تاریخ انتشار:
آیا اصولگرایان از ناکامی دولت روحانی خوشحال میشوند؟
خوشحال نیستیم، نگرانیم
همه مردم در جریان مبارزات برای انتخابات ریاستجمهوری، بارها مشاهده کردند که آقای روحانی قبل از پیروزی در انتخابات، تمام مسائل و مشکلات را در گرو حل مشکل هستهای ایران و رابطه با جهان اعلام کردند. تمام تلاش دولت در این مدت، تنها بر حل مساله هستهای استوار شده بود.
درست همان روزی که آقای روحانی در انتخاب ریاستجمهوری به عنوان رئیس قوه مجریه انتخاب شدند، بسیاری از اصولگرایان، این اصل بنیادین را در مواجهه با دولت مورد توجه قرار دادند که باید دولت را حمایت کنند. این نکته تنها مورد تاکید اصولگرایانی نبود که به ایشان رای داده بودند بلکه افرادی که به آقای روحانی رای نداده بودند، در این مورد تعهد کردند که تمام تلاش خود را برای حمایت از دولت آقای روحانی به کار بگیرند تا مبادا این تداعی ایجاد شود که هدف اصولگرایان، آسیب رساندن به دولت و ایجاد مانع بر سر راه تحقق اهداف است.
سیاست کلی اصولگرایان در حمایت و البته انتقاد از دولت روحانی بر سه اصل اساسی بنا شده است. این سه اصل توسط قاطبه اصولگرایان مورد توجه قرار میگیرد. این سه اصل همانا حمایت حکیمانه، رصد هوشمندانه و نقد منصفانه است. بر اساس این سه اصل، رویکرد اصولگرایان در مواجهه با دولت روحانی ترسیم میشود. فارغ از این اصولگرایان، بنای فعالیت خود را بر حمایت از دولت، در برابر فشارهای وارده خارجی و مشکلات داخلی استوار کردند.
اصولگرایان به موازات نقد منصفانه، رصد هوشمندانه را انجام میدهند. بدین ترتیب مشخص میشود که تا چه حد سیاستهای تدوینشده توسط مقام معظم رهبری و مجلس شورای اسلامی توسط دولت اجرا میشود. بر اساس این اصول، مواجهه اصولگرایان با دولت تنظیم میشود. هر چند امکان دارد که بخش بسیار محدودی از اصولگرایان، در این مورد دچار افراط و تفریط بشوند. اما قاطبه اصولگرایان تلاش دارند این رویکرد را اجرا کرده و فصلالخطاب قرار دهند. اصولگرایان در مسیر رصد هوشمندانه و نظارت خود بر عملکرد دولت، امکان دارد که به تعهدات عملنشده دولت اشاره کنند. در این مسیر، عملکرد دولت مورد توجه قرار میگیرد تا مشخص شود وعدههای دادهشده تا چه اندازه محقق شده است. اگر در نظارت هوشمندانه متوجه شدند که دولت، رفتاری برخلاف وعدههای دادهشده انجام داده است، حتماً این نکته را به دولت متذکر میشوند. فارغ از این امکان دارد که دولت با برنامهریزی این موضوع را به جامعه القا کند که موفقیتهایی کسب کرده است در حالی که این درست نبوده و موفقیتی به وجود نیامده است. در این شرایط اصولگرایان نقد منصفانه را در اولویت کاری خود قرار میدهند.
همه مردم در جریان مبارزات برای انتخابات ریاستجمهوری، بارها مشاهده کردند که آقای روحانی قبل از پیروزی در انتخابات، تمام مسائل و مشکلات را در گرو حل مشکل هستهای ایران و رابطه با جهان اعلام کردند. تمام تلاش دولت در این مدت، تنها بر حل مساله هستهای استوار شده بود. حل مساله هستهای، فعالیت سایر وزارتخانهها را تحت تاثیر قرار داد. تمام امید مردم بر این نکته متمرکز شده بود که موضوع برجام و حل آن میتواند تمام مشکلات اقتصادی را پایان دهد. تاکید مهم دولت روحانی این بود که سیاست لبخند به غرب راهکار مناسبی برای برونرفت از وضعیت موجود است. با این حال مشاهده شد که بهرغم لبخندهای مداوم، تعاملات گسترده مبتنی بر حس ظن، ترافیک دیدارها و رفت و آمدها، تحریمها گسترش یافت و وضعیت اقتصادی تغییری نکرد. بدتر اینکه مواضع لبخند دستگاه دیپلماتیک کشور موجب شد آمریکا و حتی کشورهای دست چندم نگاه تحقیرآمیزی نسبت به ایران داشته باشند. در حالی که ادعا میشد دولت روحانی میتواند اعتبار ایران را در نظام بینالملل ارتقا دهد.
در رصد هوشمندانه تمام نقاط ضعف و کاستیها، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. این رسالتی است که همه گروههای سیاسی در برابر دولت مستقر دارند. با این حال شما نباید این رویکرد اصولگرایان را به پای خوشحالی اصولگرایان از وضعیت موجود بگذارید. به هر حال اصولگرایان با چشمی نگران وضعیت موجود را ارزیابی کرده و نسبت به آینده احساس خطر میکنند. در واقع عدم موفقیت دولت در تحقق شعارهایشان را مشاهده کرده و نگران این هستند که مبادا مردم ناامید شوند، در حالی که به محض به قدرت رسیدن دولت آقای روحانی، بارقههایی از امید ایجاد شده بود.
شما این نکته را مورد توجه قرار بدهید که مردم زیادی به برجام، امید بسته بودند که شاید برجام و تاثیرات آنها موجب شود تا زندگی آنها متحول شود. متاسفانه با پایان یافتن برجام این مشکلات همچنان ادامه یافت. دولت ادعا کرده بود به دنبال اجرای برجام،180 میلیارد دلار ایران آزاد میشود حالا مشخص شده که تنها شش میلیارد دلار آزاد شده است. حال اصولگرایان حق دارند این سوال را بپرسند که 180 میلیارد دلار ادعایی کجاست؟
البته بسیاری از حامیان دولت این نکته را مورد تاکید قرار میدهند که دولت با مسالهای غیر قابل پیشبینی به عنوان کاهش قیمت نفت مواجه شد که در اختیار دولت نبود. همین نشان میدهد دولت سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری را مورد توجه قرار نداده است. مدت زمان زیادی است که قرار است اقتصاد مقاومتی در دستور کار دولتمردان قرار بگیرد. با وجود این، دولت نسبت به سیاستهای ابلاغی بیتوجه بوده است. اگر این سیاست به عنوان یک نسخه شفابخش اجرایی میشد در حال حاضر کاهش قیمت نفت موجب نمیشد که مدیریت اجرایی کشور دچار مشکل شود. متاسفانه این سیاست مورد توجه قرار نگرفت که همین موجب گلایه مقام معظم رهبری و تذکر چند باره ایشان شد. به نظر میرسد افرادی که در راس وزارتخانههای اقتصادی قرار گرفتند؛ چندان اعتقادی به این کار ندارند یا اینکه دوست ندارند اقتصاد مقاومتی اجرایی شود.
من از افرادی که از رفتار عربستان در افزایش تولید و نقش این کشور در کاهش قیمت نفت انتقاد میکنند، تعجب میکنم. این سوال را میخواهم از آنها بپرسم که آیا عربستان بار اول است که این رفتار را در پیش گرفته است. در سالهای 1376 و 1380 هم همین مشکل به وجود آمد. عربستان برای چندمین بار این کار را انجام داده است. این سیاست به تبعیت از آمریکا علیه ایران انجام شده است. تمام اظهار تاسف ما این است که آیا سازمانهای موجود نباید این مساله را پیشبینی کنند؟ آیا آنها نمیدانستند که عربستان چه نقشهای برای نفت ایران کشیده است. به هر حال کاهش قیمت که یکشبه رخ نداده است و در یک فرآیند طولانیمدت اتفاق افتاده است. همین نشان میدهد که ما در اوپک برای خنثی کردن نقشه عربستان، تدبیری نداشتیم. اگر با برنامهریزی و بهرهگیری از فکر اندیشمندان اقتصادی وارد بازی میشدیم که این بلا به سر کشور نمیآمد. مشکل اصلی این است که وزیر نفت، یکتنه میخواهد همه کارها را هدایت کند.
به همین دلیل چندان جای تعجب ندارد که ایران بازنده بازیای باشد که قدرتهای جهانی برای او تدبیر کردهاند. در جنگ اقتصادی اگر افراد مناسبی به کار گرفته نشوند ایران ناچار میشود امتیازات بیشتری واگذار کند. بهتر است که برای هدایت جنگ اقتصادی، اتاق فرمانی تدارک دیده شود تا دشمن به صورت مرتب رصد شود. قبل از اینکه این فشارها و کاهش قیمت انجام شود باید پادزهر این نیرنگ استفاده شود. وگرنه زمانی که قیمت نفت کاهش یافت و دیگر استخراج نفت صرفه اقتصادی نداشت دیگر فایدهای ندارد که شما بخواهید دنبال راهکار باشید. نباید آن زمان فریاد زد که اداره کشور با این قیمت نفت امکان ندارد. اگر ما به ظرفیتهای داخل تکیه میکردیم و از نگاه اندیشمندان استفاده میکردیم وضعیت بسیار متفاوت میشد. در چنین شرایطی دیگر نیازی نبود که امید زیادی به حل مشکل هستهای و موضوع برجام بسته شود. مزیت نگاه به درون این است که پتانسیل عظیمی به کار گرفته شده و سیاست ابلاغی رهبری برای تحقق اقتصاد مقاومتی در اولویت قرار میگرفت. متاسفانه از این مهم غفلت شد و دولت تمام مشکلات را به حل برجام گره زد که همین نگاه، در نهایت کشور را با بحران مواجه کرد.
به همین دلیل چندان جای تعجب ندارد که ایران بازنده بازیای باشد که قدرتهای جهانی برای او تدبیر کردهاند. در جنگ اقتصادی اگر افراد مناسبی به کار گرفته نشوند ایران ناچار میشود امتیازات بیشتری واگذار کند. بهتر است که برای هدایت جنگ اقتصادی، اتاق فرمانی تدارک دیده شود تا دشمن به صورت مرتب رصد شود. قبل از اینکه این فشارها و کاهش قیمت انجام شود باید پادزهر این نیرنگ استفاده شود. وگرنه زمانی که قیمت نفت کاهش یافت و دیگر استخراج نفت صرفه اقتصادی نداشت دیگر فایدهای ندارد که شما بخواهید دنبال راهکار باشید. نباید آن زمان فریاد زد که اداره کشور با این قیمت نفت امکان ندارد. اگر ما به ظرفیتهای داخل تکیه میکردیم و از نگاه اندیشمندان استفاده میکردیم وضعیت بسیار متفاوت میشد. در چنین شرایطی دیگر نیازی نبود که امید زیادی به حل مشکل هستهای و موضوع برجام بسته شود. مزیت نگاه به درون این است که پتانسیل عظیمی به کار گرفته شده و سیاست ابلاغی رهبری برای تحقق اقتصاد مقاومتی در اولویت قرار میگرفت. متاسفانه از این مهم غفلت شد و دولت تمام مشکلات را به حل برجام گره زد که همین نگاه، در نهایت کشور را با بحران مواجه کرد.
سوال مهمی که در این مرحله مطرح میشود این است که چرا اگر اصولگرایی بخواهد این نکات را متذکر شود، دوستان این برآورد را دارند که هدف اصولگرایان، برخورد سیاسی بوده و میخواهند دولت را با وجود مشکلات داخلی و فشارهای خارجی ناکارآمد جلوه بدهند. در حالی که منافع ملی اقتضا میکند که بسیاری از مشکلات، بیان شود تا شاید زمینه اصلاح آن توسط دولتمردان فراهم شود. اگر قرار شد دولت آقای روحانی هم بسیاری از انتقادات را قبول نکند و همچنان بر مواضع خود اصرار کند این نگرانی وجود دارد که همان راهی را برود که دولتهایی با رویکرد غیرکارشناسیشده پیمودند. در حالی که این انتقادی بود که آقای روحانی به دولت احمدینژاد وارد میکرد و حق این است که اشتباهات دولت احمدینژاد تکرار نشود.
دیدگاه تان را بنویسید