شناسه خبر : 47771 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سوگ قناری

مقصر حادثه انفجار معدن طبس کیست؟

 

مریم رحیمی / نویسنده نشریه 

30در دورانی که خبری از تکنولوژی نبود، آنهایی که در معدن کار می‌کردند، چند قناری را در قفس با خود به درون معادن زیرزمینی زغال‌سنگ می‌بردند. قرار بود این قناری، معیار وجود اکسیژن در هوا باشد. هر زمان که قناری رفتارهای عجیب نشان می‌داد، معدنچی‌ها متوجه می‌شدند که اکسیژن موجود در معدن، در وضعیت خطرناکی قرار دارد. به‌محض اینکه قناری شروع به بی‌تابی می‌کرد، قفس قناری را می‌زدند زیر بغل و از معدن خارج می‌شدند. سال‌ها از آن دوران می‌گذرد و کشورهای توسعه‌یافته، دستگاه‌های پیشرفته را جایگزین قناری‌ها کرده‌اند. اما مثل همیشه، ماجرا در ایران فرق می‌کند. مردم ایران، اولین روز پاییز را با خبر سهمگین حادثه انفجار در معدن طبس شروع کردند؛ بنا بر آمارها، 49 کارگر، در معدن طبس از دست رفتند. به گفته ناظران، نشت گاز حوالی ساعت ۲۱ روز ۳۱ شهریور در یکی از کارگاه‌های شرکت زغال‌سنگ معدنجو طبس، موجب انفجار شد. تصاویری که از لحظه انتقال کالبد بی‌جان کارگران در فضای مجازی دست‌به‌دست شد، مردم را به‌شدت متاثر کرد. این گزارش که با راهنمایی و مشورت پدرام پیروی‌نسب، از مدیران معدنی کشور نوشته شده، سعی دارد از دو جنبه به سنگین‌ترین حادثه یک دهه گذشته در معادن کشور نگاه کند. نخست، سعی می‌کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا کارگران معدنی در ایران به این آسانی از دست می‌روند و بعد از آن، توضیح می‌دهیم که چرا بهره‌برداری از معادن در کشور ما، به‌روز نشده است. در پایان هم نشان می‌دهیم که چرا در پایان ماجرا، روسیاهی و شرم انفجار معدن طبس، برای سیاست‌گذاران این حوزه است.

سخت‌ترین کار دنیا

این اصطلاح که می‌گوید «معدن‌کاری، سخت‌ترین کار دنیاست»، از ابعادی پربیراه نیست. حالا اگر بپرسید سخت‌ترین نوع معدن‌کاری کجاست؟، بدون شک پاسخ، کار در معادن زیرزمینی زغال‌سنگ است. معدن‌کاری زیرزمینی، متناسب با نوع ماده معدنی که قرار است استخراج شود، تکنیک‌های متفاوتی دارد. این گزاره، بدان معناست که فرآیندهای کار در یک معدن زیرزمینی، متناسب با نوع ماده معدنی شامل سنگ‌آهن، مس، اورانیوم، طلا یا هر ماده معدنی دیگری در کنار برخی اشتراکات، به لحاظ تکنیکالی تفاوت‌هایی دارد.

اگر در نظر بگیرید که به عنوان مثال، ۲۰ تکنیک استخراج یا ۲۰ نوع خدمات فنی در کار معدن‌کاری زیرزمینی وجود دارد، احتمالاً پنج یا شش تکنیک، در معادن زیرزمینی سنگ‌آهن استفاده می‌شود. بقیه کامودیتی‌ها هم از همین قاعده پیروی می‌کنند؛ یعنی برای استخراج یک کامودیتی مانند طلا، مس، اورانیوم یا همان سنگ‌آهن، معدن‌کار مجبور نیست از همه تکنیک‌ها به شکل همزمان در معادن زیرزمینی استفاده کند. دانستن این نکته، آنجایی حائز اهمیت می‌شود که بدانیم در معدن‌کاری زیرزمینی زغال‌سنگ، تمام این تکنیک‌ها، به اتفاق هم اجرا می‌شوند. یعنی برای استخراج این کامودیتی، اجرای همه تکنیک‌های معدن‌کاری لازم است و معدن‌کار در حوزه استخراج زیرزمینی زغال‌سنگ، با انبوهی از تکنیک‌ها و پارامترها و خدمات اطلاعات فنی مواجه است، در حالی که سایر چالش‌های کاری برای سایر معدن‌کاران در استخراج سایر مواد معدنی در معادن زیرزمینی به مراتب کمتر است. به همین دلیل هم هست که اگر بپذیریم کار در معدن، جزو سخت‌ترین فعالیت‌های حرفه‌ای در دنیا محسوب می‌شود، بدون تردید فعالیت در معادن زیرزمینی زغال‌سنگ، در زمره پیچیده‌ترین و دشوارترین فعالیت‌های معدنی قرار می‌گیرد.

چالش بزرگ معادن زغال‌سنگ

یکی از چالش‌های مهم و اساسی در معدن‌کاری زیرزمینی زغال‌سنگ مواجهه با گاز متان و نحوه مدیریت آن است. سایر معادن زیرزمینی با انواع دیگر مواد معدنی با پدیده انتشار گاز قابل اشتعال مواجه نیستند؛ اما گاز متان به‌طور ذاتی به همراه لایه‌های زغال‌سنگ وجود دارد. بنابراین، معدن‌کاران در تمام معادن زیرزمینی زغال‌سنگ، با پدیده نشت گاز متان دست‌به‌گریبان هستند. بنابراین مقوله تهویه فضاهای زیرزمینی در استخراج زغال‌سنگ، یکی از اصلی‌ترین سرفصل‌های فعالیت و البته صعوبت‌های کاری در معدن‌کاری زیرزمینی زغال‌سنگ است. اصول تهویه فضاهای زیرزمینی در معادن زغال‌سنگ، شامل تخلیه گرد، غبار و البته گاز متان به همراه سایر گازهای مزاحم نظیر منواکسید کربن و دی‌اکسید نیتروژن (که سمی و حاصل فعالیت دستگاه‌ها و تجهیزات کاری در معدن هستند) از محیط فعالیت در معدن و وارد کردن هوای پاک برای تنفس پرسنل شاغل در معدن است که این مهم از طریق تجهیزات تخصصی تهویه به‌طور معمول شامل جت فن‌های با توان مختلف و متنوع و لوله‌های انتقال هوا انجام می‌شود.

چند توضیح برای حادثه طبس

حادثه تلخ معدن طبس، باید به شکلی کاملاً تخصصی و جزئی‌نگر مورد بررسی قرار گیرد؛ بدیهی است بروز این حادثه، به علت نقص در عملکرد سیستم تهویه در معدن طبس بوده است. به زبان ساده‌تر، غلظت گاز سمی منتشر و جمع‌شده در هوا، به علت عدم تهویه مناسب تا سطح استاندارد پایین نیامده بود که موجب بروز انفجار در حین کار شد. دو گمانه برای توضیح اینکه چرا تهویه معدن به‌طور اصولی انجام نشده وجود دارد؛ اول خطا و قصور نیروی انسانی و دوم عملکرد ناقص و دارای اشکال دستگاه‌های سنجش میزان گاز متان و تجهیزات تهویه. هر دو گمانه، جای بحث و بررسی دارند. ایران کشوری است که ذخایر زغال‌سنگ بسیار زیادی دارد و تقریباً تمام این ذخایر نیز به شکل زیرزمینی هستند. در شمال کشور، معادن البرز مرکزی به‌طور عمده در منطقه سوادکوه مازندران واقع شده است. در شرق کشور، معادن البرز شرقی به‌طور عمده در منطقه شاهرود واقع شده است. همچنین معادن زغال‌سنگ استان کرمان نیز جزو ذخایر مهم زغال‌سنگ کشور محسوب می‌شود.

شاید جالب باشد که بدانید از میان معادن زغال‌سنگ برشمرده‌شده، معدن طبس، از همه پیشرفته‌تر است. این معدن، تنها معدن مکانیزه زغال‌سنگ در ایران است و از نظر فناوری و تکنولوژی، پیشرفته‌تر از سایر معادن در حال بهره‌برداری زغال‌سنگ کشور به حساب می‌آید. حادثه تلخ طبس، نشان داد که حتی پیشرفته‌ترین معادن زغال‌سنگ در ایران هم در مقام مقایسه با معادن دنیا، به لحاظ تکنولوژیک بسیار عقب هستند. امروزه در تکنولوژی روز معدن‌کاری دنیا، نقش مستقیم نیروی انسانی در فرآیند استخراج زیرزمینی زغال‌سنگ، بسیار پایین آمده و مکانیزاسیون و اپراتوری تجهیزات، جایگزین کار به ‌صورت دستی توسط نیروی انسانی شده است. معادن زغال‌سنگ آلمان، انگلستان و آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته، از تکنولوژی‌های جدید در فرآیند استخراج خود استفاده می‌کنند. این در حالی است که در فرآیند استخراج زغال‌سنگ ایران، به جز حمل زغال‌سنگ که به کمک واگن‌های معدنی انجام می‌شود، بقیه فرآیندها متاسفانه همچنان به شکل دستی و با استفاده از نیروی انسانی صورت می‌گیرد. ماشین‌آلات تخصصی مخصوص برای استخراج زغال‌سنگ نظیر شیرر و رنده، با توجه به شرایط معادن یعنی شیب و ضخامت لایه زغال‌سنگ، جایگزین نیروی انسانی شده‌اند. در عین حال همزمان با استخراج مکانیزه زغال‌سنگ در معادن زیرزمینی یکی از مواردی که با دقت بالا و به ‌صورت سیستماتیک کنترل می‌شود، میزان آلایندگی و غلظت گاز متان در گالری‌های استخراج است. زمانی که غلظت این گاز از حد استاندارد بیشتر شود، تهویه گالری‌ها، به‌صورت خودکار و به کمک سیستم‌های تهویه هوشمند و با کیفیتی بالا انجام می‌شود؛ به همین دلیل حوادثی مشابه حادثه انفجار معدن طبس، در معادن زغال‌سنگ پیشرفته دنیا رخ نمی‌دهد اما متاسفانه  ضعف تکنولوژی در فرآیند استخراج زغال‌سنگ در ایران، باعث شده که همچنان نیروی انسانی نقش اصلی را در انجام فعالیت‌های کاری در فرآیند استخراج زغال‌سنگ در معادن ایران داشته باشد. در چنین شرایطی با در نظر گرفتن صعوبت ذاتی امر معدن‌کاری زیرزمینی زغال‌سنگ، پیچیدگی‌های فنی و خدماتی به همراه روش‌های اجرایی و تکنولوژی قدیمی و ناکارآمد، شاهد وقوع حوادث تلخ متعدد طی سالیان اخیر در معادن زغال‌سنگ ایران بودیم که البته به لحاظ بزرگی فاجعه، حادثه غم‌انگیز اخیر در طبس به‌طور حتم تراژیک‌ترین آنها بوده است.

31

انفجار در معادن

یک دم و بازدم مونوکسید کربن غلیظ و یک‌بار استنشاق این گاز سمی، منجر به مرگ می‌شود. جان عزیز کارگران معدن طبس نیز با تنفس مونوکسید کربن حاصل از انفجار گاز متان از دست رفت. انفجار معدن زغال‌سنگ با آنچه عموم مردم از انفجار تصور دارند، متفاوت است. تصویر عمومی انفجار، به همراه تخریب، ریزش و آتش‌سوزی است اما عامل اصلی بروز تلفات انسانی در اثر انفجار گاز متان در یک معدن زغال‌سنگ، نه تخریب حاصل از انفجار بلکه مسمومیت حاصل از تنفس گازهای سمی غلیظ حاصل از انفجار است. زمانی که گاز متان منفجر می‌شود، به همراه ایجاد حرارت بالای حاصل از انفجار، تمام اکسیژن موجود در گالری‌های زیرزمینی، به‌سرعت با کربن موجود در گاز متان ترکیب شده و در یک فعل و انفعال شیمیایی سریع، به گاز مونواکسید کربن غلیظ تبدیل می‌شود و این گاز به‌سرعت در تمام فضای زیرزمین گسترش یافته و باعث مسمومیت سریع و مرگ افراد حاضر در آن فضاها می‌شود. به عنوان مثال در یک گالری ۵۰۰متری، هر کس که تنها یک دم از این گاز را استنشاق کند، مسموم می‌شود و بلافاصله جان خود را از دست می‌دهد. تن‌های عزیزی که در حادثه طبس از دست رفتند هم همه در فاصله چندصدمتری از محل انفجار حضور داشتند.

چرا روسیاهی معدن زغال‌سنگ برای دولت ماند؟

پیش از این، یک گزارش رسمی از بازوی پژوهشی مجلس نشان داده بود که ایمنی در معادن نه برای دولت و نه برای معدن‌داران، چندان اولویتی ندارد. این گزارش نشان می‌داد که در سال 1396 از میان پنج هزار و 353 معدن در حال بهره‌برداری، صرفاً 761 معدن به واحد HSE مجهز شده‌اند. به بیان دیگر، حتی یک‌پنجم معادن ایران نیز به ایمنی اهمیت نمی‌دهند. نگارنده این گزارش موفق به یافتن آمار دیگری درباره ایمنی معادن ایران نشد و همین امر، نشان می‌دهد که حتی تعداد پژوهش‌ها درباره ‌امنیت‌ در معادن‌ نیز بسیار کم ‌است.

با این حال، تعدد حادثه در معادن زغال‌سنگ نشان می‌دهد که قطار حوادث ناشی از ایمنی کار در غیاب مسئولیت‌پذیری نهاد دولت، رخ می‌دهد. دقیقاً یک سال پیش معدن زغال‌سنگ طزره در شرق استان سمنان هم دچار حادثه شد و شش کارگر از دست رفتند. همان موقع، دولت قول داد که عوامل حادثه را شناسایی و برطرف کند اما وقوع فاجعه طبس، نشان داد که سیاست‌گذار تنها در عرصه سخن علت‌العلل حادثه را بررسی کرده است. 

کارشناسان همگی، متفق‌القول معتقدند که از لحاظ فناوری تولیدی، صنعت معدن ایران از جهان جا مانده است. تحریم‌ها، کمر صنایع را شکسته و قاعده‌های دستوری، جانی برای تولید باقی نگذاشته است. سرمایه‌گذاران معدنی، مجبورند با تجهیزات قدیمی کار کنند و تازه این تمام ماجرا نیست. همین تجهیزات هم مستهلک و ازکارافتاده شده‌اند. درست است که تحریم به هیچ یک از فعالان رشته فعالیت‌های صنعتی روی خوشی نشان نداده اما معادن را بیشتر از همه از کار انداخته است. سرمایه‌گذاران معدنی که با تحریم‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند، مجبور هستند به قوانین دولتی نیز تن دهند. دولت یک روز بهره مالکانه را افزایش می‌دهد و روز دیگر هوس وضع عوارض صادرات بر مواد معدنی می‌کند. گاهی صادرات کامودیتی‌ها، به‌طور کلی ممنوع اعلام می‌شوند و گاهی قیمت‌های تکلیفی برای عرضه داخلی به تولیدکنندگان تحمیل می‌شود. بدیهی است که هر نوع اهمال‌کاری در زمینه حفظ ایمنی و جان کارگران، محکوم است اما اگر چند قدم عقب‌تر برویم، به خوبی متوجه خواهیم شد این خود دولت است که چون اندازه‌اش بزرگ است، از پس هزینه‌های خود برنمی‌آید و دست در جیب معدن‌داران می‌کند. اگر دولت به جای وضع قوانین ضدونقیض، به وظیفه اصلی خود یعنی نظارت و رگولاتوری بر ایمنی معادن می‌پرداخت، آیا شاهد چنین فجایعی بودیم؟ یا اگر این نهاد بزرگ در عوض تحمیل سیاست‌های دستوری، روابط خارجی خود را احیا می‌کرد، آیا معادن‌ با تجهیزات مستهلک زهوار دررفته فعالیت می‌کردند؟ 

این دولت است که با خطا در سیاست‌گذاری و دخالت‌های خود، باعث نبود تجهیزات فناورانه شده است. عمده تجهیزات پیشرفته ایمنی که در معادن نیاز است، وارداتی هستند و واردات هم نیاز به ثبت سفارش، تامین ارز و تکنسین ماهر دارد؛ اما فعالان معدنی هنوز برای وارد کردن ماشین‌آلات ساده معدنی نیز با وزارت صنعت، معدن و تجارت، گمرک و بانک مرکزی کشمکش دارند. به همین دلیل هم هست که می‌گوییم دولتی که به بهانه حمایت از تولیدکنندگان داخلی، واردات نهاده‌های پیشرفته در بخش تولید معدنی را ممنوع اعلام کرده، مسبب اصلی فجایعی از این دست است. 

از سوی دیگر، زمانی که کشور برای مدیریت اقتصاد خود با مشکل مواجه است، نمی‌تواند به خوبی وظایفش را انجام دهد و ابعاد این ناتوانی، خود را در تمام اجزای اقتصادی کشور نشان می‌دهد. کسری بودجه جدی دولت به تمام دستگاه‌های دولت، از جمله وزارت صنعت، معدن و تجارت تحمیل شده است. این وزارتخانه نیز مانند تمام وزارتخانه‌های دیگر، مشکل کسری بودجه دارد و سعی می‌کند ناترازی بودجه‌ای خود را از جیب معدن‌کاران پرداخت کند. حقوق مالکانه در سال‌های اخیر به‌شدت افزایش یافته است. به‌طوری که در بازه زمانی سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ حقوق دولتی برخی از مواد معدنی تا 1400 درصد هم افزایش داشته است. افزایش حقوق دولتی به‌شدت آسیب‌زاست. مفهوم حقوق دولتی این است که بودجه‌ای از بهره‌برداران معدنی گرفته شود زیرا معادن جزو انفال هستند و سود حاصل از آن باید خرج توسعه شود. در واقع دولت باید این بودجه را صرف تعمیر زیرساخت‌ها و نظارت کارفرمایی خود کند اما متاسفانه هیچ یک از این مسائل رخ نمی‌دهد و حقوق دولتی که معدن‌کاران پرداخت می‌کنند هم به معادن بازنمی‌گردد. در سال‌های اخیر به دلیل افزایش بی‌رویه حقوق دولتی، بسیاری از پروژه‌های معدنی، لغو شده‌اند. معدن‌کارانی که با هر دردسری هست، بهره مالکانه و حقوق دولتی پرداخت می‌کنند، انتظار دارند دولت هم بخشی از این بودجه را به خود معادن اختصاص دهد. قانون نیز همین را از دولت می‌خواهد و صراحتاً پیش‌بینی کرده که این حقوق صرف ارتقای تکنولوژی، ارتقای نظام کارفرمایی ایمنی، بهداشت معدن و همچنین محیط زیست شود؛ اما دولت هیچ یک از این اقدامات را انجام نمی‌دهد. نتیجه هم این است که به دلیل فاصله زیاد میان ابزارهای تکنولوژی در ایران و کشورهای دیگر، معادن ایمنی کمتری داشته باشند. در واقع اقدامات دولت موجب شده که تولیدکنندگان نتوانند سود مورد نظر از فعالیت اقتصادی را به دست بیاورند و به جز این، درگیر کاهش کیفیت تجهیزات ایمنی هم شده‌اند. در روی دیگر سکه دخالت‌های دولت، معدن‌داری که سودی از فعالیت به دست نیاورده، قید تهیه تجهیزات ایمنی را که گران هستند می‌زند. دولت هم که وظیفه دارد منابعی را که از بهره مالکانه به دست آورده صرف همین اقدامات کند، بی‌توجهی پیشه می‌کند و در نهایت، این کارگران هستند که هزینه دخالت‌های دولت بزرگ را با جان‌های خود پرداخت می‌کنند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها