جرمخیزی در غبار
بهزاد اشجعی از تاثیر آلودگی هوا بر رفتار انسان و وقوع جرم میگوید
«هوای آلوده» و «وقوع جرم» دو کلیدواژهای هستند که بر اساس پژوهشهای جهانی با هم رابطه علی دارند. احتمالاً این پرسش در ذهن تداعی میشود که چگونه ذرات آلاینده میتوانند سهمی در جرمخیزی داشته باشند؟ پاسخ به این سوال چندان سخت نیست چراکه با وجود یافتههای حاصل از همین مطالعات، اثبات شده «مغز بر اثر استنشاق هوای آلوده کارکرد اصلی خود را از دست میدهد و نمود آن بروز رفتار پرخاشگرانه و حتی افزایش وقوع جرم است. احتمالاً شما هم در سالهای اخیر صحنه بروز یک بحث یا برخورد کوچک در خیابان یا مترو را بیشتر شاهد بودهاید؛ اینکه در ابتدا بحث یا سخنی کماهمیت بین دو شهروند به وجود آمده اما در ادامه تبدیل به یک دعوا و زدوخورد فیزیکی شده است. همینجاست که آلودگی هوا به عنوان یکی از عوامل محرک، نقش خود را در سلامت روان انسانها نشان میدهد؛ موضوعی که با وجود گزارشهای علمی و تجربی فراوان همچنان گوش تصمیمگیرندگان را تیز نکرده و در عمل برای حل این معضل اقدامی انجام نشده است. طبق دادههایی که اخیراً از سوی مسوولان وزارت بهداشت اعلام شده «ایران، در رتبه ششم آلودگی هوای غرب آسیاست و در بین ۱۰۶ کشور دنیا رتبه ۲۳ شاخص کیفیت هوا را دارد. تهران نیز در میان سایر پایتختهای جهان رتبه نوزدهم غلظت ذرات معلق را به خود اختصاص داده است». از طرفی، در مطالعهای مشخص شده «جرائم کوچک بیشتر در آلودهترین روزها اتفاق افتاده است و فرقی ندارد منطقه ثروتمندنشین بوده یا فقیرنشین». نکتهای که بهزاد اشجعی، عضو سابق کارگروه ملی کاهش آلودگی هوای کلانشهرها، نیز در گفتوگو با تجارت فردا به آن اشاره میکند و میگوید: «اگر شما وضعیت سالهای گذشته تهران را بررسی کنید متوجه میشوید که اوج اعتراضهای مردمی به مواردی همچون مسائل اقتصادی دقیقاً در بازههایی اتفاق افتاده که آلودگی هوا به شدت بالا بوده است.»
♦♦♦
هوای آلوده از چه اجزا یا موادی تشکیل شده که بر سلامت روان انسان تاثیر میگذارد و این آلایندهها چه اختلالهایی را به وجود میآورند؟
آلودگی هوا تاثیر مستقیمی بر آستانه تحمل مردم دارد که همین قضیه بر میزان بروز خشم در جامعه تاثیر میگذارد. علاوهبر تاثیر بر سلامت جسم، سلامت روان نیز به مخاطره میافتد. مطالعهای در سال ۲۰۱۹ از سوی محققان دانشگاه کلرادو آمریکا انجام و مشخص شد که میزان آلودگی هوا از منظر دو آلاینده ذرات معلق زیر 5 /2 میکرون و ازون با افزایش جرم و جنایت ناشی از رفتارهای خشونتآمیز مثل حمله، تجاوز و زورگیری رابطه مستقیمی دارد. در این پژوهش به ازای ۱۰ درصد افزایش غلظت ذرات معلق زیر 5 /2 میکرون میانگین آمار جرمهای خشونتآمیز در آمریکا روزانه حدود 14 /0 درصد افزایش داشته است. همچنین به ازای هر ۱۰ درصد افزایش آلاینده ازون 3 /0 درصد بروز جرم، روند تصاعدی داشته است. این آمار بیانگر رابطه مستقیم وضعیت کیفی هوا و رفتارهای یک جامعه است. ضمن اینکه با بهبود کیفیت هوا و کاهش میزان خشونت، در واقع کشورها در خصوص کاهش ضررهای اقتصادی نیز بهرهگیری خواهند کرد. هر یک از این جرمها خسارات اقتصادی را برای ملل موجب میشود به عنوان مثال در همین مطالعه، اگر ۱۰ درصد میانگین غلظت آلایندههای ذرات معلق زیر 5 /2 میکرون و ازون در آمریکا کاهش یابد سالانه حدود 4 /1 میلیارد دلار صرفهجویی اقتصادی خواهد شد. در همینجا میتوان تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم آلودگی هوا بر اقتصاد کشورها را برآورد کرد.
با توجه به جمعیت بالای شهرنشین و اینکه افراد زیادی در معرض این خطر قرار دارند جامعه، شهر و کشور به مرور با چه تهدیدهایی روبهرو میشوند؟ مطالعات بیانگر این است که میزان خشم، رفتارهای غیراخلاقی، جرم و ناهنجاریهای اجتماعی در شهرهایی که آلودگی هوا دارند، افزایش داشته است.
بله، این یافتهها مهر تاییدی بر مطالعات قبلی است که بر پیامد منفی آلودگی هوا در افزایش بروز رفتارهای ناهنجار در اجتماع تاکید دارد. اگر این موضوع را در شهرهای جنوبی ایران مثل اهواز که میزان آلودگی هوا بیشتر است بررسی کنیم نتایج بهدستآمده از این پژوهشها بیشتر به چشم میخورد. به عبارت دیگر، میزان خشونت در این شهرها بیشتر از سایر شهرهای کشور است. در کشورهای دارای هوای پاک در مقایسه با کشورهایی مانند ایران، هند، افغانستان و چین میزان جرم و جنایت بسیار کمتر است. البته آمار وقوع جرم فقط به عامل هوای آلوده وابسته نیست. شما هر چقدر به سمت شهرها و کشورهای پاکتر حرکت کنید متوجه خواهید شد میزان جرم و جنایت در مناطق فقیرنشین افزایش پیدا میکند. اما نکته این است که آلودگی هوا به عنوان یک محرک عمل میکند نه اینکه عامل اصلی افزایش خشونت باشد. در واقع، در وقوع جرم و جنایت یک عامل اصلی وجود دارد که آلودگی هوا در آن بهعنوان کاتالیزور و محرک عمل میکند به این معنا که میزان بروز رفتارهای غیراخلاقی و خشونتآمیز را افزایش میدهد.
آیا در این مورد میتوانید مثالی از جامعه ایران بزنید که احتمالاً آلودگی هوا عامل محرکی بر بروز خشونت بوده است؟
بله، اگر شما وضعیت سالهای گذشته تهران را بررسی کنید متوجه میشوید که اوج اعتراضهای مردمی به مواردی همچون مسائل اقتصادی دقیقاً در بازههایی اتفاق افتاده که آلودگی هوا به شدت بالا بوده است و برخی اعتراضها مصادف با وارونگی دما و اوج آلودگی هوا بوده است. اگر پاسخ برخیها این است که خیر آلودگی در این وقایع تاثیری نداشته سوالی که مطرح میشود این است که پس چرا در سالها و روزهایی که از نظر اقتصادی اوضاع وخیمتری داشتیم اعتراضاتی صورت نمیگرفته است؟ بدون اینکه قصد تقلیل مساله را داشته باشیم، احتمال میدهم یکی از عوامل موثر آلودگی است. وجود آلودگی هوا هم به عنوان عامل محرک عمل کرده است یعنی آستانه تحمل مردم را کاهش داده و نتیجه آن واکنشی بوده که شاهد آن بودیم. بنابراین آلودگی هوا عامل محرک است، ضمن اینکه رابطه مستقیم آلودگی هوا و بروز خشونت و جرم اثبات شده است؛ هم به لحاظ علمی و هم از نظر تجربی.
تاثیر خطر ناشی از آلودگی هوا بر دانشآموزان به دلیل گروه سنی پایینتر، چه پیامدهایی برای آینده جامعه دارد؟ با این توضیح که این تحقیقات نشان داده آلودگی بر افت تحصیلی کودکان و نوجوانان اثرگذار بوده است.
درست است، علاوهبر بیماریها و تهدیدهایی که آلودگی هوا بر رده سنی بزرگسالان یک جامعه ایجاد میکند در کودکان نیز موجب بروز امراض طولانیمدت میشود که نمود آن بیشتر در میزان بهره هوشی، ضریب یادگیری و عواطف و احساسات آنها عیان میشود. به عنوان نمونه، کاهش ضریب یادگیری افراد متناسب با وقوع انواع آسیبهای اجتماعی است که البته خودش را در آینده نشان خواهد داد. این موارد در حالی است که مشکلات جسمی ناشی از تنفس هوای آلوده را هم باید به تاثیرات روانی و ذهنی اضافه کرد.
این پژوهشها همچنین نشان داده که اثرگذاری هوای آلوده در نواحی فقیرتر پررنگتر است. از طرفی تحقیقات قبلی نشان داده که جرمخیزی در نواحی کمبرخوردار بیشتر است. نظر شما در اینباره چیست؟
همانطور که در پرسشهای قبلی توضیح دادم مطالعات نشان داده با نگاهی به وضعیت کیفیت هوا و همزمان آمار جرم و جنایت میتوان دریافت که در محدودههای فقیرنشین بروز خشونت افزایش مییابد. میزان تحمل افراد این مناطق کمتر است و با جرقهای ممکن است خود را به شکل رفتار ناهنجار اجتماعی نشان دهد. اطلاعات موجود در تهران نیز موید این مطلب است که میزان جرمخیزی در بخشهای جنوبی و جنوب غربی تهران بیشتر است در حالی که دقیقاً این مناطق سالانه آلودگی بیشتری از حیث میانگین غلطت آلایندهها دارند. در اینجا هم آلودگی هوا به عنوان کاتالیزور عمل کرده و میزان رفتار خشونتآمیز را سرعت بخشیده و تشدید کرده است.
نهادهایی مانند پلیس که وظیفه کنترل خشونت و پیشگیری از وقوع جرم را دارند آیا اتاق فکر و مطالعاتی در این زمینه دارند تا نهادهای بالادستی را از چهره چندگانه آلودگی هوا بر جامعه و آینده مطلع کنند؟
ببینید حل مساله آلودگی هوا به دست یک نهاد نیست. نمیتوان انتظار داشت نیروی انتظامی فقط وارد این قضیه شود و کاری انجام دهد. آلودگی هوا موضوعی فرادستگاهی و ملی است بنابراین همه نهادها باید یکسری اقدامهایی را انجام دهند که با وجود قانون هوای پاک مصوب سال ۹۶ مسیر مشخص است. در این قانون وظایف دستگاههای مختلف تعریف شده که ماحصل همه این فعالیتها به کاهش آلودگی هوا کمک میکند اما متاسفانه طبق گزارشهای مختلفی که ارائه میشود شاهد هستیم قسمت عمده این قانون اجرا نشده یا ناقص اجرا شده است. همه اینها موجب شده موفقیتی در کاهش آلودگی هوا نداشته باشیم. بنابراین نمیتوان انتظار داشت با گزارش و اقدامهای یک دستگاه، مشکل تا حدودی حل شود. قبول که پلیس در این قضیه یکسری وظایفی دارد اما تا زمانی که همه دستگاهها پای کار نیایند و به وظایف قانونی خود مکلف نشوند مصوبات قانون هوای پاک اجرایی نخواهد شد و به دنبال آن کاهش آلایندهها اتفاق نمیافتد. در حالی که بهبود کیفیت هوا دقیقاً بر یافتههای مطالعات مبنی بر کاهش جرم و جنایت اثرگذار است.
چرا با وجود اینکه مضرات هوای آلوده روشن است و مثل سایر اقشار، مسوولان هم آن را تنفس میکنند عزمی برای حل این معضل وجود ندارد؟ چه موانعی بر سر راه است؟
متاسفانه با وجود این همه آسیب، اثرات مخرب و حساسیتهایی که در مورد آلودگی هوا وجود دارد و هر روز هم تشدید میشود اقدام خاصی برای تغییر وضعیت انجام نمیشود. همین الان که در حال این گفتوگو هستیم بهطور مطلق کاری برای بهبود کیفیت هوا صورت نمیگیرد و این جای تعجب دارد. پرسش مردم هم همین است که دولت فقط بهطور لفظی اعلام میکند که اولویت ما حل مساله آلودگی هواست. جلسه و کارگروههای مختلفی هم تشکیل میشود اما چرا تاکنون حاصلی نداشته است. این قضیه بیشتر به اولویت دولتها برمیگردد به این معنا که هنوز آلودگی هوا برای مسوولان تصمیمگیرنده اولویت و جایگاه مهمی ندارد تا اقدامی انجام شود. مسائل و مشکلات اقتصادی کشور نیز مزید بر علت شده و بودجههای لازم برای اجرای قانون هوای پاک تخصیص نمییابد و به تعویق افتاده است. البته اگر اولویت این باشد که آلودگی هوا باید حل شود بودجه آن هم تامین خواهد شد همانطور که بودجه برای بسیاری از طرح و پروژههایی که اولویت ندارند، در نظر گرفته میشود و در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ برای آن بودجه هم تخصیص یافته است. اگر آلودگی هوا برای مسوولان جایگاهی داشت میتوانستند از این اعتبارها کم کنند و به مقابله با آلودگی هوا اختصاص دهند. بحق هم باید این اتفاق بیفتد چراکه تضمین سلامت مردم باید در اولویت نگاه مسوولان باشد و چون آلودگی هوا سلامتی افراد را نشانه رفته، بدیهی است که باید برای آن فکری کرد.
آیا هزینههای مالی ناشی از جرمخیزی و به خطر افتادن سلامت روان آنقدر چشمگیر نبوده که موجب شود مسوولان ایران به فکر چارهای باشند، یا چون تاثیر مخرب آن پنهان است، تاکنون این معضل جدی گرفته نشده است؟
همانطور که گفته شد به دلیل عدم تخصیص بودجه برای رفع نسبی آلودگی هوا تغییری در وضعیت هوا هم ایجاد نمیشود و حتی اوضاع سالبهسال بدتر میشود و اقدامی هم صورت نمیپذیرد. مطالبهگری مردم در اینجا اهمیت دارد. مردم سالها در زمینه آلودگی هوا مطالبهگری کردند و همین باعث شد تا در ۱۰ سال اخیر بارها حل این معضل به عنوان خواسته مهم مردم در نهادهای مختلف مطرح شود. اما تاکنون رسیدگی به این مشکل از سوی مسوولان در حد حرف باقی مانده است. حالا اگر مردم طبق آموزههای صاحبنظران این حوزه، مطالبهگری هوشمندانه در این زمینه را جدی بگیرند میتوان امید داشت که پیگیری این پرونده روی میز تصمیمگیرندگان قرار بگیرد.
از اهمیت مطالبهگری مردم که بگذریم آیا سازمانهای بینالمللی کشورهایی را که آلودگی هوا دارند ملزم به بهبود کیفیت نمیکنند؟ آیا ایران تاکنون در اینباره به مراجع جهانی پاسخگویی داشته است؟
سازمان بهداشت جهانی در قبال مساله آلودگی هوا در موضع کمک به کشورهای کمتر توسعهیافته قرار دارد. این کمکها به صورت فاینانس یا کمک مالی صورت میگیرد. البته آلودگی هوا یک مشکل محلی است یعنی تاثیر جهانی ندارد و مانند گرمایش جهانی و تغییر اقلیم نیست. با این حال ما تاکنون نتوانستهایم از این کمکها بهرهای ببریم که یکی از عوامل اصلی آن تحریم است و دیگری بیتفاوتی خودمان در این مورد. سازوکارهای مالی مختلفی در سطح بینالمللی وجود دارد و صندوقهایی که وظیفه آنها اهدای کمکهای مالی به کشورهایی مانند ایران بهمنظور حل مسائل محیطزیستی خود، مانند صندوق GCF است، اما در ایران اقدام خاصی برای بهرهگیری از این صندوقها انجام نشده است. در حال حاضر ظرفیتهای خوبی در سطح بینالمللی برای سرمایهگذاری در امور محیط زیست کشورهای در حال توسعه وجود دارد اما همه این سازوکارهای کمک مالی معمولاً شروطی برای ارائه تسهیلات خود دارند. مهمترین شرط وجود co-founderهایی در داخل است، یعنی اگر به فرض طرح خاصی یک میلیارد دلار بودجه بخواهد، بخشی از این پول باید از طریق دولتها یا سازمانهای داخلی و خارجی دیگر تامین شود. در ایران هم دولت یا بخش خصوصی باید بخشی از تامین هزینه اجرای طرحها را بر عهده بگیرند تا صندوقهای بینالمللی حاضر به سرمایهگذاری و اهدای کمک باشند اما متاسفانه از جانب دولت یا بخشهای خصوصی در ایران برای اجرای طرحهای کاهش آلودگی هوا هیچگونه سرمایهگذاری انجام نمیشود و این یکی از مهمترین دلایل ناکامی ما در استفاده از کمک فاینانسهای بینالمللی است.
تجربههای جهانی در مدیریت آلودگی هوا چه بوده است و چه راهکارهایی را پیشروی تصمیمگیرندگان کشور میگذارد؟
حل آلودگی هوا راهکارهای مشخصی دارد برای همین انجام یکسری کارها عجیب و غریب نیست. این راهحلها در قانون هوای پاک و سایر مصوبات مرتبط آمده است بنابراین ما با آنها بیگانه نیستیم. به عنوان مثال نوسازی ناوگان حملونقل عمومی و توسعه آن، توسعه حملونقل پاک و بحث فیلتراسیون نیروگاهها و صنایع، حذف صنایع آلاینده و سوخت بیکیفیت در حملونقل و بخش صنعت، ارتقای معاینه فنی، نظارت بر آلایندگی وسایل نقلیه در حال تردد از جمله راهکارهای حل مساله آلودگی هواست و همگی در قانون هوای پاک به تفصیل ذکر شده است. برای همه این موارد حکم قانونی وجود دارد. کشورهای دیگر نیز با همین راهکارها این معضل را برای همیشه حل کردهاند. به عنوان نمونه، اگر عکسهای لندن را در اواسط قرن گذشته مشاهده کنید متوجه میشوید این شهر اصلاً جایی برای زندگی نبوده است؛ آلودگی هوا دقیقاً به مثابه مهی بوده که مردم نمیتوانستند چند متر جلوتر خود را ببینند اما با گذشت دهها سال از آن وضعیت وخیم هوا، حالا لندن به یکی از پاکترین شهرهای دنیا تبدیل شده است. مسوولان این شهر دقیقاً مواردی را که گفته شد در دستور کار قرار دادند و نتیجه آن را هم دیدند. یا در مثال دیگر که مربوط به سالهای اخیر است میتوان به مکزیکوسیتی و سانتیاگو اشاره کرد که آنها هم با آلودگی هوا مقابله کردند. ما هم با بهرهمندی از تجارب جهانی و داخلی میتوانیم در مسیر کاهش آلایندهها قدم برداریم و با اجرای قانون هوای پاک آلودگی را کنترل کنیم با تاکید بر این نکته که تا این قانون اجرا نشود نمیتوان به تنفس در هوایی تمیز امید داشت.
مهمترین اتفاقی که باید برای حل معضل آلودگی هوا در کشور و در میان مسوولان رخ دهد از نظر شما چیست؟
من فکر میکنم شاهکلید حل مساله آلودگی هوا تغییر نگرش مسوولان تصمیمگیر در اینباره است. آنها باید این قضیه را در اولویت قرار دهند؛ در صورتی که این تغییر نگرش رخ دهد طبیعتاً بودجه هم برای آن در نظر گرفته میشود و در مرحله بعد دستگاهها موظف به اجرای مواد قانون هوای پاک میشوند. اگر شرایط به همین منوال باشد و موارد دیگری اولویت مسوولان باشد نمیتوان درباره کاهش آلودگی هوا انتظاری داشت.