شهرداری پرونده‌ها را بررسی کردند، متوجه شدند که آقای شیراک به همراه همسرش یک بار وجه سفری را نپرداخته که هزینه آن در حد پرواز تهران تا اصفهان است.
پس از درآوردن پرونده برای او حکم شش ماه زندان صادر کردند. سه ماه آن را آقای سارکوزی، رئیس‌جمهوری بعدی می‌توانست و بخشید. سه ماه هم به زندان رفت، آن هم به خاطر یک بلیت هواپیما که از تهران تا اصفهان است. اما کدام مسوول ما در قبال مسائل مختلف پاسخگو است؟ اگر نصایح رهبر را اجرا کنند 80 درصد آسیب‌های اجتماعی کم می‌شود.

به تعبیر دیگر می‌گویید، انتشار آسیب‌های اجتماعی، فرآیندی مسری و از بالا به پایین است؟
بله، وقتی پدر خانواده پاسخگو نیست، همسر و فرزندش هم پاسخگو نخواهند بود. وقتی پدر خانواده خلاف می‌کند، فرزندش هم خلاف می‌کند. وقتی رئیسی دزدی می‌کند، نمی‌توان به کارمند گفت ندزدد.

به نظر شما نمادهای یک جامعه سالم چیست؟
اجرای قوانین صحیح، نماد یک جامعه سالم است. در کشور ما در هر قسمتی از دستگاه‌های اجرایی از دانشگاه گرفته تا ادارات دولتی باید بتوان گفت که فرآیندهایشان را مطابق قانون انجام می‌دهند. وقتی ضوابط را اجرا نمی‌کنیم باید قبول کنیم که سایرین هم اجرا نخواهند کرد و در نتیجه تمام آسیب‌های اجتماعی در کشور روز به روز افزایش پیدا می‌کند.

برخی از افراد جامعه معمولاً به راحتی، خود را در مقام قضاوت جای می‌دهند و برای دیگران حکم صادر می‌کنند. چنین عادت‌هایی تا چه اندازه می‌تواند به بروز رفتارهای خشونت‌آمیز در جوامع دامن بزند؟
در جامعه‌مان وقتی می‌بینیم کسی دزدی می‌کند و باید او را بگیرند، اما دستگیرش نمی‌کنند، مجبور می‌شویم در مقام قضاوت قرار بگیریم. وقتی شاگرد می‌بیند استاد دیر سر کلاس حاضر می‌شود و زود می‌رود، درس نمی‌خواند و در جواب استادش می‌گوید خودت که دیر می‌آیی برای چه به من می‌گویی درس نمی‌خوانی؟ بنابراین فرد در مورد تبعیض‌ها قضاوت می‌کند. مردم ما خلاف را می‌بینند، قانون‌ها را هم می‌دانند اما آخر می‌گویند کسی توجه نمی‌کند. اگر بعداً فرصت تخلفی وجود داشته باشد، آنگاه ممکن است خودشان هم مرتکب شوند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها