تاریخ انتشار:
نگاهی به وضعیت درآمد، بهداشت و برابری در جوامع اسلامی
ترازوی ناتراز
نزدیک به ۷۰ درصد منابع انرژی جهان و ۶۵ درصد ذخایر گاز طبیعی در کشورهای مسلمان واقع شده است. به رغم وجود این ثروت وسیع و طبیعی، اکثر کشورهای مسلمان در زمره فقیرترین کشورهای جهان قرار دارند. بیش از ۴۰ درصد جمعیت کل کشورهای مسلمان که خود ۴۰ تا ۴۵ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، در فقر معیشت میکنند.
نزدیک به 70 درصد منابع انرژی جهان و 65 درصد ذخایر گاز طبیعی در کشورهای مسلمان واقع شده است. به رغم وجود این ثروت وسیع و طبیعی، اکثر کشورهای مسلمان در زمره فقیرترین کشورهای جهان قرار دارند. بیش از 40 درصد جمعیت کل کشورهای مسلمان که خود 40 تا 45 درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، در فقر معیشت میکنند. خاورمیانه و شمال آفریقا، یعنی محل تجمع اکثر مسلمانان، اقامتگاه نزدیک به 70 درصد فقرای کل جهان است. این افراد با کمتر از دو دلار در روز، زندگی میکنند. جالب اینجاست که سه تا از 10 کشور با بیشترین نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، مسلمان هستند و البته سه تا از کمرشدترین کشورهای جهان نیز مسلمان هستند. درصد مردمی که در کشورهای اسلامی، در شرایط زیر خط فقر زندگی میکنند به این صورت است.
سیرالئون: 2 /70 درصد، جمهوری چاد: 64 درصد، نیجر: 9 /60 درصد، گامبیا: 3 /61 درصد، نیجریه: 61 درصد، مالی: 4 /50 درصد، سودان:50 درصد، سومالی: 46 درصد، ترکمنستان: 45 درصد، موریتانی:42 درصد، افغانستان: 36 درصد، تاجیکستان: 6 /35 درصد، قرقیزستان 7 /33 درصد، پاکستان: 6 /32 درصد، مصر: 26 درصد، الجزایر: 6 /22 درصد و ازبکستان: 17 درصد. گزارش توسعه انسانی اعراب در سال 2009 بر عدم امنیت اقتصادی توامان با فقر به عنوان دو دیدگاه مرتبط، تمرکز کرده است: فقر درآمد و فقر بشر. فقر درآمد، میزان بهرهمندی مردم از کالاها و خدماتی است که در هزینه مصرف سرانه واقعی تعریف شده است. فقر درآمد شامل هر دو بعد فقر بینالمللی یعنی همان دو دلار در روز میشود و هم خط فقر داخلی. از سوی دیگر فقر بشری، هم شامل درآمد و هم سایر ابعاد مهم زندگی میشود، مانند آموزش، بهداشت و آزادی سیاسی.
بر اساس برآوردهای گزارش، نرخ فقر کلی در منطقه عرب، 9 /39 درصد است و شمار اعرابی که در فقر زندگی میکنند، ممکن است به 65 میلیون یا حدود 20 درصد کل جمعیت منطقه برسد. نرخ کلی فقر در دنیای عرب از 5 /59 درصد در یمن و 40 درصد در مصر و در 30 تا 6 /28 درصد در لبنان و سوریه است. تنها در سومالی، پنج میلیون نفر در فقر زندگی میکنند. فقر درآمد و احساس عدم امنیتی که با آن عجین است، در مناطق حومه بیشتر شیوع دارد. اما در کشورهای عربی، فقر بشری بیش از آنکه در محرومیت از فرصتها و امکانات مشخص باشد، به مراتب بیشتر از فقر درآمد شیوع دارد. این گزارش نشان داده است که اکثر کشورهای عربی طی دو دهه گذشته از نابرابری و محرومیت اجتماعی فزاینده رنج بردهاند.
بر اساس گزارش، بهرغم منابع طبیعی فراوان، گرسنگی و سوءتغذیه در کشورهای عرب افزایش یافته است. طبق آمار به دست آمده از سازمان غذا و کشاورزی (فائو)، نسبت مردم دچار سوءتغذیه در کشورهای عربی به نسبت کل جمعیت این کشورها پایین است اما با این حال بعد از منطقه جنوب صحرای آفریقا، در جایگاه دوم مناطقی قرار دارد که نرخ مردم دچار سوءتغذیه در آن، از اوایل دهه 90 تا امروز، رشد کرده و از 8 /19 میلیون نفر در سالهای 1992-1990، به 5 /22 میلیون در سال 2004-2002 رسیده است. در گزارش آمده که دلایل اصلی و مستقیم گرسنگی در دنیای عرب، فقر، اشغال خارجیها، درگیریهای داخلی و سیاستگذاریهای اقتصادی برای مقابله با جهانیسازی بوده است.
نرخ فقر و نابرابری در اندونزی به شدت بالاست. طبق برآوردهای رسمی، 7 /11 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. در واقع، نزدیک به یکسوم مردم اندونزی با کمتر از دو دلار، روز را به شب میرسانند. از سوی دیگر سطح درآمد فوق پولدارها بالا و بالاتر میرود و فاصله بین فقیر و غنی وسیعتر میشود. اگرچه مصرف آن 20 درصد ثروتمند کشور 9 /5 درصد رشد کرده، سهم 40 درصد خانوارهای فقیر، تنها 3 /1 درصد بوده است. برند معروف ماشین اسپرت لوکس، لامبورگینی، در سال 2009 اولین مغازهاش را در اندونزی گشود و امروزه اندونزی، سومین بازار بزرگ لامبورگینی در منطقه آسیا-اقیانوسیه است. فاصله بین فقیر و غنی کاملاً در سبک زندگی لوکس فوق پولدارهای اندونزی مشخص است. پولدارهای آنچنانی اندونزی علاقه شدیدی به پز دادن و نشان دادن کیفدستیهای هرمس و شانل و لویی ویتونشان دارند که از 1000 تا 50 هزار دلار قیمت دارد.
در چند کشور مسلمان، گروهها و اقلیتهای قومی از وضع نامساعد رنج میبرند، به حاشیه رانده شدهاند و از تبعیضهای گسترده، بدنامسازی و طردشدگی عذاب میکشند. الاخدام، (جمع مکسر خادم به معنی خدمتکار) از حاشیهایترین اقوام در یمن هستند. اگرچه در کشورهای مسلمان عربزبان، با پوست تیره، قد و قامت تقریباً کوتاه و دیگر مشخصات فیزیکی بارزشان، آنها را از جمعیت اصلی تمییز میبخشد.
بر اساس یافتههای برخی محققان، «اخدام»، نوادگان مهاجمان اتیوپیایی هستند که حدود 15 قرن پیش برای مدت کوتاهی، یمن را تصرف کرده بودند. برآورد شده که تعدادشان بین نیم تا یک میلیون باشد و مرکز تجمعشان نیز زاغههای تفکیکشده در حاشیه صنعا و شهرهای دیگر است. آنها با کار کردن در مشاغل دون و کمدرآمد از قبیل جارو کردن خیابانها، شستن توالتها و جمعآوری زباله، به معیشت ادامه میدهند، اخدام را غیرقابل لمس مینامند و با آنها رفتار رقتانگیزی میشود. تعداد بسیار کمی از این گروه به مدرسه میرود.
در دو دهه اخیر، دولت کشورهایی که اکثریت جمعیتشان مسلمان است، سازمان همکاریهای اسلامی، بانک توسعه اسلامی و تشکلهای مردمنهاد و گروههای حقوق بشری توجه ویژهای به نابرابری در کشورهای اسلامی مبذول داشتهاند. سیاستها و برنامههای گستردهای، از قبیل انتقال نقدی مشروط، قرضههای کوچک، بهرهبرداری از منابع اوقاف و طرحهایی با هدف ایجاد اشتغال برای جوانان و ارائه یارانه به کشاورزان، اتخاذ شده است. بعضی کشورهای مسلمان از جمله بنگلادش، اندونزی، مصر، ترکیه و مراکش برنامههای انتقال نقدی مشروط با هدف کاهش نرخ فقر را راهاندازی کردهاند. در سال 2007، بانک توسعه اسلامی مستقر در جده، یک صندوق کاهش فقر راهاندازی کرد که صندوق همبستگی اسلامی به منظور توسعه نام گرفت و سرمایه مورد نظر آن 10 میلیارد دلار بود. نخستین هدف از راهاندازی این صندوق کاهش نرخ فقر در کشورهای عضو بود و قرار بود این مهم به واسطه از بین بردن گرسنگی، بیماریها و بیسوادی و کاهش نرخ بیکاری میسر شود.
بنگلادش، یکی از فقیرترین کشورهای جهان است که پیشرفت چشمگیری در کاهش فقر و توسعه انسانی داشته است. درصد مردم بنگلادش که زیر خط فقر زندگی میکنند، از 49 درصد در سال 1999 به 32 درصد در سال 2010 رسیده است. مرگومیر نوزادان به نصف رسیده و از 97 در هر هزار نوزاد به 37 در هزار نوزاد رسیده است. در همان دوران مرگومیر کودکان به اندازه دوسوم و مرگومیر مادران به اندازه سهچهارم کاهش پیدا کرده است. طی سالهای 1990 تا 2010، امید به زندگی 10 سال افزایش یافته است و از 59 به 69 سال رسیده است. مهمتر از آن، افزایش امید به زندگی به نفع هر دو گروه فقیر و غنی تمام شده است. ثبتنام در مدارس از 45 درصد در سال 2000 به بیش از 90 درصد در سال 2005 رسید. شاخصهای اجتماعی مانند امید به زندگی، نرخ مرگومیر کودکان و مادران، مراقبتهای بهداشتی، آموزش و پرورش و برابری جنسیتی، تاثیر بسزایی در تسکین فقر و نابرابری اجتماعی دارد. کارایی بنگلادش بهتر از هند بوده است، با اینکه درآمد سرانه هند تقریباً دو برابر بنگلادش است. بنگلادش حدود 12 درصد مخارج عمومیاش را به ایمنی خالص اجتماعی، از جمله مواد غذایی برای کار، انتقال پول و برنامههای تغذیه
مستقیم، تخصیص داده است.
دو تشکل مردمنهاد، براک و بانک گرامین، نقش اصلی را در تخفیف فقر این کشور بازی کردهاند. براک (BRAC)، یک سازمان توسعه بینالمللی در بنگلادش، بزرگترین سازمان توسعه غیردولتی است که به وسیله سر فاضل حسن عابد در سال 1972 تاسیس شد. هدف اصلی BRAC نشانکردن فقیرترین فقرا، به خصوص زنان، و بیرون کشاندن آنها از فقر و بیسوادی و توانمند کردن آنها به واسطه آموزش و پرورش، از طریق آموزش به خود یا استفاده از منابع محلی است. ترکیه نیز هزینههای مربوط به مبارزه با فقر را از سال 2002 تا سه برابر در سال 2010 افزایش داد و در پی آن توانست جمعیت زیر خط فقر را از 30 درصد در سال 2002 به 4 درصد در سال 2010 برساند. از بدترین نابرابریها در کشورهای اسلامی، نابرابری جنسیتی بین مرد و زن است. بهرغم وجود نظامهای سیاسی مختلف در منطقه منا، حقوق زنان در خاورمیانه و آفریقای شمالی توسط اغلب کشورها نادیده گرفته میشود. بسیاری از دولتها بهطور روزمره از طرق مختلف از جمله ممنوعیت مطبوعات، انجمنها و حتی ابراز احساسات، جامعه مدنی را سرکوب میکنند. این ممنوعیتها بر مرد و زن تاثیر میگذارد، هرچند زنها از نابرابریهای مضاعف جنسیتی رنج
میبرند. برای مثال قوانین خانوادگی، کیفری و شهروندی، زنان را به مراتب به نسبت مردان در موقعیت دونتری قرار داده است. این تبعیض قانونی، شخصیت زن و مشارکت برابر او در اجتماع را دستکم گرفته و او را در معرض خشونت بیشتر قرار میدهد. مسائل قوم و خویشی در کشورهایی از قبیل مصر، لبنان و عربستان سعودی، به کمک کدهای شخصی و بر اساس دین و مذهب نوشته شده است. بسیاری از قوانین از زنان به عنوان افرادی دون یاد میکند که تا ابد باید تحت حمایت و قیمومیت اعضای مرد خانواده باشند. تصمیمگیری خانوادگی صرفاً بر عهده مردان است. 10 مثال بارز از نابرابری جنسیتی که غالباً توسط دولتها تحریم شده، از آخر به اول، در ذیل آمده است.
10- ممنوعیت رانندگی
در عربستان سعودی، تا همین چند وقت پیش، زنان اجازه رانندگی نداشتند و اکنون نیز اگر با شرایط خاص بتوانند گواهینامه بگیرند، هنوز موانع دیگر و گاه صعبتری از قبیل اجازه مردان خانواده، تحقیر و بدنامی در اجتماع بر سر راهشان قرار دارد.
9- ملاحظات پوششی
در سال 2001، یک گروهک شبهنظامی در کشمیر، به نام لشکر جبار، دستور دادند زنان کشمیری باید برقع به سر کنند یا خطر مورد حمله واقع شدن را به جان بخرند. مردان به صورت زنانی که برقع به سر نداشتند، اسید میپاشیدند. آنها همچنین فرمان دادند که زنان هندو و سیک نیز باید پوشش مشخصی داشته باشند تا از سایرین قابل تمییز باشند. زنان هندو باید خال رنگی بین ابروانشان میگذاشتند و زنان سیک نیز باید دستار زعفرانیرنگی به سر میبستند.
8- حق طلاق
در بسیاری از کشورها، مردان به راحتی میتوانند همسرشان را طلاق دهند، در حالی که به ندرت پیش میآید زنان بتوانند شوهران خود را طلاق دهند و عموماً با موانع مالی و قانونی زیادی روبهرو هستند. در لبنان، زنان نمیتوانند بدون شهادت یک شاهد عینی،با ادعای ضرب و شتم، درخواست طلاق کنند. در برخی کشورها اکنون امکان درخواست طلاق از جانب زن نیز وجود دارد.
7- دسترسی به آموزش
در اکثر مناطق افغانستان، وقتی دخترها به سن بلوغ میرسند، آنها را از مدرسه بیرون میآورند. عوامل فرهنگی از قبیل «نادرستی» فرستادن دختران به مدرسه، بیمیلی به فرستادن دخترها و پسرها به یک مدرسه بعد از کلاس سوم و...، از مسائل دخیل در این تصمیم است.
6- حق سفر
در کشورهایی مانند مصر و بحرین، مردها میتوانند با طرح شکایت رسمی، زنانشان را از خروج از کشور بازدارند. در عراق، لیبی، اردن، مراکش، عمان و یمن، زنان متاهل تنها میتوانند با اذن کتبی شوهر از کشور خارج شوند. در عربستان سعودی، زنان برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی و سفر از یک نقطه کشور به نقطه دیگر، نیاز به اجازهنامه کتبی از نزدیکترین عضو مرد خانواده دارند.
5- قربانی خشونت
حقوق نابرابر زنان، خطر مورد خشونت واقع شدن آنها را افزایش میدهد. در بسیاری از کشورهای منطقه، قوانینی برای تنبیه و مقابله با خشونت خانگی وجود ندارد، اگرچه مساله خشونت خانگی در این مناطق بسیار فراگیر است. در موارد تجاوز نیز در برخی کشورها قاضی میتواند تمامی مجازاتها را لغو کند،به شرطی که متجاوز با قربانی ازدواج کند.
4- قوانین حضانت
در بحرین، اگر توافق بین زن و مرد صورت نگیرد، قاضی اختیار آن را دارد که حضانت کامل کودکان را به پدر دهد. زنان بحرینی که آنقدر شجاعت داشتند که با چالشها و خشونتهای سال 2003 مقابله کنند، مورد شکایت و اتهام 11 قاضی بحرینی قرار گرفتند.
3- شهروندی
در بیشتر کشورهای منطقه به جز ایران، تونس و قسمت محدودی از مصر، حقوق شهروندی تنها از پدر به فرزند میرسد. زنانی که با خارجیها ازدواج کردهاند، از حقوق اولیه نیز محروم هستند.
2- قیود جنسی
روابط نامشروع جنسی و خارج از ازدواج، جرم محسوب میشود. اما درباره زنان سختگیریهای بسیار بیشتری اعمال میشود.
1-دخترکشی
در برخی از کشورهای اسلامی و حتی سایر فرهنگها و ملل، داشتن فرزند دختر، ننگ به شمار میرود و مردان این حق را دارند که فرزند نوزاد دختر خود را زنده به گور کنند یا بکشند.
دیدگاه تان را بنویسید