تاریخ انتشار:
درباره راهبرد اصلاحطلبان در انتخابات آینده
عبور از خود
در هفتههای اخیر برخی رسانهها و چهرههای منتقد دولت به کنایه یا به صراحت در اخبار ویژه یا تحلیلهای خود ادعاهایی درباره احتمال عبور جریان اصلاحطلب از حسن روحانی و معرفی نامزدی دیگر برای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم مطرح کردهاند. آنان با اشاره به برخی ضعفها در کارنامه روحانی به ویژه در بخش سیاست داخلی از نارضایتی اصلاحطلبان از این روند سخن گفته و از افزایش احتمال شکاف در ائتلاف حامیان رئیسجمهوری سخن به میان آوردهاند. ارائهکنندگان این تحلیل در ادامه نیز خرسند از این رویداد، خبر از افزایش احتمال یک دورگی ریاستجمهوری حسن روحانی میدهند. این قبیل اظهارات را میتوان از چند منظر مورد تحلیل قرار داد. از نخستین نظرگاه میتوان اینگونه برداشت کرد که منتقدان دولت و تحلیلگران این جریان واقعاً به این تحلیل رسیدهاند که با توجه به مشکلات موجود برخی حامیان روحانی از اقدامات او رضایت چندانی نداشتهاند. در ضمن این عدم رضایت آنقدر بالا بوده است که این انگیزه را به آنها داده است که برای انتخابات بعدی نامزدی دیگر معرفی کنند. این تحلیل از چند جهت قابل نقد است. نخست اینکه با وجود برخی گلایههای طبیعی از سوی بخشی از
جریان اصلاحطلب درباره کارنامه حسن روحانی، اصولاً هریک از بزرگان جریان اصلاحطلب به ویژه رئیسجمهوری دوره اصلاحات تاکنون در همه عرصهها پیشگامترین و ثابتقدمترین حامیان رئیسجمهوری یازدهم به شمار آمده و بعید به نظر میرسد روحانی در این سه سال در اردوگاه اصلاحطلبی احساس غربت کرده باشد. از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران امور ایران در چند سال اخیر بارها تاکید کردهاند که دوران صفبندیهای سیاسی بر مبنای دوقطبی اصولگرا-اصلاحطلب از ابتدای دهه 90 به پایان رسیده است و تاریخ انقضای آن را نیز به صورت دقیق میتوان 24 خرداد سال 1392 دانست. اگر تا پیش از این مقطع تاریخی اصولگرایان و اصلاحطلبان زیر بار خاطرات سه دهه اخیر حاضر به همکاری رسمی نبودند، در انتخابات مجلس سال پیش رسماً در یک جبهه قرار گرفتند و ائتلاف میانهروها را سامان دادند. اگر در 10 سال پیش به بسیاری میگفتید که آیا ممکن است علی لاریجانی، علی مطهری، کاظم جلالی و... در فهرست انتخابات اصلاحطلبان قرار گیرند؟ یا ممکن است رئیسجمهوری دوره اصلاحات از ریاست علی لاریجانی بر بهارستان حمایت کند؟ نگاهی عاقل اندر سفیهانه به شما میانداخت و نشانی نزدیکترین پزشک
اعصاب و روان را به خودتان هم نه، به نزدیکانتان میداد تا شما را به آنجا هدایت کنند. با این همه امروز اصلاً عجیب به نظر نمیرسد که علی لاریجانی مورد حمایت اصلاحطلبان در انتخابات قرار بگیرد. میتوان گفت در حال حاضر جغرافیای سیاسی کشور به دو بخش میانهروها مشتمل بر اصلاحطلبان، اصولگرایان سنتی و مدرن و قطب جریانهای منتقد دولت- جبهه پایداری و یاران حلقه محمود احمدینژاد، تقسیم شده است. در این فضا حسن روحانی جزو معدود چهرههایی به شمار میرود که هم مورد اقبال قطب اصلی سیاسی کشور است و هم اعتماد ارکان اصلی نظام را با خود به همراه دارد. در این فضا عبور از حسن روحانی برای جریان اصلاحطلبی به مثابه عبور از خود تلقی میشود. میتوان با ضرس قاطع گفت این جریان به بلوغی رسیده است که در چرب و شیرین سیاست خودزنی نکند. در کنار این تحلیل، بسیاری نیز بر این باورند که به احتمال زیاد خبرسازیها درباره عبور از روحانی، راهبردی از سوی منتقدان دولت برای تضعیف روحیه رئیسجمهوری و مردم باشد، راهبردی که قاعدتاً از سوی اتاق فکر جریانهای تندرو کلید خورده است. دراینباره تنها این نکته قابل ذکر است که برخی از دلسوزان این جریان با
اشاره به داستان ملانصرالدین درباره وعده دروغین حلوای نذری به ملت و دویدن پشت سر آنها مدام به اتاق فکر منتقدان دولت متذکر میشوند که نکند شما هم این شایعات را باور کرده باشید و فرصت اردیبهشت را از دست بدهید! به هر صورت باید منتظر ماند و دید این جریان در اردیبهشتماه کدام یک از چهرههای خود را برای رقابت با حسن روحانی -نامزد قطعی جریان اصلاحات، اصولگرایان سنتی و مدرن- به میدان خواهد فرستاد.
دیدگاه تان را بنویسید