تاریخ انتشار:
روایت محمدرضا خاتمی از دلایل اعتراض جامعه پزشکی به یک مجموعه تلویزیونی
باید تحملپذیری خود را افزایش دهیم
گفتوگو با «محمدرضا خاتمی» از حواشی سریال «در حاشیه» آغاز شد و به مشکلات معتنابه حوزه بهداشت و درمان کشید. خاتمی اگر چه در سالهای گذشته به عنوان چهرهای سیاسی شناخته شده است اما در مقطعی، معاونت وزارت بهداشت را بر عهده داشته و البته پزشک نیز هست.
گفتوگو با «محمدرضا خاتمی» از حواشی سریال «در حاشیه» آغاز شد و به مشکلات معتنابه حوزه بهداشت و درمان کشید. خاتمی اگر چه در سالهای گذشته به عنوان چهرهای سیاسی شناخته شده است اما در مقطعی، معاونت وزارت بهداشت را بر عهده داشته و البته پزشک نیز هست. تخصص او نفرولوژی بوده و دانشآموخته دانشگاه تهران است. به همین سبب، دیدگاه او را نیز درباره اعتراض همصنفانش به سریال طنزی که حرفه پزشکی را دستمایه شوخی قرار داده است، جویا شدیم. او ضمن آنکه پزشکان را به بردباری دعوت میکند، میگوید این سریال به حرفه پزشکی توهین کرده است.
آقای دکتر، شما سریالی را که این روزها به کارگردانی مهران مدیری پخش میشود مشاهده کردهاید؟
به دلیل گرفتاریهای خاصی که در ایام عید برایم پیش آمد، فرصت نکردم همه قسمتهای آن را ببینم. اما برخی از بخشهای آن را دیدهام.
این سریال که اتفاقات یک بیمارستان و اقدامات کادر درمانی این بیمارستان در مواجهه با بیماران را به زبان طنز بیان میکند با واکنش شدیدی از ناحیه پزشکان و البته وزارت بهداشت مواجه شده است؛ شما به عنوان یک پزشک، چه تحلیلی از عکسالعمل جامعه پزشکی نسبت به پخش این سریال دارید؟
در ابتدا باید به همکارانم توصیه کنم کارکرد رسانه در افکار عمومی به گونهای است که باید طنز و شوخی را هم به محصولات خود بیامیزد تا لحظات شادی را برای مردم رقم بزند، موجبات سرگرمی آنها را فراهم کند و خنده بر لبان آنها بنشاند. انتظار این است که همه جامعه به ویژه جامعه پزشکی نسبت به اهمیت این موضوع دقت بیشتری داشته باشد و هرگز تصور نکنند که برنامه، سریال یا نوشتهای که حتی میتواند غیرواقعی باشد، میتواند رابطه آنها را با کل جامعه تحت تاثیر قرار دهد. مهمترین عنصری که رابطه جامعه پزشکی را با مردم شکل میدهد، پزشکان هستند. بنابراین همه ما باید حتی در برخورد با ناهنجاریها و توهینها، سعهصدر بیشتری به خرج دهیم و از این جهت میتوانیم برای جامعه الگو باشیم.
اما پزشکان در هفتههای اخیر نشان دادند که حتی پذیرای انتقاداتی که نه به صورت جدی بلکه با چاشنی طنز و شوخی مطرح شده است، نیز نیستند.
من و همنسلان من، طنز را با نشریه «گلآقا» شناختهایم؛ طنز فاخری که موجب شادی و خنده میشد و اصولی چون اخلاق واقعگرایی را هم رعایت میکرد. یکی از سوژههای گلآقا، مرحوم دکتر حبیبی بود و حبیبی خود، بزرگترین مشوق گلآقا محسوب میشد. از نظر من دو مساله در مورد این سریال وجود دارد؛ نخستین مساله این است که این برنامه تلویزیونی، شخصیت جامعه پزشکی را خرد میکند، بدون آنکه رفتار و عملکرد آنها را به معرض نقد بگذارد تا هم برای پزشکان و هم برای جامعه مایه عبرت باشد. مساله دیگر آن است که این سریال، به مشکلات اصلی جامعه پزشکی نپرداخته است. ما میدانیم که درون جامعه پزشکی ضعفهایی وجود دارد؛ مشکلاتی از نوع ارتباط پزشکان با بیماران، مسائل مالی و میزان دانش و آگاهی پزشکان و کادر درمانی. ما همه اینها را میدانیم و متاسفانه این سریال به هیچ یک از این مشکلات اشاره نمیکند. از طرفی به لحاظ فنی نیز عناصر اصلی که یک سریال خوشساخت نیاز دارد دارا نیست. این سریال به هیچوجه به ایرادات واقعی نظام درمانی نپرداخته است. به مسائلی میپردازد که بوی تحقیر و توهین دارد. اما آنچه را که باید مورد تاکید قرار دهم این است که جامعه پزشکی
باید این سریال را تحمل کند و از کوره در نرود. بلکه با اصلاح رفتارهای خود، اعتماد لازم را برقرار کند.
اما موضوعی که در هفتههای اخیر، توسط رسانهها و در شبکههای اجتماعی مطرح شده، این است که چرا جامعه پزشکی تا این حد نابردباری به خرج داد؟
کلیت این موضوع که پزشکان، نسبت به این موضوع شکیبا نبودند، صحیح به نظر میرسد. اما این مساله، یک مشکل عمومی است و مختص جامعه پزشکی نیست. این نابردباری، خصوصیتی است که کل جامعه گرفتار آن است. اما مشکل آن است که در این زمینه، دچار «یک بام و دو هوایی» شدهایم. آیا برنامهسازان میتوانند برای همه گروههای اجتماعی از این برنامهها تولید کنند؟ نهتنها این مجوز وجود ندارد، بلکه برخوردهای غلیظی با دستاندرکاران این برنامهها صورت میگیرد. از شوخی و نقادی این گروهها جلوگیری میشود، به این دلیل که جامعه باید به این طبقات اعتماد داشته باشد و نباید به جایگاه اجتماعی آنها خدشه وارد شود. برای پزشکان نیز باید چنین جایگاهی قائل شد. البته این امیدواری وجود دارد که اکنون که طنزپردازان وارد این حیطه شدهاند، اندکی جرات کنند و دامنه فعالیت خود را گسترش دهند. امید این است که دیگر تابوها نیز شکسته شود و در جامعه بتوان همه طبقات و اقشار را نقد کرد.
در روزهای اخیر اعتراض پزشکان به این سریال وارد مراحل تازهای شد و حتی سازمان نظام پزشکی نیز قصد داشت این اعتراضات را سازماندهی کند. با توجه به اینکه در بخشی از صحبتهایتان جامعه پزشکی را به بردباری دعوت میکنید، آیا همکاران خود را در بیان این اعتراضها محق میدانید؟
به هر حال به هر کسی که حمله شود از خود دفاع میکند. چطور این انتظار وجود دارد که هر موضوعی به افراد یا گروهی نسبت داده شود و آنان حق اعتراض نداشته باشند؟ من در ابتدای عرایضم توصیه کردم که میزان تحملپذیری خود را افزایش دهیم. اما این بدان معنا نیست که این سریال بحق است و مطالب درستی را القا میکند. به هر حال باید فرهنگ نقدپذیری و فرهنگ پاسخگویی را در کشور تقویت کنیم. اما در یک جامعه مدنی و دموکراتیک، هنگامی که به گروهی اتهاماتی وارد میشود، یا حقوق آنها ضایع میشود این حق را داراست که راهپیمایی و تجمع کند، بیانیه صادر کند و میتینگ برگزار کند. این رویه در همه جای دنیا مرسوم است. در داخل کشور ما هم باید این نوع رفتارها رواج پیدا کند، طبقات مختلف برای دفاع از حق خود و برای رفع ظلم از خود بتوانند عکسالعمل نشان دهند. این ایرادی ندارد. این شایسته نیست که بگوییم چرا جامعه پزشکی عکسالعمل نشان میدهد و به همین بهانه پزشکان را محکوم کنیم. البته ممکن است نگرش من با نگرش حاکم بر سازمان نظام پزشکی هماهنگ نباشد و احتمالاً رویهای دیگر را برای اعتراض برمیگزیدم اما باید این حق را برای هر جامعهای در نظر گرفت که بتواند
نسبت به اتفاقات حول و حوش خود واکنش مناسبی نشان دهد.
اگرچه بسیاری از کاراکترهای این سریال غیرواقعی عنوان شده است اما بسیاری از روابط و اتفاقاتی که در این سریال به نمایش گذاشته شده برای مردم آشناست. یکی از این موارد، مبالغ غیرمتعارفی است که پزشکان با وجود غیرقانونی بودن از مردم مطالبه میکنند. این موضوع حتی مورد اعتراض وزیر بهداشت نیز بوده است. اما دریافت زیرمیزی در برخی بیمارستانها یک واقعیت است یا برخوردهای بعضاً نامناسب کادر درمانی با مردم قابل کتمان نیست.
آنچه در مورد دریافتهای غیرمتعارف پزشکان مطرح میشود، مهمترین مسالهای است که در جامعه پزشکی وجود دارد. این یک معضل است و باید برای آن فکری کرد. اما برای من جای تعجب است که وزارت بهداشت و درمان در دولت تدبیر و امید در مواجهه با این مساله، همان راهی را میرود که دولتهای گذشته رفتهاند و شکست خوردهاند. تمام دولتها عنوان داشتهاند که با پدیده زیرمیزی و اضافه دریافتها برخورد میکنند. تنها روشی هم که در این سالها دنبال شده، بگیر و ببند بوده و همه آنها نیز با بنبست مواجه شده است. برخی مصادیق این برخورد نیز در این دولت وجود دارد و جای تاسف دارد. ما انتظار داریم همانگونه که دولت عنوان تدبیر و امید را برگزیده است در این زمینه نیز تدبیری بیندیشد و به صورت اصولی به این معضل بپردازد. اما در رابطه با زیرمیزی، من این ادعا را دارم که کمتر از 10 درصد پزشکان درگیر این معضل هستند. اما اگر بخواهیم به صورت اصولی با این پدیده برخورد کنیم باید ببینیم مبنای محاسبه حقالزحمه پزشک چیست؟ عرضه و تقاضا این حقالزحمه را تعیین میکند یا ارزش خدمات؟ اگر فردی تصادف کند، چقدر باید دیه بدهد و اگر پزشکی جان این فرد را نجات دهد، ارزش
خدمات او چقدر است؟ بنابراین ارزش خدمت را هم باید در نظر گرفت. دومین مساله این است که چه کسی باید ارزش این خدمات را تعیین کند؟ دولت بر اساس بودجه خود قیمتگذاری میکند و کسی جرات نمیکند، بیش از این مطالبه کند. در چنین شرایطی، به طور طبیعی، پزشکانی که میتوانند خدمات فوقالعادهای ارائه دهند، انگیزهای برای ارائه خدمت نخواهند داشت؛ بنابراین یا مهاجرت میکنند، یا ساختمانسازی پیشه میکنند، گروهی هم به صادرات واردات میپردازند. در حقیقت دولت، مشکلی را که خود به آن دامن میزند، به جامعه پزشکی نسبت داده است. به این دلیل که نظام بیمهای مناسب و پرداخت مناسبی وجود ندارد و دولت نمیتواند مردم را از گزند هزینههای بالا حفاظت کند و به همین دلیل دست به جیب طبقه دیگری، یعنی جامعه پزشکی میشود. اکنون صد درصد تختهای بخشهای خصوصی پر است و با وجود هزینههای زیادی که خدمات در این بخشها دارد، مردم بخش خصوصی را به بخش دولتی ترجیح میدهند. به این دلیل که دولت نتوانسته مراکز دولتی خود را چه از لحاظ کیفی چه از لحاظ کمی ارتقا دهد. بنابراین دولت باید برای تجهیز خدمات دولتی هزینه کند. بیمارستانها را به امکانات، پزشکان و پرسنل
پزشکی تجهیز کند تا اقشار فرودست دیگر نیازی به مراجعه به بخش خصوصی نداشته باشند. قیمت خدمات پزشکی خارج از بیمارستانهای دولتی نیز باید آزاد و شفاف شود. مشکلی که اکنون وجود دارد این است که پزشکان زیرمیزی دریافت میکنند و این مبالغ ثبت نمیشود. به این ترتیب برای این درآمدها مالیات نیز نمیپردازند. در این صورت این پزشک، در هفته 20 عمل جراحی انجام میدهد و درآمد بالایی کسب میکند و مالیاتی بابت آن نمیپردازد. اما اگر مالیات این فرد به صورت تصاعدی محاسبه شود، او دیگر تمایلی به انجام این تعداد عمل جراحی نخواهد داشت؛ نتیجه آنکه تعداد جراحیهای این فرد به پنج مورد عمل جراحی با کیفیت تقلیل مییابد و امکان فعالیت برای پزشکان دیگر نیز فراهم میشود. مشکل دیگری که در حوزه پزشکی وجود دارد و دولت هم به آن توجه نمیکند، خدشهدار شدن حیثیت و اعتبار پزشکی است. در بسیاری از بیمارستانهای دولتی، چنانچه به پروندهها نگاهی بیندازید، نه شرح حالی از بیمار وجود دارد و نه الگوریتم مخصوص تشخیص و درمان برای بیماران دیده میشود. اصلاً مشخص نیست که بیمار چه دارویی دریافت کرده و چه عارضهای برایش به وجود آمده است. در حالی که شما هر جای
دنیا بروید، در پرونده بیماران، بیماری، حوادث، داروهای مصرفی و اقدامات انجامشده در آن نوشته شده است. این وظیفه وزارت بهداشت و درمان است که این مسائل را ساماندهی کند؛ نه آنکه در تعرفهگذاری که یک مساله فرعی هم است دخالت کند. این مشکلات موجب استهلاک نیرو، بودجه و برنامه دولت میشود و هم موجبات بیاعتمادی بین مردم و جامعه پزشکی را فراهم میکند. به عقیده من، دولت و وزارت بهداشت از عمل به وظایف اصلی خود بازمانده و به این مسائل که تا حدودی دهن پرکن است، میپردازد. من میخواهم به نقش رسانهها نیز بپردازم. البته نقش رسانهها به این معنی نیست که تیغ از میان برکشند و گردن پزشکان را بزنند. من معتقدم، همانگونه که در سیاست و در اقتصاد، روشنگری و آگاهیبخشی رسانهها میتواند موثر باشد، در اصلاح رابطه پزشک و رسانهها هم این رسانهها باید نقش اصلی و مهمی را داشته باشند؛ یعنی به طور اصولی به این مشکلات و معضلات بپردازند و طبعاً با بهرهگیری از نظرات کارشناسان این مشکلات را برطرف کنند.
مساله این است که این برنامه تلویزیونی، شخصیت جامعه پزشکی را خرد میکند، بدون آنکه رفتار و عملکرد آنها را به معرض نقد بگذارد تا هم برای پزشکان و هم برای جامعه مایه عبرت باشد.
وزیر بهداشت نیز البته در طول تصدی این وزارتخانه بارها در مورد برخورد جدی با زیرمیزیها اولتیماتوم داده است.
آن چیزی که در عمل اتفاق افتاد و آن چیزی که در شعارها مطرح شد، یکسان نبود. در کجای دنیا در مورد درآمد افراد افشاگری صورت میگیرد. اگر خلافی صورت گرفته باید جرم اثبات شود و مدارکی دال بر تخلف افراد وجود داشته باشد. پس از اثبات این مدعا، چنانچه لازم باشد نام اشخاص اعلام شود که در غیر این صورت عنوان کردن نام افراد چندان اخلاقی نیست. این اتفاق در دوران وزارت آقای هاشمی رخ داد. این بگیر و ببندها در دولتهای گذشته نیز صورت گرفت اما با شکست مواجه شد. تجربه نشان داده این معضل و این ناهنجاری اجتماعی که در جامعه پزشکی وجود دارد با این روشها قابل حل نیست و افراد متخلفی که دریافتهای خارج از ضوابط دارند، جریتر میشوند. به نظر میرسد که باید برای حل این معضل از جامعه پزشکی که اکثرشان انسانهای شریف، آدمهای معتقد و دلسوز هستند و البته از کارشناسان اقتصادی کمک گرفت.
یکی دیگر از مسائلی که این برنامه طنز به تصویر کشیده است، تشخیصهای نابجا از بیماری است. ممکن است بیماری برای درمان به چند پزشک مراجعه کند و آنان تشخیصهای متفاوتی از این بیماری داشته باشند و البته برای این تشخیصها داروهای متفاوتی هم تجویز خواهد شد. شوخی با این موضوع چرا باید موجب اعتراض شود؟
در سایر کشورها نیز نسبت به امکانات و دانشی که وجود دارد، تشخیصهای مختلفی ارائه میشود. این امر در همه جای دنیا جاری و ساری است. در ایران اما به این دلیل که سیستم پزشکی سامانیافتهای وجود ندارد، این مشکلات بیشتر دیده میشود. برای مثال، فردی با عوارض پیچیده بیماری در شهرستانی کوچک به پزشکی مراجعه میکند که دارای تخصص لازم نیست. از طرفی، مرکز درمانی نیز فاقد امکانات لازم است. این فرد احتمالاً از پول و امکانات کافی برای مراجعه به مرکز درمانی مجهزتر نیز برخوردار نیست. این بیمار به احتمال بسیار دچار عوارض دیگر نیز میشود. در همه جای دنیا این مسائل وجود دارد. من فکر میکنم در جامعه پزشکی ایران درصد اندکی از مشکلات به مساله تشخیصها و درمانهای نابجا بازمیگردد. البته پزشکان نیز در این زمینه چندان مقصر نیستند. سیستم آموزشی و نظارتی و بیمهها این وضعیت را بر پزشکان تحمیل میکند. سیستمی به نام بازآموزی پزشکان وجود دارد که فرمالیته بوده و هیچ ثمری ندارد. پزشکان برای شرکت در این کلاسها چند روزی به تهران میآیند، در کلاسها چرت میزنند و مدرکی دریافت میکنند تا بتوانند پروانه خود را تمدید کنند. بنابراین اگر این
اشکال وجود دارد، به سیستم آموزش پزشکی بازمیگردد و این رویهها باید مورد بازنگری قرار گیرد.
دولت اکنون طرح تحول سلامت را به اجرا گذاشته و برای حل مشکلات فعلی نظام بهداشت و درمان و نظام بیمهای کشور به اجرای این طرح امید بسته است، فکر میکنید اجرای این طرح تا چه حد در اصلاح این معضلات موثر باشد؟
من فکر میکنم، طرح تحول سلامت یک مسکن است. دولت مقدار بیشتری پول به حوزه بهداشت و بازار درمان تزریق کرده و مردم هم راضی به نظر میرسند. اما این نگرانی در جامعه پزشکی و صاحبنظران اقتصادی وجود دارد که آیا دولت با وجود مشکلات اقتصادی زیادی که دارد این طرح را در شش ماه، یک سال یا دو سال آینده نیز میتواند ادامه دهد؟ در آن صورت این آوار میشود روی سر نظام سلامت و عواقب بسیار بدی خواهد داشت. از طرفی موضوع بیمهها نیز معضل اصلی نظام بهداشت و درمان محسوب میشود. با وجود سیستم تامین اجتماعی و سیستم موثر بیمه بسیاری از مشکلات برطرف میشود. اما نمیدانم که چرا نظام بیمه در ایران اصلاح نمیشود. یعنی 30 سال است که هر دولتی در این کشور بر سر کار آمده، ایجاد بیمه همگانی و تامین اجتماعی را وعده داده است اما این وضعیت، روزبهروز و نسبت به گذشته بدتر شده است. شاهد آن هستیم که خدماتی که بیمهها ارائه میدهند، هر روز کمتر میشود. این را من نمیدانم و باید کارشناسان این موضوع را مورد بررسی قرار دهند که به چه دلیل نظام تامین اجتماعی ما کارآمد نیست. اما به هر روی، تنها راه اساسی برای کاهش هزینههای مردم، ایجاد سیستم بیمهای
کارآمد است که امیدواریم این دولت از پس برقراری آن برآید.
دیدگاه تان را بنویسید