تاریخ انتشار:
رفتارشناسی مخالفان دولت در گفتوگو با جواد اطاعت
آوار سیاست بر منافع ملی
نقد مسوولان و دستاندرکاران حکومتی نهتنها ناپسند نیست؛ بلکه برای کشورداری که امری پیچیده و دشوار است، لازم و حتی ضروری است. اصولاً یکی از وظایف احزاب و تشکلهای سیاسی اقلیت در دنیای مدرن، نقد حزب یا جریان سیاسی حاکم است تا از این طریق زوایای مختلف تصمیمات سیاسی مورد بحثقرار گرفته و خطاها و اشتباهات احتمالی به حداقل ممکن کاهش یابد.
این روزها لابهلای صفحات روزنامههای منتقد دولت روحانی حتی یک خبر امیدوارکننده نسبت به دولت وجود ندارد. تنها صفحاتی که دولت روحانی را هدف نگرفتهاند صفحات آگهی هستند. از آلودگی هوا تا دیر واریز شدن یارانه، همه بهانههای متعددی هستند که کارآمدی پاستور را زیر سوال میبرد. برای آنها اهمیتی ندارد که قیمت نفت به زیر 30 دلار رسیده است مهم این است که دولت روحانی چند روز حقوق فرهنگیان را دیرتر داده و این نکته را به فاجعه ملی تبدیل میکنند. این افراد همان دوستانی هستند که نفت بالای 140 دلار را در دولت احمدینژاد فراموش کردند یا اینکه این نکته را از حافظه خود حذف کردند که چطور دولت احمدینژاد یکشبه قیمت بنزین را به چند برابر افزایش داد. نکته مهم این است که امید مردم به دولت روحانی، از بین برود. ناکارآمد نشان دادن دولت به موازات نزدیک شدن به انتخابات مجلس هر روز بیشتر میشود. آنقدر افراطی رفتار میکنند که نمیدانند ناخواسته منافع ملی کشور را نشانه گرفتهاند. همین رویکرد به بهانهای تبدیل شد تا با جواد اطاعت نماینده اسبق مجلس و استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی مصاحبهای داشته باشیم.
در آستانه انتخابات، شاهد این هستیم که مرتب بر حجم تبلیغاتی که با هدف ناکارآمد نشان دادن دولت از سوی مخالفان منتشر میشود، افزوده میشود. گویا بسیاری از مخالفان دولت احساس میکنند که در صورت زیر سوال بردن دولت آقای روحانی میتوانند در انتخابات مجلس پیروز شوند. به نظر شما این رویکرد تا چه حد منصفانه است؟
نقد مسوولان و دستاندرکاران حکومتی نهتنها ناپسند نیست؛ بلکه برای کشورداری که امری پیچیده و دشوار است، لازم و حتی ضروری است. اصولاً یکی از وظایف احزاب و تشکلهای سیاسی اقلیت در دنیای مدرن، نقد حزب یا جریان سیاسی حاکم است تا از این طریق زوایای مختلف تصمیمات سیاسی مورد بحث قرار گرفته و خطاها و اشتباهات احتمالی به حداقل ممکن کاهش یابد. اما اگر با هدف تخریب و با ابزار نامشروع باشد و به دروغ، تهمت و افترا آلوده شود هدف نهتنها بهبود اوضاع کشور نبوده، بلکه مچگیری و از میدان به در بردن رقیب با هر بهانهای باشد، به طور طبیعی نه در ایران که در هرکجای عالم امری مذموم، ناپسند و به تعبیری خلاف اخلاق و عملی قبیح و زشت است. البته این قبیل اعمال در ایام انتخابات افزایش پیدا میکند. هدف ازاین کار معمولاً حذف رقیب با هدف حفظ و تداوم قدرت یا دستیابی مجدد به قدرت است.
بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این باور هستند که این اتفاق به این دلیل از سوی بسیاری از فعالان سیاسی در درون کشور رخ میدهد، چون آنها سیاستورزی را تمرین نکرده و در این حوزه تجربه زیادی ندارند. سوال مهمی که در این مقطع زمانی مطرح میشود این است که آیا در کشورهای توسعهیافته هم با چنین رویکردهایی مواجه هستیم؟
در کشورهای توسعهیافته هم چنین موضوعاتی وجود دارد؛ اما احزاب و گروههای سیاسی از انواع و اقسام شبکههای خصوصی دیداری و شنیداری بهره میبرند و فضا به گونهای است که برای هر حزب و جریان سیاسی اعم از اینکه حزب حاکم باشد یا احزاب در اقلیت، امکان سخن گفتن با مردم وجود دارد و این فرآیند به طور طبیعی تعادل تبلیغاتی را برقرار میکند.
اعتراض صورت گرفته از سوی مخالفان دولت روحانی، در باب ناکارآمد نشان دادن دولت را چطور میتوان تفسیر کرد؟ به نظر شما مواجهه دولت در برابر اینگونه انتقادات باید چگونه باشد؟
بخشی از این انتقادها ممکن است درست باشد و دولت هم معمولاً باید از اینگونه انتقادها استقبال کند چرا که نقد سازنده به نفع دولت است.
اگر هدف مخالفان دولت نه نقد سازنده بلکه تخریب باشد، دولت باید چه کار کند؟
اگر این انتقادات با هدف تخریب صورت بگیرد، دولت هم باید جواب دهد. دولت برای پاسخگویی ابزارهای خوبی در اختیار دارد.
پس چرا دولت از این ابزار استفاده نمیکند و اجازه میهد که مخالفان فضای افکار عمومی را مسموم کنند؟
متاسفانه یا دولت در استفاده از ابزارهای خود برای پاسخ به تخریبها ضعیف عمل میکند یا اینکه اصولاً مسوولان علاقهای برای پاسخگویی در این موارد ندارند.
بسیاری بر این باورند دولت روحانی در حال حاضر، هزینه رسانهای کردن واقعیتهای دولت قبل را میپردازد. به همین دلیل برخی از اصولگرایان مرتب با آن مخالفت کرده و از دست دولت عصبانی هستند؟ شما این ارزیابی را قبول دارید؟
بخشی هم ممکن است به مسائل دولت قبل بازگردد. اما اگر دولت قبل هم متعلق به محافظهکاران نبود بازهم در مسائل سیاسی از این موارد مشاهده میشد.
به نظر شما گروههای سیاسی در این میان چطور میتوانند نقش ایفا کنند؟
هر یک از گروههای سیاسی به وظایف خود عمل میکنند. در یک جامعه رقابتی، مدافعان دولت از دولت و دستاوردهای آن دفاع کرده و منتقدان و مخالفان با نقدها و مخالفتهای خود کژیها و انحرافات را متذکر میشوند. اصلاً نباید دولت نگران نقدها و مخالفتها باشد. اتفاقاً اگر مسوولان بتوانند از ابزارهای رسانهای خویش به خوبی استفاده کنند، این نقدها و تخریبها فرصتی را در اختیار دولت قرار میدهد که مسوولان بتوانند حقایق موجود را با مردم در میان بگذارند. بنابراین دولت باید با سعه صدر و وسع نظر به استقبال مخالفان رفته و در یک فضای منطقی با کمک ابزارهای بیشمار رسانهای سیاستها و برنامههای خود را برای مردم تشریح و تبیین کرده و به نقد و تخریبها هم پاسخ دهد. برای مثال در خصوص برجام مخالفان با صدای بلند مخالفت خود را بیان کردند، مسوولان هم جوابهای خود را به مردم ارائه کردند. اگر هماکنون یک نظرسنجی از مردم صورت بگیرد، خواهیم دید که اکثریت قاطع مردم ایران از برجام حمایت میکنند. بنابراین دلیلی برای نگرانی وجود ندارد مشروط به اینکه دولت با استفاده از امکانات رسانهای از سیاستها و برنامههای خود دفاع کند. در این صورت، دولت
میتواند هم پاسخهای منتقدان را مستند و مستدل ارائه کند و از سوی دیگر قادر خواهد بود تا افکار عمومی را به نفع خویش شکل دهد.
توصیه شما به همراهان دیروز احمدینژاد و مخالفان امروز روحانی چیست؟ به نظر شما بهتر است این دوستان چه رویکردی را در پیش بگیرند؟
رعایت اخلاق و انصاف در قضاوتها، مهمترین موضوع است. آنها که امروز نهتنها منتقد، بلکه مخالف دولت هستند، آیا میتوانند برای مردم پاسخی قانعکننده ارائه دهند که چرا از تصمیمات نادرست دولت قبل حمایت میکردند. اما امروز تصمیمات درست این دولت را به چالش میکشند. این موضوع البته به فرهنگ سیاسی فعالان سیاسی و حزبی ایران مربوط میشود. ما برای نگاه نقادانه آموزش ندیدهایم. نگاه این افراد از عشق یا نفرت سرچشمه میگیرد. همانگونه که ایرانشناسان از واژه افراط و تفریط سخن به میان میآورند. در این مورد، خاطرات یکی از استادان دانشگاه در مورد نقد و انتقاد در فرانسه خالی از لطف نیست. یکی از استادان ما عنوان میکرد که رئیسجمهور فرانسه به دلیل افزایش قیمت نفت و کمبود مواد سوختی اعلام کرد مردم فرانسه در مصرف سوخت صرفهجویی کنند. رهبر مخالفان حزب حاکم در فرانسه هم از این درخواست دولت تبعیت کرده و نهتنها صرفهجویی، بلکه با استفاده از لباسهای گرم در منزل، بخاری را خاموش کرده بود. این استاد ما که خود از دانشجویان رهبر حزب مخالف فرانسوی بود، وقتی از وی میپرسد شما که مخالف این دولت هستید چرا اینگونه از نظر رئیسجمهور تبعیت
میکنید، با تعجب وی مواجه میشود که این دو موضوع جداگانه است و ربطی به هم ندارد. درست است که من با دولت و حزب حاکم مخالفم، اما این یک موضوع سیاسی است. با این حال من هم یک شهروند فرانسوی هستم و رئیسجمهور فعلی، رئیسجمهور همه مردم فرانسه از جمله اینجانب است. بنابراین موضوع نقد و انتقاد و تخریب دولتها یک موضوع فرهنگی است و متاسفانه در این خصوص فرهنگ سیاسی احزاب و نخبگان سیاسی ایرانی از غنای لازم برخوردار نیست.
منافع ملی باید فراتر از دعواهای سیاسی قرار بگیرد. اصولاً همه باید متوجه باشند که موافقتها و مخالفتها همه باید در راستای تامین و تضمین منافع و مصالح ملی باشد. برای درک درست منافع ملی هم باید رویکردهای علمی را در عرصه سیاست و حکومت مبنای عمل قرار داد.
رویکرد بسیاری از این مخالفان این نکته را به ذهن متبادر میکند که شاید این دوستان مرز بین منافع ملی و منافع حزبی و جناحی را با هم قاطی کردهاند. شما این موضوع را قبول دارید. به نظر شما برای تفکیک بین این دو مهم باید چه کار کرد؟
منافع ملی باید فراتر از دعواهای سیاسی قرار بگیرد. اصولاً همه باید متوجه باشند که موافقتها و مخالفتها همه باید در راستای تامین و تضمین منافع و مصالح ملی باشد. برای درک درست منافع ملی هم باید رویکردهای علمی را در عرصه سیاست و حکومت مبنای عمل قرار داد. قرن هجدهم و نوزدهم قرن اندیشهها و تفکرات بزرگ سیاسی و اقتصادی بوده است و قرن بیستم قرن ایدئولوژیهای بزرگ. در سده بیست و یکم انسان با گذر از ایسمها در عرصه سیاست و حکومت، رویکردهای علمی را در دستور کار قرار داده است. به همین خاطر هم احزاب و جریانهای سیاسی از نظر فکری و سیاسی بسیار به هم نزدیکتر شدهاند. اما از آنجا که در ایران سیاستها و برنامهها بر اساس سلیقهها و ذهنیتهاست، به تعداد افراد ما سلیقه و گرایش داریم و این موضوع باعث میشود شکافها متعدد، پراکنده و نامتجانس باشد.
به نظر شما چه دلایلی موجب شده این افراد، منافع جناحی را بر منفعت ملی مقدم شمرده و مرتب تلاش کنند دولت را غیرموفق جلوه بدهند؟ در حالی که خود میدانند که تخریب دولت در این مقطع زمانی، تامینکننده منافع ملی کشور نیست؟
عوامل مختلفی در این موضوع نقشآفرینی میکند. تفکیک منافع شخصی از منافع عمومی و منافع ملی، دانش و بینش سیاسی و عموماً حب و بغضها مبنای عمل بسیاری از مسوولان، دولتمردان و فعالان سیاسی است. عموم مسوولان برخلاف بسیاری از کشورها برای اداره جامعه تربیت نشده و آموزش لازم ندیدهاند. برای هر کاری تخصص مربوطه لازم است که یا در دانشکدهها و اندیشکدههای سیاسی باید شکل بگیرد یا در درون احزاب و تشکلهای سیاسی. در ایران رابطه ارگانیکی بین مسوولان سیاسی و دانشکدههای سیاسی وجود ندارد. احزاب سازمانیافته هم که نداریم. معدود احزابی هم که وجود دارد، آموزش سیاسی، تربیت سیاسی و جامعهپذیری سیاسی ندارند. انسانهای با تجربه سیاسی در ایران مشابه دندانسازهای تجربی هستند، که نباید از آنها انتظار دندانپزشک داشت.
کارآمدی دولت تابعی از شرایط موجود است و اگر دولت در شرایط بد اقتصادی قرار گرفته به دلیل کاهش درآمد ناشی از کاهش قیمت نفت است. از سوی دیگر کارآمدی دولت تابعی از کارآمدی ساختار سیاسی است. میتوان این برآورد را داشت که این افراد به دنبال ناکارآمد نشان دادن دولت، به گونهای ساختار را ناکارآمد نشان میدهند. شما این نکته را قبول دارید؟
بعد از مشروعیت سیاسی مهمترین اصلی که متضمن تداوم حیات سیاسی یک سیستم سیاسی است، کارآمدی آن است و آن اینکه بتواند به عنوان نماینده امور عمومی مشکلات کشور و مردم را مرتفع کند. زمانی که دولت منابع سرشار نفت در اختیار داشت و باید این منابع را سرمایهگذاری بهینه میکرد که تولید، اشتغال و درآمد و در نهایت تولید ثروت و بزرگی اقتصاد ایران را به دنبال داشته باشد، متاسفانه این اتفاق نیفتاد، از دولتی که وارث تورم، بیکاری، فقر، رکود اقتصادی با منابع اندک درآمدی است چه توقعی وجود دارد؟ مضافاً اینکه بسیاری از ناکارآمدیها ناشی از ساختارهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی است که باید با شهامت و شجاعت اصلاح شود.
وضعیت کشور را در حوزه اقتصادی چطور ارزیابی میکنید، به هر حال حجم وسیعی از این انتقادات متوجه ناکارآمدی دولت در حوزه اقتصاد است. مهمتر اینکه این حوزه، حوزهای است که مخالفان دولت در آستانه انتخابات مجلس برای آن به صورت دقیق، برنامهریزی کردهاند؟
مشکلات اقتصادی ایران علاوه بر آنکه ناشی از ساختارها و بیماریهای مزمن است نتیجه و حاصل عملکرد مخالفان دولت است. آنها از سال 83 تاکنون یعنی حدود 11 سال، قوه مقننه را در اختیار داشتهاند و از این مدت هشت سال هم دولت به طور کامل در اختیار آنها بوده است. بهتر است آنها ابتدا به کارنامه خود نگاهی بیندازند، ببینند با درآمدهای سرشار نفت، واگذاری بسیاری از بنگاههای دولتی به بخش خصوصی که جمعاً بالغ بر هزار میلیارد دلار میشده است، چه کاری برای این ملت کردهاند؟ آیا جز بیانضباطی مالی و فساد عملکرد آنها نتیجهای هم برای کشور و ملت داشته است که امروز به جای شاکی قرار گرفتهاند.
شما به کارنامه بد مخالفان دولت روحانی در حوزه اقتصاد اشاره کردید که در حال حاضر نقش مدعیالعموم را پیدا کردهاند. نکته جالب اینجاست که مخالفان مرتب عملکرد اقتصادی دولت را زیر سوال برده و حتی نسخههای اقتصادی برای دولت تجویز میکنند. مخالفان به دنبال به کارگیری عنوان «دولت رکود» برای دولت آقای روحانی، پیشنهاد دادند دولت به جای کنترل تورم، خروج از رکود را در دستور کار قرار دهد. نظر شما در این مورد چیست؟
دولت باید مجموعهای از سیاستها را در دستور قرار بدهد. نگاه تکعاملی مشکلی را حل نخواهد کرد. تمرکز بر کاهش تورم، رکود را عمیقتر میکند و رکود بر تعداد بیکاران خواهد افزود. دولت و مجموعه نظام سیاسی برای چالش به وجود آمده، باید چارهاندیشی کنند. تلاش گسترده تمامی ارکان حاکمیت برای ایجاد فضای لازم جهت سرمایهگذاری خارجی، ایجاد فضا برای انتقال سرمایههای ایرانیان خارج از کشور، رونق صنعت گردشگری و... از طرفی و از طرف دیگر ایجاد مشوقها و محرکها برای به جریان افتادن سرمایههای داخلی و از جمله رونق بخش ساختمان میتواند تا حدودی فضا را به سمت بهبودی شرایط اقتصادی هدایت کند.
مرور مواضع مخالفان دولت و مرور رسانههای آنها نشان میدهد آنها از هر مشکل ایجادشده در دولت استقبال کرده و از آن خوشحال هستند. کار به جایی رسیده که از کاهش قیمت نفت هم ابراز شادمانی میکنند. چون بر این باورند که کاهش قیمت نفت، دولت روحانی را به زمین خواهد زد. به نظر شما آیا مخالفان دولت میتوانند از شرایط ایجادشده کاهش درآمد برای دولت خوشحال شوند؟
جنگ اقتصادی کماثرتر از جنگ فیزیکی نیست؛ حال اگر فرد یا جریانی از کاهش درآمدهای دولت در جنگ اقتصادی خوشحال شود، که معلوم میشود، منافع ملی قربانی منافع شخصی و باندی شده است. این موضوع نشاندهنده عمق توسعهنیافتگی سیاسی است.
به نظر شما مخالفان دولت برای بیان مخالفتهای خودشان باید چه خط قرمزی را مورد توجه قرار بدهند تا ضمن بیان مخالفت خود، منافع ملی را تامین کنند؟
انتقاد و مخالفت با دولت حق هر شهروندی است، حتی اگر آن انتقاد و مخالفت با واقعیت همخوان نباشد. این مبنای نظامهای دموکراتیک است و آزادی بیان از حقوق اولیه هر شهروندی است که تحت عنوان حقوق طبیعی شناخته میشود. در اسلام هم این موضوع تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر به رسمیت شناخته شده است. حدیث النصیحه الائمه المسلمین نیز مبین همین موضوع است. سنت و سیره امام علی هم همین بوده است. امام علی(ع) به مخالفانی که به وی توهین میکردند هم میفرمود، ما حقوق شما را از بیتالمال قطع نمیکنیم، شما را از مساجد اخراج نمیکنیم و تازمانی که دست به شمشیر نبردهاید با شما کاری نداریم، زمانی که دست به اسلحه بردند که دفاع حق هر انسانی است. البته دروغ، تهمت و افترا در اسلام به شدت نهی شده است و از گناهان کبیره است. به نظر میرسد هدف از نقد، انتقاد و مخالفت باید بهبود اوضاع کشور باشد و در این باره باید قاعده انصاف را رعایت کرد. اگر گروههای سیاسی این نکته را مورد توجه قرار بدهند بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد.
اگر در جریان فعالیتهای سیاسی، افراد یا گروههایی رعایت قاعده انصاف نکنند و با تهمت و افترا به دروغپراکنی مبادرت ورزند و منافع ملی را هم نادیده بگیرند چهکار باید کرد؟ به هر حال این موضوع با توجه به نزدیکی به موسم انتخابات اهمیتی مضاعف پیدا میکند.
در این باره قانونگذار در اصل 168 قانون اساسی، جرائم سیاسی و مطبوعاتی را پیشبینی کرده است. برای اینکه حاکمان با استفاده از قدرت نتوانند به این بهانه، مخالفان خود را با تنگنا مواجه کنند، این دادگاه با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری رسمیت مییابد. هدف قانونگذار کمک و مساعدت به فعالان سیاسی و عرصه رسانه بوده است.
اگر شما بخواهید به کارآمدی دولت با وجود تمام فراز و نشیبها نمره بدهید، چه نمرهای میدهید؟
دولت عرصههای مختلفی را مدیریت میکند. عرصه اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و... با توجه به این موضوع که اطلاع دارم، دولت در چه شرایطی کشور را تحویل گرفته است، فکر میکنم دولت در مجموع با تدبیر از شرایطی که میتوانست اوضاع را وخیمتر کند، جلوگیری کرده است. به عبارتی در شرایط ایران و منابع مالی موجود، در مجموع عملکرد دولت رضایتبخش است.
دیدگاه تان را بنویسید