تاریخ انتشار:
عبدالله ناصری رویکرد طرح کاندیدای پوششی را بررسی میکند
کاندیدای پوششی مسالهای انحرافی است
عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان میگوید: این استنباط را من از فضای رسانهای جریان رادیکال و تندرو دارم که آنها تلاش دارند با وجود اینکه نامزد جدی در جریان انتخابات ریاست جمهوری ندارند اما تمام توان خود را به کار ببندند که رای آقای روحانی را خیلی پایین بیاورند. به همین دلیل به اظهاراتی همچون کاندیدای پوششی و کاندیدای عرضی و طولی دامن میزنند که هدفشان بیشتر ایجاد اختلاف بین جریان اصلاحات است.
در حال حاضر ضرورت وجود کاندیدای پوششی در کنار آقای روحانی در انتخابات 96 از سوی یکی از چهرههای اصلاحطلب مطرح شده است. به نظر شما آیا ضرورتی دارد که یک کاندیدای دیگر هم از سوی اصلاحطلبان معرفی شود تا دست اصلاحطلبان پرتر بوده و به قولی در برابر شرایط پیشبینینشده دچار بحران نشوند؟ شما به عنوان عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان، اصولاً با طرح این مساله موافق هستید؟
نه، به هیچوجه. من بارها در مصاحبههای متعدد تاکید کردم که رئیسجمهور بر بسیاری از تردیدها فائق آمده و در دوره دوم کاندیدا خواهد بود و به هزار و یک دلیل هم در دور دوم، آقای روحانی باید رئیسجمهور شود و بسیاری از کارهای ناتمام خود را به پایان برساند. به همین دلیل اظهاراتی همچون نامزد پوششی، کاندیدای طولی و عرضی در کنار آقای روحانی مسائل انحرافی است که راه به جایی نمیبرد.
اگر من جای روحانی بودم در همان آغاز بیشتر بر روی حوزههای معیشتی و اقتصادی تمرکز میکردم. به هر حال نمیتوان این اصل را نادیده گرفت که این حوزه بسیار تاثیرگذار بر روی افکار عمومی است. آقای روحانی حتماً باید در این مورد تدابیری اندیشیده و در حوزه مدیران اقتصادی تغییراتی را اعمال کند.
برخی از کارشناسان سیاسی بر این باور هستند که هدف از طرح کاندیدای پوششی این است که برخی تلاش دارند تا با توسل به طرح این موضوعات سهم بیشتری را به خود اختصاص داده و به قولی سهمخواهی کنند. شما با توجه به رویکرد جریان اصلاحات این ارزیابی را درست میدانید. کما اینکه جریان اصلاحات این انتظار را داشت که وزارت کشور در بدو انتخاب آقای روحانی، در اختیار جریان اصلاحات قرار بگیرد اما این اتفاق رخ نداد؟
من در دسته افرادی قرار میگیرم که از همان ابتدا در دایره منتقدان آقای رحمانیفضلی بودم. اما واقعیت این است که عملکرد این وزیر به مراتب موفقتر از وزیرانی بود که با ادعای اصلاحطلبی در کابینه حضور یافته بودند. کارنامه ایشان به مراتب موفقتر از سایر وزرای کابینه است. من مشکل را در وزارت کشور نمیبینم به هر حال ایشان توانست انتخابات مجلس را به بهترین وجه برگزار کند. این واقعیت را باید مدنظر قرار داد که تغییر استاندار، بخشدار و فرماندار مراحل متعددی داشته و باید چانهزنی خوبی با دولت، نمایندگان مجلس و ائمه جمعه صورت بگیرد. با توجه به اینکه معاون سیاسی انتخاب شده است، این انتظار وجود دارد که آقای احمدی در مقام معاونت سیاسی وزارت کشور مدیرانی را که گرایش همسو با دولت ندارند، تغییر دهد. هرچند تغییر مدیران غیرهمسو نباید به وزارت کشور خلاصه شده و سایر وزارتخانهها هم باید این امر مهم را در اولویت کاری خود قرار دهند. افراد باقیمانده از دولت قبل تلاش خواهند کرد تا به جامعه رای دولت اثر بگذارند. بهطور کلی میتوان گفت قرارگیری مدیرانی با مشی اعتدالی به عنوان مهمترین رویکرد باید دنبال شود.
یعنی طرح سهمخواهی را از اساس نادرست میدانید؟
طرح این نکات به هیچوجه درست نیست کما اینکه اصلاحطلبان هیچگاه در اندیشه سهمخواهی نبودند. به هر حال منافع و مصلحت کشور اقتضا میکند که هیچ فردی به جز آقای روحانی کاندیدای ریاستجمهوری از سوی جبهه اصلاحات نشود. این احتمال خیلی زیاد است که جناح اصولگرا کاندیداهای متعددی را در برابر آقای روحانی رو کند تا رای آقای روحانی کاهش پیدا کند.
به نظر شما جامعه نسبت به آقای روحانی چه نگاهی دارد؟ به هر حال بسیاری از انتظارات اقتصادی مردم برآورده نشده و جریان رقیب از این موضوع به عنوان پاشنه آشیل دولت استفاده میکند؟
باور من این است که جامعه نگاه مثبتی به آقای روحانی دارد. مهمتر اینکه قرارگیری کشور ما در این شرایط اقتضا میکند که آقای روحانی همچنان در راس دولت قرار بگیرند. به هر حال ایشان تجربه زیادی در حوزه مدیریتی و دیپلماسی دارند و به همین دلیل بهتر است تا ایشان در دور دوم هم توسط مردم انتخاب شوند. شرایط کشور اقتضا میکند که آقای روحانی نامزد اصلاحطلبان بوده و طرح هرگونه کاندیدای پوششی، طولی، عرضی خطای بزرگی است. چنین اظهاراتی در واقع به سود جریان اصلاحات نبوده و اثر سوئی بر سبد رای آقای روحانی خواهد داشت.
تندروها تلاش دارند تا با وجود اینکه نامزد جدی در جریان انتخابات ریاست جمهوری ندارند اما تمام توان خود را به کار ببندند که رای آقای روحانی را خیلی پایین بیاورند. به همین دلیل به اظهاراتی همچون کاندیدای پوششی و کاندیدای عرضی و طولی دامن میزنند که هدفشان بیشتر ایجاد اختلاف بین جریان اصلاحات است.
این ارزیابی که در مورد اجماع نظر اصلاحطلبان در مورد حمایت از آقای روحانی مطرح کردید استراتژی شورای مشورتی اصلاحطلبان است یا اینکه میتوان نظر شخصی خود شما تلقی کرد؟ استراتژی قطعی و نهایی اصلاحطلبان در مورد کاندیدای نهایی در انتخابات 96 چه زمانی مشخص خواهد شد؟
مرجع تصمیمگیری اصلاحطلبان همان شورای ائتلافی است که شکل گرفته است. این شورای ائتلاف کار خودش را کرده و نامزد خود را آقای روحانی اعلام کرده است. این شورا تاکنون به گزینهای به جز آقای روحانی فکر نکرده است. مگر اینکه در چند ماه آینده اتفاقاتی رخ بدهد که شرایط را کاملاً تغییر دهد. نظر ارائهشده از سوی من نظر شخصی نبوده و نظر واحد جریان اصلاحات است. حال امکان دارد که برخی از احزاب و جریانهای سیاسی کوچک که وارد شورای ائتلاف نشدند، بخواهند گزینههای دیگری را مطرح کنند اما جریان تاثیرگذار همان جبهه فراگیر اصلاحطلبان است که در راس آن چهره کاریزماتیکی همچون رئیس دولت اصلاحات قرار دارد.
طرح چنین موضوعاتی در این مقطع زمانی چه تاثیری را به دنبال خواهد داشت؟
از یکسو قادر خواهد بود تا فضای انتخاباتی را تحت تاثیر خود قرار دهد و سبد رای آقای روحانی را دستخوش تغییر کند. از سوی دیگر این موضوع را حتماً باید مدنظر قرار دهید که تا این لحظه اصلاحطلبان کاندیدای دیگری به جز آقای روحانی ندارند. به همین دلیل نباید چنین موضوعاتی را مطرح کرد. مهمتر اینکه به مصلحت جریان اصلاحطلب نیست که این موضوعات را طرح کرده و بخواهند دنبال گزینه دیگری بروند.
به نظر میرسد که اصلاحطلبان نگران این هستند که شاید سبد رای آقای روحانی با کاهش روبهرو شود.
آقای روحانی باید این واقعیت را مدنظر قرار دهد که کنشگران سیاسی، احزاب اصلاحطلب، شورای مشورتی، شورای سیاستگذاری، شورای هماهنگی و سایر شخصیتهای طرفدار ایشان، سعی و تلاش زیادی خواهند کرد. اما در نهایت باید این اصل را مورد توجه قرار داد که جامعه رای در کف خیابانها ریخته شده است. در این فرایند نخبگان به عنوان گروه مرجع تا حدودی امکان تاثیرگذاری دارد. به همین دلیل آقای روحانی باید تا پایان سال، به صورت جدی دست به تلاش گسترده زده تا بتواند بر افکار عمومی تاثیرگذار باشد.
به نظر شما آقای روحانی در این مقطع زمانی باید چه کاری را در اولویت اجرا قرار دهد؟
به نظر من ادامه روند تغییر کابینه چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. آقای روحانی نباید این تصور را داشته باشد که با تغییرات اعمالشده در کابینه، کار به پایان رسیده است. به هر حال ایشان افرادی را انتخاب کرد که با گرایشهای اعتدالی دولت وی در سال 92 همخوانی بیشتری داشتند. با این حال لازم نیست که تنها به این تغییرات بسنده کرده و این روند را متوقف کند. بهتر است تا در حوزه معیشتی و اقتصادی ایشان فکری جدی کند زیرا در این حوزهها مردم مشکلات موجود را بیشتر لمس میکنند. جامعه با حوزههایی همچون آموزش و پرورش و صنعت و بازرگانی و رفاه و تامین اجتماعی خیلی بیشتر ارتباط دارند و مشکلات این حوزه را درک میکنند تا حوزهای همچون وزارت امور خارجه که دستاوردهای بزرگی داشته و در نهایت توانست برجام را به ثمر برساند.
فارغ از ضرورت اعمال تغییرات در تیم اقتصادی به نظر شما بهتر است تا دولت دومین اولویت خود را بر چه حوزهای استوار کند؟
واقعیت این است که نه اصلاحطلبان و نه شورای سیاستگذاری و نه شورای مشورتی هیچیک در مورد انتخابات ۹۶ نظرسنجی نکردند. در این میان احزاب لازم است تا کار جدی و تشکیلاتی خود را برای انتخابات ۹۶ در پیش بگیرند.
به نظر من مدیریت استانی نیازمند تغییرات گسترده است. هم در رده استانداران، فرمانداران و هم بخشداران تعداد زیادی از نیروها به دولت قبل وابستگی دارند. این افراد در ابتدا با دولت قبل همراهی کامل را داشته و ماههای پایانی گرایش خود را تغییر داده و خود را همسو با دولت نشان میدهند. این افراد در سبد رای آقای روحانی تاثیرگذار بوده و به همین دلیل بهتر است تا آقای روحانی این نکات را مدنظر قرار دهد. این نکات ریز در واقع مسائلی است که باید مورد توجه آقای روحانی و وزرایی که باقی میمانند، قرار بگیرد. به هر حال مدیریتهای تاثیرگذار که از سطح کابینه شروع شده تا مدیریت استانی و شهرستانی ادامه پیدا میکند، باید با حساسیت مورد بررسی قرار بگیرد و آقای روحانی نباید از این مساله غافل شود.
اینطور که مشخص است اگر شما جای آقای روحانی بودید ابتدا وزیران اقتصادی را در اولویت تغییر قرار میدادید و در نهایت بر تغییر مدیران استانی متمرکز میشدید؟ این ارزیابی درست است؟
اگر من جای ایشان بودم در همان آغاز بیشتر بر روی حوزههای معیشتی و اقتصادی تمرکز میکردم. به هر حال نمیتوان این اصل را نادیده گرفت که این حوزه بسیار تاثیرگذار بر روی افکار عمومی است. آقای روحانی حتماً باید در این مورد تدابیری اندیشیده و در حوزه مدیران اقتصادی تغییراتی را اعمال کند.
با توجه به مدتزمان کمی که باقی مانده است آیا تغییر وزیران اقتصادی در این مقطع زمانی کار عقلانی محسوب میشود؟
درست است که فرصت زیادی تا پایان دولت اول باقی نمانده است اما ضرورت دارد که ایشان با تغییر وزیران شوک مثبتی را به جامعه وارد کند. با این کار افکار عمومی به این باور میرسد که آقای روحانی نسبت به وضعیت معیشتی مردم دغدغه دارد و دلمشغولی ایشان به حوزه دیپلماسی و اجتماعی خلاصه نمیشود. درست است که تغییر یک وزیر نتیجه خاصی را به دنبال نخواهد داشت اما این باور در بین مردم شکل میگیرد که دولت به شدت پیگیر رفع مشکلات اقتصادی مردم است.
به نظر میرسد که حمایت از رئیسجمهور مستقر در حال حاضر در جامعه ما تبدیل به یک سنت شده که نمیتوان آن را نادیده گرفت و همه خود را ملزم به تبعیت از این سنت میدانند؟
این موضوع قاعده عقلانی و سیاسی نیست. واقعیت این است که اصلاحطلبان شرایط سیاسی و اجتماعی کشور را رصد کرده و از سوی دیگر دستاوردهای دولت روحانی را بررسی کردند. آقای روحانی در کارنامه چهارساله اولش به ثمر نشاندن برجام و لغو تحریمها و برداشتن موانع متعدد و رفع دغدغه وقوع جنگی دیگر را به ثبت رساند. حال قرار است تا در چهارساله دوم اقداماتی را در راستای بهبود وضعیت اقتصادی مردم انجام دهد. در این صورت میتوان ارزیابی واقعبینانهای در مورد کارنامه آقای روحانی داشت. هرچند در حوزه آزادیهای اجتماعی و سیاسی به راحتی میتوان این تفاوت را لمس کرد. به همین دلیل اصلاحطلبان روی آقای روحانی توافق دارند.
شورای عالی اصلاحطلبان هم بر روی گزینه آقای روحانی توافق دارد؟
مرجع عالی تصمیمگیری که شورای عالی سیاستگذاری است تاکنون نامزد نهاییاش آقای روحانی است و این موضوع توسط آقای عارف ریاست شورا اعلام شده است. ایشان بارها تاکید کردند که این شورا هیچ نامزد دیگری ندارد.
البته نمیتوان با قاطعیت در این مورد اظهار نظر کرد، حال اگر قرار شود که نامزد دیگری به جز آقای روحانی معرفی شود، این اتفاق در چه صورتی رخ خواهد داد؟
این در صورتی است که آقای روحانی وارد ستاد انتخابات نشود. البته این احتمال نزدیک به صفر بوده و به دلایل متعدد سیاسی آقای روحانی نباید لحظهای به این موضوع فکر کند که بهتر است تا در انتخابات کاندیدا نشود و دوره ریاست جمهوری ایشان در این مقطع زمانی یعنی سال 96 به پایان برسد.
شما در سخنان خود اشاره کردید که دولت برای بهبود وضعیت معیشتی مردم باید چارهاندیشی کند. اما واقعیت این است که به محض طرح چنین انتقاداتی، بلافاصله دولت این موضوع را مطرح میکند که تورم تکرقمی شده است و این مهمترین گام در بهبود وضعیت معیشتی مردم است. با این حال مردم این افزایش قدرت خرید را به وضوح لمس نکردند و گرانی برخی از اقلام اساسی بارها مورد انتقاد قرار گرفته است. شما در این مورد چه نظری دارید؟
کاملاً درست است. این آمار جعلی نیست اما طبق یکسری اصول اقتصادی مورد ارزیابی قرار گرفته است که توسط تیم اقتصادی دولت آقای روحانی تدوین شده است. این معیار از نظر آنها درست است اما برای مردمی که مثل من از علم اقتصاد سررشتهای ندارند وقتی که یک سال و نیم پیش یک کیلو پنیر لیقوان را 16 هزار تومان میخریدم و حالا کیلویی 30 هزار تومان میخرم، این نکته را متوجه میشوم که تورم بالا رفته است. به همین دلیل خیلی به قواعد ضابطهمند اقتصادی در این مورد نیاز ندارم تا کاهش تورم را احساس کنم. مردم در کف خیابان و هزینههایی که بابت خرید کالا پرداخت میکنند، متوجه میشوند که دولت تا چه میزان توانسته است به وعدههای خود در حوزه اقتصادی و بهبود معیشت عمل کند. به همین دلیل دولت موظف است تا به خواستههای مردم عمل کند. مهمتر اینکه در این مدتزمان سپریشده بسیاری از اقتصاددانان بارها اعلام کردند که تورم باید تا یک حدی مهار شود. اگر مهار تورم به گونهای باشد که منجر به افزایش رکود نشود، به هر حال تبعات این موضوع بر روی سبد رای آقای روحانی تاثیر خواهد گذاشت و این شرایطی است که بسیاری از اصولگرایان از آن استقبال میکنند. به همین دلیل
این توصیه بارها به آقای روحانی شده است که سیاستهای صرف مهار تورمی را کنار گذاشته یا حداقل در آن تجدیدنظری کند. دیگر زمان آن فرارسیده است که این رکود حاکم بر بازار شکسته شود.
به نظر شما اگر در این مقطع زمانی آقای روحانی کاندیدا شود رای ایشان بالاتر خواهد رفت یا پایینتر؟ به هر حال مردم کارنامه یک دوره ریاستجمهوری ایشان را پیش رو دارند؟
من علم غیب نداشته و نمیتوانم در این مورد پیشبینی کنم. واقعیت این است که نه اصلاحطلبان و نه شورای سیاستگذاری و نه شورای مشورتی هیچیک در مورد انتخابات 96 نظرسنجی نکردند. در این میان احزاب لازم است تا کار جدی و تشکیلاتی خود را برای انتخابات 96 در پیش بگیرند. یک نکته باید در اولویت توجه قرار بگیرد که آقای روحانی لازم است تا یک ستاد انتخاباتی مقتدر را تشکیل دهد. درست است که همه اصلاحطلبان پای کار بوده و آقای روحانی را یاری خواهند کرد اما بهتر است تا یک ستاد مقتدر را تشکیل دهند. فعالیت این ستاد باید همسو با رویکرد اصلاحطلبان و گفتمان جریان اصلاحات باشد.
البته اخباری منتشر شد که این ستاد به ریاست آقای نجفی تشکیل شده است هرچند بعد از مدتی تکذیب شد؟
بله، این خبر خیلی زود تکذیب شد. این کار ضایعه بزرگی بود که امکان دارد اختلالی در هماهنگی بین ستاد با شورای ائتلاف ایجاد کند. من در حال حاضر امکان پیشبینی ندارم، اما با توجه به اینکه اصولگرایان معتدل هم نامزدی به جز آقای روحانی ندارند، به همین دلیل باور من این است که رای آقای روحانی در بخشهایی رویش و در بخشهایی ریزش خواهد داشت. این امیدواری وجود دارد که جهتگیری آقای روحانی به سمتی برود که مردم از اقدامات دولت ناامید نشده و رای به مراتب بیشتری به آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نسبت به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بدهند.
به نظر شما جریان مخالف دولت در این راستا چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت؟
این استنباط را من از فضای رسانهای جریان رادیکال و تندرو دارم که آنها تلاش دارند با وجود اینکه نامزد جدی در جریان انتخابات ریاست جمهوری ندارند اما تمام توان خود را به کار ببندند که رای آقای روحانی را خیلی پایین بیاورند. به همین دلیل به اظهاراتی همچون کاندیدای پوششی و کاندیدای عرضی و طولی دامن میزنند که هدفشان بیشتر ایجاد اختلاف بین جریان اصلاحات است.
دیدگاه تان را بنویسید