محسن جلالپور از روزهای سخت باغداران و تولیدکنندگان پسته در استان کرمان میگوید
تراژدی غمانگیز پسته ایرانی
پسته ایرانی روزهای تلخی را میگذراند. گاهی داستان در مورد آن آنقدر غمانگیز میشود که نقشی تراژدیگونه به خود میگیرد. اما هنوز برای هیچ کس قابل باور نیست که شاید روزی، پسته ایرانی در کرمان، مهد تولید این کالای اصیل و ارزآور ایرانی، دیگر تولید نشود. محسن جلالپور، رئیس انجمن پسته ایران مدتهاست کلمات تلخی را از اوضاع و احوال مهمترین کالای زادگاهش به میان میآورد. او میگوید پسته ایرانی در کرمان، تا ۱۰ سال دیگر بیشتر زنده نیست. دلیلش هم آب است، بحران آب که این روزها، حتی تامین سه درصد آب که سهم آب شرب مردم کرمان است را هم با اما و اگرهایی مواجه کرده است.
پسته ایرانی روزهای تلخی را میگذراند. گاهی داستان در مورد آن آنقدر غمانگیز میشود که نقشی تراژدیگونه به خود میگیرد. اما هنوز برای هیچ کس قابل باور نیست که شاید روزی، پسته ایرانی در کرمان، مهد تولید این کالای اصیل و ارزآور ایرانی، دیگر تولید نشود. محسن جلالپور، رئیس انجمن پسته ایران مدتهاست کلمات تلخی را از اوضاع و احوال مهمترین کالای زادگاهش به میان میآورد. او میگوید پسته ایرانی در کرمان، تا 10 سال دیگر بیشتر زنده نیست. دلیلش هم آب است، بحران آب که این روزها، حتی تامین سه درصد آب که سهم آب شرب مردم کرمان است را هم با اما و اگرهایی مواجه کرده است.
طی هفتههای گذشته اظهارنظرهای متنوع و البته متفاوتی در مورد پسته ایرانی داشتهاید، به هر حال شما معتقدید عمر پسته ایرانی 10 سال دیگر بیشتر دوام نخواهد داشت، بر چه مبنایی این اظهارنظر صورت گرفته است؟
من اعتقاد دارم که عمر پسته در استان کرمان، بیش از 10 سال نخواهد بود. عمده دلیل من بحث باغات پسته و تولید است؛ ضمن اینکه در بحث پسته مشکلات دیگری هم مشاهده میشود؛ ولی مبنای این صحبت، مبنای واقعی تولید است. ما در استانی هستیم که بیآبی مشکل و معضل جدی ماست و طی دهههای گذشته، استفاده بیرویه از آب صورت گرفته و برداشت بیرویه فراوانی داشتهایم؛ به نحوی که امروز منابع آبی ما تحلیل رفته است و حتی برای آب مصرفی شرب نیز، در آینده نزدیک دچار گرفتاری خواهیم بود. البته برای این امر، عملاً کشور و دولت در حال تدبیر است که از مناطق دیگر، آب شرب استان را تامین کند. ولی آب کشاورزی به هیچ عنوان پایدار نیست؛ سفرههای آب زیرزمینی ما طی سالهای گذشته به طور روزافزونی پایین رفته و کاهش پیدا کردهاند؛ به نحوی که در بسیاری از نقاط کرمان، باغات خشک شده است. بر اساس آماری که من امروز دارم؛ هر سال بیش از 12
تا 15 هزار هکتار باغ، در استان کرمان در حال خشک شدن است و میزان بهرهبرداری از باغات همانطور که میبینید، قابل قبول نیست؛ به این معنا که به کمتر از 500 کیلو برداشت پسته در هر هکتار رسیدهایم. در واقع، اگر باغات پسته در کشور را بر مبنای آمارهای وزارت جهاد کشاورزی، حدود 400 هزار هکتار در نظر بگیریم، با محصولی که امسال تخمین زده میشود که به 170 هزار تن برسد، کمتر از 500 کیلو در هر هکتار برداشت خواهیم کرد.
دلیل اصلی این کاهش برداشت تنها به کمبود منابع آبی برمیگردد یا بهرهوری سایر عوامل هم دخیل است؟
یکی از دلایل اصلی کاهش میزان برداشت در هکتار، کمبود آب یا شاید هم نبود آب باشد. البته این موضوع دلایل دیگری هم دارد. در عین حال پیشبینی من این است که اصلیترین مشکل آینده و اصلیترین دلیلی که خبر از توقف تولید پسته در کرمان میدهد، موضوع آب است و باید به صراحت گفت استان کرمان در زمینه صنعت پسته، نمیتواند بیش از 10 سال دیگر دوام بیاورد، در کنار این، البته معضلات دیگری نیز در صنعت پسته وجود دارد که شاید آنها تا حد زیادی قابل حل باشد و استانهای دیگر کشور بتوانند مسوولیت جایگزینی با باغات پسته کرمان را بر عهده بگیرند. واقعیت این است که در مناطقی از کشور که امکان باغریزی پسته به لحاظ هوا، آب و خاک وجود دارد، این امکان برای کشور فراهم است که تولید پسته را در این مناطق ادامه دهد؛ اما حتی اگر این مناطق هم جایگزین شود، باید مشکلاتی از جمله بازار، بازاریابی و رقابت پسته ایرانی با آمریکا را هم در نظر گرفت. موضوع خیلی ساده است، وقتی قیمت پسته تمامشده آمریکاییها امروز تقریباً نصف قیمت پسته ایرانی
است، رقابت با این چنین رقیبی کار سادهای نیست. اگر میزان محصول مثل سالهای گذشته، به میزانی نبود که مصرف و تقاضا برای آن وجود دارد، عملاً رقابتی هم وجود نداشت. آمریکاییها هم در فکر رقابت نبودند؛ بلکه آنها محصول خود را با قیمت بالایی میفروختند و محصولات ایران نیز درکنار آنها، به قیمت خوبی به فروش میرفت. اما امروز شرایط به گونهای است که تولید آمریکایی، روز به روز افزایش مییابد. این در شرایطی است که در سال 1390 پیشبینی میکردیم در سال 95، آمریکا حدود 280 تا 300 هزار تن پسته داشته باشد، اما این کشور امسال بالغ بر 400 هزار تن پسته برداشت کرده است که بسیار بالاتر از پیشبینیهای ایران و آن چیزی است که بر اساس تخمینها، آمارهای زیر کشت، میزان برداشت و میزان باغات آور آنها را برآورد کرده بود. پس آنها عملاً نشان دادند جلوتر از پیشبینیهای ما حرکت میکنند و امسال نیز بیش از 400 هزار تن پسته برداشت کردهاند. همین پیشبینیها به ما میگوید در سال 2020 یعنی چهار سال آینده، آمریکا حول و حوش 600 هزار تن پسته برداشت خواهد کرد. پس اگر بازار امروز را برای این میزان تولید در نظر بگیریم، بازار امروز کشش این میزان محصول
تولیدی ایران، آمریکا و ترکیه را ندارد؛ مگر اینکه تجار ما و آمریکاییها، به فکر بازارهای نو و جدید باشند که پیشنهاد من هم این بوده است.
منظور شما دقیقاً از بازارهای جدید کدام کشورهاست؟
سه مرحله را در صنعت پسته گذراندهایم و اکنون دوران چهارم را آغاز کردهایم، مرحله اول زمانی بود که آمریکاییها مشتری پسته ایرانی بودند و در سالهای اولیه دهه 60 به دلیل اینکه این کالای ایرانی مورد تحریم آمریکا واقع شد، تجار ایرانی از این بازار شیفت داده و به سمت بازار اروپا رفتند و تمام دهه 60 و نیمه اول دهه 70 را روی بازار اروپا کار کردند؛ تا جایی که توانستند بازاری را که در حدود صفر بود به حدود 90 هزار تن مصرف در سال برسانند. در نیمه دوم دهه 70 یعنی سال 76 نیز به دلیل مسائل سیاسی ایران، تمرکز بر روی روابط اقتصادی با ایران پررنگ شد و اروپاییها به بهانه آفلاتوکسین، پسته ایرانی را تحریم کردند و عملاً دوره 15 سالهای را که در بازار اروپا کار شده بود و مصرف از صفر به 90 هزار تن رسیده بود بیاثر کردند. آن دوره، سومین دوره حرکت ما بود و ما بازار خاور دور را نشانه گرفتیم و صادرات را به 70 هزار تن در سالهای اخیر رساندیم. امروز این بازار که بازار اصلی ایران به شمار میرود، بیش از نیمی از صادرات پسته ایران را به خود اختصاص میدهد؛ در حالی که بازار هدف آمریکاییها هم شده است؛ چراکه آمریکاییها قیمت بهتر و قراردادهای درازمدتتری را با چینیها منعقد میکنند به همین دلیل، اکنون ما نگران این هستیم که بازار اصلی خود را که بازار چین است هم از دست بدهیم؛ پس باید از این بازار شیفت و حرکت دیگری انجام داده که بازارهای نو را به خود اختصاص دهیم. پس باید بازارهایی مثل برزیل، اندونزی و کشورهای پرمصرفی را که هنوز درآمدشان ایجاب میکند تا بتوانند مصرف پسته داشته باشند پیدا کرده و در آنها ورود کنیم؛ در این میان به نظر میرسد بازارهایی مثل هند، روسیه و آمریکای جنوبی میتوانند کشش بیشتری داشته باشند و تجار ایرانی باید آنجا توسعه بازار دهند؛ به این معنا که برخی بازارها مثل برزیل و اندونزی را که بازارهای نو به شمار میروند هنوز به آنها ورود نکردهایم در دستور کار قرار دهیم. به هرحال مساله بازار، مصرف، عرضه و تقاضا مهم است که امکان پوشش دادن و کار و حضور در این بازارها را میبینم؛ ولی بحث اول من این است که اصلیترین نیاز درخت پسته، آب است و به هیچ عنوان شرایط آبی مساعدی را برای کشاورزی پسته در 10 سال آینده در استان کرمان نداریم.
اشارهای به بازارهای صادراتی داشتید. شما در مصاحبهای به این نکته اشاره کرده بودید که دهه 90 آخرین دهه صادرات پسته ایرانی خواهد بود. با توجه به اینکه این مصاحبه را سالها پیش انجام داده بودید، آیا هنوز هم روی این حرف هستید که تا چند سال دیگر، صادرات پسته ایرانی متوقف خواهد شد؟
این مصاحبه را دهه 80 انجام داده بودم و در آن، پیشبینیهایی نسبت به بازار پسته و آینده تولید آن مطرح شده بود. امروز میتوانم بگویم تقریباً همه آن اتفاقها رخ داد و تقریباً در نیمه دوم دهه 90، در حال واگذاری بازارهای صادراتی خود به آمریکاییها هستیم. آن زمان بر اساس پیشبینی که امروز به انجام رسیده، تولید آمریکا و بازارگیریهای این کشور فراتر از تصور بوده است. امروز هم عرض میکنم اگر تمهید نکنیم و تدبیر نداشته باشیم، سهمی از بازارهای صادراتی در سالهای آینده نخواهیم داشت. بر همین اساس است که باید شرایط بهرهوری، میزان برداشت در هکتار و قیمت تمامشده خود را پایین آوریم، در غیر این صورت اگر این روند ادامه یابد، سال به سال بازار را به آمریکاییها واگذار خواهیم کرد. به عبارت دیگر، اگر بهرهوری، میزان برداشت و قیمت تمامشده را تصحیح کرده، شرایط پستهای که در آینده تولید میکنیم در وضعیت مطلوبتری باشد و صادرکنندگان ایرانی و آمریکایی، بازارهای جدیدی را فتح کرده و بازارهای فعلی را توسعه دهند؛ میتوان امیدوار بود که در آینده صادرات داشته باشیم؛ ولی باز هم تاکید میکنم در هر یک از این شرایط، ایران دیگر صادرکننده اول دنیا نخواهد بود؛ چراکه آمریکاییها بیش از دو برابر ایران، محصول برداشت میکنند و قیمت تمامشده آنها، نصف تولیدات ایران است. عملاً در وضع کنونی، با بهرهوری فعلی باغات و قیمت تمامشده ایران، صادرات پسته ایرانی تحلیل خواهد رفت و سال به سال کمتر خواهد شد، به نحوی که از بازارهای صادراتی خارج خواهیم شد، مگر اینکه در جایگزینی باغات، بهرهور کردن آنها، میزان برداشت در هکتار و کیفیت پسته خود در بازار، تمهیداتی صورت دهیم که عملاً شرایط را برای پسته مطلوب با قیمت تمامشده بهتر و رقابتیتر فراهم کرده و عملاً بازارهایی را که آمریکاییها دارند و صادرکنندگان ایرانی در گذشته به خوبی در آن، ایفای وظیفه میکردند برگردانیم و در نهایت، با رتبه دوم بعد از آمریکا در بازارهای جهانی حضور داشته باشیم.
اکنون ذهنیت مردم دنیا به پسته ایرانی چطور است، آیا میتوانند به راحتی بپذیرند که پسته آمریکایی جایگزین پسته ایرانی شود؟ هر چه باشد دنیا پسته، زعفران و فرش را به نام ایران میشناسد.
هنوز هم حتی خود آمریکاییها، مزه و طعم و نوع پسته ایرانی را ترجیح میدهند و صد درصد با اختلاف قابل توجهی، پسته ایرانی مطلوبتر از پسته آمریکایی بوده و بیشتر از تولیدات این کشور، مورد درخواست و مطالبه مردم دنیاست؛ ولی بحثی که وجود دارد آن است که در شرایط فعلی که پسته ایران، امکان حضور، تولید و رقابت را روز به روز از دست میدهد، مسلماً پسته آمریکایی میتواند جایگزین شود؛ اما اگر با آمریکاییها به صورت مساوی تولید داشته باشیم و در بازارها، پهلو به پهلو و شانه به شانه آمریکاییها حضور پیدا کرده و رقابت کنیم، حتماً پسته ایرانی جذابیت و مطلوبیت بیشتری خواهد داشت؛ ولی وقتی که ما عملاً به دلیل تولید کم، کمترین میزانی را که میتوان از یک هکتار محصول تولید کرد برداشت میکنیم و سال به سال باغات ایران در حال خشک شدن است، نمیتوانیم در بازارهای جهانی حضور یابیم و بنابراین پسته آمریکایی جایگزین خواهد شد و بهرغم اینکه ذائقه مردم دنیا، پسته ایرانی را میپسندد، ولی در نهایت پسته آمریکایی میتواند جایگزین پسته ایرانی باشد.
اشارهای داشتید به وضعیت تولید پسته و اینکه ما در استانهای دیگری که مزیت دارند، به جای تمرکز بر روی استان کرمان، پسته را کشت کنیم. میخواهم بدانم در همان استان کرمان که به پسته ایرانی معروف است و مردم آن، مهارت بیشتری در کاشت پسته دارند، نمیتوان با تکنولوژیهای نو و شیوههای نوین آبیاری یا حتی ورود یکسری تجهیزات متناسب با این کمآبی، کار تولید پسته را ادامه داد؟
این کار اگر در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 اتفاق افتاده بود، حتماً امکانپذیر جلوه میکرد، ولی امروز ما نگران تامین آب شرب استان کرمان هستیم و میزان آب، بسیار کم است. در استان کرمان، 93 درصد آب در کشاورزی مصرف میشود و سه درصد به شرب و چهار درصد به صنعت اختصاص مییابد، امروز ما نگران آن سه درصد آب شرب مردم استان هستیم و شرایط به گونهای است که در مورد برخی مناطق استان، نگرانی عمیقی وجود دارد و تصور بر این است که اصلاً آبی برای تصفیه و شیرین کردن در استان وجود نداشته باشد. موضوع انتقال آب نیز بر اساس آخرین اطلاع ما، در دستور کار است، ولی باید به این نکته هم توجه داشت که شرایط انتقال آب در منطقهای همچون سیرجان برای هر مترمکعب هفت تا هشت هزار تومان، در رفسنجان بین 10 تا 11 هزار تومان و در کرمان نیز حدود 10 هزار تومان است؛ در حالی که امروز هر متر مکعب آبی که برای پستهکاران عرضه میشود، تنها 100 تومان قیمت دارد، پس عملاً افزایش قیمت از نرخ 100تومانی هر مترمکعب به حداقل هشت هزار تومان، به هیچ عنوان تولید پسته را مقرون به صرفه نمیکند؛ بنابراین اگر همه شرایط را برای انتقال آب هم فراهم کنیم، نمیتوان تولید پسته به منظور ارائه به بازارهای صادراتی کرد؛ چراکه این پسته، عملاً مقرونبهصرفه نیست. در حال حاضر هر مترمکعب آب 100 تومان برداشت میشود، ولی گرفتاریهای زیادی در بازار و عدم توان رقابت با آمریکاییها وجود دارد، بنابراین پیشبینی میکنیم که در استان کرمان، امکان کشت پسته و توسعه آن وجود ندارد و با قوانین جدید، حفظ باغات موجود را هم نمیتوان انجام داد؛ ضمن اینکه اگر میتوانستیم برداشت از باغات موجود را بالا ببریم و آنجا که شرایط مطلوب ندارد را از آب بیندازیم، باز هم امکان اینکه باغات خوب را تا چند سال بیشتر نگه داریم، وجود داشت؛ اما متاسفانه قوانین ما هم اجازه نمیدهد و آب باید در همان نقطهای که از زمین بیرون میآید، مصرف شود؛ حتی اگر زمین آنجا شورهزار باشد؛ در حالی که عملاً زمینهای خوب و مستعد پسته در کرمان در نقاطی قرار گرفته که کمتر دسترسی به آب دارند و تزریق آب از نقاط دیگر، به دلیل قوانین، امکانپذیر نیست. پس تنها به آن بخش از سوال شما میتوان پاسخ مثبت داد که با اصلاح قوانین میتوانیم از آب موجود در باغات و زمینهای بهتری استفاده کنیم و چند سال هم که شده، میزان برداشت و تولید پسته را در استان ادامه دهیم.
برخی معتقدند مالکیتهای خرد، صدمات زیادی به تولید پسته وارد آورده است، آیا میتوان حداقل در چند سال باقیمانده، خردهمالکان باغات را اگرچه شرایط سختی را سپری میکنند، تجمیع کرد و بتوان کار را با مدیریت بهتر و به نحو شایستهتری پیش برد؟
یکی از پیشنهادهای ما اتفاقاً همین بوده است. در واقع از دیدگاه من بهترین کار این است که با احترام به مالکیتها، مدیریت را واحد کنیم؛ چراکه این موضوع در مصرف آب، سموم، کود، کارگر، نیروی انسانی و حتی تمامی عوامل تولید، فرآوری، بهرهبرداری و فروش موثر است و میتواند کمک شایانی به پایدارسازی و بهرهبرداری بیشتر کند. ولی قطعاً این هم در شرایط فعلی نمیتواند پسته ما را در آینده دور تامین و تضمین کند. من فکر میکنم از هر آنچه باید برای پایداری درازمدتتر پسته تمهید میکردیم، گذشتهایم و زمان از دست رفته است، بنابراین شاید بتوانیم با برخی تمهیدات، به طولانیتر شدن عمر تولید پسته ایرانی بیفزاییم؛ ولی در نهایت در شرایط پیش رو، وضعیت استان کرمان برای تولید بیش از 10 سال پسته مساعد نیست.
به هرحال اگر بخواهیم برای زمان باقیمانده، استراتژی داشته باشیم که در دوران کوتاهمدت جواب بدهد، باید روی چه نکاتی متمرکز شویم، آیا باغداران باید بیشترین نقش را ایفا کنند یا دولت؟
هر دو بخش باید کار خود را به درستی انجام دهند. آنچه به نظر میرسد باید از دولت توقع داشت، این است که سیاستگذاریهای درست انجام داده و قوانین مورد نظر را برای فضای مناسب کسبوکار فراهم کند. در عین حال، آنچه از بخش خصوصی توقع میرود این است که حداکثر تلاش خود را برای بهرهوری بیشتر و حداکثر بهرهبرداری مناسب از آب داشته باشد و با مکانیزه کردن باغات، میزان برداشت در هر هکتار را افزایش دهد. این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ ضمن اینکه باید آب را از جایی به جای دیگر منتقل کنیم و این امر هم نیاز به مصوبه دولت دارد که در این راستا باید وزارت نیرو و شرکت آب منطقهای، این اجازه را بدهد که آب از یک باغ به باغ بهرهور دیگر منتقل شود؛ ضمن اینکه وزارت نیرو به عنوان حاکمیت باید به برخی باغداران، این مطلب را منتقل کند که قسمتی از باغ خود را که بهرهوری ندارد، از آب بیندازند و خشک کنند؛ چراکه زمینشان مستعد نیست و در مقابل، آن قسمت را که عملاً شرایط بهتری دارد مورد کشت قرار دهند تا از آب، بهرهبرداری بیشتری شود. پیشنهادی که 15 سال قبل دادم این بود که به برخی باغداران اعلام کنیم که به ازای هر هکتار در منطقهای که آب و زمین مساعد دارند، باغ نو و با روش مدرنی که آمریکاییها عمل میکنند؛ باغریزی کنند و در مقابل بخشی از باغهایی را که بهرهوری ندارند خشک کرده و اسناد آن را در اختیار دولت قرار دهند و دولت هم به نحو دیگری از آنها حمایت کند؛ اما این موضوع هم نیاز به یک مصوبه و تصمیمگیری در سطح کلان کشور دارد ولی اجرای آن به مردم برمیگردد. باید این دو مطلب با هم اتفاق افتد و تمهیدات لازم اندیشیده شود. و برای آن تمهیدات هم، برگزاری نشستهایی لازم است.
دیدگاه تان را بنویسید