تغییر اقلیم و رفاه اقتصادی
تغییرات اقلیمی چه بر سر جامعه میآورد؟
اصولاً شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع وابستگی بسیار بالایی به شرایط اقلیمی و محیطی دارد و در دسترس بودن منابعی چون آب و پایداری آن پیششرط هر گونه رشد و توسعه اقتصادی است. از اینرو هرگونه عاملی که این دسترسی را دچار اختلال کند نهتنها مانعی بر رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود، بلکه زمینه ایجاد مشکلات و بحرانهای جدی در شرایط اقتصادی و اجتماعی را نیز فراهم خواهد کرد. اثرات تغییر اقلیم و تغییرپذیری اقلیم علاوه بر تاثیر مستقیم بر عوامل طبیعی، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم عوامل انسانی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد.
در واقع تغییرات اقلیمی نخست اثرات منفی بر تغذیه آبهای زیرزمینی داشته و در نتیجه آبیاری کشاورزی را تحت تاثیر قرار میدهد. به غیر از اثر برروی منابع آب در دسترس، انتظار میرود تغییر اقلیم اثرات منفی بر عملکرد محصول و کاهش بازده کشاورزی دیم از طریق افزایش تنش آبی محصولات داشته باشد. این تاثیر منفی بر کشاورزی به بروز فقر شدید در بسیاری از مناطق منجر شده است. بنابراین با توجه به این شرایط محیطی اکثر کشورهای جهان بهطور فزایندهای با مشکلات کشاورزی و در پی آن معیشت و امنیت غذایی مواجه هستند. این تغییرات اقلیمی در ابعاد گسترده و وسیعی بر بخشهای بازاری و غیربازاری اثر میگذارد و با تحت تاثیر قرار دادن منابع آبی زمینهساز تغییر در بسیاری از بخشهای دیگر مانند کشاورزی و در پی آن امنیت غذایی و رفاه اقتصادی میشود.
درواقع این تغییرات احتمال آسیب رساندن به محصولات در کوتاهمدت را افزایش داده و تولید محصولات در بلندمدت نیز کاهش خواهد یافت؛ هرچند گرمایش جهانی برای برخی محصولات در عرضهای جغرافیایی بالاتر مفید به نظر میرسد، اما مطالعات بسیاری بر این مساله تاکید دارند که تاثیرات مورد انتظار کلی بر بخش کشاورزی منفی است و در نتیجه امنیت غذایی کل دنیا را تهدید میکند و کشورهای در حال توسعه که بهطور معمول امنیت غذایی کمثباتی دارند، به دلیل وابستگی شدید به منابع طبیعی و ظرفیت محدود برای مقابله با تاثیرات تغییر اقلیم هماکنون بهشدت آسیبپذیر هستند.
مجموع این عوامل بهطور مستقیم شرایط اقتصادی و اجتماعی را تحت تاثیر خود قرار داده و جوامع را با چالش جدی مواجه میسازد.
امنیت غذایی و تغییر اقلیم
اولین مقوله مرتبط با فقر که تحت تاثیر این تغییرات قرار میگیرد، امنیت غذایی است. این تغییرات با ایجاد چالش در زمینه امنیت غذایی بهطور جدی باعث تقویت فقر و تعمیق آن در جامعه میشود. بهطور کلی تغییرپذیری و تغییر اقلیم به دو شکل بر امنیت غذایی تاثیر میگذارد: تغییرات در بهرهوری کشاورزی و تغییرات در اقتصاد جامعه (اکوسوسیال)1 که به کاهش قدرت خرید مردم یا «حقالزحمه غذا» منجر میشود. آنچه در کشاورزی مشاهده میشود این است که گرمایش جهانی احتمالاً طول و بهرهوری فصلهای رشد را در عرضهای بالاتر افزایش میدهد اما شرایط روبهرشد در عرضهای پایین را بهشدت کاهش میدهد.
مسالهای که خود به تقویت و تعمیق فقر در جوامع دچار مشکل در زمینه امنیت غذایی منجر میشود. از سوی دیگر تاثیر تغییر اقلیم به سود کشاورزی و امنیت غذایی به مقیاس تغییر اقلیم و اثرات آن بر کشاورزی بستگی دارد. علاوه بر این ثبات عرضه مواد غذایی میتواند از طریق تغییرات در میزان بارش ناشی از تغییر اقلیم تحت تاثیر قرار گیرد و درواقع تغییر اقلیم با افزایش شیوع و شدت خشکسالی یا سیل، دسترسی به مواد غذایی و همچنین قیمت مواد غذایی را تحت تاثیر خود قرار دهد. بهعنوان مثال در منطقه کارائیب2 تغییر اقلیم به این شکل به افزایش چالش امنیت غذایی منجر شده است. یکی از مهمترین تاثیرات تغییر اقلیم، تاثیراتی است که بر روی امنیت غذایی و درآمد تولیدکنندگان مواد غذایی میگذارد. تغییر اقلیم میتواند بهسرعت چهار ستون اصلی امنیت غذایی یعنی غذای سالم، در دسترس، قابل استفاده و پایدار را تحت تاثیر خود قرار دهد. تولید مواد غذایی میتواند تحت تاثیر تغییر اقلیم با افزایش قیمت مواجه شده و در نتیجه غذا تبدیل به کالایی کمیاب شود.
از اینرو بهطور خلاصه میتوان از فقر به عنوان اولین و اصلیترین نتیجه تغییر اقلیم نام برد که بسیار سریعتر و عیانتر از سایر اثرات تغییر اقلیم خود را نشان خواهد داد. حال اگر سیاستهای اتخاذی متناسب با این نوع فقر و دلیل اصلی آن یعنی تغییر اقلیم نباشد، ورود به دام فقر غیرقابل اجتناب خواهد بود که اثر نهایی آن تقویت فقر و تخریب منابع طبیعی و محیطزیست خواهد بود.
شرایط محیطی و خسارت تغییر
باتوجه به شرایط محیطی و اقتصادی ایران اثراتی که کشور از این تغییرات اقلیمی خواهد پذیرفت میتواند جدیتر و پرهزینهتر از بسیاری دیگر از کشورها باشد. نخست آنکه به لحاظ شرایط محیطی و جغرافیایی ایران در منطقه خشک و نیمهخشک واقعشده و تقریباً ۵ /۳۵ درصد آن دارای اقلیم بسیار خشک، ۹ /۲۹ درصد خشک، ۱ /۲۰ درصد غیرخشک، پنج درصد مدیترانهای و ۱۰ درصد مرطوب است. در نتیجه بیش از ۸۲ درصد قلمرو ایران در منطقه خشک و نیمهخشک قرار دارد. متوسط بارندگی نیز در حدود ۲۵۰ میلیمتر بوده که این مقدار کمتر از یکسوم متوسط بارش در دنیا (۸۶۰ میلیمتر) است. بنابراین به دلیل نقش عمدهای که کشاورزی در اقتصاد، امنیت غذایی و رفاه ایران دارد اثرات تغییر اقلیم میتواند به نسبت سایر جوامع جدیتر و مخربتر باشد.
دومین موردی که در این زمینه باید مورد توجه قرار داد این است که باتوجه به اینکه انعطافپذیری کشاورزی در کشورهای در حال توسعهای مانند ایران نسبت به تکنولوژی و سرمایه بهعنوان سایر عوامل موثر بر تولید کشاورزی کمتر است، از اینرو سیستم تولید کشاورزی نسبت به اثرات تغییر اقلیم آسیبپذیرتر است. این دو امر میتواند کشاورزی ایران از تغییرات اقلیمی را بسیار جدیتر و آسیبزاتر نسبت به بسیاری دیگر از کشورها که در این دو مورد محدودیت کمتری دارند اثرپذیر کند.
بهطور کلی در شرایط تغییر اقلیم سه بخش منابع آب، امنیت غذایی و رفاه اقتصادی در ایران تاثیرپذیری شدیدی خواهند داشت. مطابق مطالعات انجامشده در شرایط تغییر اقلیم انتظار کاهش بارندگی و افزایش دما طی دو دهه آینده بسیار جدی خواهد بود.
در این شرایط با وجود بخش کشاورزی با مصرف آب بالا و صنعت آببر، حجم ذخایر آبی زیرزمینی بهشدت کاهش خواهد یافت. امری که با گذر زمان شدت بیشتری خواهد یافت. در بخش امنیت غذایی نیز سطح زیر کشت محصولات کشاورزی با روندی نزولی و کاهشی مواجه خواهد بود. در پی این تغییرات درآمد کشاورزان نیز به همین شکل روندی نزولی خواهد داشت. قیمت محصولات اما به دلیل کاهش در سطح تولید روندی صعودی و فزاینده خواهد داشت.
اثر رفاهی تغییر اقلیم
در مباحث رفاهی نیز تغییرات اقلیمی به همین شکل اثرگذار بوده و مازاد رفاه تولیدکننده و مازاد رفاه مصرفکننده کاهش بسیاری خواهد داشت. از اینرو در صورت تداوم شرایط تغییرات اقلیمی و عدم اتخاذ سیاستهای مواجهه و سازگاری مناسب با این تغییرات آثار سوء این تغییرات غیرقابل اجتناب خواهد بود. کاهش در بارندگی و کاهش در سطح ذخایر آبی کشور درصورتی که همراه با برنامهریزی مناسب در دو بخش مدیریت منابع آب و تولید کشاورزی نباشد آینده زیست طبیعی و انسانی را در کشور با تهدید جدی مواجه خواهد کرد.
همچنین عدم مدیریت صحیح در بخش کشاورزی مطابق با شرایط اقلیمی پیشرو بهشدت امنیت غذایی و رفاه اقتصادی را با مشکل روبهرو میکند. کاهش تولید، افزایش قیمت، کاهش درآمد، کاهش مازاد رفاه مصرفکننده و کاهش مازاد رفاه تولیدکننده اثراتی است که در شرایط تغییرات اقلیمی رخ میدهد و در ادامه بهشدت تقویت خواهد شد و درصورتی که سیاست مناسب برای مقابله با این موارد اتخاذ نشود مشکلات جدی ایجاد خواهد شد.
دشواری معیشت روستاییان
با تشدید آثار تغییر اقلیم شرایط معیشتی برای بسیاری از خانوارها بهویژه اقشار ضعیف به لحاظ اقتصادی و دهکهای پایین درآمدی دشوارتر خواهد شد. این افزایش در جمعیت فقیر و از بین رفتن بسیاری از مشاغل بهویژه در حوزه کشاورزی و روستایی محدود به این دو حوزه نبوده و سایر بخشهای اقتصادی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. در واقع با تضعیف شرایط اقتصادی و کاهش رفاه کل اجتماعی مسائل و معضلات گوناگون اجتماعی غیرقابل اجتناب خواهد بود. افزایش جمعیت حاشیهنشین در شهرهای بزرگ، روی آوردن به مشاغل کاذب، تضادهای فرهنگی ناشی از مهاجرت به مناطق کمتر آسیبدیده از تغییر اقلیم و سایر مسائل و معضلات اجتماعی از اثرات دیگر تغییر اقلیم خواهد بود که بهطور مستقیم و غیرمستقیم خانوادهها را تحت تاثیر قرار خواهد داد و سرریز این اثرات سوء به تدریج به تمامی مناطق کشور خواهد رسید. یعنی حتی در مناطقی که کمترین اثرپذیری را از تغییر اقلیم داشته و دارند اثرات منفی تغییر اقلیم در دیگر مناطق به طرق و اشکال مختلف خواهد رسید.
اثر متفاوت تغییر اقلیم بر شهر و روستا
تغییرات اقلیمی در مناطق شهری و روستایی میتواند اثرات رفاهی متفاوتی به لحاظ شدت و نوع اثرگذاری داشته باشد. روستاییان بهدلیل مراودات بیشتری که با طبیعت دارند اولین پیامدهای چنین تغییراتی را ملاحظه میکنند و خیلی زودتر و سریعتر از مناطق شهری کوچک و بزرگ تحت تاثیر این تغییرات قرار میگیرند.
مطالعات نشان میدهد اثر تغییرات آبوهوایی، بر رفاه کشورهای در حال توسعه که بهشدت به کشاورزی و سایر فعالیتهای مربوط به طبیعت وابسته هستند، بسیار زیاد و بر روستاییان این کشورها بسیار شدیدتر بوده است. بسته به سطح و میزان وابستگی بخشهای مختلف حساس به آبوهوا، تغییر در آبوهوا احتمالاً بر بهرهوری و توزیع درآمد تاثیر میگذارد و در پی آن درآمد و رفاه بهشدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. بیگمان این افزایش اثرپذیری روستاییان از تغییرات اقلیمی به افزایش شکاف رفاهی در میان مناطق شهری و روستایی منجر خواهد شد.
اصولاً کشورهای فاقد برنامه و استراتژی متناسب با این شرایط بیشترین آسیب را از این تغییرات خواهند دید. این مساله پیش از هر چیزی به یکی از دو عامل نادیدهانگاری یا کماهمیتپنداری مساله تغییر اقلیم در این کشورها برمیگردد. این مساله تنها مختص کشورهای در حال توسعه نیست و حتی تاکنون که مساله تغییر اقلیم عیانتر از همیشه شده و اثرات آن بهوضوح قابل مشاهده است، باز هم مقاومتهای جدی در پذیرش یا اهمیت دادن به این مساله مهم در میان کشورهای توسعهیافته وجود دارد.
این اثرات جدی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و امنیتی خواهناخواه روی خواهد داد اما این نادیدهانگاری یا کماهمیتانگاری شدت اثر بیشتری خواهد داشت. از سوی دیگر باید این موضوع را در نظر داشت که در کشورهای در حال توسعه با اقتصاد متکی بر منابع طبیعی و کشاورزی و درصد جمعیت فقیر بالا شدت اثرپذیری بخشهای مختلف منابع طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و... بسیار بیشتر از جوامع صنعتی خواهد بود که امکان سازگاری بیشتری با عوارض این تغییرات و همچنین خود این تغییرات دارند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت که باتوجه به سیاست تامینی نیازهای کشاورزی از طریق کشورهای در حال توسعه فاقد چشمانداز آبی توسط کشورهای توسعهیافته صدمات جدیتری به کشورهای در حال توسعه در میانمدت و بلندمدت وارد خواهد شد. بهطور کلی هر چند در تمامی کشورها در سه بخش منابع آب، امنیت غذایی و رفاه اقتصادی تغییرات اقلیمی اثرات و آسیبهای جدی خواهد گذاشت اما شدت اثر این آسیبها در کشورهای در حال توسعه بسیار بیشتر و مخربتر خواهد بود.
راهحل کاهش اثر بحران تغییر اقلیم
بهطور کلی اصلیترین راه کاهش اثرات این بحران منطبقسازی و متناسبسازی تمامی اقدامات و فعالیتها مبتنی بر سازگاری با تغییرات اقلیم است. در صورتی که این سازگاری رعایت شود خود به خود بسیاری از مسائل و مشکلات ناشی از این تغییرات اثرات مخرب کمتری خواهند داشت. یک اقتصاد سازگار با تغییرات اقلیم میتواند شرایط را برای توسعه پایدار فراهم سازد و هر دو هدف رشد پایدار اقتصادی در کنار کاهش اثرات مخرب تغییر اقلیم را ممکن سازد. اما در غیر این صورت اثرات سوء اولیه و ثانویه تغییرات اقلیمی غیرقابل اجتناب خواهد بود. این موضوع در صورتی امکانپذیر خواهد بود که نخست بپذیریم با چالشهای جدی محیط زیستی و منابع طبیعی مواجهیم، دوم بدانیم که تغییرات اقلیمی بهطور محسوسی این چالشها را به بحران تبدیل خواهد کرد و سوم عزمی جدی در زمینه حل این مسائل وجود داشته باشد.
با این شرایط و با هدف سازگاری سیاستهای مدیریتی، دو حوزه مهم مدیریت بخش منابع آب و مدیریت تولید کشاورزی بسیار حائز اهمیت بوده و اثرگذار است. در زمینه مدیریت منابع آب راهکارهایی چون افزایش راندمان آبیاری از طریق بهبود روشهای آبیاری و فناوریهای روز آبیاری، فرهنگسازی در زمینه مصرف آب، قیمتگذاری مناسب آب، جلوگیری از حفر چاه و بهرهبرداریهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی، سیاستهای تشویقی دولت برای کشاورزان و سرمایهگذاران در عرصه فناوریهای نوین آبیاری و جلوگیری از رشد و توسعه صنایع آببر قابل اجراست. راهکارهایی که ارائه و انجام هر یک نیازمند عزمی جدی در حوزه مدیریت منابع آب است. در زمینه مدیریت تولید کشاورزی نیز راهکارهایی چون پیادهسازی کشاورزی طبیعتمدار (شامل کشاورزی اکولوژیک یا بومشناختی3، کشاورزی آلی یا ارگانیک4، کشاورزی پویا یا بیودینامیک5، کشاورزی جایگزین6، کشاورزی طبیعی7، کشاورزی زیستشناسی8 و...)، ترویج و توسعه کشاورزی حفاظتی، تغییر در الگوی کشت، ترویج کشتهای برونسرزمینی و کشت محصولات با ارزش غذایی و اقتصادی بالا درون سرزمین، افزایش بهرهوری و کارایی کشاورزان، ترویج و توسعه بیمه کشاورزی، سیاستهای حمایتی در بخش هزینههای تولید و تهیه سند آمایش سرزمین قابل اجراست. از اینرو میتوان گفت با یک رویکرد عاقلانه و مبتنی بر سازگاری با شرایط میتوان علاوه بر توسعه فعالیتهای اقتصادی، آسیبها و اثرات سوء تغییر اقلیم در کشور را کاهش داد و به حداقل رساند.
پینوشتها:
1- Ecosocial
2- Caribbean
3- Eco- Agriculture
4- Organic Agriculture
5- Biodynamic Agriculture
6- Alternative Agriculture
7- Natural Agriculture
8- Biological Agriculture