هدیه بانکهای مرکزی
پولی از آسمان
«پول هلیکوپتری» همانند یک قلم در ستون مطالبات صندوقهای سرمایهگذاری است.
«پول هلیکوپتری» همانند یک قلم در ستون مطالبات صندوقهای سرمایهگذاری است. در واقع این اصطلاح شکل مختصر برای بیان رویکردی جسارتآمیز در سیاست پولی است: چاپ پول برای تامین مخارج دولت یا دادن پول نقد به مردم. به نظر میرسد برخی بانکداران مرکزی هلیکوپترهای خود را آماده کردهاند. ماریو دراگی رئیسکل بانک مرکزی اروپا در ماه مارس پول هلیکوپتری را «مفهومی بسیار جالب» توصیف کرد. حامیان سرسخت این مفهوم آن را راهی شکستناپذیر برای تحریک اقتصادهای راکد میدانند. با وجود این پول هلیکوپتری آنطور که به نظر میرسد، به معنای خروج تندروانه از هنجارها نیست. از همه مهمتر آنکه این پول نمیتواند محدودیتهای سیاستی را که بزرگترین مانع بر سر راه بهبود اقتصادی هستند مرتفع سازد.
مفهوم پرچالش پول هلیکوپتری ساخته میلتون فریدمن پدر پولگرایی است که در سال 1969 بیان داشت که بانکهای مرکزی هیچگاه در افزایش عرضه پول شکست نمیخورند چرا که آنها همیشه میتوانند اسکناسهای تازه چاپشده را از آسمان بر سر اقتصاد تشنه به پول نقد فرو ریزند. این نظریه یک بار دیگر در دهه 2000 و هنگامی مطرح شد که اقتصاددانان نمیدانستند چگونه میتوانند اقتصاد ژاپن را از دام تورم منفی نجات دهند. بن برنانکه که در آن زمان به تازگی به ریاست کل فدرالرزرو رسیده بود، در سخنرانیهای خود پیرامون مبارزه با طلسم تورم منفی به گفتمان فریدمن اشاره کرد و به خود عنوان «بن هلیکوپتری» داد.
پول هلیکوپتری امروزه مخالفان کمتری دارد. بزرگترین و ثروتمندترین اقتصادهای جهان همانند ژاپن به نرخ تورم و بهره بسیار اندک مزمن گرفتار شدهاند. رشد تولید ناخالص داخلی اسمی در دوران پس از بحران مالی به شدت کاهش یافته است. به ویژه در اروپا و ژاپن که دو نامزد اصلی دریافت پول هلیکوپتری هستند. این ضعف همچنان ادامه دارد هر چند که بانکهای مرکزی تلاش زیادی انجام میدهند تا اقتصاد کشور خود را در حال حرکت نگه دارند. آنها نرخها را کاهش داده و منفی میکنند و تریلیونها اسکناس چاپ میکنند تا اوراق قرضه دولتی را بخرند (سیاستی که به تسهیل مقداری یا QE مشهور شد). راهبردی جدید که دیگر زمان آن منقضی شده است.
طرفداران پول هلیکوپتری در واقع قصد ندارند پول را از هوا به پایین بریزند. در حالت کلی آنها از یک محرک مالی به شکل افزایش مخارج دولت، کاهش مالیات یا پرداخت مستقیم به شهروندان صحبت میکنند که تامین مالی آن به جای وام گرفتن یا مالیات از طریق چاپ پول صورت میگیرد. کارایی سیاست تسهیل مقداری تا زمانی است که بانک مرکزی خریدار اوراق دولتی قول دهد آنها را تا زمان سررسید نگه دارد و همانند دیگر سودهای بانک مرکزی، اصول و سود پول اوراق به دولت بازگردد (هماکنون بانکهای مرکزی خریدار اوراق اصرار دارند که زمانی اوراق را بفروشند).
نمونههای جسورانهتر این راهبرد باعث میشود سهم بانک مرکزی بزرگتر و آشکارتر شود. به عنوان مثال بانک مرکزی میتواند پول چاپ شده را مستقیماً به شهروندان بدهد. جرمی کوربین رهبر حزب کارگر انگلستان طرحی از اینگونه را با عنوان «تسهیل مقداری برای مردم» پیشنهاد داده است.
مزایای پول هلیکوپتری آشکار هستند. برخلاف تغییر نرخ بهره، محرکی که پول آن را بانک مرکزی میدهد بر افزایش وامگیری متکی نیست. این امر خطر ایجاد حبابهای جدید به وسیله بانک مرکزی را کاهش میدهد و هنگامی که بحران یا ابهامات نظام بانکی را غیرقابل اعتماد میسازد آن را تقویت میکند. محرکهای مالی که تامین آنها از طریق وامگیری صورت میگیرد، مزایایی مشابه دارند. اما اگر مصرفکنندگان فکر کنند که در نهایت مالیاتها به منظور بازپرداخت بدهی افزایش خواهند یافت، آنگاه این طرح شکست خواهد خورد. پول هلیکوپتری با چنین مشکلی مواجه نمیشود.
مقالهای که در سال 2014 از سوی جوردی گالی اقتصاددان مرکز پژوهشهای اقتصادی بارسلونا منتشر شد، بیان میدارد که پولی که از آسمان میبارد، میتواند تاثیرات زیادی بر یک اقتصاد راکد بگذارد، در حالی که عواقب تورمی آن ملایم هستند. تحلیل اخیر اقتصاددانان دویچه بانک اشاره میکند که در دورههای اضطرار گذشته اغلب اقتصادهای ثروتمند به افزایش مخارج با استفاده از تامین مالی بانک مرکزی روی آوردهاند. این امر به ویژه در زمان جنگهای جهانی اتفاق افتاد و بریتانیا و ایالات متحده از بزرگترین طرفداران آن بودند. در برخی موارد این سیاست به تورم افسارگسیخته منجر شد. با وجود این چاپ پول برای خروج از رکود خطر بسیار کمتری نسبت به چاپ پول برای دولت تضعیفشده به خاطر جنگ دارد. چرا که دولت نمیتواند مالیاتها را افزایش دهد. به ویژه اگر کنترل فشارها در دستان بانکهای مرکزی مستقل باشد. مشکل واقعی پول هلیکوپتری آن است که این یک راهحل فنی برای یک مشکل سیاسی است. به عنوان مثال بخشی از وخامت بیشتر رکود اقتصادی اروپا در مقایسه با بریتانیا و آمریکا به این خاطر است که بانک مرکزی اروپا در اجرای سیاستهایی مانند تسهیل مقداری کند عمل کرد. چرا که
قانون اروپا بانکهای مرکزی را از کمک به دولتها منع میکند. فقط در سال گذشته بود که عمق تورم منفی آقای دراگی را وادار کرد که بگوید خرید اوراق قرضه را میتوان با وضعیت اضطراری در سیاست پولی توجیه کرد. به منظور اینکه بانک مرکزی اروپا بتواند سیاست پول هلیکوپتری را دنبال کند، دولتهای اروپایی مجبور شدند پیمان تشکیل اتحادیه اروپا را اصلاح کنند. امری که اگر مدتها قبل از آن اتفاق افتاده بود، هیچگاه شرایط به این نقطه نمیرسید.
پول همه چیز نیست
به همین ترتیب در طول 30 سال هزینههای وامگیری در بسیاری از کشورهای اروپایی نزدیک به صفر بود. به خاطر سیاست تسهیل مقداری، هزینه تامین مالی از طریق بدهی اندکی بیشتر از هزینه محرکی بود که بانکهای مرکزی میپرداختند. با این وجود دولتهای اروپایی تلاش میکردند کسری خود را کاهش دهند. حتی در ژاپن که در مورد مخارج صرفهجویی زیادی به عمل میآید، تصمیم شینزو آبه برای افزایش نرخ مالیات بر مصرف به منظور کاهش کسری بودجه میتواند برنامه بهبود اقتصادی او را به خطر اندازد. پول رایگان در دسترس است: آنچه وجود ندارد، اجماع سیاسی در مورد استفاده و چگونگی استفاده از آن است. تفکر اینکه پول هلیکوپتری میتواند اکنون مفید باشد، مستلزم آن است که باور کنید اختلاف نظرات سیاسی در مناطقی مانند حوزه یورو از میان رفتهاند. این در حالی است که نگرانیهای مربوط به تورم و خطرهای اخلاقی در آلمان و برخی کشورهای دیگر خلاف این امر را نشان میدهد.
اقدام مناسب آن است که دولتها چارچوبهایی برای استفاده از پول هلیکوپتری تعیین کنند. وقتی بحران بعدی اتفاق بیفتد، بانکهای مرکزی اختیار کمتری برای کاهش نرخ بهره خواهند داشت. توانایی واریز سریع پول به حسابهای بانکی افراد میتواند تکانهها را بیشتر قابل مدیریت سازد. اما تا اراده نباشد راهی نیز وجود نخواهد داشت.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید