تاریخ انتشار:
بررسی تحولات بازار کار در گفتوگو با داود سوری
بازار کار آمادگی پذیرایی ندارد
داود سوری، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف با بیان عواملی که باعثافزایش نرخ مشارکت در یک اقتصاد میشوند تحلیل میکند رشد قابل توجه نرخ مشارکت در بازار کار ایران چقدر از این عوامل تاثیر پذیرفته است. وی سپس پیشبینی خود از ادامه وضعیت نرخ مشارکت را مطرح و عنوان میکند: قاعدتاً با توجه به ترکیب جمعیتی کشور ما نرخ مشارکت اقتصادی باید خیلی بیشتر از وضعیت فعلی باشد، خصوصاً نوسانهای آن باید بیشتر شود. اگر افراد غیرفعال سیگنالهای مثبتی از اقتصاد کشور بگیرند وارد بازار کار خواهند شد و انتظار میرود که نرخ مشارکت در بازار کار هم افزایش پیدا کند.
نرخ مشارکت در تابستان امسال مانند یک دهه پیش از مرز 40 درصد عبور کرده، اما آیا بازار کار کشور آمادگی مواجه شدن با چنین نرخ مشارکتی را دارد؟ آیا جمعیت فعالی که به بازار کار اضافه میشوند میتوانند امیدوار باشند که به شغلی دست مییابند؟ داود سوری، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف با بیان عواملی که باعث افزایش نرخ مشارکت در یک اقتصاد میشوند تحلیل میکند رشد قابل توجه نرخ مشارکت در بازار کار ایران چقدر از این عوامل تاثیر پذیرفته است. وی سپس پیشبینی خود از ادامه وضعیت نرخ مشارکت را مطرح و عنوان میکند: قاعدتاً با توجه به ترکیب جمعیتی کشور ما نرخ مشارکت اقتصادی باید خیلی بیشتر از وضعیت فعلی باشد، خصوصاً نوسانهای آن باید بیشتر شود. اگر افراد غیرفعال سیگنالهای مثبتی از اقتصاد کشور بگیرند وارد بازار کار خواهند شد و انتظار میرود که نرخ مشارکت در بازار کار هم افزایش پیدا کند. با این حال وی در ارزیابی آمادگی بازار کار کشور برای جذب این نیروهای اضافهشده به جمعیت فعال تصریح میکند: رشد نرخ بیکاری همزمان با رشد نرخ مشارکت در بازار کار این پیام را میدهد که بازار کار آمادگی جذب همه تازهواردها را
ندارد.
افزایش نرخ مشارکت به 4/40 درصد در تابستان امسال که نشان میدهد وضعیت این نرخ بعد از یک دهه مانند سال 1385 شده است چه پیامهای مثبت یا هشداردهندهای دارد؟
در ابتدای این بحث باید بگویم واقعاً جای تاسف دارد که مرکز آمار ایران با وجود تلاشی که انجام میدهد و هزینهای که صرف میکند، اما نتیجه گزارش آن از بازار کار تنها در یکی دو صفحه مفید و به میزان بسیار ناچیزی خلاصه میشود. در ضمن این اطلاعات هم آمار و ارقامی هستند که به صورت روتین محاسبه و گزارش میشوند و واقعاً این اطلاعات اطلاعرسان نیستند. واقعاً جای تاسف دارد که اگر این آمارها به صورت خام در اختیار محققان قرار میگرفت، عده زیادی میتوانستند روی آن کار کنند و اطلاعات بیشتری میشد از آنها استخراج کرد. این نکته اول است. نکته دوم به موضوع نرخ مشارکت و نرخ بیکاری در بازار کار کشور برمیگردد. شما درست میفرمایید نرخ مشارکت حداقل در سه فصل متوالی رو به افزایش بوده است. اما شما در پایین همان نمودار نرخ مشارکت در گزارش مرکز آمار از وضعیت بازار کار در تابستان امسال، میتوانید نرخ بیکاری را نیز مشاهده کنید که آن نرخ هم به همان نسبت رشد نرخ مشارکت، افزایش یافته است. ما اگر نرخ مشارکت را به صورت یک نرخ محاسبهشده از چندین مولفه در نظر بگیریم، صورت کسر آن جمع شاغلان و بیکاران جویای کار (یا همان جمعیت فعال) است. منظور
از بیکار کسی است که خودش مستقیم گفته من بیکار و دنبال کار هستم. در این شرایط افزایش نرخ مشارکت، نرخ بیکاری نیز افزایش یافته و به نظر میرسد بخشی از آن افزایش نرخ مشارکت به دلیل همین افزایش نرخ بیکاری باشد. در واقع این آمارها به نوعی نشان میدهند جمعیت جدیدی در حال ورود به بازار کار هستند که این جمعیت جدید اتفاقاً در جستوجوی کار هستند. شما وقتی جزییات بیشتر از این دادهها را نداشته باشید نمیتوانید به تحلیلهای بیشتری دست پیدا کنید. ممکن است آن چشماندازی که برای اقتصاد کشور میبینند باعث شده عدهای که قبلاً علاقهای به حضور در بازار کار نداشتند و به نوعی از پیدا کردن شغل مایوس بودند، اکنون تشویق شده باشند که وارد بازار کار شوند و امید دارند کاری پیدا کنند. یا اگر ما جزییات این اطلاعات را داشتیم میتوانستیم ببینیم که این افراد واردشده به بازار کار چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند. شاید عدهای از آنها فارغالتحصیلانی باشند که دنبال کار میگردند. از سویی این بحث میتواند دلگرمکننده باشد و ما انتظارات را انتظارات مثبت تلقی کنیم و از سوی دیگر میتواند اینطور نباشد و پیامهای هشدارآمیز داشته باشد. ما اگر
بخواهیم از زاویه دوم به این موضوع نگاه کنیم، آن وقت اصلاً دلگرمکننده نیست. به دلیل اینکه موج جمعیت بیکار دارند وارد بازار کار میشوند و ما نتوانستیم برای آنها شغلی ایجاد کنیم. متاسفانه وقتی شما جزییات را در اختیار نداشته باشید که بدانید این تازهواردهای جمعیت فعال چه ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی دارند، بیش از این نمیتوانید بحث کنید که چرا این اتفاق افتاده و این افراد چه کسانی هستند.
در این شرایط افزایش نرخ مشارکت، نرخ بیکاری نیز افزایش یافته و به نظر میرسد بخشی از آن افزایش نرخ مشارکت به دلیل همین افزایش نرخ بیکاری باشد.
البته در بررسیهای مرکز آمار ایران نکات قابل توجهی وجود دارد که شاید بتواند به تحلیل بهتر بازار کار کمک کند. مثلاً رشد دودرصدی نرخ مشارکت اقتصادی گروه زنان از تابستان سال گذشته تا تابستان امسال چه پیامهایی برای سیاستگذاران ما دارد؟
بحث همین است که این زنان چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند که اکنون به گروه جمعیت فعال کشور اضافه شدهاند. باید دید این افراد قبلاً کجا بودند؟ آیا قبلاً مایوس بودند و اکنون دلگرم شدهاند یا اینکه قبلاً در دانشگاه تحصیل میکردند و اکنون وارد بازار کار شدهاند؟ اطلاعات منتشرشده مرکز آمار ایران چنین مواردی را مشخص نمیکند. اما میتوانیم این اطلاعات را در کنار اخبار منتشر شده دیگر بگذاریم. مثلاً ما میدانیم که ورودی ما به دانشگاهها کم شده است. دیگر مانند گذشته افراد زیادی متقاضی ورود به دانشگاه نیستند. این موضوع هم دلایل مختلفی دارد. در این شرایط وقتی تعداد افرادی که میخواهند به دانشگاهها بروند کاهش پیدا کند، این تعداد افراد وارد بازار کار میشوند. حال باید بررسی کرد که آیا این تعداد جمعیت فعال اضافه شده به بازار کار همین دسته از افراد مورد اشاره هستند یا نه. آیا افرادی هستند که مثلاً پس از اتمام مقاطع تحصیلی پایینتر، نمیخواهند در مقاطع تحصیلی بالاتر ادامه تحصیل بدهند؟ وقتی این جزییات را ندانیم، واقعاً نمیتوان درباره آن چندان صحبت کرد، چون آنچه مشخص است اینکه تعداد متقاضیان بازار کار اضافه شده و این
بخش در گروه بیکاران است. یعنی کسانی که به دنبال کار هستند. اما درباره اینکه چرا این اتفاق رخ داده و این افراد چه کسانی هستند کمتر میتوان اظهارنظر کرد.
البته بررسی تابستان سال گذشته تا تابستان امسال نشان میدهد همزمان با افزایش یک میلیون و 200 هزارنفری به جمعیت فعال، معادل 600 هزار نفر به جمعیت شاغل اضافه شده است. مقایسه تابستان سال 92 یعنی آغاز به کار دولت یازدهم با تابستان امسال نیز مجدداً نشان میدهد معادل نیمی از جمعیت اضافهشده به بازار کار یعنی 800 هزار نفر از یک میلیون و 600 هزار نفر به جمعیت شاغلان ما اضافه شده است.
اگر اینطور باشد باز هم نرخ بیکاری افزایش مییابد. ببینید همانطور که شما اشاره کردید نیمی از جمعیت اضافهشده به جمعیت فعال به شغل میرسند و نیمی دیگر از آنها شغل پیدا نمیکنند. حال اگر به جای نسبت 50 به 50، این وضعیت نسبت 88 به 12 داشت، تازه آن وقت نرخ بیکاری ثابت میماند. به دلیل اینکه در حال حاضر نرخ بیکاری 12درصدی نشان میدهد 88 درصد از جمعیت فعال ما شغل دارند. اما با این آمار مورد اشاره شما میتوان گفت نرخ بیکاری در حال افزایش یافتن است.
در سال 1385 که نرخ مشارکت به بالای 40 درصد رسیده بود، همزمان با اجرای طرح بنگاههای زودبازده بود. به نظر شما اکنون اقتصاد ایران چه ویژگیهایی دارد که منجر به افزایش نرخ مشارکت شده است؟ آیا اجرای برجام و بهبود نرخهای اقتصادی چون تورم و رشد اقتصادی میتواند به حضور بیشتر در بازار کار کمک کرده باشد؟
ببینید این مسائل بهطور مسلم در افزایش نرخ مشارکت نقش دارند اما شما نمیتوانید مشخص کنید که هرکدام چقدر سهم دارند. ما یکسری کلیات را با توجه به آمارهای جزیی مرکز آمار مطرح میکنیم که کسی نمیتواند آن را تایید یا رد کند. کاملاً مشخص است که پس از برجام، گشایشهای ارزی در کشور فراهم شده است. کاملاً مشخص است که ثبات اقتصادی در کشور ما خیلی از سرمایهگذاران را به کار و تولید تشویق کرده است. هیچ شکی در اینها نیست اما اینکه هرکدام چه سهمی دارند واقعاً ما نمیتوانیم اظهارنظر کنیم. هیچ شکی نیست که دوره فعلی نسبت به دورههای گذشته حداقل از نظر اقتصادی دوره بهتری است و گشایشهایی حاصل شده است. وقتی این گشایشها حاصل میشود موجب تولید شغل بیشتر و افزایش دلگرمیها خواهد شد. اما باید دید سهم این موارد چقدر است و چقدر از این تغییراتی که نمیتوانیم مشاهده کنیم مربوط به دلگرمیها و چقدر هم مربوط به نوسانهاست.
در یک اقتصاد نرمال، چه عواملی میتوانند باعث افزایش نرخ مشارکت در بازار کار شوند؟
۴۰ درصد - نرخ مشارکت در حالی ۴۰ درصد است که قاعدتاً با توجه به ترکیب جمعیتی کشور ما نرخ مشارکت در بازار کار، باید خیلی بیشتر از وضعیت فعلی باشد، خصوصاً نوسانهای آن باید بیشتر شود.
چند عامل میتواند بر افزایش نرخ مشارکت تاثیرگذار باشد. به صورت طبیعی نرخ مشارکت مردان بالاست. مردان معمولاً نانآور خانوادهها هستند و باید دنبال کار باشند و مردان خیلی کمی هستند که دنبال کار نروند. آن جمعیت نیروی کار بالقوهای که باید برای حضور در بازار کار تشویق شوند زنان هستند. اما عوامل مختلفی میتواند بر حضور زنان در بازار کار تاثیرگذار باشد. اولین عامل احتمال پیدا کردن شغل است. هرچقدر که این احتمال بالاتر برود، این افراد علاقه بیشتری به داشتن شغل پیدا میکنند. دومین عامل دستمزد است. این گروه از جمعیت فعال به دلیل ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی که دارند، دستمزدی را در ذهن خود متصور میشوند که اگر بازار بیشتر از آن میزان را به آنها دستمزد بدهد، آنها وارد بازار کار خواهند شد. حداقل با اطلاعاتی که ما داریم به نظر نمیرسد که دستمزدها تغییر شگرفی پیدا کرده باشند. ببینید ما اکنون در شرایطی هستیم که شاید خود پیدا کردن شغل مهمتر از دستمزد باشد. شغل تولید کردن و شغل پیدا کردن فعلاً اولویت است.
اخیراً مرکز آمار ایران اطلاعات قابل توجهی درباره جمعیت غیرفعال کشور منتشر کرده بود که نشان میداد در سال گذشته علت ترک کار ایرانیها به ترتیب سه عامل موقت بودن شغل، پایین بودن دستمزد و پایان پروژه بوده است. شما به موضوع دستمزد اشاره کردید اما در مورد ویژگی مشاغل بازار کار ایران چطور؟ فکر میکنید مولفهای مانند موقتی بودن مشاغل میتواند روی نرخ مشارکت در بازار کار تاثیر بگذارد؟
ببینید تعریفی که مرکز آمار از شاغل و بیکار بودن دارد این است که حتی افرادی که از شغل خود خارج میشوند بیکار محسوب نمیشوند. یا فردی را که پروژهاش تمام شده اما انتظار دارد که در پروژه دیگری حاضر شود بیکار تلقی نمیکنند. این است که در قسمت افراد غیرفعال ما تنها چند گروه مانند بازنشستگان و تحصیلکنندگان را داریم اما افرادی را که شغل آنها تمام شده و انتظار دارند که به شغل جدیدی برگردند مجدداً شاغل فرض میکنند. تعریف یک ساعت در هفته کار کردن برای فرد شاغل باعث شده تحلیل این اوضاع سختتر شود.
چقدر احتمال میدهید روند صعودی فعلی نرخ مشارکت در بازار کار در فصول دیگر هم ادامه پیدا کند؟
قاعدتاً با توجه به ترکیب جمعیتی کشور ما نرخ مشارکت در بازار کار، باید خیلی بیشتر از وضعیت فعلی باشد، خصوصاً نوسانهای آن باید بیشتر شود. این به دلیل آن است که در بخش زنان، این گروه از افراد جوان و باسواد هستند که آمادگی انجام کار را هم دارند. اگر افراد غیرفعال سیگنالهای مثبتی از اقتصاد کشور بگیرند وارد بازار کار خواهند شد و انتظار میرود که نرخ مشارکت در بازار کار هم افزایش پیدا کند. این موضوع بستگی به این دارد که این افراد سیگنالهای مشخصی از بازار کار دریافت کنند و بعد وارد بازار کار میشوند. در واقع این مسائل بستگی به این دارد که اقتصاد کشور ما چگونه از خود عکسالعملی را نشان دهد.
افزایش نرخ مشارکت 40درصدی تجربه گذشته در ابتدای فعالیت یک دولت جدید (یعنی دولت نهم) بود. فکر میکنید با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری، ممکن است با شروع به کار دولت جدید (دولت دوازدهم) حال هردولتی که میخواهد باشد، مجدداً شاهد افزایش نرخ مشارکت دیگری باشیم؟
ببینید من انتظار دارم که نرخ مشارکت در بازار کار صعودی باشد، به دلیل اینکه انتظار دارم روند اقتصاد ما هم صعودی و روبه بهبود باشد اما اینکه بخواهیم این دو مقطع را با هم مقایسه کنیم، مقداری سخت است. به دلیل اینکه در سالهای گذشته اقتصاد ما آنقدر نوسان داشت که خیلی سخت است روندی برای آن در نظر بگیریم. در واقع مواردی مثل تحریمها ما را به عقب برده و ما تازه داریم از تحریمها خارج میشویم و اینها علامتهای مثبتی است که شاید به ابتدا و انتهای دولت ربطی نداشته باشد. اما شخصاً اعتقاد دارم که روند آینده، احتمالاً روند مثبتی باشد، حالا ممکن است سرعت آن، سرعت مطلوبی نباشد اما مشخصاً روند مثبتی خواهد بود.
موضوع دیگر درباره استانهایی است که رشد نرخ مشارکت قابل توجهی داشتند. از سال 92 تا تابستان امسال بیشترین افزایش نرخ مشارکت در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، زنجان، آذربایجان شرقی و یزد بوده است. تحلیل شما از افزایش قابل توجه نرخ مشارکت در استانهایی به غیر از تهران چیست؟
باید توجه کرد نسلی که به دانشگاه رفتهاند تا برای حضور در بازار کار تاخیر داشته باشند اکنون آماده ورود به بازار کار هستند. خوب است مرکز آمار ایران تحت فشار قرار بگیرد که این اطلاعات خام را منتشر کند و آن وقت ما و شما بهتر میتوانیم در این مورد بحث کنیم. طرح کردن خیلی از این مباحث ریسک است و باید توجه کنیم صرفاً با نگاه کردن به چند آمار از مرکز آمار ایران نمیتوان با قطعیت بازار کار کشور را تحلیل کرد. اما طبیعی است وقتی شما میبینید تعداد افراد قابل توجهی در استانهای مختلف وارد بازار کار میشوند، احتمال میدهید تحصیلکرده باشند. یا اینکه نوعی از مشاغل خانوادگی در حال از بین رفتن است و افراد برای کار کردن برای دیگران میخواهند وارد بازار کار شوند. یعنی افرادی که قبلاً کارهای خانگی را انجام میدادند یا مزرعهای داشتند که خانوادگی در آن مشغول به کار بودند یا اینکه بنگاهی را خانوادگی اداره میکردند، حالا دیگر بیرون از آن بنگاه خانوادگی دنبال شغل میگردند و اینها جزو افراد بیکار محسوب میشوند.
فکر میکنید بازار کار کشور ما مهیای حضور این افراد است؟
مشخصاً نه. وقتی نرخ بیکاری در بازار کار کشور ما در حال افزایش است این پیام را میدهد که بازار کار میگوید من حاضر نیستم و آمادگی جذب همه تازهواردها را ندارم. این را خود آمارهای رسمی نشان میدهد. ما میتوانیم بگوییم بازار کار کشور به نوعی سیگنال میدهد که آماده ورود جمعیت جدید به این بازار نیست.
به نظر شما علل مهیا نبودن بازار کار برای جذب تازهواردها چیست؟
وقتی میخواهیم از بازار کار سخن بگوییم، باید توجه کنیم در این بازار یک بحث عرضه هست و یک بحث تقاضا. عرضه آن که همین افراد وارد شده به گروه جمعیت فعال است که به نوعی دارند خود را عرضه میکنند و نرخ مشارکت را افزایش میدهند و میگویند آمادگی انجام کار را دارند. وقتی تقاضا پاسخگو نیست، این موضوع به وضعیت اقتصادی کشور ما و وضعیت تولید و بنگاههای اقتصادی ما برمیگردد. وقتی ما شاهد هستیم که نرخ بیکاری در حال رشد است، این پیام را به ما میدهد که بخشهای مختلف آماده جذب نیروی جدید نیستند، به دلیل اینکه نمیتوانند کار تولید را انجام دهند و با موانعی مواجه هستند.
ارائه این راهکارها به بحث رفع موانع تولید برمیگردد که این هم زوایای مختلفی دارد و طبیعتاً باید ابتدا بخشهای مختلف ریشهیابی شوند تا مشخص شود چه عواملی موثرتر هستند. در این مورد بخشهایی مانند ویژگیهای بازار و سرمایهگذاریهایی را که باید انجام شود میتوان مدنظر قرار داد یا محدودیتهایی که خود دولت ایجاد کرده باید برداشته شود و سرمایهگذاری خارجی باید صورت بگیرد. در واقع مباحث مختلفی مطرح است که همه اینها باید به نوعی اعمال شود تا بخش تقاضا برای نیروی کار اقتصاد ایران فعال شود و متقاضی کار به شغل برسد.
دیدگاه تان را بنویسید