هزینه زنستیزی
فقر بیشتر و ثبات کمتر در جوامع
شیخ هزیم محمد آل منشاد میگوید «زنی که رانندگی کند باید کشته شود». او این سخن را با آرامش و بدون بالا بردن صدا به زبان میآورد. قوانین نانوشته قبیلهالقاضی در جنوب عراق کاملاً واضح هستند. از دیدگاه آنها زنی که پشت فرمان خودرو مینشیند ممکن است با مردها دیدار داشته باشد. همین امکان «نقض شرافت» او به حساب میآید. بنابراین خویشاوندان مرد او مجاز هستند او را با چاقو یا گلوله به قتل برسانند و بدنش را در تپههای شن دفن کنند.
شیخ خودش میزبانی سخاوتمند و تجملگراست. او مهمانان را بر روی فرشهای نفیس در سالنی مینشاند که از آفتاب داغ بیابان مصون میماند. پسر او با قهوه تلخ پررنگ از مهمانان پذیرایی میکند در حالی که ماسک کووید 19 بر چهره دارد. با این حال قانونی که او بیان میکند بیرحمانه است. یکی از اهداف این بیرحمی آن است که مردان بتوانند توان باروری زنان را در اختیار داشته باشند. دخترها باید شوهری را بپذیرند که پدرشان انتخاب میکند. اگر او با مردی دیگر دیده شود خویشاوندان مرد در دفاع از ناموس هر دو را خواهند کشت.
زنان اکثر اوقات در داخل خانه هستند. خبرنگاری که در ماه ژوئن از سه قبیله شیعه در جنوب عراق دیدار کرده و در روستاهای آنها قدم زده بود حتی نتوانست یک زن بزرگسال را ببیند.
سرکوب زنان صرفاً برای زنان بد نیست بلکه به مردان هم آسیب میزند. والری هادسون و همکارانش از دانشگاه تگزاس میگویند این سرکوب جوامع را فقیرتر و بیثباتتر میسازد.
برخی شهرهای عراق با استانداردهای خاورمیانه کاملاً لیبرال هستند اما در اکثر نقاط روستایی و حاشیهای شدیدترین شکل مردسالاری حاکم است. نظم اجتماعی بر مبنای گروههای مرد خویشاوند شکل میگیرد. تمام رهبران مرد هستند. زنان در خانه مجبورند از شوهر، پدر و برادران حرفشنوی داشته باشند. آنها در جلسات قبیله شرکت نمیکنند. آقای منشاد میگوید «شفاف بگویم که طبق آداب و رسوم قبیله هیچ زنی حق آزادی بیان ندارد».
در طول تاریخ گروههای مرد خویشاوند واحد اصلی تشکیلدهنده بسیاری از جوامع بودهاند. این ساختار به عنوان یک سازوکار دفاع از خود شکل گرفت. مردانی که خویشاوند یکدیگر بودند در برابر دشمنان خارجی با یکدیگر متحد میشدند.
اگر ازدواجی خارج از گروه صورت گیرد این زنان هستند که باید به شوهرانشان ملحق شوند. این ازدواج در اکثر نقاط آسیا، آفریقا و خاورمیانه رواج دارد. به اعتقاد آنها خون از طریق پدر به پسر منتقل میشود و آنها این رابطه را «خط پدری» مینامند. املاک و ریاست نیز از طریق همین خط انتقال مییابند. ارزش دختران در پسرزایی آنهاست و قوانین سختگیرانهای برای حفظ شرافت زن وضع شدهاند.
این قوانین برای جوامعی وضع شدهاند که در آن دولت مدرن برای حفظ نظم یا وسایل پیشگیری از بارداری وجود ندارد. در کشورهای لیبرال ثروتمند نظریه گروه مردان خویشاوند به عنوان ستون اصلی جامعه مدتها قبل رنگ باخته است اما در جاهای دیگر به طرز تعجبآوری هنوز رواج دارد. از آنجا که یکی از گروههای پیشرو در این زمینه به تازگی در افغانستان به قدرت رسیده بهتر است نگاهی به چگونگی کارکرد این جوامع داشته باشیم.
خانم هادسون و همکاران در نوشتاری با عنوان «اولین نظم سیاسی: چگونه جنسیت حاکمیت و امنیت ملی را در سراسر جهان شکل میدهد»، 176 کشور را بر اساس آنچه «سندرم خط پدری /برادری» میخوانند در رتبههای یک تا 16 قرار میدهند. این معیار مسائلی مانند رفتار نابرابر با زنان در قوانین خانوادگی و حق مالکیت، ازدواج زودهنگام دختران، ازدواج اجباری با خواست پدر، چندهمسری، پول عروس، ترجیح دادن پسران، خشونت علیه زنان و دیدگاه جامعه در قبال آن را دربر میگیرد.
دموکراسیهای ثروتمند در این رتبهبندی خوب ظاهر شدهاند. استرالیا، سوئد و سوئیس بهترین نمره یعنی صفر را گرفتهاند و عراق، نیجریه، یمن و افغانستان (قبل از طالبان) نمره وحشتناک 15 را بهدست آوردند. بدترین نمره به سودان جنوبی تعلق دارد. نمرات افتضاح به کشورهای فقیر یا مسلمان محدود نمیشود. عربستان سعودی و قطر ثروتمند به همراه هند غیرمسلمان و بخشهای زیادی از آفریقای زیر صحرای کبیر رتبههای بدی دارند. در مجموع، نویسندگان برآورد میکنند که 120 کشور جهان هنوز کموبیش گرفتار این سندرم هستند.
از آقای منشاد به عنوان یک پدرسالار انتظار میرود که مشکلات قبیله را حل کند. بسیاری از این مشکلات به قتل منجر میشوند. او میگوید دیروز مجبور بود یک اختلاف بر سر زمین را حل کند. مردان یک قبیله دیگر برای تولید سیمان از زمینی شن برداشته بودند که آن قبیله و قبیله منشاد ادعای مالکیت آن را دارند. دو گروه به هم تیراندازی کردند و زانوی یک مرد هدف قرار گرفت. با میانجیگری قبیله سوم طرفین صلح کردند تا بر سر تعیین غرامت به مذاکره بنشینند. در حادثه مشابهی که پنج روز قبل اتفاق افتاده بود سه مرد در دعوا بر سر یک کامیون به قتل رسیدند. شیخ با آهی از سر اندوه میگوید «ما از این قبیل مشکلات زیاد داریم».
پلیس عراق تمایلی به دخالت در قتلهای قبیلهای ندارد. فرد مجرم احتمالاً مسلح است. اگر او در مقابل پلیس و دستگیری مقاومت کند و کشته شود خویشاوندان مرد او وظیفه خود میدانند که پلیس شلیککننده یا (اگر نشد) یکی از همکاران او را بکشند. هیچ پلیسی تمایلی به این درگیری ندارد. سادهترین راه آن است که به قبایل اجازه دهند خود اختلافاتشان را حل کنند.
نتیجه آن شد که قوانین قدیمی حفظ شرافت اغلب قوانین رسمی عراق و گاهی اوقات قوانین قرآنی را نقض میکنند. چرخههای انتقامجویی از کنترل خارج میشوند. محمد آل زادین مشاور فرماندار بصره در امور قبایل میگوید ناظران بیگناه در این مناقشهها کشته میشوند. آخرین دعوای مسلحانه همین دو روز پیش بود. او ماه گذشته تلاش کرد دعوای متفاوتی را پایان دهد که از یک قتل در سال 1995 آغاز شده بود و تاکنون قتلهای تلافیجویانه را به همراه داشته است. آقای زادین دو جای گلوله بر روی سرش دارد که یادگار زمانی است که تلاش میکرد بنگاههای نفتی را از رسوم قبیلهای نجات دهد.
در این لحظه تلفن او زنگ میزند. یک خصومت دیگر به میانجیگری نیاز دارد. زنی به روابط خارج از ازدواج متهم است. از چند روز گذشته تاکنون هفت نفر بر سر این موضوع کشته و پنج نفر مجروح شدهاند. از آنجا که دو نفر از کشتهشدگان از شیوخ هستند خویشاوندان میگویند باید 10 نفر از قبیله مقابل را به قتل برسانند تا بیحساب شوند. آقای زادین شب پرمشغلهای پیشرو دارد.
وفاداریهای قبیلهای دولت را فلج میکند. هرگاه فردی از قبیله شغلی در وزارت بهداشت بهدست آورد احساس میکند باید اقوام فاقد صلاحیت خود را استخدام کند و به جای اندیشیدن به سلامت ملت قراردادها را به خویشاوندانش میدهد. به همین دلیل است که وزارتخانههای عراق به شدت آلوده به فساد شدهاند. علاوه بر این، وقتی به دولت به چشم گنجینهای برای غارت نگریسته شود مردم بر سر آن با هم مبارزه میکنند. از زمان استقلال در سال 1932 تا حکومت صدامحسین در سال 1979 عراق شاهد پنج کودتا بود و از آن زمان به بعد به دو کشور همسایه حمله کرد، مورد هجوم آمریکا قرار گرفت، جهادیها در آن حکومت خلافتی برقرار کردند، کردها عملاً جدا شدهاند و شبهنظامیان شیعی تقریباً به همان اندازه دولت قدرت پیدا کردهاند. قطعاً نمیتوان قبایل مردسالار را عامل تمام این وقایع دانست اما مسلماً خارجیان نیز تنها عامل نیستند.
خانم هادسون و نویسندگان همکار رابطه بین سندرم خط پدری و بیثباتی سیاسی خشونتبار را بررسی کردند. آنها رگرسیونهای متفاوتی را در 176 کشور نمونه انجام دادند و دیگر عوامل از قبیل نزاع قومی و دینی، تاریخچه استعماری و طبقات فرهنگی بزرگ مانند مسلمانان، غربیها و هندوها را که ممکن بود به بروز خشونت کمک کنند کنترل کردند. این بررسی نتوانست ثابت کند که سندرم عامل بیثباتی است. این امر یا به دادههای زمانی درازمدت نیاز دارد که هنوز گردآوری نشدهاند یا مستلزم آزمایشهای طبیعی است که انجام آنها برای تمام کشورها غیرممکن خواهد بود. اما نویسندگان توانستند یک رابطه آماری قدرتمند بین آنها پیدا کنند. این سندرم عامل سهچهارم تفاوتها در رتبه کشورها در شاخص دولتهای شکننده است که اندیشکده صندوق صلح در واشنگتن تهیه میکند. بنابراین، این سندرم در مقایسه با درآمد، شهرنشینی یا مقیاس حاکمیت خوب بانک جهانی عامل قدرتمندتری برای پیشبینی بیثباتی خشونتبار بهشمار میرود.
همچنین، نویسندگان به شواهدی رسیدند که نشان میدهند پدرسالاری و فقر در یک راستا حرکت میکنند. سندرم خط پدری عامل چهارپنجم تفاوتها در امنیت غذایی و رتبههای کشورها در شاخص توسعه انسانی سازمان ملل است. شاخصی که اموری مانند طول عمر، سلامت و تحصیل را اندازه میگیرد. نویسندگان در نتیجهگیری میگویند که «به نظر میرسد مطمئنترین راه برای نفرین یک ملت آن است که زنان آنها را زیردست و منکوب سازید».
آغاز تبعیض جنسیتی از خانه
موانعی که زنان با آن مواجه هستند از درون رحم مادران شروع میشوند. خانوادههایی که پسران را ترجیح میدهند ممکن است جنین دختر را سقط کنند. این امر به ویژه در چین، هند و منطقه قفقاز در شوروی سابق رواج دارد. برآوردها نشان میدهد به خاطر سقط جنینهای مرتبط با انتخاب جنسیت و غفلت از کودکان دختر حداقل 130 میلیون دختر از جمعیت جهان کم میشود. این بدان معناست که مردان زیادی محکوم به تجرد هستند و وجود مردان مجرد سرخورده خطرناک است. لنا ادلاند از دانشگاه کلمبیا و نویسندگان همکار به این نتیجه رسیدند که در چین به ازای هر یک درصد افزایش در نسبت مردان به زنان خشونت و جنایت 7 /3 درصد افزایش مییابد. در بخشهایی از هند که مازاد مرد وجود دارد خشونت علیه زنان شدیدتر است. خشونتهای کشمیر ریشههای سیاسی دارد اما نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که نسبت جنسیتی مردان به زنان در این ایالت از دیگر نقاط هند بسیار بالاتر است.
هنجارهای خانواده نیز تفاوت گستردهای دارند. احتمالاً چندهمسری را باید بیثباتکنندهترین عامل اجتماعی دانست. فقط دو درصد از مردم در خانوارهای چندهمسره زندگی میکنند اما این پدیده در بیثباتترین مناطق شدیدتر است. در مناطق جنگزده مالی، بورکینافاسو و سودان جنوبی این رقم به بیش از یکسوم میرسد. در شمال شرق نیجریه، جایی که جهادیهای بوکو حرام مناطق وسیعی را تحت کنترل گرفتهاند 44 درصد از زنان 15 تا 49ساله در جوامع چندهمسره زندگی میکنند.
اگر 10 درصد بالای مردان ثروتمند هرکدام چهار همسر داشته باشند آنگاه به 30 درصد پایین هیچ نمیرسد. در این حالت آنها انگیزه زیادی پیدا میکنند تا مردان دیگر را به قتل برسانند و اموال آنها را بدزدند. آنها همانند شمال غرب نیجریه با کمک مردان خویشاوند گروههای راهزنی تشکیل میدهند یا همانند ساحل به ارتش شورشیان ملحق میشوند. در گینه، جایی که سربازان در 5 سپتامبر دست به کودتا زدند 42 درصد از زنان متاهل 15 تا 49ساله هوو دارند.
پول عروس (شیربها) که سنتی فراگیر است نیز عامل بیثباتی بهشمار میرود. در نیمی از کشورهای جهان ازدواج با تبادل پول یا کالا همراه است. اکثر فرهنگهای دارای خط پدری بر آن اصرار میورزند. معمولاً منابع از خانواده داماد به خانواده عروس انتقال مییابد هرچند در آسیای جنوبی این روند در قالب جهیزیه به شکل معکوس اتفاق میافتد. مبالغ مبادله اغلب زیاد هستند. در منطقه تورورو (Tororo) در اوگاندا یک داماد باید پنج گاو، پنج بز و مبلغی پول نقد به خانواده عروس بپردازد. این دریافتیها بین خویشاوندان مرد عروس تقسیم میشوند. مری آسیلی که یک گروه زنانه محلی را هدایت میکند میگوید در نتیجه این فرآیند برخی مردان به خود حق میدهند که به زن بگویند تو مایملک من هستی و من حق دارم تو را کتک بزنم.
شیربها عامل تشویق ازدواج زودهنگام دختران و دیرهنگام مردان است. اگر دختران یک مرد در 15سالگی و پسرانش در 25سالگی ازدواج کنند او بهطور میانگین 10 سال وقت دارد از شیر و پرورش گاوهایی که در قبال دختران میگیرد استفاده کند تا زمان پرداخت بهای ازدواج پسران فرا رسد. در اوگاندا 34 درصد زنان قبل از 18 و هفت درصد قبل از 15سالگی ازدواج میکنند. ازدواج زودهنگام باعث میشود دختران زودتر ترک تحصیل کنند و نتوانند در برابر شوهر زورگو از خود دفاع کنند.
شیربها میتواند استطاعت مالی مردان در ازدواج را بگیرد. آقای منشاد در عراق میگوید بسیاری از مردان جوان نمیتوانند ازدواج کنند چون 10 هزار دلار هزینه دارد. وقتی از او پرسیده شد آیا مناقشات مرگبار بر سر شن و کامیون ربطی به جمعآوری پول برای این هزینه دارد او شانههایش را بالا انداخت و گفت ازدواج یک نیاز ضروری در زندگی است.
گروههای شورشی از سرخوردگی مردان سوءاستفاده میکنند و آنها را به خدمت میگیرند. داعش به مبارزان خود برده جنسی میداد. بوکو حرام به لشکر خود اجازه میدهد دختران را بربایند. گزارش شده است که برخی از طالبان در منازل را میزنند و از خانوادهها میخواهند زنان مجرد را برای ازدواج به آنها تحویل دهند.
تو مالک من نیستی
قوانین مالکیت که به نفع مردان هستند به حفظ نظام خط پدری کمک میکنند. بسیاری از جوامع برای حفظ داراییها در خط پدری مالکیت یا به ارث بردن املاک توسط زنان را ممنوع ساختهاند. قوانین مکتوب اغلب منصفانهترند اما آداب و رسوم آنها را زیر پا میگذارند. در هند زنان فقط مالک 13 درصد از زمینها هستند. چندین مطالعه نشان میدهند زنان مالک زمین در خانه قدرت چانهزنی بالاتری دارند و کمتر در معرض خشونت خانگی قرار میگیرند.
رفتار خانواده اهمیت زیادی دارد. اگر پسران ببینند که پدران به مادران زور میگویند یاد میگیرند که به همسران آینده زورگویی کنند. آنها ممکن است این قاعده را درونی سازند و آن را در سطح عموم جامعه اعمال کنند. خانم هادسون میگوید اگر زنان در خانه در معرض خودکامگی و وحشت باشند جامعه نیز در برابر این خطر آسیبپذیرتر میشود.
اما دلایلی برای خوشبینی هست. فرهنگ خط پدری در سطح جهان رو به افول گذاشته است. سقط جنین دختران کمتر میشود. نسبت مرد به زن که در چین و هند به اوج رسیده بود روند نزولی در پیش گرفت. ازدواج کودکان نیز کمتر میشود. از سال 2000 تاکنون بیش از 50 کشور حداقل سن ازدواج را تا 18سالگی بالا بردهاند. چندهمسری نیز در مقایسه با گذشته رواج کمتری دارد.
شهرنشینی و نظام بازنشستگی نیز سودمند بودهاند. وقتی زنان شهرنشین میشوند درآمدشان بالا میرود و در خانه قدرت بیشتری پیدا میکنند. روابط قبیلهای نیز کمتر میشود چون آنها در میان دیگر مردم زندگی میکنند. در نظام بازنشستگی هم کهنسالان بهطور کامل به فرزندان وابسته نیستند و از اینرو منطق نظام خط پدری از بین میرود. والدین دیگر به پسر داشتن اصرار نمیورزند و حتی ممکن است خواستار فرزند دختر شوند.
دیدگاههای فردی نیز در حال تغییر هستند. در اوگاندا که پنج تغییر خشونتبار دولت را از زمان استقلال پشت سر گذاشته و به اکثر کشورهای همسایه تجاوز کرده است 49 درصد از مردان و 41 درصد زنان میگویند گاهی اوقات مرد باید همسرش را کتک بزند. نظرسنجیها از کاهش این درصدها خبر میدهند.
آزمایش تصادفی و کنترلشده با 1200 پدر اوگاندایی نشان داد که تلاش برای تغییر دیدگاهها خشونت خانگی را کاهش میدهد. امانوئل ایکام که در این برنامهها شرکت میکند قبلاً مست به خانه میرفت و تا صبح با همسرش دعوا میکرد اما اکنون کارهایی مانند جمعآوری هیزم و آوردن آب انجام میدهد که آنها را زنانه و تحقیرآمیز میدانست. حتی یکبار همسرش به منزل آمد و او را در حال آشپزی دید.