تاریخ انتشار:
نگاهی به ادعای تندروها درباره عبور اصلاحطلبان از روحانی
رویای تعبیرناپذیر
وجه متمایزکننده جریان اصلاحطلبی در سپهر سیاست ایران این است که یک قدرت عاقلهای در درون این تشکل، شکل گرفته است. این تفکر مبتنی بر عقلانیت تنها در صدر این جریان مشاهده نمیشود بلکه از صدر تا ذیل جریان اصلاحطلبی مشاهده میشود. شما برای اثبات این ادعا، میتوانید رفتار سیاسی این جریان از سال 1392 تاکنون را تحلیل کنید که چطور رفتاری آمیخته با عقلانیت را با توجه به تمام محدودیتهای سیاسی اتخاذ کرده است. همصدایی موجود در بین اصلاحطلبان تنها به یک شهر خاص اختصاص نداشت و در تمام کشور این نوع تفکر خاص، ساری و جاری بود.
در جریان اصلاحطلبی، تفکر و خرد جمعی نقش ویژهای دارد و تصمیمات بر اساس خرد جمعی گرفته میشود. شما این نکته را مورد توجه قرار بدهید که فقدان فرماندهی واحد در بین اصلاحطلبان، کار را بسیار دشوار کرده است. از سوی دیگر، تریبونهای جناح منتقد همواره در حال تخریب جریان اصلاحطلب هستند. این تریبونها همواره تلاش دارند تا خود را با ادبیاتی همچون میدانیم و شنیده شد در مقام دانای کل قرار دهند و به این ترتیب فضایی را به وجود بیاورند که عرصه بر اصلاحطلبان تنگتر شود.
جریان اصلاحطلبی جریانی گسترده و متنوع از نظر دیدگاهها و با محدودیتهای فراوان است. با این حال توانست بستری را فراهم کند که آقای روحانی به قدرت برسد. اما این پیروزی به ریاستجمهوری خلاصه نشد و در انتخابات مجلس با درایت جریان اصلاحطلبی، جریان اصولگرا در بسیاری از شهرها از جمله تهران نتوانست حتی یک کرسی را در اختیار بگیرد. حذف از قدرت موجب شد تا آنها کینه اصلاحطلبان را در دل بگیرند. مرور رسانههای وابسته نشان میدهد که عصبانیت آنها بسیار گسترده است که این عصبانیت را میتوان از لحن توهینآمیز آنان درک کرد. در انتخابات گذشته، حداقل چند ماهی حرمت رای مردم را پاس میداشتند اما در این انتخابات، بعد از پیروزی در 16+30 در انتخابات خبرگان و مجلس تهران شما به کرات مشاهده میکنید که چطور برخورد کرده و خویشتنداری خود را از دست دادند.
در این شرایط لازم است تا جریان اصلاحطلبی خیلی فنی، کارشناسانه و مسوولانه رفتار کند. همین نکته که جریان اصلاحطلبی در انتخابات مجلس توانست بهرغم وجود این همه محدودیت کارنامه درخشانی داشته باشد باید آن را پاس داشت. این قدرت عاقله که خود را در سال 1392 نشان داد در واقع به دنبال عبرت از سال 1384 رخ داد که رویکرد اصلاحطلبان منجر شد تا احمدینژاد پیروز انتخابات شود.
قدرت عاقله جریان اصلاحطلبی در حال حاضر قویتر و منسجمتر و عمیقتر و عاقلتر از آن است که فریب جریان دلواپسان را بخورد و بخواهد تا کاندیدایی به جز آقای روحانی در انتخابات 96 داشته باشد. این نکته را مورد توجه قرار بدهید که شخص آقای روحانی از سال 1392 تاکنون به گونهای عمل کرده که جریان اصلاحطلبی با ایشان بیشتر احساس قرابت کرده و نسبت به ایشان علاقه بیشتری پیدا کرده است. البته انتقادات ما نسبت به برخی از اعضای دولت به قوت خود باقی است. به هر حال برخی از وزرا همکاری لازم را ندارند و در برابر مواضع دلواپسان قاطعانه برخورد نکرده و در برابر آنها کوتاه میآیند.
این علاقه نسبت به آقای روحانی در جریان اصلاحطلبی همچنان وجود داشته و ادامه خواهد یافت و در انتخابات 96 با رای قاطعتر خود را نشان خواهد داد. مهمتر اینکه آقای روحانی برای عمل به وعدههای خود نیاز دارد تا دو دوره رئیسجمهور شود. با وجود قطعیت در حمایت از آقای روحانی در بدنه جریان اصلاحطلب و بزرگان این جریان، تصمیمگیری در مورد انتخابات ریاستجمهوری بر عهده شورای عالی سیاستگذاری گذاشته شده است که هنوز به بحث انتخابات ریاستجمهوری ورود پیدا نکرده است. در حال حاضر باید مشخص شود که کدام جمع سخنگوی جریان اصلاحطلبی بوده و تصمیمگیری میکند. جریان رقیب از طرق مختلف تلاش دارد تا به این تنگنا دامن زده و اصلاحطلبان را تحت فشار قرار دهد. البته این شورا اعلام کرده که تا آخر شهریورماه وضعیت خود را مشخص خواهد کرد با این حال جریان رقیب تلاش دارد که عرصه را بر اصلاحطلبان تنگ کند.
جریان اصلاحطلبی همواره این نکته را مورد توجه قرار خواهد داد که جبران آسیبهای واردشده به کشور در دوره احمدینژاد، چقدر به دولت روحانی فشار وارد کرده است. بعد از گذشت سه سال از رفتن احمدینژاد، تازه مشخص شده که در این هشت سال چه بر سر کشور آمده است. نکتهای که مایه تاسف است این است که اصولگرایان حاضر نیستند دلایل سکوت خود در برابر دولت احمدینژاد را توضیح داده و مسوولیت حمایت از او را بپذیرند اما در برابر اقدامات دولت روحانی که بنا دارد این آسیبها را ترمیم کند، مرتب سنگاندازی میکنند. به هر حال اقدامات دولت روحانی موجب شد تا کشور بتواند از یک بحران جدی به سلامت عبور کند.
سوال من از افرادی که میخواهند اقدامات مثبت دولت روحانی را نادیده گرفته و این دولت را ناکارآمد جلوه بدهند و در نهایت این موضوع را نهادینه کنند که باید فرد دیگری به جز روحانی رئیسجمهور شود این است که چرا اجازه نمیدهند تا دولت کار خودش را بکند و به دولت فرصت نمیدهند که بتواند به اوضاع کشور بعد از رفع تحریمها، سر و سامانی بدهد. این افراد مرتب تاکید دارند که بعد از گذشت شش ماه از رفع تحریمها هنوز اتفاق خاصی در عرصه اقتصاد رخ نداده است. این در حالی است که این افراد در دوره احمدینژاد مرتب تاکید داشتند که تحریمها هیچ تاثیری بر اقتصاد کشور ندارد و کاغذپاره است. اما در حال حاضر با بهرهگیری از تریبونهای متعدد به انتظارات مردم دامن زده و تلاش دارند تا عملکرد خوب دولت را زیر سوال ببرند. این واقعیت را باید مدنظر قرار داد که دولت روحانی برای چسباندن کاغذ پارههای تحریم که با دستگاه خردکن کاغذ توسط احمدینژاد خرد شده بود، زحمت بسیار زیادی را متقبل شد. آقای احمدینژاد در حالی کشور را با بحران بزرگ اقتصادی مواجه کرد که از ثروت افسانهای برخوردار شده بود. در سال 1391، 119 میلیارد دلار درآمد ارزی داشته که حدوداً با
ارزی که دولت خاتمی در هشت سال هزینه کرد، برابری میکند. آقای خاتمی در کل هشت سال 168 میلیارد دلار پول داشت که 34 میلیارد دلار آن را در صندوق ذخیره ارزی به آقای احمدینژاد تحویل داده و تنها 134 میلیارد دلار را هزینه کرد. محصول هزینهکرد 134 میلیارد دلار هزار کیلومتر راهآهن بافت - مشهد، اتوبان کاشان - اصفهان، اتوبان زنجان - تبریز و عسلویه و فرودگاه امام و... است. از سویی بیکاری تکرقمی شده و رشد اقتصادی به آستانه هفت درصد رسیده بود. شما این دستاورد را در کنار دستاورد دولت احمدینژاد بگذارید. احمدینژاد 730 میلیارد دلار نفت (با بشکهای 140 دلار) فروخته و 34 میلیارد دلار از خاتمی گرفته و 170 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی به خصوص میعانات گازی داشته است. با این حال 400 هزار میلیارد تومان (150 میلیارد دلار) بدهی برای آقای روحانی به ارث گذاشت. به عبارتی آقای احمدینژاد حدود 1080 میلیارد دلار پول خرج کرده که یک سال آن با کل هشت سال آقای خاتمی برابری میکند. با این حال او نتوانست بسیاری از پروژههای عمرانی را به پایان برساند. دولت قبل نتوانست اتوبان قزوین-رشت و قطار اصفهان-شیراز را به سرانجام برساند. این طرحها در
حالی که تکمیل نشده بود افتتاح شد. این دوستان اصولگرا حاضر نیستند این ناکارآمدی را بپذیرند با این حال مرتب این دولت را تحت فشار قرار میدهند که چرا گفتید تحریمها یک روزه برداشته میشود اما برداشته نشد؟ این افراد باید این موضوع را مورد توجه قرار بدهند که اگر جلیلی رئیسجمهور میشد قطعاً تعداد قطعنامههای شورای امنیت و شورای حکام علیه ایران دو برابر میشد. حتی امکان داشت که به جای بازار آرام و باثبات ارز در حال حاضر بازار آشفتهای حاکم میشد و قیمت ارز به هفت هزار تومان میرسید. با این حال این دستاوردها نادیده گرفته شده اما همچنان برخی از اصولگرایان از احمدینژاد با وجود کارکرد تاسفبار حمایت کرده و حتی از کاندیداتوری مجدد او دفاع میکنند و تلاش دارند تا فرار به جلو داشته باشند و ضعف عملکرد دولت قبل را پوشانده و دولت روحانی را مرتب زیر سوال ببرند که چرا صنایع در رکود هستند در حالی که خود میدانند عملکرد دولت قبل موجب شد تا صنایع ورشکسته شوند.
مرور آنچه در دولت قبل بر ملت ایران تحمیل شد و آقای روحانی با درایت و مذاکره توانست این تهدیدات بزرگ را برطرف کند و دستاورد مطلوب در حوزه دیپلماسی، اقتصاد و رعایت حقوق شهروندی موجب شد تا مشکلات تا حدودی برطرف شود. همین دلایل موجب شده که بزرگان و بدنه جریان اصلاحطلبی زحمات ایشان را قدر بدانند و ایشان را کاندیدای قطعی خود در انتخابات 96 بدانند. هرچند هنوز شورا در این مورد تصمیمگیری نکرده اما شکی وجود ندارد که آنها قاطعانه از روحانی حمایت خواهند کرد و کاندیدای دیگری ندارند.
دیدگاه تان را بنویسید