گفتوگو با مشاور شهردار تهران پیرامون انتقال نمایشگاه کتاب به شهرآفتاب
چارهای نداریم
در سال قبل یکی از پیشنهادهایی که به شهرداری رسید برگزاری نمایشگاه کتاب در باغ کتاب واقع در تپههای عباسآباد بود. بررسیهای من نشان داد وقتی به قول دوستان ارشاد جمعیت استقبالکننده از نمایشگاه میلیونی است، هیچوقت این مساله میسر نیست.
سیدمجید حسینی مشاور مطبوعاتی شهرداری تهران، مدیرعامل موسسه نشر شهر و باغ کتاب تهران است. او همچنین دارای سوابق مطبوعاتی از جمله تاسیس گروه مجلات همشهری و نیز مدیر مسوول نشریه روایت نیز هست. اما آنچه نام وی را این روزها بر سر زبانها بیشتر میآورد، مسوولیت تام وی از سوی شهرداری تهران برای عقد تفاهمنامه همکاری با معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به منظور برگزاری نمایشگاه کتاب در این مرکز است. به عبارت دیگر حسینی از سوی شهرداری تهران موظف بوده تا شرایط برگزاری نمایشگاه کتاب در شهرآفتاب را هموار سازد. به همین بهانه با وی درباره این انتقال بزرگ به گفتوگو نشستیم و راههای پیش رو برای بررسی این انتقال را مرور کردیم. از بیم و امیدهای برپایی این نمایشگاه صحبت کردیم و از افق پیش روی کتاب با برپایی نمایشگاه در شهر آفتاب.
خارج کردن نمایشگاه کتاب از تهران و بردنش به شهرآفتاب بحث داغ این روزهای بسیاری از فعالان نشر است. شما برای برگزاری نمایشگاه در جایی مثل باغ کتاب تمایلی نداشتید؟
در سال قبل یکی از پیشنهاداتی که به شهرداری رسید برگزاری نمایشگاه کتاب در باغ کتاب واقع در تپههای عباسآباد بود. بررسیهای من نشان داد که این مساله نهتنها امسال که هیچوقت میسر نیست. اگر ما نمایشگاهی با جمعیت 200 هزار نفر داشته باشیم شاید، اما وقتی به قول دوستان ارشاد جمعیت استقبالکننده از نمایشگاه میلیونی است، هیچوقت این مساله میسر نیست. درست است که باغ کتاب با این نیت ساخته شده اما چیزی که الان روبهروی ما هست برای این کار نیست.
یعنی با وجود اینکه با این نیت ساخته شد در اجرا چیز دیگری از آب درآمد؟
مهم این است که تا 20 هزار نفر از آن بازدید کنند. در این صورت میسر است. نمایشگاهی مثل نمایشگاه کتاب فرانکفورت را میتوانیم در باغ کتاب برگزار کنیم اما بیشتر نه. نمایشگاه تهران با استانداردهای فعلیاش نمیتواند در باغ کتاب برگزار شود. یعنی با استانداردهای فعلیاش نمیشود که در اینجا باشد. شاید شما بگویید این استانداردها غلط است و مثلاً برگزاری نمایشگاهی با 300 میلیون تومان گردش مالی لطمه جبرانناپذیری به اقتصاد کتابفروشیها میزند. شاید اینگونه باشد شاید هم نه. بحثم این است که باغ کتاب در تهران اصلاً امکان پذیرایی از نمایشگاه کتاب را ندارد. ما در باغ کتاب مجموع متراژ مفیدمان 45 هزار متر است در حالی که نمایشگاه 120 هزار متر فضا میخواهد. شاید شما بگویید برگزاری در 120 هزار متر غلط است اما این بحث ما نیست.
در ایران سالهاست که مشغول فریاد زدنیم که سیستم برگزاری نمایشگاه کتاب غلط است. امسال به هر تقدیر ارشاد تصمیم به یک جراحی اساسی گرفته و تصمیم گرفت مکان نمایشگاه را به محلی ببرد که گفته شده با استانداردهای جهانی ساخته شده است. به نظرتان وقتش نبود که مجموعه شهرداری در این محیط استاندارد خواهان میزبانی از یک نمایشگاه استاندارد هم بشود. یعنی وقتش نرسیده بود که این نمایشگاه کتاب غیراستاندارد و بیش از حد بزرگ را کمی جمع و جور کرد؟
نمایشگاه از وضع موجود بزرگتر که نمیشود. اما وزارت ارشاد هم زیر بار کوچک کردن نمایشگاه نمیرود. برای برگزاری در شهرآفتاب حتی زیر بار این هم نرفتند که نمایشگاه را فقط 10 هزار متر کوچکتر کنند. شهرداری که در این مساله دخالتی ندارد و حرفش هم شنوایی ندارد.
در موضوع باغ کتاب که گاهی مورد اعتراض برخی آقایان بود که چرا میزبانی را قبول نکرد ما حتی از نظر ورودیها و راههای دسترسی برای همان 45 هزار متر مربع فرضی هم با مشکل مواجهیم. چارهای نبود که برویم در جایی مثل شهر آفتاب.
خب این شهرآفتاب از نظر اقتصادی چه اندازه میزبان مقرون به صرفهای برای نمایشگاه کتاب است؟
تهران به عنوان مرکز استراتژیک جغرافیایی منطقه خاورمیانه یکسری زیرساختها را کم دارد. به این فکر کنید که چرا بیشتر سرمایهگذاریهای منطقه خاورمیانه در استانبول در حال انجام است؟ چون برای رسیدن به اروپا هیچ راهی نیست جز اینکه از این منطقه عبور کنیم. پس ترکیه زیرساختهای عظیمی را فراهم میکند. دو فرودگاه بسیار بزرگ در این منطقه، نمایشگاهها، هتلها و... تهران اما چنین امکاناتی را ندارد. امروز که ما تصمیم گرفتیم در مناسبات بینالمللی نقش بیشتری ایفا کنیم باید زیرساختهایش را فراهم کنیم که ابتداییتریناش هتل و فرودگاه و فضای نمایشگاهی است. این نمایشگاه باید در نزدیکی فرودگاه و هتل و پکیجهای جمعآوری توریست باشد. در مرکزیت شهر تهران که ما امکان چنین مسالهای را نداریم. در هیچ مگاسیتی در جهان هم نمایشگاهی به وسعتی که ما میخواهیم وجود ندارد. هیچ شهر بالای 10 میلیوننفری در تهران نیست که در وسط شهر فضای عظیم نمایشگاهی داشته باشد. این مساله شهرسازی است و نه فرهنگی.
پس بودن یک ابرنمایشگاه مثل نمایشگاه کتاب تهران در مرکز شهر طی این همه سال را چطور باید از نظر اقتصادی توجیه کرد؟
شما یکسری استراتژیهایی داشتهاید که منجر به ایجاد چنین نمایشگاهی شده است. در جمهوری اسلامی استراتژیهای موجود منجر به تقویت صرف نمایشگاه کتاب شده است و سایر نمایشگاهها را تقویت نکرده. مگر ما در ایران نمایشگاه غذا یا گل نداریم؟ مگر در وسط شهر نیستند؟ خب پس ماجرا چیست؟ ماجرا این است که در 30 سال پس از انقلاب این نمایشگاه مهمترین رخداد کشور بوده و دائم از حیث جمعیت تقویت شده است. هر چند که به نظرم این تقویت به ضرر مصرف کتاب تمام شده است.
در پکیج تهران جدید باید تهران تبدیل به هاب منطقه شود که به لحاظ استراتژیک هست- پس باید برای این پکیج استانداردهای اولیه میزبانی از رویدادهای بینالمللی را تدارک دید. در فرودگاه امام به تازگی دو هتل تاسیس شده که استانداردهای اولیه میزبانی را دارد در این حد که اگر میخواهید در تهران یک شب بمانید لااقل یک شب میشود در آن ماند. خب مجموعه شهر آفتاب در صورتی که تکمیل شود، بزرگترین و کاملترین مجموعه نمایشگاهی در خاورمیانه خواهد بود. نمایشگاه کتاب در حال حاضر در این مسیر قدم گذاشته یعنی در حال رونمایی در چنین مرکزی است. چرا نباید از این رفتن خوشحال باشد؟ چون چند ناشر حاضر نیستند با مترو بروند شهر آفتاب؟ مشکل شهر آفتاب و نمایشگاه کتاب ناتوانی در رسیدن به آن نیست بلکه مساله این است که مردم آنجا را نمیشناسند.
یعنی شهرآفتاب در حال حاضر میزبان مناسبی برای نمایشگاه کتاب است؟
چارهای جز این نیست تنها ضرر آلودگی هوای تهران در 10 روز برگزاری آن در نمایشگاه کتاب را میدانید چقدر است؟ من میگویم. دو میلیارد تومان که باید از جیب مردم منطقه برود. مشکل ترافیک نمایشگاه کتاب در مصلی را فکر میکنید دو سال دیگر میشود جمع کرد؟ نه. برگزاری نمایشگاه در تهران با این اندازه اصلاً امکان نداشت. چون قابل کنترل نیست. آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است اسبابکشی همیشه دردسر دارد. امروز هم نمایشگاه کتاب در شهرآفتاب شاید گرفتاریهایی داشته باشد اما شهرآفتاب محل و جایگاه اختصاصی برگزاری نمایشگاه کتاب است و مگر میشود در آن نبود؟ باید رفت و مشکلات را حل کرد.
خود شما با سیستم فعلی نمایشگاه کتاب و برگزاریاش موافقید؟
خیر، البته من در برگزاری آن مسوولیت ندارم که اگر داشتم میگفتم در چنین شکلی نمایشگاه اصلاً برگزار نشود چون غلط است. اما فعلاً من به عنوان مدیر شهری میگویم که این نمایشگاه در این وضعیت باید در اینجا برگزار شود.
چه چیزی از این نمایشگاه غلط است؟
به این شکل مصرف کتاب ایجاد کردن اشتباه است. مصرف کتاب در سال در ایران 80 میلیارد تومان است. با چه منطقی باید در 10 روز در نمایشگاه 200 میلیارد تومان کتاب بفروشیم. با چه منطقی داریم اقتصاد کتابفروشها را نابود میکنیم. چرا آن را تضعیف میکنیم؟ چرا کاری کردیم که کتابفروش از سر ناچاری خودش را ناشر جا بزند و بیاید نمایشگاه.
شما واقعاً فکر میکنید یک نمایشگاه 10روزه در اردیبهشت مردم را در تمام طول سال از کتابفروشیها دور میکند؟
شما از مردم و بازدیدکنندگان نمایشگاه خودتان سوال کنید. نتیجه روشن است. نمیروند. در نمایشگاه میخرند و تمام. این بحث البته قابل مناقشه است که مردم در نمایشگاه کتاب مشتری واقعی کتاب هستند یا نه. ولی به هر شکل آنها ترجیح دادهاند بیایند و با تخفیف از نمایشگاه بخرند.
ما با نمایشگاهمان در حال آسیب زدن به مصرف کتاب هستیم و در عین حال کارهای واقعی و مفید برای صنعت نشر اعم از تلاش برای فروش حق مولف کتاب
یا تقویت تصویرگری و چاپ و بازاریابی را انجام نمیدهیم. اهل قلم ما کجای این نمایشگاهاند...
خیلی منفیبافی نمیکنید آقای دکتر حسینی؟
تنها وجه مثبت نمایشگاه کتاب فعلی به نظر من دادن بنهای خرید کتاب به دانشجوهاست که به نفع مصرف کتاب است و میتواند در طول سال هم باشد. ما امسال در جشنواره «یاد یار مهربان» این تجربه را داشتیم. نمایشگاه را حذف کردیم و وقت را صرف خرید و مصرف کتاب کردیم. اگر پارسال طبق آمار، کتاب جامعالاحادیث بیشتر در نمایشگاه یاد یار فروش رفته امسال اما در جشنواره بچهها بیشتر رومئو و ژولیت انتخاب کردند. پارسال از 10 ناشر برتر از حیث فروش سه ناشر دولتی بودهاند اما امسال از 10 ناشر برتر حتی یکی هم دولتی نیست. چرا؟ چون خود مصرفکننده انتخاب کرده و خریده است.
چقدر میشود به شهرداری اطمینان کرد که شهر آفتاب سال به سال کاملتر و به استانداردهای شما برای تبدیل شدن به یک زیرساخت حقیقی اقتصادی نمایشگاهی نردیکتر شود؟
تضمین این مساله منطق رشد اقتصادی است. فاز 2 شهر آفتاب مرکز تجارت جهانی است. باید شهرآفتاب با هتلها و فرودگاه امام به اصطلاح دست بدهند تا شرکتهای جهانی بیایند و مرکز تجارت جهانی نیز معنی بگیرد. باید اتفاقاتی بیفتد تا این رویداد انجام شود. جالب است بدانید که شرکت سرمایهگذاری شهر تهران است که مجری ساخت شهرآفتاب بوده است و نه شرکتهای عمرانی شهرداری تهران. سایر مراکز را هم قرار است بخش خصوصی بسازد. چیزی که ما الان تولید کردیم در وهله نخست اقتصاد ندارد. ما به نمایشگاه کتاب این مرکز را مجانی واگذار کردهایم. اما وقتی این مرکز شکل بگیرد منطق اقتصادی در آن شکل میگیرد. امسال بعد از نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب نمایشگاه جهانی غذا را برگزار میکنیم. بدیهی است که این نمایشگاه محل را مجانی در اختیار نخواهد داشت. این اتفاقات فازهای بعدی آن را شکل میدهد. این همان اتفاقی است که برای برج میلاد هم در حال رخ دادن است.
اگر مردم نخواهند رفتن به شهرآفتاب برای نمایشگاه کتاب را تجربه کنند چه؟ منطق اقتصادی شما چه میشود؟ نمایشگاه کتاب تا به حال رویکرد تفرج و تفنن هم داشته است؟
من با سیاست پرجمعیت کردن نمایشگاه مخالفم. نمایشگاه کتاب باید برایش مهم فروش کتاب باشد نه جمعیت زیاد. من از قضا بر این باورم برنامههایی که قرار است مردم را به شهر آفتاب بکشاند منجر به افزایش مطالعه یا خرید کتاب نمیشود. شو عموپورنگ و مردمی که برای دیدنش میآیند چه کمکی به اقتصاد کتاب میکند؟ هیچ. باید در نمایشگاه کتاب کسی را برد که کتاب بخرد.
میدانستید که طبق آمارها در مصلی با وجود افزایش جمعیت بازدیدکننده در سالهای 93 و 94 ما افت فروش کتاب داشتهایم؟ دلیلش چیست؟
جمعیتی که میخواهد بیاید نمایشگاه تفریح کند کمکی به اقتصاد نشر نمیکند. الان در حال مذاکرهایم که کل هزینهای را که ما امسال از ارشاد برای اجاره نمیگیریم بن بدهند برای خرید کتاب تا مردم بیایند و کتاب بخرند. شاید جمعیت کم شود اما هر که میآید خرید میکند.
این مبلغ اجارهای که شما چشمپوشی کردهاید چقدر است؟
حدود شش میلیارد تومان اجارهبهای شهر آفتاب است. من نمیدانم ارشاد در نهایت چه میکند اما اگر اینقدر پول تبدیل به بن شود میدانید چه حجمی از فروش کتاب پیدا میشود؟ جمعیت نمایشگاه کتاب را باید معنادار کرد. جمعیت بیمعنا بردن و برنامه تلویزیونی برگزار کردن آنجا چه فایدهای به حال نشر دارد.
باید 180 هزار دانشآموزی را که کتاب میخرند و مثلاً در جشنواره یاد یار کتاب خریدند ببریم نمایشگاه، بن کتاب هم دستشان بدهیم و بگذاریم خودشان خرید کنند.
آقای جنتی بر این باورند که به صورت مبنایی اتفاقی رخ دهد و نمایشگاه برای خودش جایگاهی پیدا کند که همیشه در آن ماندنی باشد. سازمان شهرآفتاب برای نمایشگاه ساخته شده است و زیرساختهای آن برای همین امر تدارک دیده میشود. ما باید جمعیتهایی مناسب کتاب را تربیت کنیم. چرا مدام دوست داریم پز بدهیم که چقدر به نمایشگاه آمدهاند. چرا کسی مبلغ فروش را اعلام نمیکند؟
وقتی برنامه بریزیم که جمعیتی به نمایشگاه بیاید که مطالعهاش صفر است و هیچ نسبتی با کتاب ندارد واقعاً نمایشگاه چه کارکردی دارد؟ بهتر نیست به جای کتاب اسمش را بگذاریم نمایشگاه تفریحات سالم؟
به نظر من دغدغه اصلی الان نمایشگاه کتاب باید کم کردن جمعیت حاضر در آن به نفع خرید کتاب باشد. باید به فکر فروش بود. باید به دنبال راههای افزایش سرمایه و توسعه اقتصادی نشر بود.
میدانید که ناشران با این حرف یعنی کاهش جمعیت بسیار مخالفاند و آن را نوعی توطئه علیه حیات خود میدانند؟
شما به من بگویید که ناشران چند درصد ماجرای کتاب در کشور ما هستند؟ چرا ما به خاطر ناشران باید کل صنعت کتاب را تحت تاثیر قرار بدهیم؟ تصمیمگیر صنعت نشر باید مصرفکننده باشد نه ناشر. در همه دنیا وقتی میخواهیم یک صنعت را تقویت کنیم باید مصرفکننده برایش اهمیت قائل شود. شما یک شرکت لبنیاتی را در نظر بگیرید. از کشاورز شیر خام میخرد و محصولی را میدهد به مصرفکننده. اصل در این میان کشاورز و مصرفکننده است نه کارخانه واسط. در کشور ما اما اصل همیشه آن کارخانه واسط بوده است.
تولید فرهنگی و مصرفکننده آن مهم است نه کسی که در این وسط نقش واسط را دارد. ما به جای اینکه به فکر مصرفکننده باشیم همهاش به فکر واسطه هستیم. باید فکر کنیم که مردم چطور بیشتر کتاب مصرف کنند. نمایشگاه کتاب باید این کار را بکند و اگر نکند مشکل دارد. اگر بتواند کتابفروش را تقویت کند مهم است و گرنه فایدهای ندارد. ناشران در کشور ما ماجرا را همیشه تکبعدی میکنند و مساله را تنها گرفتاری اقتصادی خود میدانند.
شاید به این حرف بخندید اما اگر دولت به جای برگزاری نمایشگاه کل چکهای ناشران برای برگزاری نمایشگاه را پاس کند، هزینه کمتری را متحمل خواهد شد. ارشاد پارسال با شهرداری روی هم 25 میلیارد برای برگزاری نمایشگاه خرج کردند. حالا سوال میکنم سود ناشران ما روی هم از نمایشگاه پارسال 30 میلیارد تومان بوده است؟ نه، نبوده است. ما یاد گرفتهایم که این دست مسائل را تکبعدی ببینیم و در نتیجه میرسیم به اینکه باید جمعیت عظیم بریزیم در نمایشگاه به امید فروش کتاب برای ناشران. پس خواندن و توزیع و کتابفروش چه شد؟ که برای اینها جواب میدهد. اصلاً که گفته صاحب صنعت نشر در کشور ناشران هستند. چرا کسی باور نمیکند که وقتی مصرفکننده کم شود شما هرچه هم که به تولیدکننده سوبسید بدهی راه به جایی نخواهی برد... بگذریم.
دیدگاه تان را بنویسید