تاریخ انتشار:
تازیانه زدن به دریای خروشان
سابقه قیمتگذاری دستوری چنانکه در آثار عتیق یافت میشود لااقل سابقهای چهارهزارساله دارد و سابقه شکست آن نیز همین مدت است. در تاریخ چند هزارساله بشر شیوه حکومتگری شیوه تحکم بوده است. کسانی که در راس حکومت قرار میگرفتند بر این باور بودهاند که میتوانند بر مردم و کارکرد آنان و حتی پدیدههای طبیعی حکم برانند.
سابقه قیمتگذاری دستوری چنانکه در آثار عتیق یافت میشود لااقل سابقهای چهارهزارساله دارد و سابقه شکست آن نیز همین مدت است. در تاریخ چند هزارساله بشر شیوه حکومتگری شیوه تحکم بوده است. کسانی که در راس حکومت قرار میگرفتند بر این باور بودهاند که میتوانند بر مردم و کارکرد آنان و حتی پدیدههای طبیعی حکم برانند. ماجرای دستور خشایار را که سربازان خود را مامور کرد به دریای خروشان تازیانه بزنند تا احیاناً از شاه بترسد و مطیع و آرام شود در کتابهای تاریخ خواندهایم. نتیجه آن را در تاریخهای داخلی کمتر نوشتهاند که کشتیهای او در وسط دریا دچار توفان شد و بسیاری از افراد و امکانات او تلف شدند و نهایتاً هم از ارتش کوچک یونانیان شکست خورد. درک اینکه نوسانات قیمتها نیز مانند عوامل طبیعی است و زوربردار نیست قرنها به طول انجامید. فقط حدود 300 سال است که اندیشمندان تلاش کردهاند ساز و کار این رویکردهای انسانی و اجتماعی را نیز شناسایی کنند. بنابراین شکاف بین شیوه صدور بخشنامه و دستور برای پایین ماندن قیمتها و تنبیه عدهای تولیدکننده و توزیعکننده، که در واقع نقشی در ایجاد پدیدههای کلان مانند تورم ندارند، با
شیوههای جدید و علمی مدیریت کلان اقتصاد معادل یک شکاف چهار هزارساله بین عصر بابل با عصر جدید است و رسیدن از آن به این برای برخی مدیران حتماً تلاشی مشکل و پرزحمت و قابل اجتناب به حساب میآید.
در مورد بخشنامه اخیر دولت مبنی بر ممنوعیت افزایش قیمتها، لااقل از مسوولان دولت موجود به دلیل شخصیت و جایگاه فرهنگی و سیاسی این دولت که با رای مردم نیز تایید شده است، میتوان یک انتظار حداقلی داشت و آن نیز شفافیت در امر پیگیری سیاستهای اقتصادی است. اگر مدیران گرانقدر اقتصادی دولت به نظریه علمی جدیدی دسترسی دارند که اقدامات اینچنینی را توجیه کرده و استدلالهای ضد آن را بیاعتبار میکند، یا دستاورد تجربی از پیگیری موفقیتآمیز اینگونه اقدامات در جایی از جهان یا مقطعی از تاریخ یافتهاند که دال بر موفقیت این شیوهها بوده یا در تجربه مکرر کشور خودمان نقطه روشنی از تجربه کنترل دستمزد و قیمت و تعزیرات سراغ دارند، شایسته است آن نظریهها و تجارب را برای بهرهمندی دانشپژوهان اقتصاد و عموم مطرح کنند. اگر هم چنین نیست واقعیت دیگری ممکن است دستاندرکار باشد. در 100 سال نتوانستهایم اقتصاد کشور را به سامان آوریم تا خود را پا بر جا نگه دارد و با اهرمهای اقتصادی تنظیم شود. قبول این واقعیتها شاید برای نسل جوان و مدیران آتی کشور باعث تلاش مضاعف در کسب دانشها و مهارتهای لازم شود. اگر مدیران محترم فعلی لااقل این شفافیت
را ارج نهند، مسیر تلاش دانشپژوهان جوان کشور مشخصتر شده و ارادت بسیاری از نسل قبل از جمله نویسنده این متن هم به آنان مضاعف خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید