پسته ایرانی ۱۰ سال دیگر بیشتر در کرمان تولید نمیشود
مرگ شرافتمندانه
«پسته ایرانی ۱۰ سال دیگر بیشتر در استان کرمان تولید نمیشود»، این شاید غمانگیزترین جملهای باشد که در مورد تولید یک کالای اصیل و البته پرآوازه جهانی این مرز و بوم قابل گفتن است.
«پسته ایرانی 10 سال دیگر بیشتر در استان کرمان تولید نمیشود»، این شاید غمانگیزترین جملهای باشد که در مورد تولید یک کالای اصیل و البته پرآوازه جهانی این مرز و بوم قابل گفتن است. وقتی صحبت از بستن پرونده تولید پسته ایرانی آن هم در استانی که نامش را به نام این کالا گره زدهاند و همه آن را با نام کرمان میشناسند و مرغوبیتش زبانزد عام و خاص است، به میان میآید؛ تنها اندوهی عمیق است که همراه ذهن و فکر تکتک ایرانیان میشود. درد باغهای پسته کرمان امروز اما عمیقتر از آن است که بتوان با تمهیداتی هر چند موثر و کارا، از شدت آن کاست و عمر این بیمار را طولانیتر کرد. اکنون دستاندرکاران حوزه تولید پسته میگویند که بحران کمآبی آنقدر عمیق است که هر سال، باغات زیادی در استان کرمان خشک میشوند و حتی اگر حیات داشته باشند، تولیداتشان آنقدر کم است که آینده امیدوارکنندهای را نمیتوان برای آنها متصور بود. حتی میگویند که شاید تا چند سال آینده، دیگر نامی از ایران در میان تولیدکنندگان عمده و بازارهای صادراتی پسته در دنیا به میان نیاید و همه چیز را به یک رقیب قدرتمند، ببازد. حال این آمریکاست که اسبش را زین کرده تا تولیدات پسته خود را به سراسر دنیا و در بازارهای مختلف معرفی کرده و آنقدر محصولش را جذاب و به لحاظ قیمت و کیفیت رقابتی کند که پسته ایرانی، آن رقیب قدرتمند و دیرینه خود را کنار زند و کمتر اثری از آن، در ذهن و ذائقه مردم دنیا به جای گذارد. سرعت پیشرفت تولید پسته در آمریکا، آن هم درست در بازاری که روزی واردکننده عمده پسته ایرانی بود، آنقدر بالاست که حتی از پیشبینیهای رسمی ایران هم فراتر رفته است. حال این کشور بازارهای زیادی را فتح کرده و البته، به فکر بازارگشاییهای جدید هم هست. اما موضوع در ایران روزبهروز پیچیدهتر از رقابت با یک رقیب قدرتمند در الگوی جهانی میشود؛ باغات پسته به دلیل بحران آب و کمآبی که این روزها گریبانگیر مردم استان کرمان است، خشک میشود و باغداران را به خاک سیاه مینشاند. دیگر رمقی برای تولید باقی نمیگذارد و شرایط را برای ادامه کار بسیار سخت میکند. حال و روز پسته ایرانی این روزها اصلاً خوب نیست. مرگ با اندوهی عمیق، سایهاش را بر روی باغات پسته گسترانده و روزبهروز هم تلاشش را برای سلطه بر اندوخته چندین و چندساله باغداران کرمانی بیشتر میکند؛ شاید وقت آن رسیده که باید به صراحت گفت که استان کرمان در زمینه صنعت پسته، نمیتواند بیش از 10 سال دیگر دوام بیاورد. اما این تمام داستان نیست، در کنار این، معضلات دیگری هم در صنعت پسته وجود دارد که شاید باید تصمیم بر این گرفت که استانهای دیگر کشور، مسوولیت جایگزینی با باغات پسته کرمان را به عهده بگیرند. اما باز هم این سکانس آخر نیست، برخی میگویند حتی اگر این مناطق هم جایگزین شوند، باید به مشکلاتی از جمله بازار، بازاریابی و رقابت پسته ایرانی با آمریکا به دیده دیگری نگریست. موضوع خیلی ساده است، وقتی قیمت پسته تمامشده آمریکاییها امروز تقریباً نصف قیمت پسته ایرانی است، رقابت با این چنین رقیبی کار سادهای نیست. اگر میزان محصول مثل سالهای گذشته، به میزانی نبود که مصرف و تقاضا برای آن وجود دارد، عملاً رقابتی هم وجود نداشت. آمریکاییها هم در فکر رقابت نبودند؛ بلکه آنها محصول خود را با قیمت بالایی میفروختند و محصولات ایران نیز درکنار آنها، به قیمت خوبی به فروش میرفت. اما امروز شرایط به گونهای است که تولید آمریکایی روز به روز افزایش مییابد. حال ورق برگشته است. قیمت تمامشده پسته ایرانی در کنار کمآبی متاسفانه بالاست و ما هیچ شرایطی برای رقابت نداریم؛ باغها هم با میزان برداشت کم در هر هکتار و البته با هزینههای زیاد برای برداشت، کار میکنند و مالکیتهای خرد، مشکلات زیادی را ایجاد کرده است که کار را برای آینده پسته ایرانی سخت کرده است؛ اما با همه این اوضاع، دستاندرکاران و دلسوزان تولید پسته ایرانی منتظر یک مرگ شرافتمندانه برای پسته هستند. مرگی که حداقل با در نظر گرفتن برخی تمهیدات و شرایط، کار را برای یک پایان خوشایند در پرونده حیات پسته ایرانی در استان کرمان رقم زند.
دیدگاه تان را بنویسید