تاریخ انتشار:
نگاهی به زندگی، کارنامه علمی و مهمترین کتابهای «هاجون چانگ»
منتقد اقتصاد باز
هاجون چانگ، اقتصاددان نهادگرای کرهای ۷ اکتبر ۱۹۶۳ در سئول متولد شد. او که در زمینه اقتصادهای در حال توسعه تخصص دارد، پس از فارغالتحصیلی از دانشکده اقتصاد دانشگاه ملی سئول، در سال ۱۹۸۶ وارد دانشگاه کمبریج شد و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد سیاسی سیاستگذاری صنعتی با محوریت نقش مداخله دولتها در سال ۱۹۹۲ از همین دانشگاه اخذ کرد.
هاجون چانگ، اقتصاددان نهادگرای کرهای 7 اکتبر 1963 در سئول متولد شد. او که در زمینه اقتصادهای در حال توسعه تخصص دارد، پس از فارغالتحصیلی از دانشکده اقتصاد دانشگاه ملی سئول، در سال 1986 وارد دانشگاه کمبریج شد و مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد سیاسی سیاستگذاری صنعتی با محوریت نقش مداخله دولتها در سال 1992 از همین دانشگاه اخذ کرد. مشارکت چانگ در این حوزه اقتصاد از زمانی آغاز شد که او زیر نظر رابرت راوثرن (اقتصاددان مارکسیست برجسته بریتانیایی) مشغول به کار شد. کسی که نظریه سیاستگذاری صنعتی را بسط داده و آن را به عنوان راه میانه بین برنامهریزی مرکزی و بازار آزاد بیبندوبار شرح داد. کار او در این زمینه بخشی از رویکرد وسیعتر اقتصاد با عنوان اقتصاد سیاسی نهادگرا محسوب میشود که تاریخچه اقتصاد و عوامل سیاسی-اجتماعی را در مرکز سیر تکاملی اعمال اقتصادی قرار میدهد. چانگ در حال حاضر استادیار اقتصاد سیاسی توسعه در دانشگاه کمبریج است. چانگ کتابهای زیادی در زمینه سیاستگذاری اقتصادی نوشته که یکی از مهمترین آنها انداختن نردبان: استراتژی توسعه در چشمانداز تاریخی (2002) است. در سال 2013 نشریه پراسپکت، چانگ را به
عنوان یکی از 20 متفکر جهان معرفی کرد. این اقتصاددان کرهایالاصل سابقه کار در نهادهای اقتصادی گوناگون نظیر بانک جهانی، بانک توسعه آسیا، بانک سرمایهگذاری اروپا، اُکسفام (Oxfam)، آژانسهای وابسته به سازمان ملل و نیز مرکز تحقیقات اقتصاد و سیاست در واشنگتن را دارد. علاوه بر این چانگ، عضوی از هیئت مشاوره مواضع آکادمیک در برابر فقر (ASAP) است. چانگ همچنین نفوذ علمی بسیاری روی رافائل کوریا، رئیسجمهور کنونی اکوادور دارد.
اقتصاددانهایی که چانگ را تحت تاثیر قرار دادند
بسیاری از افراد به سختی چانگ را در جهان فکری اقتصاد جای میدهند. با توجه به اینکه این اقتصاددان کرهای تحت تاثیر اقتصاددانان بسیار زیادی از کارل مارکس در طیف چپ تا فردریش فونهایک در طیف راست بوده است، این موضوع اصلاً شگفتانگیز نیست. مکتب نئوکلاسیک برای دو نسل گذشته مکتب غالب بوده است، بنابراین چانگ در طول زندگی حرفهای خود نیز در این مکتب رشد کرده است. چانگ در این رابطه معتقد است این مکتب ابزارهای مناسبی برای تجزیهوتحلیل مشکلات از طریق یک ساختار دادهشده فراهم میآورد اما برای فهم اینکه چگونه نهادها، فناوریها، سیاستها و ایدهها ساختارهای ایجادشده طی زمان را تعریف میکنند، مناسب نخواهد بود. در این رابطه، تفکرات هایک از مکتب نئوکلاسیک بسیار متفاوت است، با وجود این، بسیاری از اقتصاددانان نئوکلاسیک تفکرات او را همراستا با میلتون فریدمن (یکی از تاثیرگذارترین مدافعان بازار آزاد) میدانستند. برخلاف اقتصاددانان نئوکلاسیک، هایک اعتقادی به نظم سیاسی-اجتماعی دربرگیرنده رابطه بازار به عنوان تاکیدکننده طبیعت سیاسی نهایی زندگی اقتصادی ندارد. این موضوع در تضاد کامل با رویکرد نئوکلاسیک بوده که فکر میکند اقتصاد و
سیاست میتواند و باید از هم جدا باشد. در واقع، اگر شما کتاب هایک (نظم اقتصادی و فردگرایی) را بخوانید، مشاهده خواهید کرد که او به شدت منتقد اقتصاد نئوکلاسیک است.
در انتهای دیگر طیف سیاسی کارل مارکس قرار دارد. با توجه به فروپاشی کمونیسم، مردم تفکرات مارکس را نامناسب میدانستند، اما چانگ معتقد است آنها اشتباه میکردند. چانگ وقت زیادی را صرف مطالعه دیدگاه اتوپیایی مارکس در خصوص سوسیالیسم و همچنین نظریه ارزش نیروی کار نکرده است اما بر این باور است که درک مارکس از سرمایهداری از جنبههای مختلف نسبت به مدافعان سرمایهداری برتری دارد.
علاوه بر مارکس، فردریش لیست، جوزف شومپیتر، نیکلاس کالدر و آلبرت هرشمن نیز رویکردهای بسیار متفاوتی در خصوص جنبههای مختلف سرمایهداری ارائه دادند و همگی روی تفکرات چانگ در خصوص فرآیندهای تحولات فناوری و ایجاد ثروت و نبرد سیاسی احاطهکننده این فرآیندها تاثیرگذار بودند. همچنین، اریک رینارت نیز به واسه همکاری و دوستی با چانگ، کمک شایان توجهی برای درک عمیقتر نظریهها و شواهد تاریخی مربوط به ایدههای این افراد و دیگر اقتصاددانان تولیدمحور به او کرده است. یکی دیگر از اقتصاددانانی که بیشترین تاثیر را روی تفکرات چانگ داشته، هربرت سیمون بوده است. در کتاب 23 گفتار، چانگ از او به عنوان آخرین مرد رنسانس نام برده و این تمجید تنها به دلیل جلب توجه خوانندگان نبوده است. سیمون مطالعاتی اساسی را در زمینه اقتصاد، تحقیق در عملیات، روانشناسی، مدیریت عمومی، علوم سیاسی و هوش مصنوعی انجام داده و به درستی چگونگی تفکر و تصمیمگیری بشر را دریافته و مسیرهای عمیقی را در استنباط این درک برای طراحی سازمانها و نهادهای اجتماعی کشف کرده است.
با وجود تحصیل در کمبریج، چانگ هیچگاه رویکرد کینزینی در اقتصاد پیدا نکرد. این موضوع به دلیل مخالفت او با تفکر کینزینی نبود، بلکه به این دلیل بود که چانگ عمدتاً روی مسائل «خرد» نظیر تجارت و سیاستهای صنعتی کار کرده است. با وجود این، پس از بحرانهای مالی آسیا در سال 1997 و بحران مالی جهانی در سال 2008، چانگ به مسائل اقتصاد کلان نیز روی آورد. در تفکر در خصوص این مسائل، جانمینارد کینز، هایمن مینسکی و چارلز کیندلبرگر تاثیر بزرگی روی چانگ داشته است.
چانگ در نوشتههایش معتقد است که تمامی اقتصاددانان نئوکلاسیک، اقتصاددان بازار آزاد نیستند. در حوزه اقتصاد رفاه، اقتصاددانان نئوکلاسیکی نظیر ویلیام بائومل، آمارتیا سن و جوزف استگلیتز تاثیر زیادی روی چانگ داشتند. علاوه بر این، چانگ مسائل زیادی از کارهای استیگلیتز در خصوص جهانیشدن، اقتصاد توسعه و بحرانهای ملی یاد گرفته است. در کنار همه این اقتصاددانان، چانگ تحت تاثیر استادان خود در دانشگاه کمبریج بوده است. باب راوتورن، استاد راهنمای PhD چانگ نیز در توسعه تفکرات او در مکاتب مختلف (مارکسیستی، نئوکلاسیک و نهادگرا) بسیار موثر بوده است. آجیت سینگ، گابریل پالما و پیتر نولان نیز جنبههای متفاوتی از اقتصاد توسعه را به چانگ آموختند.
کتابهای چانگ
تاکنون 15 کتاب از هاجون چانگ منتشر شده که چهار مورد از آنها جمعآوری مقالات منتشرشده و چهار مورد دیگر با همکاری نویسندگان دیگر به چاپ رسیده است. اقتصاد سیاسی سیاستهای صنعتی، انداختن نردبان -چشمانداز تاریخی استراتژی توسعه، بازسازی شرکتهای کرهای، جهانیشدن، توسعه اقتصادی و نقش دولتها، اصلاح توسعه- سیاست اقتصادی جایگزین، چرا کشورهای در حال توسعه به تعرفه نیاز دارند، نیکوکاران بد و 23 گفتار در خصوص سرمایهداری از مهمترین کتابهای این نویسنده کرهای هستند. 10 کتاب از نوشتههای چانگ ابتدا به زبان انگلیسی چاپ و سپس به زبانهای دیگر در بیش از 40 کشور دنیا ترجمه شده است. در این میان سه کتاب دام اصلاحات، بریدن گره کور و انتخابهایی که انجام میدهیم، به زبان کرهای منتشر شده است.
چانگ همچنین بیش از 50 مقاله منتشرشده در نشریات معتبر علمی دارد. او در این راستا با افراد زیادی همکاری کرده است. اکثر مقالات او به زبان انگلیسی نوشته شده، و تنها دو مقاله به زبان کرهای دارد. «آیا جستوجو برای اجاره وقت تلفکردن است؟»، «نظریه رشد جدید: ارزیابی حیاتی با رویکرد ویژه به پرسشهای همگرایی»، «اقتصاد سیاسی خصوصیسازی»، «اقتصاد سیاسی سیاستهای صنعتی در کره جنوبی»، «شرکتهای دولتی در کشورهای در حال توسعه و کارایی اقتصادی»، «افسانه بازار نیروی کار آزاد در کره»، «روندهای اخیر در اقتصادهای نهادی» «ساختار نهادی و عملکرد اقتصادی»، «مدل آسیای شرقی مداخله دولتی»، «الگوشکنی-اقتصاد سیاسی نهادگرایانه جایگزین نظریه لیبرال بازار و دولت» «جهانیسازی و اقتصادهای آسیای شرقی»، «خطر کاهش تعرفه صنعتی»،«بدترین قضیه کسبوکار در تاریخ بشر»، «میکروفایننس و توهم توسعه» و «بخش تولید و آینده توسعه اقتصادی مالزی» بخشی از مقالات مهم هاجون چانگ هستند. در کتاب انداختن نردبان-چشمانداز تاریخی استراتژی توسعه (که برنده جایزه گونار میردال اتحادیه اروپا برای توسعه اقتصاد سیاسی در سال 2003 شد)، چانگ استدلال کرد که تمامی کشورهای
توسعهیافته اصلی برای ثروتمند شدن از سیاستهای اقتصادی مداخلهجویانه استفاده کرده و سپس در تلاش برای ممنوع کردن اقدامات مشابه کشورهای دیگر هستند. در این کتاب سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول از سوی چانگ به شدت مورد انتقاد گرفته و آنها را مانع اصلی کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه میداند. این کتاب و کارهای دیگر او منجر به این شده که چانگ جایزه واسیلی لئونتیف را در سال 2005 برای پیشرفت مرزهای تفکر اقتصادی از طرف موسسه محیطزیست و توسعه جهانی دریافت کند. جایزهای که قبل از او اقتصاددانانی چون، آمارتیا سن، جانکنت گالبرایت، هرمان دالی، آلیس آمسدن و رابرت وید نیز گرفته بودند.
روششناسی مورد استفاده در این کتاب مورد انتقاد داگلاس آروین، استاد اقتصاد دانشگاه دارتموث و نویسنده کتاب تعرفه اسموت-هاولی (2011) قرار گرفت. آروین در وبسایت اتحادیه تاریخچه اقتصاد نوشت: «چانگ تنها کشورهایی را مورد مطالعه قرار داده که طی قرن نوزدهم توسعه یافته و سیاستهای معدودی را دنبال میکردند. او کشورهایی را که در قرن نوزدهم در راه توسعه ناکام ماندند بررسی نکرده است. این یک روش علمی و تاریخی ضعیف است. فرض کنید دکتری روی افرادی با عمر طولانی مطالعه میکند و دریافته است برخی از آنها سیگار میکشند، اما او روی افرادی که طول عمر کمتری داشتند تحقیقی انجام نداده تا بررسی کند اگر سیگار کشیدن در این افراد شایعتر بود چه اتفاقی میافتاد. به طور کلی هر نتیجهگیری که تنها از رابطه شهودی نشات بگیرد، میتواند گمراهکننده باشد.» بر خلاف آروین، استنلی انگرمن، استاد اقتصاد دانشگاه روچستر رویکرد چانگ را مورد ستایش قرار داده است: «هاجون چانگ بدنه اصلی موضوعات تاریخی را به منظور رسیدن به نتایج بسیار جذاب و مهمی در خصوص توسعه اقتصادی و نهادها مورد بررسی قرار داده است. نهتنها تصویر تاریخی در این خصوص مجدداً ارزیابی شده است
بلکه چانگ با استفاده از آن استدلال کرده نیاز برای تغییر نگرش نهادها در کشورهای در حال توسعه امروزی بسیار مطلوب است. هم از منظر تفسیر مجدد تاریخی و هم از نظر سیاسی «انداختن نردبان» مخاطبان گستردهای در میان اقتصاددانان، مورخان و اعضای نهادهای سیاستگذاری خواهد داشت.»
به دنبال ایدههای مطرحشده در انداختن نردبان، چانگ کتاب نیکوکاران بد: اسطوره تجارت آزاد و راز تاریخچه کاپیتالیسم را در خصوص خطرات تجارت آزاد در سپتامبر 2008 منتشر کرد. چانگ در این کتاب با این استدلال که کشورهای ناکام در توسعه به طور کلی از سیاستهای بازار آزاد پیروی کردند به نقد آروین پاسخ داد. چانگ همچنین مدعی شد با اینکه حمایت از دخالت دولت گاهی اوقات موجب شکست اقتصادی میشود، اما سوابق بهتری نسبت به اقتصادهای بازار آزاد نامنظم داشته است، اقتصادهایی که به ندرت در ایجاد توسعه اقتصادی موفق بودهاند. چانگ در این کتاب با بیانی شوخطبعانه، سبک نوشتن جذاب و درک مشتاقانه از تاریخ، نظریه عمومی «جهان مسطح» توماس فریدمن و افرادی که مدعی بودند تنها نظام سرمایهداری بیقیدوبند و تجارت باز بینالمللی میتواند کشورها را از فقر خارج کند، به چالش کشید. در مقابل، چانگ نشان داد، ابرقدرتهای اقتصادی امروز (از آمریکا گرفته تا بریتانیا و کرهجنوبی) همگی از طریق حمایت بیشرمانه از تولید داخلی و دخالت دولت در صنعت به رفاه رسیدهاند، این واقعیتی است که افرادی که به دنبال رقابت در بازارهای خارجی هستند به سادگی آن را فراموش
کردهاند.
چانگ در یکی از فصلهای نخست کتاب خود، شعار «بخش خصوصی خوب است، بخش دولتی بد» طرفداران اقتصاد نئولیبرال را مشابه شعار «چهارپایان خوبند و دوپایان بد» در کتاب قلعه حیوانات جرج اورول میداند. او با اشاره به شرکت هواپیمایی سنگاپور به عنوان یکی از موفقترین کسبوکارهای بخش دولتی در جهان، از شرکتها و بنگاههای اقتصادی دولتی دیگر در کرهجنوبی،چین، تایوان و اروپا به عنوان نمونههای موفق بنگاههای دولتی یاد میکند. چانگ همچنین خصوصیسازی راهآهن انگلستان در سال 1993، و آزادسازی شبکه برقرسانی کالیفرنیا در سال 2001 را نمونههای آشکار ناکامی بخش خصوصی میداند.
عنوان یکی از فصلهای این کتاب، «فیلها و فنلاندیها» نام دارد. او این فصل را با لطیفهای رایج در فنلاند آغاز میکند: از یک آلمانی، یک آمریکایی، یک فرانسوی و یک فنلاندی میخواهند در خصوص فیل کتابی بنویسند. فرد آلمانی یک کتاب چندجلدی با عنوان «همه چیزهایی که باید درباره فیل دانست» مینویسد. عنوان کتاب فرد آمریکایی«چگونه میتوان از فیل درآمدزایی کرد» خواهد بود و فرد فرانسوی کتابی با نام «زندگی و فلسفه فیل» منتشر میکند اما عنوان کتاب فنلاندی به این صورت خواهد بود: «فیلها چه نظری درباره فنلاندیها دارند؟».
این لطیفه نشان میدهد که فنلاندیها تا چه حد نسبت به دیگر کشورها نسبت به هویت خود احساس خطر کرده و درونگرا هستند. چانگ با بیان این موضوع در واقع اعلام میکند که به گواه تاریخ، اغلب اقتصادهای موفق سرمایهگذاری خارجی را در کشورهای خود به شدت قانونمند کردهاند.
یکی از فصلهای دیگر این کتاب با عنوان «ژاپنیهای تنبل، آلمانیهای کوشا» در خصوص رابطه میان فرهنگ و توسعه اقتصادی است. چانگ بر این باور است که همه کشورهای توسعهیافته، با موانعی فرهنگی در مسیر توسعه مواجه هستند. قبل از ثروتمندشدن ژاپن، بسیاری از افراد تصور میکردند که علت توسعه کشورهای شرق آسیا فرهنگ کنفسیوس است. و با توجه به فرهنگ کاتولیک فرانسه و کشورهای اروپایی دیگر، هر فرهنگی میتواند با توسعه همراه باشد. چانگ معتقد است در حال حاضر دیگر اصطلاح «ساعت کرهای» (افراد یکی دو ساعت دیرتر سر قرار میرفتند) وجود ندارد و توسعه اقتصادی باعث انضباط و سختکوشی ملتها خواهد شد.
به طور کلی، چانگ در کتاب نیکوکاران بد، با استناد به این نکته که رشد GDP در کشورهای در حال توسعه اولویت بالاتری نسبت به فشارهای خارجیای که قانونزدایی را پیشنهاد میدهند، دارد، تحلیل خود را اینگونه بسط میدهد که تجارت آزاد به منظور تحریک رشد به وسیله خصوصیسازی و سیاستهای ضدتورمی ناکام بوده است. کتاب چانگ تمجید جوزف استیگلیتز (برنده نوبل اقتصاد 2007) را برای نگرش تازه و موثر خود در کنار موارد تاریخی و معاصر در برداشت اما مورد انتقاد ویلیام ایسترلی، اقتصاددان سابق بانک جهانی قرار گرفت. ایسترلی معتقد است چانگ در این کتاب از شواهد گزینششده استفاده کرده است. نوآم چامسکی، فیلسوف و زبانشناس آمریکایی در خصوص این کتاب گفت: «تجزیهوتحلیل نافذ چانگ نشان میدهد که چگونه و چرا نسخههای مبتنی بر دکترینهای حاکم آسیب شدیدی از خود به جای میگذارند.»
کتاب «اقتصاد سیاسی سیاست صنعتی» بحثی جامع را در خصوص مسائل بحثبرانگیز سیاست صنعتی، ترسیم برخی از تحولات اخیر در نظریه اقتصادی در مناطقی نظیر اقتصاد سیاسی، اقتصاد نهادی، اقتصاد صنعتی و نظریههای پیشرفت فنی ارائه میدهد. با ادغامی از تجزیهوتحلیلهای اقتصاد سیاسی، نهادهای اقتصادی و تغییر فنی به یک چارچوب منحصربهفرد، این کتاب نتیجه میگیرد که سیاستهای ارائهشده در رابطه مستقیم با سیاستگذاران است. چانگ در این کتاب با ترسیم مواردی از ژاپن و کره، شرایط سیاسی و اقتصادی را برای اجرای سیاستهای صنعتی موفق فراهم میکند. پرفروشترین کتاب هاجون چانگ، با عنوان «23 موضوعی که به شما در مورد کاپیتالیسم نمیگویند (در ایران با عنوان 23 گفتار در خصوص سرمایهداری)» منتشر شد. او در این کتاب عملکرد اقتصاد نئولیبرال و آنچه را طی این چند دهه تحت سیطره ایدئولوژی بازار آزاد روی داده است، به زبانی ساده تشریح میکند و بسیاری از فرضیات موهومی را که اقتصاد سرمایهداری از ابتدا به عنوان اصول قطعی و بیچونوچرا مبنای نظریهسازی خود قرار داده است، در هم میشکند.
کتاب سال 2014 چانگ، اقتصاد: راهنمای کاربران، با زبانی ساده و قابل فهم برای عموم به معرفی اقتصاد پرداخته است. چانگ در آخرین کتاب خود توضیح میدهد که اقتصاد جهانی در واقعیت چگونه کار میکند. او با دانش تاریخی عمیق خود و بدون توجه به تقوای اقتصادی معمول، بینشهایی را پیشنهاد میدهد که هرگز در هیچ مرجع دیگری یافت نخواهد شد. برخلاف بسیاری اقتصاددانان که تنها یک نما از نظم فکری خود را به نمایش میگذارند، چانگ محدوده وسیعی از نظریههای اقتصادی (از کلاسیک تا کینزین) را معرفی کرده، نشان میدهد که هر کدام از این نظریهها چه نقاط ضعف و قوتی دارند و چرا کسی نیست تا رفتار اقتصادی را توضیح دهد. به جای آن، چانگ با نادیده گرفتن خرد دریافتی و افشای نیروهای بیشماری که جهان مالی ما را شکل دادهاند، ابزاری را که برای فهم جهان روبه رشد و به همپیوسته لازم است، در اختیار خوانندگانش قرار میدهد. با توجه به توضیح آینده اروپا، نابرابری در چین یا شرایط صنعت تولید در آمریکا، کتاب اقتصاد: راهنمای کاربران یک راهنمای مختصر و مفید برای اصول زیربنایی اقتصاد بوده که تصویری دقیق و واضح از اقتصاد جهانی و چگونگی تاثیرگذاری
آن روی زندگی روزمره ما ارائه میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید