شناسه خبر : 10596 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا فرهنگ مسوولیت‌پذیری در ایران ضعیف است؟

عذرخواهی نمی‌کنیم

دریغ از یک عذرخواهی؛ حادثه آتش‌سوزی در خیابان جمهوری، چون غم خانواده‌های داغ‌دیده در این حادثه هنوز به سردی نگراییده است. شعله‌های آتش در یکی از روزهای نخست بهمن، ساختمانی قدیمی در خیابان جمهوری را در پنجه کشید تا بار دیگر «مسوولیت‌پذیری» مدیران و کارگزاران در بوته آزمایش قرار گیرد. می‌گویند آتش‌نشانی به موقع رسید؛ آتش‌نشانانی با نردبانی که به موقع باز نشد.

دریغ از یک عذرخواهی؛ حادثه آتش‌سوزی در خیابان جمهوری، چون غم خانواده‌های داغ‌دیده در این حادثه هنوز به سردی نگراییده است. شعله‌های آتش در یکی از روزهای نخست بهمن، ساختمانی قدیمی در خیابان جمهوری را در پنجه کشید تا بار دیگر «مسوولیت‌پذیری» مدیران و کارگزاران در بوته آزمایش قرار گیرد. می‌گویند آتش‌نشانی به موقع رسید؛ آتش‌نشانانی با نردبانی که به موقع باز نشد. البته نردبان زمانی باز شد که دو شهروندی که برای فرار از زبانه‌های آتش به لبه پنجره‌ها پناه آورده بودند بی‌رمق شده و سقوط کرده بودند. در این روزها که از پس وقوع آتش‌سوزی در خیابان جمهوری و سقوط دو زن از ساختمان در آتش سپری شده است، نه‌تنها پایتخت‌نشینان که گوش میلیون‌ها ایرانی هنوز تشنه شنیدن یک «عذرخواهی» است. عذرخواهی از زبان مسوولان شهرداری و به ویژه شهردار تهران. عذرخواهی برای قصوری که در تقویت تجهیزات آتش‌نشانی رخ داده است. مردم هنوز اخبار این حادثه را به این امید می‌کاوند که شاید مسوولان صادقانه به قصور خود اعتراف کرده و مسوولیت تغافل خود را بر عهده گرفته باشند.index:1|width:180|height:414|align:left

نه عذرخواهی، نه استعفا
البته در روزهای اخیر، موجی در شبکه‌های اجتماعی و حتی محافل عمومی ‌شکل گرفته بود که نشان می‌داد افکار عمومی نه‌تنها عذرخواهی «محمدباقر قالیباف» شهردار تهران را کافی نمی‌داند که خواهان خروج او از «بهشت» نیز است. اگرچه، به نظر می‌رسد این انتظار را پایانی نیست؛ اگر مردم شهرداری تهران را به دلیل آنچه ناکارآمدی در ارائه خدمات یا غفلت از تجهیز نهادی مانند آتش‌نشانی خوانده می‌شود، مورد انتقاد قرار داده و خواستار پاسخگویی مسوولان این نهاد‌ها شده‌اند، باید اذعان کرد که شهردار تهران هنوز نپذیرفته که در این حادثه تخلفی رخ داده است؛ چه آنکه در روزهای گذشته، نقل قولی از او در رسانه‌ها منتشر شده است که این شائبه را تقویت می‌کند؛ در واقع او با این عبارات در جهت تسلی بازماندگان حادثه‌دیدگان این واقعه و ایرانیان برآمده است: «اگر تخلفی رخ داده باشد، به آن رسیدگی خواهد شد و فرد خاطی به مراجع قانونی سپرده خواهد شد.» قالیباف در قبال این مطالبه عمومی، از اظهار نظر رسمی نیز پرهیز کرد. یعنی این‌گونه استنباط می‌شود که این موضوع چنان برای او و زیر‌دستانش فاقد اهمیت بوده است که حتی لازم ندیدند نشستی با ارباب جراید برای تنویر افکار عمومی برگزار کنند. حال اگر در حاشیه نشست‌ها، خبرنگاری مجال پرسش از شهردار تهران یا سایر مدیران مرتبط با این موضوع را یافته باشد، آنان نیز پاسخی موجز و نه چندان قابل اعتنا تحویل داده‌اند. البته نباید به این رفتار شهردار تهران خرده گرفت؛ فرار از‌ پذیرش مسوولیت و نیز عذرخواهی در مواقع بروز خطا، در میان اغلب کسانی که در این سال‌ها ردای وزارت، وکالت یا رتق و فتق امور مردم را بر تن کرده‌اند مشترک بوده است؛ آن‌گونه که شهردار تهران نیز وقتی می‌خواهد از عملکرد خود و نهاد تحت مدیریت خود دفاع کند به حوادث سال‌های گذشته نقب می‌زند: «مردم شاهد بوده‌اند در جریان اتفاقاتی که در گذشته دور و نزدیک رخ داده است، همیشه گفته‌اند رسیدگی می‌کنیم اما در انتهای کار بنده نیز به عنوان یک شهروند نفهمیده‌ام که نتیجه چه شد. به عنوان مثال در حادثه برخورد دو قطار در نیشابور و همچنین فرود هواپیما در خارج از باند در اصفهان متوجه نشدیم چه کسی مقصر اعلام شد؟ در حوادث اخیر در جاده قم نیز تعداد کثیری از مردم در جریان آتش‌سوزی کشته شدند و مقرر شد که این حوادث به سرعت رسیدگی شود اما در آخر متوجه نشدیم چه اتفاقی افتاد.»1

داستان ملال‌آور مسوولیت‌ناپذیری
البته محدودیت زمان، این امکان را به قالیباف نداده است که به سایر حوادثی که در این سال‌ها رخ داده و به سرنوشتی مشابه گرفتار شده است، اشاره کند؛ حادثه‌ای مانند واژگونی اتوبوس راهیان نور که در مهرماه سال 1391 منجر به کشته شدن 26 دانش‌آموز دختر شد. خانواده‌های بسیاری داغدار شدند اما کسی مسوولیت این حادثه را نپذیرفت؛ نه کسانی که آنان را به این سفر اعزام کرده بودند و نه کسانی که پشتیبانی چنین اردوهایی را برعهده داشتند؛ «حمیدرضا حاجی‌بابایی» که در آن مقطع، بر کرسی وزارت آموزش و پرورش تکیه زده بود، وقتی در مقابل پرسش خبرنگاران قرار گرفت، آنان را با این جمله اقناع کرد: «از مسوولانش بپرسید».2 سال1391 برای حاجی‌بابایی گویی سال خوش‌یمنی نبود؛ کمتر از دو ماه پس از تصادف اتوبوس دانش‌آموزان راهیان نور، یکی از مدارس روستای شین‌آباد از توابع «پیرانشهر» به دلیل نقص سیستم گرمایشی دچار آتش‌سوزی شد. اما گویی بهت این حادثه مسوولان وزارت آموزش و پرورش را نیز در خود فرو برده بود که تا چند روز آنان نیز سکوت را بر پاسخگویی و البته عذرخواهی ترجیح دادند. اگرچه این سکوت طولانی نشد؛ پس از دو روز از وقوع حادثه یکی از دانش‌آموزان آسیب‌دیده جان باخت و تعدادی از پارلمان‌نشینان که با درگذشت این دانش‌آموز به صرافت یافتن مقصر افتاده بود، بحث «استعفای» وزیر را پیش کشیدند و پرونده استیضاح را به جریان انداختند. حاجی‌بابایی اما استعفا نداد، استیضاح هم نشد. او چهار روز پس از این حادثه هنگامی‌ که در مجلس حضور یافته بود تا به نمایندگان در این باره توضیحاتی ارائه کند، معلم مدرسه را مقصر جلوه داد. حاجی‌بابایی در واقع نه‌تنها از‌ پذیرش مسوولیت این حادثه شانه خالی کرد که با بر زبان راندن این عبارت که «از الان تا قیامت بابت هر اتفاقی که در آموزش و پرورش می‌افتد عذرخواهی می‌کنم» به راحتی خطر استیضاح را از خود دور ساخت. در حالی که به عقیده برخی تحلیلگران، حاجی‌بابایی با به کار بردن چنین عبارتی، این خواست مردم برای ‌پذیرش مسوولیت حادثه را به تمسخر گرفته است. این همه، البته چند برگ از پرونده قطور تقصیراتی است که مدیران و مسوولان مرتکب شده‌اند و چه بسیار خطاهایی که هنوز سر به مهر مانده است. در مقطعی که سقوط سریالی هواپیماها، هر بار صدها نفر از ایرانیان را به کام مرگ فرو می‌فرستاد، کدام وزیر یا کدام مدیر تن به استعفا و عذرخواهی داد؟ شاید بهتر باشد، از این نوع حوادث و نحوه مواجهه مدیران با این رویدادها، فاصله بگیریم و به گستره وسیع‌تری نظر بیندازیم؛ در این صورت، می‌توان به هشت سال گذشته یا حتی سال‌های پیش از آن نیز نگریست. سال‌هایی که در باب اشتباهات و مدیریت‌های ناکارآمد آن که خسارات جانی و مالی هنگفتی بر جای گذاشت، سخن‌های بسیار رفته است. حال چه کسی در قبال ارتکاب این خطاها، صادقانه از مردم عذرخواهی کرده یا هنگامی‌ که به اشتباهات خود پی برده، از مسوولیت خود کناره‌گیری کرده است؟ عذرخواهی،‌ پذیرش مسوولیت خطاها و نیز ‌پذیرش مجازات آن در ایران کیمیاست. کیمیا بدان معنا که وقتی مقام مسوولی بابت کوچک شدن سفره مردم عذرخواهی می‌کند، افکار عمومی به‌گونه‌ای با آن برخورد می‌کند که گویی رویدادی نادر به وقوع پیوسته است. اگرچه برخی ناظران، چندان به این عذرخواهی «اسحاق جهانگیری» وقعی ننهادند؛ چرا که به باور آنان اشاره و عذرخواهی از سیاست‌های نادرست دولت قبلی که دولت «محمود احمدی‌نژاد» باشد، خرق عادت تلقی نمی‌شود. ضعف فرهنگ عذرخواهی در ایران چنان پر‌رنگ است که حتی در سال 1388 یکی از چهار کاندیدای ریاست جمهوری، یکی از برنامه‌های خود را « احیای فرهنگ عذرخواهی» در میان مسوولان عنوان کرد. اما بخت ریاست‌جمهوری با او یار نبود که این برنامه خود را عملیاتی کند. اما اگر اندکی در رفتار و گفتار خود یا مردم کوچه و بازار دقیق شویم، درمی‌یابیم مردم عادی نیز با این فرهنگ بیگانه‌اند. نشانه‌های این بیگانگی در همه شئون زندگی روزمره جاری و ساری است؛ مصداق آن تصادف‌هایی است که در خیابان‌ها رخ می‌دهد و با وجود آنکه این حوادث با یک عذرخواهی ساده قابل رفع و رجوع است، ناگهان به نزاعی خونین تبدیل می‌شود. در این میان هستند کارشناسانی که معتقدند، ضعف این فرهنگ از پایین به بالا یعنی از مردم عادی به مسوولان و مدیران سرایت کرده است. اما گروهی دیگر، قائل به این باورند که نوع رفتار مسوولان به عنوان یک الگو، تادیب‌کننده است و شانه خالی کردن آنان از زیر بار مسوولیت اشتباهات، این فرهنگ را در میان مردم نیز تضعیف کرده است. در این پرونده قصد داریم به ریشه‌های جامعه‌شناسی این مقوله بپردازیم و نسبت ضعف و قوت این فرهنگ را با توسعه‌یافتگی جوامع بررسی کنیم.

پی‌نوشت‌ها:
1- خبرگزاری مهر، 2 بهمن 1392/ 2- ایسنا، 29 مهر 1391

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها