شناسه خبر : 5837 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا به زنان در سیاست و قدرت میدان بیشتری داده نشد؟

تاثیر نگاه دولت‌های مردانه

علمای علم «سیاست» برای این واژه تعاریف مختلفی را در طول تحول این علم ارائه داده‌اند. اما شاید به نظر برسد یکی از بهترین تعاریف سیاسی از این موضوع، توزیع قدرت است. توزیع قدرتی که البته از نگاه خواجه نظام‌الملک تدبیر مدرن هم نامیده می‌شود.

index:1|width:50|height:50|align:right زهرا شجاعی/معاون رئیس‌جمهور دولت اصلاحات و رئیس مجمع زنان اصلاح‌طلب
علمای علم «سیاست» برای این واژه تعاریف مختلفی را در طول تحول این علم ارائه داده‌اند. اما شاید به نظر برسد یکی از بهترین تعاریف سیاسی از این موضوع، توزیع قدرت است. توزیع قدرتی که البته از نگاه خواجه نظام‌الملک تدبیر مدرن هم نامیده می‌شود. قدرت همواره واژه مردانه‌ای را به ذهن می‌آورد. تقسیم قدرت هم همیشه در فضای مردانه‌ای انجام شده است. این نظام فقط در دوران فعلی اتفاق نیفتاده است بلکه در سرزمین ایران همیشه قدرت زنان و تاثیرگذاری آنها کمرنگ بوده و دیده نشده است.
کمرنگ شدن نقش زنان یا نادیده گرفتن آنها گاهی این سوالات را ایجاد می‌کند که آیا اصالتاً یا ذاتاً از حضور در این عرصه منع شده‌اند؟ آیا توانایی حضور در عرصه سیاست را ندارند؟ آیا تربیت و شرایط مردانه سیاست امکانات را از زنان گرفته است؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا اشاره می‌کنم به تاکید قرآن کریم بر قدرت، توانایی و تاثیرگذاری ملکه صبا به عنوان زن قدرتمند تاریخ که خداوند در قرآن کریم حکومتداری، درایت و مملکت‌داری او را به هم یادآوری کرد.
مبانی دینی و ارزشی با حضور زنان مخالفتی ندارد، نگاه پیامبر‌اکرم(ص) و حضرت علی (ع) به زنان و حضور اجتماعی-سیاسی آنها در تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌ها جامعه مهم‌ترین نشانه تاکید دین بر برابری زن و مرد در حقوق سیاسی است.
اما آنچه باید هم‌اکنون مورد بررسی قرار گیرد، مولفه‌های حضور سیاسی، مشارکت سیاسی زنان در اداره کشور و تاثیرگذاری حضور آنها در مقدرات تصمیم‌گیری است.
اینکه زنان در پست‌های مدیریتی منصوب می‌شوند یا با کسب آرای مردم به عنوان نماینده آنها وارد پارلمان‌ها می‌شوند یا در سطح نخبگان و الیت درگیر روندهای تاثیرگذاری می‌شوند، روش‌ها و راه‌های مختلف این نوع حرکت است.
گاهی وقتی مبحث مشارکت سیاسی زنان مطرح می‌شود، به سرعت به مشارکت توده‌ای زنان در اداره کشور اشاره می‌شود و حضور فعالانه زنان در انتخابات، راهپیمایی‌ها و تظاهرات ملی و موقعیتی به عنوان نشانه مشارکت زنان مطرح می‌شود. اما آنچه مورد توجه قرار نمی‌گیرد حد روابط میان این مشارکت سیاسی توده‌ای و مشارکت سیاسی مستقیم است که باید با نگاه ریزبین بررسی شود.
مشارکت میانی زنان، رسانه‌ها و مطبوعات و فعالیت زنان نخبه در احزاب و نهادهای سیاسی به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقش خود را در فرآیند تاثیرگذاری سیاست می‌گذارند، اما به تنهایی وافی و کامل نیستند.
با نگاهی موشکافانه به وضعیت زنان در ایران می‌توان شرایط زنان در این سه‌محور اصلی به عنوان تاثیرگذاران سیاسی را تشریح کرد.
وقتی تنها سه درصد از نمایندگان مجلس زن هستند و در کابینه هم رئیس‌جمهور فقط از سه زن دعوت به همکاری کرده است یا کمتر از دو درصد صندلی‌های معاونان وزرا و مدیران ارشد دولتی به زنان اختصاص داده شده است، می‌توان پیش‌بینی کرد که آمار نهادهای رسمی چه وضعیتی از مشارکت سیاسی زنان را تشریح می‌کنند: آمارها نشان می‌دهد وضعیت مشارکت سیاسی زنان در ایران از بسیاری از کشورهای جهان‌سومی و خاورمیانه هم عقب‌تر است. مشارکت سیاسی زنان ایران در خاورمیانه از بین 16 کشور رتبه چهاردهم را به خود اختصاص داده است. در حالی‌که زنان ایران به نسبت زنان خاورمیانه از میزان تحصیلات بالایی برخوردار هستند و علاقه و حضور آنها به علم‌اندوزی، کسب دانش و تجربه آنچنان زیاد است که هم‌اکنون تعداد فارغ‌التحصیلان و زنان متخصص از مردان پیشی گرفته است.
شرایط نابرابر فضاهای کاری، مردانه دانستن مناصب سیاسی و دولتی و تلاش برای دور کردن زنان از حضور در جامعه مهم‌ترین موانع بزرگ بر سر حضور موثر زنان در اداره کشور است به همین دلیل است که آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد ایران از لحاظ مشارکت سیاسی زنان در بین 170 کشور دنیا 141 است.
با همه این موانع و محدودیت‌ها زنان در این سال‌ها تلاش کردند در همه عرصه‌هایی که نابرابری در آن دیده می‌شود با حضور پررنگ خود تصویری دیگری از آن محدودیت بروز دهند. حضور همیشگی و پرشور زنان در انتخابات، تظاهرات و فعالیت‌های مردمی و سیاسی اگرچه مشارکت سیاسی مستقیم نیست، اما جایی را برای زنان باز کرده است که نمایندگان مرد هم به خوبی می‌دانند که اگر نتوانند نظر زنان را جلب کنند، نیمی از آرای خود را از دست می‌دهند.
در محور سوم، مشارکت سیاسی نخبگان زن است که خوشبختانه بازهم با پافشاری زنان در سال‌های پیش از اصلاحات و همراهی رئیس دولت اصلاحات با زنان در آن دوره، صندلی معاونان دبیر کل احزاب و برخی معاونان سیاسی نهادها به زنان سپرده شد و کمیته‌ها و نهادهایی مخصوص فعالیت و حمایت از حقوق زنان تشکیل و از رشد آنها حمایت شود.
اما تشریح محورهای سیاسی پیش‌روی زنان کار را تمام نمی‌کند. باید بپذیریم که توسعه سیاسی در جامعه‌ای که فرصت‌های سیاسی-اجتماعی برابر را فراهم کند بهتر و مناسب‌تر پیش می‌آید. راه سختی نیست پیش گرفتن این سیاست، چشم‌انداز 20‌ساله کشور که مقام معظم رهبری نیز آن را به همه دستگاه‌ها ابلاغ کرده، به وضوح نقش و تاثیرگذاری زنان در سیاستگذاری‌ها و آینده کشور را مشخص کرده است. زنان را به عنوان سرمایه ارزشمند اجتماعی معرفی کرده و بر حفظ برابری حقوقی و جایگاهی او در مناسبات دولت تاکید کرده است.
خوشبختانه در هیچ‌یک از قوانین ملی و آیین‌های مذهبی بر حذف زنان از سیاست یا فعالیت‌های اجتماعی مانعی دیده نمی‌شود به غیر از اصل 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در آن آمده است: «رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب شود: ایرانی‌الاصل،‌ تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن نیت و امانت و تقوا، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.» که البته باز هم علما و فقها تاکید دارند که می‌توان از عنوان «رجال سیاسی» تفسیرهای مختلف داشت با این همه اما همچنان به نظر می‌رسد در میان برخی مدیران واقعیت حضور زنان و تاثیرگذاری آنها در رشد و بالندگی کشور، تاثیر در توسعه سیاسی و اجتماعی و تربیت فرزندان روشن و پویا برای آینده کشور باور نشده است. یکی از اصلی‌ترین موانعی که تاکنون زنان را در جامعه و تاثیرگذاری سیاسی آنها را کمرنگ کرده است. تاثیری که گاهی و در برخی مقاطع تاریخی ایستایی فرهنگی را هم برای زنان به وجود آورده است.
مردسالاری و نگاه مردانه‌ای که حاکم بر حکومت‌ها و دولت‌های ایران بوده به‌طور مستقیم بر فرهنگ عمومی و سیاستگذاری‌های اصلی برای زنان تاثیر گذاشته و رفته‌رفته حضور زنان را کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌کند. اما هر چقدر پتانسیل و تفکر حاکمان و دولت به نگاه برابرخواهانه و غیرتبعیض‌آمیز توزیع قدرت نزدیک باشد، فرهنگ عمومی را هم تغییر در پیش می‌گیرد و موانع ساختگی و غیرواقعی از بین می‌رود.
کافی است مقایسه‌ای کوچک میان حضور زنان در دولت اصلاحات و دولت گذشته داشته باشید. در دوران اصلاحات به دلیل نگاه متفاوت رئیس دولت به زنان، در اولین گام دفتر امور زنان ارتقا یافت و اولین مرکز مربوط به زنان با عنوان «مرکز مشارکت زنان» راه‌اندازی شد تا از زنان به‌عنوان نیمی از افراد یک جامعه در مسیر مشارکت‌های سیاسی و اجتماعی کشور استفاده شود. رئیس‌جمهور چهار معاون خود را از میان زنان متخصص انتخاب کرد و به وزرا پیشنهاد کرد که از توانمندی زنان استفاده کنند و با این توصیه مشاوران اجتماعی وزرا با ارتقای رتبه معاونان زنان و امور اجتماعی شدند و زنان متخصص بر این صندلی‌ها نشستند. طبیعتاً تغییر نگاه عمومی و شرایط حضور سیاسی زنان در دولت، نگاه کلی جامعه و به تبع آن دیگر نهادهای سیاستگذاری ایران را هم تغییر داد و برای برابری جنسیتی در کشور تلاش شد. اما با تغییر ساختار فکری دولت بعد نسبت به زنان و نقش آنها در کشور، فضای عمومی نیز تغییر کرد. باید بپذیریم آنچه بر آینده کشور و سرزمین‌مان اثر می‌گذارد، نه‌تنها قانون و آیین‌نامه‌ها و اصول موجود برای بایدها و نبایدهاست، بلکه رویه، رفتار و عملکرد مدیران و سیاستگذاران کشور است که به خوبی در ذهن مردم نقش می‌بندد. نقش زنان در مجلس نهم، تلاش دولت برای به سایه راندن زنان یا عملکرد ضعیف معاونان رئیس‌جمهور در دولت قبل، نیازی به توضیح ندارد، خود مهم‌ترین دلیل برای جا ماندن زنان از آینده کشور است که حالا باید گام به گام با تلاش دولت برای بازیابی جایگاه زنان از بین برود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها