تاریخ انتشار:
لشگرکشی صنفی برای اعتراض به سریال «در حاشیه» پسندیده نبود
شخصیتپردازی الکن
نمایش سریال «در حاشیه» و شخصیتها یا پرسوناژهایی که در قامت پزشک در این سریال ظاهر شدهاند، واکنشهایی را در جامعه پزشکی به دنبال داشته است. اما موضوع فراتر از آن است که صرفاً به این برنامه طنز تلویزیونی و واکنشها پرداخته شود.
نمایش سریال «در حاشیه» و شخصیتها یا پرسوناژهایی که در قامت پزشک در این سریال ظاهر شدهاند، واکنشهایی را در جامعه پزشکی به دنبال داشته است. اما موضوع فراتر از آن است که صرفاً به این برنامه طنز تلویزیونی و واکنشها پرداخته شود. آنچه حائز اهمیت به نظر میرسد، نوع نگاه و طنز سیاسی، اجتماعی یا بهطور کلی چگونگی پرداخت به حرفهها، قومیتها و گونههای مختلف آداب و رسوم شهروندان است.
با وجود این نه برخورد انتقادی تند و تنگنظرانه از موضعی صرفاً صنفی با برنامهای که یک حرفه را دستمایه طنز قرار داده، درست و قابل قبول است و نه اگر، یک تیپ اجتماعی در قالب نوشتار، برنامه دیداری و شنیداری طنز، بدون هرگونه محدودیتی عرضه شود، قابل دفاع خواهد بود. مساله این است که تلقی درستی از طنز در جامعه وجود ندارد. یعنی ممکن است مخاطبان، هنوز متوجه این موضوع نباشند که اساساً طنز چیست و چه تفاوتی با هجو، فکاهه، تمسخر و استهزا دارد. در بسیاری از موارد، برنامهسازان نیز به مبانی و قواعد حرفهای طنزپردازی توجه لازم ندارند.
در طنز، نوعی گزندگی انتقادی بهطور آشکار و پنهان وجود دارد. این نوع مفاهیم البته میتواند در چارچوب برنامهای شاد و سرگرمکننده تعریف شود و در عین حال که برای بیننده شادیآفرینی میکند، برای او تاملبرانگیز نیز باشد. اما مهم آن است که برنامهساز، شخصیتی را که دستمایه شوخی و طنز قرار میدهد، آن را به تیپ اجتماعی تبدیل نکند. این هنر نویسنده یا کارگردان است که وقتی یک پرسوناژ یا شخصیتی داستانی، به دستمایهای برای پرداخت یک موضوع طنزآمیز تبدیل میشود، به مخاطب القا کند که این اثر، راجع به شخصیتی در یک داستان سخن میگوید، نه یک تیپ اجتماعی.
به بیان سادهتر، این گونه القا کند که این شخصیت، یکی از همه پزشکان است نه نمایندهای از جامعه پزشکی، یا نمایندهای از قومیت، زبان و آداب و خردهفرهنگ یک منطقه. در این صورت، برنامهساز موفق شده است این فاصلهگذاری را رعایت کند.
در این میان، جز شخصیتهایی که به دلایل خاص که برای اشخاص در هر دین و آیینی تقدس دارند و سخن گفتن به زبان طنز در مورد آنها حساسیتبرانگیز خواهد بود، کسی از اینکه در معرض این نوع پرداختها، قرار گیرد مستثنی نیست. چرا که طنز در ذات خود، به معنای تمسخر، قضاوت و تسویهحساب نیست. بلکه میتواند به معنای نگریستن به یک شخصیت از زاویهای خاص باشد. شخصیت نه به معنای شخصیتی حقیقی و حقوقی که در عرف معنا و مفهوم دارد. شخصیت به آن مفهوم که در درام تعریف شده و به آن پرداخته میشود و هیچ کس را نباید مصون از این نوع پردازش دانست و در این زمینه محدودیت ایجاد کرد. با پذیرفتن این فرض، نه پزشکان، نه مهندسان و نه این زبان و آن زبان نباید چنین احساس کنند که در قالب طنز با تیپ اجتماعی آنها برخورد شده است.
برای مثال، فیلم مارمولک به کارگردانی «کمال تبریزی» یکی از نمونههایی است که هنرمندانه از پس فاصلهگذاری میان شخصیت و تیپ اجتماعی برآمده است. بیننده از ابتدا تا پایان داستان با کسی مواجه میشود که ظاهراً در لباس یک روحانی است. اما در تماشای این فیلم احساس نمیکند که با روحانی مواجه است بلکه یک سارق را میبیند.
البته این فیلم سینمایی هم واکنشهایی را در پی داشت اما این حساسیتها جدی انگاشته نمیشود و ناشی از سوءتفاهم است. در حالی که شخصیتپردازی و داستان این فیلم میتوانست به گونهای پیش برود که بیننده، ذهنیت خود از شخصیت این فیلم را به سمت دیگری سوق دهد. این موضوع در مورد پزشکان نیز صادق است.
اما سریال در حاشیه، دچار نوعی لکنت و کممهارتی در این فاصلهگذاری بوده است و یک تیپ اجتماعی را به بیننده القا میکند. در عین حال لشگرکشی صنفی به این بهانه که پزشکان زیر سوال رفتهاند نیز پسندیده نبود؛ چرا که حرمت و اعتبار جامعه پزشکی با این مسائل زیر سوال نمیرود. اما انتقاد حرفهای از موضع هنری به این برنامه وارد است و نمره قابل قبولی در طنزپردازی حرفهای فاخر کسب نمیکند.
اکنون که این سریال با وجود اعتراض وزارت بهداشت و جامعه پزشکی پخش میشود، شایسته است فرصتی داده شود که در این رسانه، نه به شکل نمایشی و گزینشی بلکه به صورت آزاد در این باره بحث و گفتوگو صورت گیرد.
ایجاد فضایی برای گفتوگو در حاشیه این سریال این امکان را فراهم میکند که به موجب مباحثه، چنانچه ذهنیتی برای جامعه پزشکی ایجاد شده برطرف شود و فرصت طرح آنچه در افکار عمومی وجود دارد، فراهم شود.
البته در برابر این نوع اعتراضها، برخورد دوگانهای از سوی صدا و سیما صورت گرفته است. در ماههای گذشته سریالی تحت عنوان سرزمین کهن روی آنتن رفت که به واسطه اعتراض «بختیاریها» پخش آن متوقف شد. آن گونه که کارگردان این سریال شرح میدهد، جرح و تعدیل صدا و سیما در سناریوی این سریال، منجر به برخی سوءتفاهمها در مورد آن شده است.
به این ترتیب، مدیریت رسانه به گونهای بوده است که برای جماعتی، سوءتفاهم ایجاد شود و مدیر صدا و سیما اعلام کند که سریال مزبور توقیف شده است. بنابراین اگر فضایی برای گفتوگو درباره این موضوعات در صدا و سیما فراهم شود، معلوم میشود که نه برخوردی که در مورد سریال «سرزمین کهن» صورت گرفته صادقانه بوده و نه دفاع صدا و سیما از سریال «در حاشیه» از موضع مسوولانه است. در حالی که اصول احترام به افکار عمومی ایجاب میکند با این مسائل، برخوردی اقناعی که محصول بحث و استدلال است، صورت گیرد. به هر روی مدیریت صداوسیما برخورد مناسبی با افکار عمومی نداشته است.
فارغ از مواضع جامعه پزشکی، وزارت بهداشت و نیز صدا و سیما در مورد حواشی این سریال، در مورد اینکه مردم تا چه حد با این برنامه تلویزیونی، همذاتپنداری کردهاند، لازم است سنجشی علمی، واقعی و میدانی صورت گیرد. جامعه آماری تعیین شده و این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که در این جامعه، چند درصد نمونهها از پزشکان رضایت دارند.
بدیهی است که هرچه سطح تماس جامعه با صنف یا قشری بیشتر باشد و هرچه فصل تماس حیاتیتر باشد، بهطور طبیعی سطح انتظارات بالاتر بوده و آستانه تحمل، پایینتر است. هستند کسانی از میان مردم که پزشک خود را حتی بیش از اعضای خانواده مورد اعتماد قرار میدهند و مسائل فراپزشکی خود را نیز با آنها در میان میگذارند. اما این موضوع قابل انکار نیست که در مراکز پزشکی و درمانی فاصله از وضع موجود تا وضع مطلوب بسیار است. تلقی جامعه از پزشک به عنوان تاجر به گروه خاصی از پزشکان بازمیگردد که ممکن است به دلایل فنی، سیاستگذاری و نظارتی چنین قضاوتی را برای خود رقم زدهاند. اما باید از داوری کلی، فلهای و همهگیر پرهیز کرد.
اگر مردم از نظام درمانی گلایه دارند، بخشی از واقعیت را بیان کردهاند، اما اگر بخشهای دیگری از واقعیتهای این حوزه را که در انظار عمومی دیده نمیشود، به فهرست اضافه کنیم، چهرهای متفاوت از واقعیت حوزه بهداشت و درمان، پیش روی ما قرار میگیرد که نه مشکلات در آن، چنان بزرگنمایی شده و نه در آن پاکیزگی مطلق وجود دارد. بلکه قضاوتها، واقعبینانهتر خواهد شد. اگر جامعه پزشکی ایران آن گونه که در این سریال شخصیتپردازی شده، بود، لابد هر روز در گوشه و کنار کشور، علیه پزشکان تحصن شکل میگرفت.
نکته مهم این است برای نقد کاستیها، گرفتار شدن در تله تعمیم مساله به همه جامعه آماری، نهتنها نتیجه سازندهای دربر ندارد، بلکه نتیجهای منفی و واگرایانه در پی خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید