نگاهی به تاریخچه سیرک در ایران
کشمکش انسان و حیوان
خاستگاه سیرک را به روم باستان نسبت میدهند. رومیان به تربیت حیوانات میپرداختند، به خصوص فیلها را میگرفتند و آنان را وادار میکردند رقصهای کلاسیک را تقلید یا نمایشهای کوتاه را اجرا کنند.
سیرک، با زرق و برقش، موسیقی و آوازهای مردمی، اسبهای مزین با پر، خرسهای با لباس مبدل، بزکهای بازاری و مردانی که از دندان در انتهای شعاع آبی نور آویزاناند، ما را با خود به دنیای خیال میبرد.
شاید تا به حال کمتر از خود پرسیده باشیم سیرک از کجا آغاز شد. سیرک که با هیجانی طلایی قلبها را سحر میکند، جزیی از زندگی امروز ماست. در گذشتهای نهچندان دور، چادرهای بزرگ سیرک شهرها را به بازار مبدل میکردند، سیرک، عجیبترین شخصیتها را مجذوب و مهیجترین نمایشها را فراهم میکرد. و نقاشان و شعرا را شیفته خود ساخت. سیرک در ابتدا وجه مشترکی با آنچه ما امروزه میشناسیم، نداشت، نه آن نمایش بود نه آن تماشاچی. اما مدتی بعد به یک صنعت و حتی از بعضی جهات به نوعی تلویزیون قبل از ادبیات مبدل شد.
خاستگاه سیرک را به روم باستان نسبت میدهند. رومیان به تربیت حیوانات میپرداختند، به خصوص فیلها را میگرفتند و آنان را وادار میکردند رقصهای کلاسیک را تقلید یا نمایشهای کوتاه را اجرا کنند. اما مردم روم باستان به نمایش دوئل انسانها و حیوانات درنده علاقه بیشتری نشان میدادند و میان این نمایشها با سیرکهای امروزی تفاوت فاحشی وجود داشت. رومیان اولین کسانی بودند که واژه سیرک را به کار بردند. در آن زمان به محوطه وسیعی که محل نمایشهای مهیجی همچون اسبدوانی، آکروبات، مسابقات ارابهرانی و کشتی بود، سیرک گفته میشد.
سیرک به معنای امروزین دستاورد ویژه تمدن نوین است. در میانه سده هجدهم، بازارهای مکاره در پاریس و لندن، جولانگاه بندبازان دورهگرد و قلمرو هزار و یک عجایب بود. سیرک در اواخر قرن هجدهم، در سال 1769 میلادی، در انگلستان و فرانسه به وجود آمد. فیلیپ آستلی انگلیسی و فرانکونی فرانسوی، هر دو ماجراجویانی نیرومند، خلاق و سرسخت بودند. آستلی، مدتها در ارتش انگلستان خدمت میکرد، با سرمایه کمی که داشت (یک اسب و مقداری پسانداز) اولین سیرک را در لندن به راه انداخت و سپس شانسش را در پاریس امتحان کرد. جنگهای مربوط به انقلاب و امپراتوری مانع از آن شد که آنطور که دلش میخواست سیرکش را به طور همزمان در این دو پایتخت راهاندازی کند. او در لندن مستقر شد و در آنجا آمفیتئاتر سلطنتی را تکمیل کرد. سیرکی که او در پاریس رها کرده بود، توسط فرانکونی راهاندازی شد و مدتی بعد به سیرک المپیک تبدیل و تغییرات بیشماری در آن ایجاد شد. اولین بناهای سیرک بسیار ابتدایی به نظر میرسیدند و حتی سقف هم نداشتند.
50 سال بعد، در فرانسه، دیژان جایگاههایی در سیرک ناپلئون تعبیه کرد، تا مردم کمدرآمد هم بتوانند از سیرک بهرهمند شوند. بدین ترتیب در قرن نوزدهم، سیرک اجتماعی شکل گرفت و این سنت در سیرک شانزهلیزه و سیرک جدید به جا ماند. سیرک نمایشی از زبدگان اجتماعی، اشرافزادگان و طبقه بورژوا و برخاسته از انقلاب فرانسه است.
سیرک درگذر زمان
سوارکاری، مهمترین برنامه سیرکهای اولیه بود. نمایشهای پرش شامل پرش از روی مانع، حلقه، رقص دونفره، پا باز با زاویه 180 روی دو اسب به صورت افقی، اجرای اشکال هندسی مانند هرم یا ستون اجرا میشد. پرشکاران معمولاً صحنههای نمایشی یا شخصیتهای معروف را تقلید میکردند. سوارکاری در آن دوره، فقط یک نمایش نبود، بلکه یک نماد اجتماعی به شمار میرفت. موفقیت سیرک سوارکار، نه به علت حب نظامیگری که به این علت بود که احساسات ملی را متاثر میکرد. در سال 1839، لباس نظامی با ظرافت بدن زن همراه شد و نخستین نمایش بانوان سرهنگ در پاریس اجرا شد.
سیرک عوامپسند، نخستین بار در میان کلبههای چوبی مستقر در بازارهای مکاره شهرهای بزرگی مانند پاریس اجرا شد. در میانه سده نوزدهم با چند سکه ناقابل میشد بهترین نمایشها را تماشا کرد و اردوگاههای سیرک به مکانی عمومی بدل شد.
دلقک، مهمترین نماد سیرک، چند سال بعد از نمایشهای سوارکاری در صحنه ظاهر شد. دلقک در ابتدا یک فرد دست و پا چلفتی با لباسهای کهنه گوناگون را مجسم میکرد که حماقت و ناشیگریاش شکلی خاص به سیرک میداد. دلقک کاریکاتور سوارکاری بود که سعی میکرد احمقانه دلاوریهای او را تقلید کند، شغل این دلقکها، خنداندن مداوم مردم بود. اولین گروه دلقکهایی که خنداندن مردم را رها کردند و به بازیگرانی مشهور بدل شدند، قبل از هر چیز بندباز بودند. پس از آنها، دلقکهای ناطق وارد عرصه شدند که دلقکهای شکسپیری نامیده میشدند و از تمام منابع زبانی برای خنده استفاده میکردند. دلقک بذلهگو کمدی واقعگرا را دنبال نمیکرد، بلکه برعکس مستقیماً به سراغ پوچی میرفت، چه در گفتارش و چه در لباسش که معمولاً با دم خوک تزیین میکرد. دلقکهایی با لبان خونین و چهرههای تند بزک کرده.
در میانه قرن نوزدهم، تفریحی متمایز به سیرکها قدم گذاشت. گلادیاتورهای روم باستان! از آغاز قرن نوزدهم، تعدادی از سیرکها چند جانور وحشی داشتند که آنها را در قفس برای عموم به نمایش میگذاشتند. اما در دهه 1830 میلادی، رامکنندههای حیوانات پا به عرصه گذاشتند. توجه کارگردانان تئاتر به این نمایش بدیع جلب شد و حق انحصاری آن را گرفتند. پاریس، لندن و بوستون رامکنندههایشان را با هم مبادله میکردند و در شهرهای مختلف برنامه اجرا میکردند.
سیرک در ایران
گذشته سیرک در ایران بسیار کوتاه است، هر چند تفریحاتی همچون سوارکاری، دلقکبازی و... در ایران سابقهای طولانی دارد. پادشاهانی همچون عضدالدوله دیلمی و سلطان محمود غزنوی فیل پرورش میدادند، البته استفاده از این فیلها بیشتر به منظور نظامی بود. تفریحاتی همچون چوگان نیز دلیلی بر گذشته طولانی سوارکاری تفریحی در ایران است. دلقکها نیز نقشی طولانی در تاریخ دربار در ایران داشتهاند. پادشاهان ایرانی، همواره در میان ملتزمان خود، دلقک و ملیجکی داشتهاند که از میان مشهورترین آنان میتوان به عزیزالسلطان، ملیجک محبوب ناصرالدینشاه اشاره کرد. نقالی، نمایشهای تخت حوضی و پهلوانی نیز از دیگر تفریحات مردم ایران طی تاریخ بوده است، اما سیرک به گونه امروزینش سابقهای بسیار کوتاه دارد. در میان علوم غریبه، پنجمین و آخرین علم، علم ریمیا یا شعبده نامیده میشد. در میان آثار مکتوب دوره قاجار، بلکه در تمامی دوران اسلامی، اشاره بسیار کمی به این علم شده است. کلمه شعبده در دوره قاجار نه به معنای امروزی، بلکه مترادف با حیله و نیرنگ و تردستی
به کار رفته است. از جمله افرادی که در این دوره به آشنایی با علم شعبده مشهور بودهاند، میتوان به ابوالفتح میرزا فرزند ابراهیمخان ظهیرالدوله و میرزا ملکمخان ناظمالدوله اشاره کرد. اما در واقع نمیدانیم مقصود از علوم غریبه، در معنای سنتی آن است یا سحر سخن و محبوبیت فوقالعادهای که ملکم در میان مردم نوجو و تحولخواه ایران دوره قاجار به واسطه رسائل و روزنامه خود به دست آورده بود؟
در میان منابع قاجاری، به ادعای پیغمبری مراد نام افغان در میان ترکمنان استرآباد در سال 1287 ق. نیز اشاره شده که نسب خود را به خلیفه سوم، عثمان میرساند. از او به عنوان فردی آشنا به شعبده و نیرنگ نام بردهاند. به نظر میرسد که کمکم در دوره قاجار علاوه بر مفهوم شعبده در معنای یکی از پنج علم غریبه، با افزایش ارتباط ایران با غرب و شناختن فنون جدیدی برای سرگرم کردن مردم و تفریح، شعبده در معنای تردستی و به عنوان نوعی بازی و سرگرمی به کار میرفت. در استقبال از پرنس دالگوروکی وزیرمختار روس در ایران در دوره ناصرالدینشاه، برای اجرای بازیها و تردستیها، تعدادی از بازیگران هندی از بندرعباس به فارس دعوت شدند، همچنین بزرگان و اشراف قاجاری برای سرگرم کردن میهمانانشان از شعبدهبازان دعوت میکردند، صاحبان حرف نیز برای جلب مشتری بیشتر از شعبدهبازی و بازیهای سرگرمکننده استفاده میکردند. همه اینها نشان از آن دارد که در این دوره شعبده دو معنای متفاوت از هم مییافت. یک معنا دلالت بر علمی از علوم خفیه میکرد که آموختنش مخصوص همگان بود و عرضهاش نیز برای سرگرمی صورت
نمیگرفت و معنای دوم بازی و تفریحی بود که برای سرگرمی مردم بود. در دوره رضاشاه تئاتر و نمایش رونقی ویژه یافت، اما سیرک در تئاتر و نمایش آن دوره جایگاهی نیافت.
پدر سیرک ایران، خلیل عقاب است که ورزش باستانی و نمایشهای پهلوانی را در نوجوانی خود آغاز کرد. بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳49 به بسیاری از شهرهای ایران سفر کرد و نمایشهایی از قبیل بلند کردن وزنههای بسیار سنگین، خوابیدن زیر کامیون و اتوبوس و خم کردن تیرآهن را به اجرا گذاشت. او اولین برگزارکننده نمایشهای پهلوانی با بلیتفروشی بود و اولین کسی که از هندوستان، شیر و خرس به ایران آورد و آنها را تربیت کرد و روی صحنه برد. او در سال 1349 به دعوت ژاپن به سرزمین آفتاب تابان رفت و در سال 1350 از طرف سیرک فاست به ایرلند دعوت شد. سالهای بعد نیز به انگلستان و ایتالیا رفت و پس از آن 20 سال در کشورهای اروپایی، آفریقایی و آمریکای مرکزی برنامه اجرا کرد و در نهایت در ایتالیا سیرکی افتتاح کرد با نام ایران و ایتالیا.
در سال 1370 به دعوت دولت وقت، به سرزمین مادری بازگشت و نخستین سیرک ایران را با حضور 60 هنرمند از ایتالیا، رومانی و پرتغال افتتاح کرد. خلیل عقاب، هنوز هم در 90سالگی به اجرای برنامه میپردازد.
دیدگاه تان را بنویسید