تاریخ انتشار:
حمیدرضا جلاییپور شایعه «عبور از روحانی» را تحلیل میکند
ترفند مخالفان دولت
به موازات نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، جناح منتقد دولت تلاشی جدید را آغاز کرده است. در این رویکرد که به دنبال تخریب گسترده صورت گرفته است این موضوع به کرات تکرار میشود که اصلاحطلبان در خرداد ۹۶ قصد حمایت از کاندیدای دیگری جز روحانی را دارند. همین موجب شد تا با حمیدرضا جلاییپور استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران گفتوگویی داشته باشیم. او به صراحت تاکید دارد که همه اصلاحطلبان با تمام قوا از روحانی حمایت کرده و دنبال گزینه دیگری نیستند.
به موازات نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، جناح منتقد دولت تلاشی جدید را آغاز کرده است. در این رویکرد که به دنبال تخریب گسترده صورت گرفته است این موضوع به کرات تکرار میشود که اصلاحطلبان در خرداد 96 قصد حمایت از کاندیدای دیگری جز روحانی را دارند. همین موجب شد تا با حمیدرضا جلاییپور استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران گفتوگویی داشته باشیم. او به صراحت تاکید دارد که همه اصلاحطلبان با تمام قوا از روحانی حمایت کرده و دنبال گزینه دیگری نیستند.
به نظر شما در شرایط کنونی جناح اصلاحطلب و به قولی اعتدالیون چه راهکاری را باید در پیش گرفته و آن را به عنوان استراتژی انتخاباتی به کار بگیرند؟
به نظر من تکلیف جریان اصلاحطلب که مشخص بوده و نیازی نیست که در این مورد انتخاب دیگری داشته باشند. اصلاحطلبان به طور قاطع از روحانی حمایت میکنند. در این شرایط، اصلاحطلبان به هیچ آلترناتیو دیگری فکر نمیکنند. اصلاحطلبان برای این انتخاب دلایل محکمی دارند. انتخاب اصلاحطلبان مبتنی بر دلایل توضیحی از وضعیت موجود کشور است. به هر حال کشور در شرایطی قرار گرفته است که مورد هجمه بیکنترل تندروهاست. آنها تلاش دارند تا جامعه وارد شرایط عادی نشده و در شرایط اضطراری و بحرانی باشد. با توجه به این خصیصه و از طرفی با توجه به ضرورت تداوم سیاستهای عادیسازانه روحانی، اصلاحطلبان به طور قاطع از آقای روحانی حمایت کرده و بنا ندارند که از فرد دیگری در انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 حمایت کنند. به عبارت دیگر این تصمیم را ندارند که هواداران و طرفداران خود را، در این موقعیت خطیر، گیج کنند.
اما زمزمههایی شنیده میشود که بر روی انتخاب کاندیدایی دیگر به جز آقای روحانی از سوی اصلاحطلبان تاکید دارد!
این حرف اصلاً درست نیست. اصلاحطلبان در انتخابات به هیچ عنوان به گزینه دیگری فکر نمیکنند. ما داریم راجع به جریان اصلی اصلاحطلبان صحبت میکنیم. شما میدانید در جامعه سیاسی فرد تکنواز سیاسی همیشه هست که یک حرف دیگری بزند. اما جریان اصلی اصلاحات وضعیت را خطیر میداند و همه یکصدا هستند و روزه شکدار نمیگیرند.
شما با قاطعیت در این مورد صحبت میکنید. چرا چنین قضاوتی را دارید؟
جریان اصلی اصلاحطلبی چندلایه دارد. همه آن لایهها یکصدا پشت روحانیاند. در سطوح بالای این جریان شخصیتهای تاثیرگذاری هستند که اصولاً به گزینه دیگری فکر نمیکنند.
این ارزیابی در لایه احزاب و تشکلها هم صدق میکند؟
در گروههای 18گانه، چهار حزب خیلی موثر بوده و نقش مهمی دارند. مجمع روحانیون مبارز، اتحاد ملت، کارگزاران و سازمان مجاهدین انقلاب سابق همه از روحانی حمایت کرده و این احزاب به فرد دیگری به عنوان کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم فکر نمیکنند. بقیه گروهای ۱۸گانه هم در همین مسیرند. لایه بعدی نیروهای جامعه مدنی و دانشجویی است. آنها هم از روحانی دفاع میکنند. اخیراً دهها تشکل حامی دولت قصد نشست داشتند که به آنها مجوز داده نشد!!
به نظر شما چرا چنین زمزمهای تا این حد قوت گرفته است؟
اگر روحانی با تدبیر جلو رشد فزاینده تحریمها را نمیگرفت من شک ندارم که وضعیت معیشتی مردم ایران به وضعیت بحرانی ونزوئلای کنونی نزدیک میشد. در حال حاضر در ونزوئلا، توزیع نان به کمک ارتش انجام میشود و تورم به ۷۰۰ درصد رسیده است.
این رویکردی است که مخالفان تندرو آقای روحانی آرزو کرده و دنبال میکنند. در شرایط کنونی، مخالفان روحانی دچار یک کابوس هستند. به هر حال دوره هشتساله احمدینژاد یک دوره طلایی برای آنها محسوب میشد. آنها همچنان در آرزوی تجدید آن دوره بیحساب و کتاب و بحرانی و در عین حال انقلابنما هستند. آنها این دوره طلایی را در یک غافلگیری از دست دادند. شما برای تایید این ادعا میتوانید به نتیجه انتخابات 92 توجه کنید. این گروه از تندروها خود را پیروز میدان میدانستند اما از سوی مردم بدجوری غافلگیر شدند. آنها هاشمی را رد صلاحیت کرده بودند اما نمیدانستند که مردم به روحانی رای میدهند. آنها اگر این پیشبینی را میکردند خب آقای روحانی را رد صلاحیت میکردند. این دوستان در 92 به طرز عجیبی شوکه شدند. به همین دلیل این کابوس لحظهای آنها را رها نمیکند که مبادا در سال 1396 هم روحانی دوباره برنده انتخابات شود. زیرا پروژه جولان در داخل و مدیریت جهانی آنها در خارج به کاریکاتوری تبدیل شده است. آنها دنبال برگرداندن مسیر آب هستند.
این جریان برای اینکه بار دیگر غافلگیر نشوند، در حال حاضر چه تدابیری را به کار گرفته است؟
این جریان به صورت متمرکز، با استفاده از امکانات عمومی، یکسری اقدامات را انجام میدهد. در گام نخست، افکار عمومی را نسبت به توانایی و اقدامات خوب دولت بدبین و بستری را فراهم میکند که افکار عمومی نسبت به آینده دولت روحانی امیدوار نشود.
دقیقاً چه کاری میکند؟
دولت روحانی، کشور را با بحرانهای متعدد و نفت 30دلاری تحویل گرفت. با این حال اقدامات بزرگی در حوزه اقتصاد انجام داد که این جریان تمایلی ندارد مردم به این اقدامات امیدوار شوند. یک مثال میزنم. شما به این نکته توجه کنید که خرید تضمینی گندم دولت در زمان احمدینژاد چهار میلیون تن بود و در حال حاضر در دولت روحانی خرید گندم به 11 میلیون تن رسیده است. این اقدام، دستاورد بسیار بزرگی است که به عنوان یک پیروزی درخشان باید آن را ثبت کرد. کسانی که مرتب دم از اقتصاد مقاومتی میزنند و دولت را متهم میکنند که اقدامی در این راستا انجام نداده است، خب، این اقدام بزرگ دولت، نمونهای از اقتصاد مقاومتی است. این نشان میدهد که دولت آقای روحانی توانسته در حوزه کالاهای استراتژیک روی پای خودش بایستد. با این حال اگر شما رسانههای این مخالفان پرادعای دولت را بررسی کنید متوجه میشوید که نهتنها دستی برای دولت نمیزنند و این اقدام بزرگ دولت را تحسین نمیکنند بلکه مرتب بر روی این نکته تاکید دارند که دولت پول کشاورزان را نداده است! اصلاً به دستاورد دولت اشاره نکرده و تلاش دارند تا مردم را ناامید کنند. برای ناامید کردن مردم منتقدان دولت
شب و روز ندارند. محور دیگر که خیلی به آن امید بستند و مدتها روی آن کار میکنند این است که با توسل به شیوه تهدید و ارعاب طرفداران روحانی را بترسانند. دیدید عدهای را گرفته و برای آنها پروندهسازی کردند و سعی کردند آن را بچسبانند به دولت روحانی. تا حالا هم تلاش زیادی کرده و میکنند اما نتوانستند خوب نتیجه بگیرند. با این حال این رویکرد کنترلی و ارعابی را همچنان دنبال میکنند. تمام جریانی که علیه دانشجویان، روزنامهنگاران و نمایندگان پیشرو مجلس ششم و فعالان سیاسی اقدام میکرد در حال حاضر بر روی اطرافیان دولت متمرکز شده است.
به نظر شما این رویکرد موثر بوده است؟
این افراد زمان و توان، امنیت و امکانات زیادی دارند تا روحانی و اطرافیان او را بترسانند، اما نتایج انتخابات ۹۴ نشان داد تا حالا موفق نبودند. اگر تاکنون در این زمینه موفقیتی به دست نیاوردند برای این است که روحانی و اطرافیان او از نیروهای انقلاب و جنگ هستند و به دلیل این سابقه طولانی نمیتوان آنها را به راحتی حذف کرد. این نیروها، افرادی بیسابقه نیستند که با یک «پخ» جا بزنند. عقلای اصولگرا به خوبی میدانند که اگر این روند را ادامه دهند مردم واکنش عکس نشان داده و بیشتر به روحانی رای میدهند. به هر حال مرور انتخابات گذشته نشان میدهد که مردم به دنبال رد صلاحیت هاشمی به روحانی رای دادند، در سال 13۹۴ هم به شکل دیگری مردم در مسیر خواست تندروها حرکت نکردند و انشاءالله در سال 13۹۶ هم همین کار را خواهند کرد. لذا تندروها برای عدم تکرار این کابوس، راهکار سومی را دنبال کردند که از لابهلای صحبتهای اصلاحطلبان و از گوشهکنارها بتوانند یکچیزی را پیدا کنند که مصداق نقد روحانی از سوی اصلاحطلبان باشد. آنها خیلی امید بستند که با سخنان و رویکرد اصلاحطلبان بتوانند روحانی را بنوازند. به هر حال میدانند که اگر با دست خودشان
روحانی را بنوازند دست آنها برکت داشته و رای روحانی بالاتر خواهد رفت. این همان نکتهای است که اصلاحطلبان میدانند و به همین دلیل به راحتی وارد بازی تندروها نشده و نمیشوند.
یعنی بر این باورید که استراتژی عبور از روحانی ترفند منتقدان دولت است تا به این ترتیب بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند؟
بله، دقیقاً. این افراد به صورت گسترده و سازماندهیشده بر روی این موضوع کار میکنند اما خوشبختانه تاکنون نتوانستند دستاورد و ماحصلی داشته باشند. نتیجه انتخابات اسفند 94 نشان داد که این تندروها در این زمینه توفیقی نداشتند و مورد اعتماد مردم واقع نشدند. این نشان میدهد که تخریبها جواب نداده است. امید ما این است که در این زمان باقیمانده تمام افرادی که دل در گرو این کشور دارند انسجام خود را حفظ کرده و برای تداوم حرکت در جهت عادیسازی وضع کشور با انتخاب مجدد روحانی تلاش کنند.
یکی از نکاتی که منتقدان دولت تلاش دارند تا آن را برجسته کرده و آن را نشانه ضعف دولت برشمارند و بستر ناامیدی مردم را فراهم کنند این است که برجام هیچ دستاوردی نداشته است. شما در این مورد چه ارزیابی دارید؟
اتفاقاً این تبلیغات از سوی این افراد علیه دولت نشان میدهد که برجام خیلی در سرنوشت کشور تاثیر گذاشته است. شما برای ارزیابی در این مورد باید توجه کنید که چه کسانی مخالف تغییر محسوس برجام در زندگی مردم هستند. به هر حال دوران تحریمها، قاچاق کالا و جابهجایی پول با کیفدستی (که برای عدهای نان و آب داشت) پایان یافته است برای همین این سوال را مطرح میکنند که برجام چه تاثیری داشته است. اقدامات دولت روحانی با برجام در تاریخ ماندگار خواهد شد. کشور در مسیر تهدید جهانی بوده و چهار قطعنامه علیه ایران صادر شده بود. بدتر اینکه ایران ذیل بند هفت شورای امنیت رفته بود. در 60 سال گذشته هر کشوری که ذیل بند هفت قرار گرفته است، عاقبت خوشی نداشته است. آقای روحانی با برجام، مذاکره و تدبیر توانست ایران را از ذیل بند هفت شورای امنیت خارج کند. این اقدام بسیار بزرگ و تاریخی است. روحانی توانست تخریبهای 10 سال گذشته تندروها را با تدبیر و برجام متوقف کند. ایران از یکسو در خاورمیانه ملتهب قرار گرفته و از سوی دیگر با بحران اقتصادی روبهرو شده بود. بحران اقتصادی یعنی اینکه کشور رشد منفی شش درصد و تورم 45درصدی داشته است. اگر روحانی با
تدبیر جلو رشد فزاینده تحریمها را نمیگرفت من شک ندارم که وضعیت معیشتی مردم ایران به وضعیت فعلی و بحرانی ونزوئلای کنونی نزدیک میشد. در حال حاضر در ونزوئلا، توزیع نان به کمک ارتش انجام شده و تورم به 700 درصد رسیده است. خوشبختانه برجام توانست جلو «ونزوئلایی شدن ایران» را بگیرد. نکته سوم عادی شدن روابط سایر کشورها با ایران بود. در هشت سال دوره مهرورزی یک مدیرکل ساده از آفریقا هم به ایران نمیآمد. با این حال بعد از برجام مناسبات ایران گسترش یافت. بیجهت نیست تندروها مرتب بحران درست میکنند همچنان که بعد از سفر موفق ریاستجمهوری ما به فرانسه، در 24 ساعت اول از آتش زدن سفارت عربستان دفاع کردند. این افراد با بیتدبیری 40 کشور اسلامی را روبهروی وزارت خارجه ایران قرار دادند. با وجود تلاش تندروها در ناکام گذاشتن دولت، جایگاه ایران ارتقا یافته و ایرانی و پاسپورت ایرانی منزلت یافته است. تاکنون اثرات برجام از لحاظ توقف مخاطرات ملی، تاریخی و عالی بوده و این آثاری بوده که تاکنون رخ داده است در حالی که من چشمانداز روشنی را برای ایران میبینم.
چشمانداز اقتصادی چطور است؟
بسیار خوب. این سوال را از اقتصاددانان بکنید. به نظر من ما اگر وارد دوره تدبیر و برجام نمیشدیم، ایران باید روند سومالیایی شدن را سریعتر طی میکرد. شما باید این نکته را مدنظر قرار بدهید که اقلیم ایران با چه خطر بزرگی روبهرو است. اساساً برای تندروها فرسایش اقلیم ایران خطر تلقی نمیشود. آنها دنبال این بودند 400 هزار چاه آب غیرقانونی را قانونی کنند!! حرفهای تند و بیربط زده و قطعنامهها را کاغذپاره دانسته و دم از مدیریت جهانی میزدند. در افق حرفهای بیپایه و نادرست آن دوره (که برای مردم بدبختی و برای حامیان تندروها نان و آب داشت) معلوم نبود که سرنوشت ایران به کجا ختم میشد. برای همین بسیار ضرورت دارد که اقدامات عادیسازی روحانی در دوره بعد با انتخاب مجدد روحانی تداوم یابد.
به نظر شما جناح اصولگرا باید چه تاکتیکی را در پیش بگیرد؟
به نظر من جناح اصولگرا گیج است. اصولگرایان میانهرو که با تدبیر عمل میکنند، از آقای روحانی حمایت میکنند. در این دسته آقای لاریجانی و ناطقنوری و علی مطهری قرار میگیرند. این افراد گزینه دیگری به جز آقای روحانی ندارند. لایههای دیگر آنها با بحران روبهرو شدند. این افراد همواره ترجیح دادند تا فقط به قدرت نگاه کرده و از خود اختیار و ارادهای ندارند. این افراد در هشت سال گذشته در برابر اقدامات احمدینژاد واکنشی نشان نداده و همینطور نظارهگر بودند. این رفتاری است که از یک جناح سیاسی انتظار نمیرود که اینقدر منفعلانه رفتار کند. پیشبینی من این است که بخش تندرو یک فردی را معرفی میکند و مابقی از او حمایت میکنند. به همین دلیل میتوان گفت اصولگرایان غیرمیانهرو وضعیت چندان خوبی ندارند. به نظر من نیرویی که موثر عمل میکند در حال حاضر همان دولت پنهان و تندروهاست. دولت پنهان تنها امیدش این است که مردم از دولت روحانی ناامید شوند. در صورت ناامیدی مردم و کاندیدا نشدن روحانی در انتخابات احتمال پیروزی آنها بیشتر میشود. خوشبختانه آقای روحانی درایت لازم را در برخورد با این منتقدان دارد همچنان که مصاحبه اخیر آقای روحانی
نشان داد که اهل کنشها و واکنش بیهوده نیست. خیلی زود تند نمیشود و تلاش دارد تا سنجیده رفتار کند. خیلی خوب میداند که چطور با مخالفان خود برخورد کند. از سوی دیگر آرزوی آنها برای اینکه با سخنان اصلاحطلبان بخواهند روحانی را بنوازند، محقق نخواهد شد. به هر حال تمام اصلاحطلبان در این شرایط منسجم بوده و تلاش دارند تا دولت را یاری برسانند.
جناح اصلاحطلب باید فارغ از حفظ انسجام چه کار کند؟
به هر حال مخالفان تلاش گستردهای میکنند تا کابوس حضور مجدد روحانی در پاستور محقق نشود. در این میان اصلاحطلبان و نیروهای جامعه مدنی وظیفه سنگینی دارند. مهمتر اینکه نیروهای اقتصادی رسالت بسیار بزرگی دارند تا فارغ از سود و زیان اقتصادی دولت را یاری بدهند. به عبارت دیگر نیروهای اقتصادی نباید مرتب حساب هزینه و فایده خود و شرکتشان را بکنند. لازم است تا حساب هزینه و فایده را برای کشور و ملت هم انجام بدهند. یک مدیر کارخانه یا مدیرعامل شرکت یا ... اگر تشخیص میدهد که حضور روحانی به نفع کشور بوده و منافع ملی ما را تامین بکند، باید برای دفاع از روحانی زحمت بکشد. به هر حال در این شرایط مخالفان ضمن بهرهمندی از تمامی امکانات عمومی و به کمک چند کانال تلویزیونی در برابر روحانی ایستادهاند. به قول معروف عقلانیتی که منجر به اداره بهتر کشور میشود باید برای فعالان اقتصادی در اولویت قرار گرفته و همزمان با عقلانیت مبتنی بر سود و فایده دنبال شود. در این صورت تمام آحاد جامعه از شرایط موجود منتفع شده و شرایط اقتصادی مردم هم بهتر خواهد شد.
برخی از کارشناسان این ارزیابی را دارند که امکان دارد اصولگرایان احمدینژاد را کاندیدای خود در انتخابات 96 کنند. در برابر بسیاری بر این باورند که این اقدام اصولگرایان در واقع خودکشی سیاسی است. شما در این مورد چه ارزیابی دارید؟
در حال حاضر وضعیت داخلی تندروها مصیبتبار است. از یک طرف کابوس پیروزی مجدد روحانی جلو چشمشان است. لذا عدهای میگویند ما راهی نداریم جز اینکه به دنبال شعارهای پوپولیستی احمدینژاد بیفتیم. عدهای دیگر از آنها میگویند ما هرچی بدبختی داریم از یاران منحرف احمدینژاد است باید برویم سراغ یک کاندیدای بینام و نشان دیگر و او را دوپینگ کنیم. لذا با حضور روحانی وضعشان خراب است و انسجام ندارند (چون برنامه آنها برای اداره کشور خطرناک است ولی آنها به جای ترک برنامه خطرناک خود دیگران را خطرناک میدانند). به نظر من اگر احمدینژاد کاندیدا شود اتفاقی رخ نداده و تازه حقایق آشکار خواهد شد. در این صورت فرصتی فراهم میشود تا عملکرد دولت قبل بررسی شود. به هر حال اقدامات دولت قبل نیازمند یک روشنگری موشکافانه است زیرا ملت ایران در این هشت سال آسیب زیادی را متحمل شد. در صورت حضور، احمدینژاد ناچار خواهد شد تا در برابر عملکرد خود پاسخگو باشد. در مناظره احتمالی رخ داده میتوان به خیلی از حقایق پی برد، به هر حال احمدینژاد ناچار خواهد شد از خود دفاع کند. در این صورت زمینه برای رای دادن بیشتر به روحانی فراهم خواهد شد. به همین دلیل
زیرکهای تندروها اجازه نخواهند داد تا دوباره احمدینژاد بیاید. مهم این است که اولاً اصلاحطلبان انسجام خود را بر روی روحانی ادامه دهند، ثانیاً روحانی در 10 ماه باقیمانده برنامه منسجمش را برای رسیدگی به 10 میلیون جمعیت آسیبدیده کشور، برای مردم بهتر توضیح دهد. چون همین جمعیت آسیبدیده موضوع طمع تندروها هستند. ثالثاً اصلاحطلبان باید بدون شرمندگی در میان نیروهای جامعه مدنی از روحانی دفاع کنند. رابعاً اصلاحطلبان و اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو با حضور جدی در فضای آنلاین از روحانی دفاع کرده و بدینسان دروغها و تخریبها علیه روحانی را خنثی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید