تاریخ انتشار:
گفتوگو با بهلول علیجانی بنیانگذار آب و هواشناسی سیپنوتیک در ایران
تهران ناخوش است
تکاپوی آدمی زمین را عاصی کرده است. فعالیتهایش، سبک و سیاق بودنش و دغدغههای روزمرهاش از تحمل کره زمین خارج است. اما زمین هنوز تحمل میکند. برای فردای این کره خاکی چهل سناریو نگاشته شده است. سناریوهایی که صحنه تراژیک واپسین آن با جان دادن زمین خاتمه مییابد. این سناریوهای مدون با خط و نشانهای هشداردهنده دانشمندان و پژوهشگران سیاه شده است و با نافرمانی دولتمردان روی دست معطل مانده است.
جناب علیجانی طی چند سال گذشته اتفاقات ملموس اقلیمی و غیرعادی در تهران و شهرهای دیگر کشور افتاده است که گاه کارشناسان و پژوهشگران و گاه متولیان شهرها را هم غافلگیر کرده است. با توجه به این اتفاقات آیا امروز میتوان ادعا کرد که ما هم به نحوی درگیر پیامدهای تغییرات اقلیمی شدهایم یا دلخوش کنیم که این جریانها فقط جزو نوسانات اقلیمی است.
تغییر اقلیم یا آب و هوا یک مخاطره جدی است. این بحران نهتنها کشور ما و پایتخت را تهدید میکند بلکه کل جهان با این مخاطره دست به گریباناند. دانشمندان و پژوهشگران تغییرات اقلیمی را مادر مخاطرات زمین مینامند. حال این تغییر اقلیم چیست و زندگی انسان و طبیعت را دچار چه زحماتی میکند؟ ما اگر به فرض دمای تهران را طی 30 سال گذشته در مقطع زمانی خاص به طور میانگین 5/16 تا 7/16 درجه اندازهگیری کرده باشیم و پس از آن سال یا سالهای پس از آن این میانگین دما در تهران به 5/17 درجه برسد میتوانیم بگوییم که تغییر آب و هوا اتفاق افتاده است چراکه میانگین دما نسبت به دوره گذشته افزایش یافته است. تغییر اقلیم به معنای تغییر میانگینهای دما و بارندگی و برخی عناصر دیگر در درازمدت است. بهطور مثال در تهران با بررسی یک دوره 40ساله (2000-1960) روزهای یخبندان تهران مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد طی این مدت در پایتخت به طور متوسط ما 50 روز یخبندان داشتهایم به این معنا که دما زیر صفر بوده و آب کاملاً یخ زده است اما آمار آخرین سال نشان میدهد که این روزها به شش روز کاهش یافته است که بسیار ناچیز بوده و شدید نبوده است. این یعنی تغییر
اقلیم. ما به این نتیجه رسیدهایم که در ایران همانند سایر کشورهای جهان، اقلیم در حال تغییر است که البته این تغییر کاملاً با سمت و سوی گرمایش زمین در حال تغییر است. هوای تهران و بسیاری از شهرها حتی مناطق ییلاقی در حال گرم شدن است. به طور مثال امروز در کرج روزهای تابستانی با دمای 35 تا 38 درجه بسیار عادی است در حالی که تا 30 سال پیش این منطقه ییلاق تهران محسوب میشد. این اتفاق برای بسیاری از شهرهای معتدل و سردسیر افتاده است و این روند رو به افزایش گرمایش برای کشور ما و جهان در حال تبدیل به بزرگترین معضل است.
شما برای پدیده تغییر اقلیم از تعبیر مادر مخاطرات استفاده کردید. فرزندان ناخلف این پدیده چه میتواند باشد که زندگی انسان را دچار زحمت کند.
نخستین تاثیر افزایش گرما در هر شهر، مصرف بالای انرژی است. مصرف بالای انرژی با بهرهگیری از منابع سوختهای فسیلی نیز چیزی جز آلودگی هوا نتیجه نخواهد داشت. پس یکی از این مخاطرات میتواند شدت آلایندگی هوا باشد که در تهران به طور ملموسی با آن مواجه هستیم. یکی دیگر از مخاطرات خشکسالی است. نتیجه گرم شدن هوا، بالا رفتن میزان تبخیر و خشکی خاک است و به همین دلیل مصرف آب کشاورزی و شهری افزایش مییابد و آب کمتر و زمین خشکتر میشود که به خشکسالی منتهی میشود.
ظاهراً روند رو به گسترشی که گفته میشود شروع شده و باید شاهد خشکسالیهای بیشتری در سطح کشور باشیم.
بله، نخستین تاثیر خشکسالی کم شدن پوشش گیاهی است و زمانی که این اتفاق بیفتد خود موجب گسترش و توسعه بیابان میشود. به همین دلیل نیز در حال حاضر یکی از مخاطراتی که تهران را تهدید میکند گسترش بیابانهای مرکزی ایران است. این موارد همگی مخاطراتی است که تهران و بسیاری از شهرها با آن دست و پنجه نرم میکنند. ضمن آنکه باید اضافه کنم اگر هوا گرم شود بسیاری از بیماریها گسترش پیدا میکند.
بالا آمدن آب دریا هم ظاهراً یکی از مخاطراتی است که به دلیل گرمایش زمین ممکن است بسیاری از شهرهای ما و جهان را تهدید کند. چه تصویری میتوانید از شدت این مخاطره در آینده به ما بدهید.
دانشمندان در حال حاضر تاکید میکنند اقلیم در حال تغییر است و میزان تولید گازکربنیک باید کاهش یابد. در پروتکل توکیو نیز تصویب شد تولید گازکربنیک کشورها کاهش یابد. آمریکا این پروتکل را امضا نکرد با این توجیه که منافع ملیاش به خطر میافتد. اگرچه کشورهای امضاکننده هم کمتر به مفاد این پروتکل عمل میکنند و برای کاهش تولید گازکربنیک گام برمیدارند. پس مدیران حرفشنوی از دانشمندان ندارند و در چنین شرایطی قابل پیشبینی است که در سال 2100 گازکربنیک به شدت و با سرعت بالایی افزایش پیدا کند و قابل پیشبینی است که بسیاری از گونههای گیاهی از بین خواهد رفت و آنچه در آینده متصور میشویم دما چهار درجه گرمتر خواهد شد و آب اقیانوسها چهار متر بالا میآید. اگر آب خلیجفارس این میزان بالا بیاید از بندرعباس و چاهبهار دیگر چیزی باقی نخواهد ماند و زیر آب غرق خواهند شد. کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مصون نیستند و از روی زمین محو خواهند شد. اگرچه برخی نظر دیگری دارند و به آینده خوشبین هستند چرا که پیشبینی میکنند در این زمینه با همگرایی دولت، سیاستهای مشترک و جهانی تصویب میشود و ما از این مخاطرات نجات مییابیم.
وقتی سنگفرش، ساختمان، بتن و آسفالت جایگزین پوشش گیاهی و فضای سبز بشوند به طور مسلم اثرات خنککنندگی سطوح طبیعی هم از بین میروند حتی شنیدم که همین بلندمرتبهسازی و باریک شدن معابر میتواند جریان هوا را کاهش داده و موجب گرم شدن هوای پیرامون آن شود. حرارت وسایل نقلیه و کارخانهها و همین وسایل تهویهکننده هوا هم که به جای خود. با این وجود این تغییرات اقلیمی یکی از عناصر همان روند طبیعی رو به افول زمین است یا حاصل دست انسان.
اقلیم یک سامانه بینظم است به مثابه دم شیر، تلنگری به آن بزنید واکنش شدید و غیرقابل پیشبینیای را شاهد خواهید بود. تغییر اقلیم نیز به تعبیری عکسالعمل دستکاریها و دخالتهای انسان در طبیعت است. یکی از ویژگیهای تغییر اقلیم، تشدید بینظمی است. اگر اقلیم در درازمدت در شرایط عادی بماند در حالت نظم باقی خواهد ماند و بارندگی و دما ثابت و پایدار خواهد ماند. در صورت تغییر بینظمیها زیاد میشود. مصداق آن دمای غیرقابل تحمل این روزهای تهران است. بنابراین پدیدهای که در تهران و بسیاری از شهرهای جهان در حال اتفاق است افزایش روزهای بسیار داغ با دمایی غیرقابل تحمل و به همین میزان روزهای بسیار سرد و غیرعادی است. سال 86 اگر خاطرتان باشد سرما و یخبندانی سراسر کشور را فرا گرفت که بیسابقه بود اگر چه در ظاهر این یخبندان با گرم شدن هوا ارتباطی نداشت اما از دید ما دانشمندان و ناظران این اتفاق نیز از پیامدهای گرم شدن هواست. چهبسا در حال حاضر در برخی نقاط کشور در کنار خشکسالی، سیلابهای مهیب و شدید نیز اتفاق میافتد.
رخدادهای اقلیمی در تهران طی ماهها و شاید سالهای گذشته بسیاری را غافلگیر کرد هر متولی نیز برای ناکارآمدی توجیهات خود را برشمرد اما در توفان اخیر تهران آنچه به یاد ماند جان عزیز 9 شهروند تهرانی بود که به ارزانی از کف رفت. شما با توجه به پژوهشی که طی 40 سال در تهران انجام دادهاید تهران چه بود و چه شد؟
بر اساس پژوهشی، آب و هوای شهر تهران طی 40 سال؛ از سال 1339 تا 1379 (2000-1960) مورد پایش قرار گرفت. نتایج نشان داد در تهران از 50 روز یخبندان در فصل زمستان به شش روز کاهش پیدا کرده است و این بدان معناست که در تهران دیگر زمستانی به معنای واقعی وجود نخواهد داشت و دمای هوا همیشه بالای صفر است. اما از سوی دیگر تهران به طور ناگهانی در معرض سرمای شدید و یکباره نیز هست. تداوم یخبندان در دوره 50ساله مورد مطالعه نشان میدهد که اوایل دوره تداوم یخبندان طولانیتر بوده است به طوری که شش تا هفت ساعت دما زیر صفر بوده است اما در سال 2006 این تداوم کاهش یافته است و بررسیها نشان میدهد نهتنها فراوانی که تداوم روزهای یخبندان هم کاهش یافته است.
فراوانی و تداوم روزهای گرم هم همینطور؟ گفته میشود امسال گرمترین تابستان تاریخ تهران بوده است.
بله، در مورد گرما هم همینطور است. فراوانی سالانه روزهای بالای 40 درجه در حال افزایش است نهتنها در هیچ سالی تعداد روزهای 40 درجه صفر نشده است که فراوانی این روزها افزایش نیز یافته است.
پس زندگی در تهران با این شرایط در آینده کمی سختتر به نظر میرسد اگر چه در حال حاضر هم زندگی در تهران دچار دستاندازهای مختلفی است.
تغییر اقلیم یک بحران است و زندگی انسان را به سوی سختیها و دردسرهایی برای زندگی سوق میدهد. در حال حاضر زندگی در تهران با وجود تهدیدات اقلیمی به سمت شرایطی میرود که زندگی در آن بسیار سخت است. این تهدیدات کلان تداوم دارد. این روزها موجهای گرم پایتخت بالای 10 روز است. فراوانی این موجها نسبت به سالهای پیش بسیار بالا رفته است چنان که به طور تقریبی فراوانی موج گرما در شهر تهران 70 روز در سال است. دو ماه تا دو ماه و نیم به طور مداوم درجه هوا بالای 35 درجه است که این سالهای آخر روندی رو به افزایش داشته است که خود میتواند ایجاد خسارتهای بسیاری کند.
البته بارشهایی هم کم و بیش اتفاق میافتد که موجب تلطیف هوا میشود اگر چه بسیار کوتاه و مقطعی است.
اکثر نقاط کشور کمتر باران آبی میبارد. بارانهای آبی اصطلاحاً به بارانهایی گفته میشود که به قدری میبارد که در خاک نفوذ میکند و مزایای خاص از جمله رطوبت مناسب و پایدار برای پوشش گیاهی را فراهم میآورد اما در حال حاضر با تغییر اقلیم در کمتر نقطهای از کشور باران آبی میبارد. برای مثال در تهران چهار ماه از فصل سرما باران نمیبارد یک روز هم اگر آسمان بخواهد ریزشی داشته باشد رگباری میزند و آنقدر باران میبارد که سیل تهران را دربر میگیرد و این همان بینظمی بود که قبلاً مطرح کردم. بینظمیهای آب و هوا در حال افزایش است. دمای شدید، سرمای شدید، خشکسالیهای طولانی و سیلابهای شدید.
در بندر سیراف بوشهر با وجود گرمای شدید تگرگ نیمکیلویی بر سر مردم فرود میآید. بارش باران موجب خوشحالی شهروندان خوزستانی میشود اما دقایقی بعد دچار تنگی نفس میشوند و راهی بیمارستان. در تهران هم که همه شاهد توفانی بودند که زمین و زمان را برای لحظاتی به هم دوخت و جان چند شهروند را گرفت. آیا با این همه اتفاق نباید ما هم اقداماتی را به طور متمرکز بر روی تغییر اقلیم و مخاطرات آن آغاز کنیم. ما در حال حاضر در این زمینه کجا ایستادهایم.
در سطح جهانی مرکزی به نام «هیات بینالدول تغییر اقلیم» (ipcc) که در حال پایش تغییر اقلیم در سطح جهان است به عنوان ناظر جهانی در حال فعالیت است. این مرکز در آخرین گزارش خود در پاییز سال گذشته به طور صریح اعلام کرد بر اساس تحقیق 12 هزار دانشمند با ضریب اطمینان 95 درصد، تغییر اقلیم نتیجه فعالیتهای انسانی است و نه خشم طبیعت. فعالیتهای انسانی بهگونهای خارج از تحمل کره زمین شده است و به همین دلیل هم گرمایش زمین افزایش پیدا کرده و زندگی برای انسانها کمی سخت شده است. در کل جهان، «هیات بینالدول تغییر اقلیم»، تمامی محققان، نهادها و مدیریتها در سطح جهان در حال پژوهش و آمادهسازی خود در مقابله و پیشگیری تغییر اقلیم در سال 2100 هستند. تحقیقات همه دانشمندان و پژوهشگران متفقالقول نشان از گرم شدن هوا دارد اما اینکه این گرم شدن چه تبعاتی به دنبال دارد و با این روند تا این سال چه اتفاقی خواهد افتاد دانشمندان و محققان سعی بر آن دارند که با آگاهی بر این اتفاقات راهکارهایی را بیابند تا ساکنان روی زمین چگونه مخاطرات موجود را تعدیل کنند یا چگونه خود را با آن سازش دهند و زندگی کنند. به طور مسلم دو راه پیش روی ماست یکی
اینکه برخی آثار این گرمایش را تعدیل کنیم و با برخی آثار دیگر که روندی غیرقابل بازگشت دارد سازگاری کنیم. همه کشورها در نخستین گام دفتر یا دبیرخانهای به نام تغییر اقلیم تشکیل دادهاند و با بررسی شرایط اقلیمی خود در حال بررسی آینده و یافتن راهکارهای عملی هستند. اقدامی که در کشور ما با وجود امضای پروتکلهای مختلف هنوز شکل جدی و عملی به خود نگرفته است. بنده این مساله را اردیبهشت امسال در جلسهای با حضور شهردار و برخی استادان پیشنهاد دادم که راهاندازی دبیرخانه تغییر اقلیم تهران باید در اولویت برنامههای شهری باشد. چون مسوولیت قطب علمی تحلیل فضایی مخاطرات محیطی دانشگاه خوارزمی را دارم و شاخص کار پژوهشگران در این بخش مطالعه مخاطرات است و تغییر اقلیم در حال حاضر مهمترین مخاطره شهر تهران است، وجود این دبیرخانه حتی در زیرمجموعه این قطب را گوشزد و اصرار کردم. ما حتی پیشنهاد خود را با شورای شهر تهران هم در میان گذاشتیم و تا به امروز منتظر پاسخ هستیم.
و نتیجه این تاخیر چه حاصلی خواهد داشت.
اول آنکه در روند ارائه گزارش به مجامع جهانی از جمله هیات بینالدول تغییر اقلیم کمی ضعیف خواهیم بود چرا که تا به حال دو گزارش از سوی ایران تهیه شده و به این هیات ارائه شده است. نقدی که از سوی خود ما بر آن وارد است این است که جامع و راهگشا نیست و از سوی نهادی متمرکز بر این موضوع تهیه نشده است. گزارشها با گزارشهای جامعی که کشورهای دیگر از وضعیت و شرایط اقلیمی خود تحویل میدهند قابل مقایسه نیست و ما باید خود را به آن سطح از استاندارد برسانیم.
ما تا زمانی که تحقیق و پژوهش متقنی از این مخاطرات نداشته باشیم به طور مسلم نمیتوانیم برای مقابله با آن برنامهریزی کنیم. در حال حاضر بهترین و سهلالوصولترین راه مدیریت در شرایط حاضر چیست.
بهترین راه مدیریت در این زمینه فرهنگسازی است. در کنفرانس زمین ریودژانیرو سال 1992 که اکثر سران کشورهای جهان حضور داشتند مطرح شد که بشر برای اینکه در این دهکده کوچک بتواند به زندگی خود ادامه دهد باید قناعت در پیش گیرد و درست مصرف کند. فرهنگی که در حال حاضر در کشور ما مغفول مانده است چرا که در شرایط حاضر ما مشکلی از نظر موجودی آب نداریم و در مرحله حاد و بحرانی هم نیستیم. فقط مدیریت نداریم و مردم را با فرهنگسازی آماده نکردهایم. این در حالی است که جهان به عنوان یکی از راهکارها به دنبال یافتن جایگزینی برای سوخت فسیلی است. بشر باید کاری کند که جلوی افزایش گازکربنیک را بگیرد و صنعت و ماشین در اختیار انسان دیگر گازکربنیک تولید نکند چرا که گازکربنیک برخی گیاهان را خفه میکند و با این کار گیاهان نیز نجات پیدا میکنند. اگر بپذیریم که حاکم این طبیعت نیستیم و جزیی از این طبیعت هستیم با آن بیشتر مدارا میکردیم و مشکلات کمی تعدیل میشد.
سدسازی هم میتواند پیرو همان حاکمیت نادرست بر طبیعت و مداخله انسان باشد. این سوال بازمیگردد به خشک شدن دریاچه ارومیه که برخی تغییرات اقلیمی از جمله بارش کم و دمای بالا را عامل این خشکی میدانند و برخی نیز سدها را، عامل خشکی از نظر شما چیست.
اکثر سدسازیها با مطالعه طراحی و اجرا شده است و هدف اصلی از آن ذخیره آبهای سرگردانی است که به هر نحوی هرز میرود اما سدسازی زمانی تبدیل به معضل میشود که به دست افرادی منفعتطلب افتاده و از آن سوءبرداشت و استفاده میشود. اما مشکل اینجاست که در حال حاضر سدی که برای هزار هکتار زمین مزروعی پیشبینیشده بود دو هزار هکتار زمین را آبرسانی میکند. نتیجه میشود فشار به آب ذخیره سدها که باید دریاچه ارومیه و امثال آن را تغذیه کند. کشور ما کشور قناتهاست. 50 سال پیش در همه جای کشور آبرسانی از طریق قنات یا چشمه بود. چشمه که طبیعی است، اما قنات به دست انسان حفر میشد. حسن قنات در این بود که زمانی که قنات آب داشت شما از آب آن استفاده میکردید زمانی هم که آب نداشت، خشک بود. تا زمانی که دوباره پرآب شود. اما حالا چاههای عمیق جان و رمق سفرههای زیرزمینی را بیرویه میمکند. بهطور مثال در یزد عمق متعارف یک چاه 30 تا 40 متر بود اما حالا چاه به عمق 400 متر حفر میشود و دیگر برای زمین رمقی باقی نمیگذارد. هر سال عمق این چاهها بیشتر شود به این معناست که ذخایر و پسانداز آب نیاکانمان از یک میلیون سال پیش به پایان
میرسد و این یعنی از دست رفتن رطوبت زمین، ترکهای عمیق و خشکسالی. درست بلایی که بر سر دریاچه ارومیه آمد و در حال خشک شدن است. دما افزایش یافته است اما نه در حد خشکسالی. بارندگی هم زیاد کم نشده است اما چرا دریاچه خشکشده است؟ به دلیل ایجاد سد، کشاورزی مناطق اطراف دریاچه بیرویه گسترش یافت و شکلی دیگر یافت و سهم آب دریاچه ارومیه را درختهای سیب و آلبالوی کشاورزان نوشیدند. بهطور مثال در منطقه شبستر کشاورزان اکثراً بادام و گندم کشت میکردند که آب کمتری مصرف میکردند اما با کشت درختان آلبالو و سیب که آبخور نیز هستند مصرف آب کشاورزی در این منطقه بسیار بالا رفت.
پینوشت:
1- تحلیل فضایی-زمانی جزیره حرارتی کلانشهر تهران (علیرضا صادقینیا، دکترای اقلیمشناسی، 1391)
دیدگاه تان را بنویسید