ریشهیابی عذرخواهی در فرهنگ دیگر کشورها
من هستم پس معذرت میخواهم
برخی از جامعهشناسان اعتقاد دارند توسعهیافتگی میتواند بسیاری از رفتارهای نابهنجار را به زبالهدان تاریخ بفرستد و در واقع زیربنای توسعه سیاسی و به تبع آن توسعه فرهنگی باشد.
برخی از جامعهشناسان اعتقاد دارند توسعهیافتگی میتواند بسیاری از رفتارهای نابهنجار را به زبالهدان تاریخ بفرستد و در واقع زیربنای توسعه سیاسی و به تبع آن توسعه فرهنگی باشد. در واقع مولد این توسعهیافتگیها «اقتصاد» است. توماس فریدمن از جمله کسانی است که به شدت از این تئوری دفاع میکند. او اعتقاد دارد توسعه اقتصادی با خود توسعه سیاسی و فرهنگی را به بار خواهد آورد. در ترکیه، زیرمجموعهای با نام فرهنگ عذرخواهی وجود دارد اما هنوز فاصله زیادی با ایدهآلهای آن در حوزه سیاست دارد. در مهمترین کشمکشهای یک دهه اخیر ترکیه بسیاری اردوغان را به این امر متهم کردند که به جای عذرخواهی از مردم به دلیل وجود فساد در کابینهاش فرافکنی میکند و آن را ناشی از توطئهای برای براندازی حکومت خود میداند. در موردی مشابه اما در کشوری توسعهیافته همچون آلمان، رئیسجمهوری این کشور به دلیل ارائه تسهیلات به یک بازرگان به مبلغ 7500 یورو مجبور به عذرخواهی و در نتیجه استعفا میشود.
«ویلیام دابلیو مادوکس» در کتاب «تفاوتهای فرهنگی در حوزه معنا و کارکرد عذرخواهی» به طور ضمنی کشورها و فرهنگهای مختلف را در حوزه فرهنگ عذرخواهی در یک تقسیمبندی ناخواسته به کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته تقسیم میکند. او بدون آنکه اشارهای خاص به کشوری داشته باشد، میگوید کشورهایی که به لحاظ توسعه یافتگی سرآمد و زبانزد هستند در برابر عمل اشتباه راحتتر عذرخواهی میکنند. او اما اشاره به این موضوع دارد که در کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه مردم و به تبع آن دولتمردان آنها در موارد خاصی دست به عذرخواهی میزنند. آن هم زمانی که عملی رخ داده باشد که علیه فرهنگ و سنت آنها باشد. مادوکس در این کتاب جوامع توسعهیافته را به لحاظ فرهنگ عذرخواهی به دو دسته تقسیم میکند که هر یک برای عذرخواهی ویژگیهای مخصوص به خود را دارا هستند. در یک دسته فرهنگ عذرخواهی در کشورهای تکثرگراست که محوریت عذرخواهی بر روی فرد بنا شده است. او مهمترین کشور را در این شاخص ایالات متحده قرار میدهد. در مورد دوم نیز در کشورهایی که جامعهای یکدست و کمتر تکثرگرا دارند محوریت عذرخواهی و چیزی که خود آن را شماتت1 مینامد بر روی گروه یا
اجتماع بنا شده است. به نوشته او تفاوت ژاپن با ایالات متحده نیز به این فردگرایی موجود در آمریکا باز میگردد که باعث تخریب بنای «اعتماد» در ایالات متحده میشود. بسیاری اما بر این اعتقادند که فرهنگ موجود در شرق برای عذرخواهی ریشه در عقاید کنفسیوسی آنها دارد. بر اساس عقاید کنفسیوس برای خطای سرزده حتی سهوی نیز باید عذرخواهی صورت گیرد. چون رنجش دیگران از زاویه دید این فرهنگ بالاترین اشتباه تلقی میشود. شاید به همین دلیل است که پس از شکسته شدن پلی در کره جنوبی که به مرگ پنج تن از شهروندان این کشور انجامید ابتدا رئیسجمهوری این کشور از مردمش عذرخواهی میکند و سپس استعفا میدهد. اما ماجرا به این ختم نمیشود و او خود را از بالای کوه پرت میکند. البته فرهنگ عذرخواهی در ژاپن هم به همین منوال است. گاهی اوقات خطای سرزده از سوی مدیران این کشور به خودکشی از نوع «هاراگیری» ختم میشود (هاراگیری نوعی خودکشی مذهبی با دریدن شکم است. هاراگیری در ابتدا مختص ساموراییها بود. به عنوان بخشی از آیین ساموراییها هاراگیری نوعی مرگ شرافتمندانه محسوب میشود به جای آنکه یک سامورایی به دست دشمن بیفتد. نوع دیگر هاراگیری زمانی رخ میدهد
که یک سامورایی عمل خطایی انجام داده که مستوجب مرگ است. در هاراگیری فرد هاراگیریکننده شمشیر را در شکم خود فرو کرده و آن را به چپ و راست حرکت میدهد). در این راستا جامعهشناسان معتبری همچون «گلدبرگ»، «برت» و «اوری» اعتقاد دارند «عذرخواهی» برای حل بسیاری از مسائل مهم و اساسی که لاینحل باقی مانده مفید است. این موضوع در کشورهایی که از رفاه نسبیتری برخوردارند شایعتر است. چون که مردمان این دیار میدانند اصرار بر یک خطا آنها را به یک جاده مسدود خواهد رساند. این در شرایطی است که فرهنگ عذرخواهی در سپهر سیاسی به ویژه بین احزاب رقیب به بازسازی اعتماد در جامعه منجر میشود (بارکلی، ماینارد). «لوکوارم» اما در بین جامعهشناسان آمریکایی چندان اعتقادی به عامل توسعهیافتگی یا توسعهنیافتگی در فرهنگ عذرخواهی ندارد و مهمترین دلیل آن را وجود خود ایالات متحده در بین کشورهای توسعهیافته میداند که فرهنگ عذرخواهی چندان در عالم سیاست این کشور نهادینه نشده است. هر چند که به گفته او نوع این نهادینهنشدگی با نوع مشابه آن در کشورهای توسعهیافته تفاوت دارد. او برای ادعای اخیر خود نیز مثال بارزی دارد. زمانی که در سال 2010 کنگره
آمریکا با قانون تازهای در خصوص سود بانکی، سرمایهگذاری را با مشکل مواجه کرد به جای عذرخواهی از مردم و سرمایهگذاران در نهایت به چند توضیح ضمنی پرداختند. این در شرایطی بود که قانون تازه به اعتماد سرمایهگذاران آسیب فراوانی رسانده بود (گوردون، هال،2010). در این راستا افرادی هم بودند که حتی توضیح ضمنی را لازم نمیدانستند و خود را مبرا از توضیح و عذرخواهی میدانستند. در این بین حتی میتوان افرادی غیر از نمایندگان کنگره را نام برد که در بحران مالی به وجود آمده نقش بسزایی داشتند، از جمله رابرت رابین، اما از عذرخواهی به صراحت امتناع کردند.«کیم فرین» اما موضوع فوق را در حیطه معنایی آن جستوجو میکند و میگوید شاید به دلیل تعریفی که ما از عذرخواهی داریم سیاسیون از عذرخواهی در عالم سیاست و پذیرش خطا امتناع میکنند. در تعریف رایجی که این موضوع را توجیه میکند میتوان به تعریف «دیرک» و «کوپر» اشاره کرد. بر این اساس عذرخواهی در آمریکا یعنی «پذیرش مسوولیتی که با شرحی از ندامت همراه شده است». به گفته این دو جامعهشناس در این تعریف دو عنصر کلیدی وجود دارد. هر دو این عناصر هم در داخل خود تعریف وجود دارد؛ پذیرش خطا همراه
با ندامت و پشیمانی از سوی فرد عذرخواهیکننده. این در شرایطی است که تحقیقات نشان میدهد در گذشته مردم ایالات متحده به ویژه سیاستمداران به همراه عذرخواهی توضیحات بیشتری ارائه میدادند اما هماینک توضیحها کوتاهتر شده است. در حالی که در شرق بهویژه ژاپن در صورت رخ دادن خطا سیاسیون توضیحات را تا حد اقناع افکار عمومی ادامه میدهند (سوگی موتو، 1997). با این وجود در مقاله تازهای که با نام «مطالعات الگوهای تشخیص عذرخواهی» منتشر شده است لوینسون با استفاده از تئوری زبانشناسی، فرهنگ حاکم بر عذرخواهی را در همه جوامع، حتی جوامع توسعهیافته، تجویزی و از بالا به پایین دانسته است (1983). به گفته لوینسون اگر میزان تجویز فرهنگ عذرخواهی را بر روی یک نمودار ترسیم کنیم و صفر را مرکز این نمودار قرار دهیم (صفر نمود نبود فرهنگ عذرخواهی نیست و اصولاً ما جوامع را به دو گروه فرهنگ غنی از لحاظ عذرخواهی و فرهنگ کمتر توسعهیافته یا ضعیف تقسیم میکنیم. در واقع صفر اینجا نقطه تعادل است) میتوان با دیدن نقطه منفی به میزان تاثیر حکومت در حوزه فرهنگ عذرخواهی پی برد. در این نمودار نقاط منفی نشاندهنده میزان کم تاثیر دولت در فرهنگ
عذرخواهی است. همچنین در این نمودار نقاط مثبتی وجود دارد که تاثیر دخالت دولت را در تجویز فرهنگ عذرخواهی نشان میدهد. بر اساس این تحقیق مقامات برخی کشورها کاملاً تحت تاثیر ایدئولوژی رایج و سنتها هستند و از این جهت در ترویج فرهنگ عذرخواهی از این موضوع تبعیت میکنند.
مهمترین کشورهایی که میتوان در این زمینه نام برد کشورهای شرق آسیا هستند که فرهنگ عذرخواهی کاملاً تحت تاثیر ایدئولوژی و سنت آنهاست. این کشورها بر روی نقاط مثبت قرار دارند که با مرکز (صفر) نیز تا حدودی فاصله دارند. در این تئوری نزدیک شدن به صفر نشاندهنده نرمال بودن الگوهای عذرخواهی است. تجمع در نقطه صفر بیشتر از دیگر نقاط است.
پینوشت:
1- Blame
دیدگاه تان را بنویسید