عقلانیت اقتصادی با استراتژی صیانت از آب
سمانه عابدی از ابزارهای مدیریت اقتصادی منابع حیاتی میگوید
مدیریت منابع آب در ایران نیازمند فهم درست بومشناختی و استفاده از همه ابزارها از جمله ابزارهای اقتصادی و غیراقتصادی است. سمانه عابدی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است؛ ارزیابی قابلیت استفاده از ابزارهای لازم در بحث حفاظت و مدیریت منابع طبیعی و محیطزیست به پذیرش سیاسی آنها بستگی دارد. چراکه احتمال پذیرش سیاسی به نتایج اقتصادی، حفاظتی و توزیعی ابزارهای مختلف وابسته است و طراحی ابزارها نیازمند درک مناسبی از ویژگیهای اقلیمی، تقاضای محلی، جمعیت و حتی الگوی رفتاری مصرفکنندگان است.
♦♦♦
منابع حیاتی ایران مدتهاست در معرض تاراج است. شاید بتوان آب را مهمترین و باارزشترین این منابع نام نهاد. چه عواملی سبب شده آب در ایران به یک ابرچالش خطرناک تبدیل شود؟
حفر چاههای غیرمجاز و غیراستاندارد و برداشتهای بیرویه از آبهای زیرزمینی در کنار مدیریت نادرست منابع آبی، بحران آب را در سالهای اخیر به یکی از ابرچالشهای جدی در کشور بدل کرده است. سالانه بیش از 20 میلیارد مترمکعب اضافهبرداشت آب از منابع زیرزمینی داریم. آبهای زیرزمینی را به سطح میآوریم و با استفادههای غیربهینه موجب تبخیر و هدررفت آن میشویم. ما حتی آبهای سطحی خود را نیز به صورت غیراصولی مصرف میکنیم. بحث سدسازی غیرپایدار نیز بر این بحران افزوده است. همه اینها ناشی از سیاستهای اشتباه اقتصادی در حوزههای کشاورزی، صنعتی و حتی شرب در شهرها و روستاها و منابع آب خانگی است. وقتی بحث ازدیاد برداشت از منابع زیرزمینی آب مطرح است، عملاً این نکته را متذکر میشود که بهرهبرداریها بدون توجه به مباحث مرتبط با توسعه پایدار و رفاه بیننسلی اتفاق میافتد. بنابراین تهی شدن منابع آبی به خصوص آبهای زیرزمینی علاوه بر اینکه پیامدهای مختلفی در ابعاد زیستمحیطی دارد، پیامدهای ناگواری نیز در ابعاد اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی برای جامعه به دنبال خواهد داشت. تبعات زیستمحیطی این نوع برداشتها شامل وقوع ریزگردها، فرونشست زمین و... خواهد بود و در نتیجه تخریب تاسیسات و ساختمانها و زیرساختها را نیز به دنبال دارد. پیامدهای اجتماعی این وضعیت نیز تخلیه روستاها و افزایش مناطق محروم در کشور خواهد شد. مهاجرت افزایش خواهد یافت و این اتفاق تعادل جمعیتی را برهم میزند و سبب مشکلاتی در حوزههای سلامت، بیکاری، آسیبهای اجتماعی و... خواهد شد. بعد امنیتی نیز بینصیب نخواهد ماند و مملکت از این مشکلات آسیب خواهد دید. بسیاری از مناطق مرزی ما کمبرخوردار هستند و اگر توجه ویژهای به بحث مدیریت آب نداشته باشیم، این مناطق تخلیه خواهند شد و ما با چالش امنیت مرزها مواجه خواهیم شد.
راه جلوگیری از هدررفت و غارت منابع زیرزمینی ایران از جمله منابع آب چیست؟
برای جلوگیری از غارت منابع استراتژیهای مختلفی میتوانیم داشته باشیم و هر کدام از این استراتژیها راهکارهای اجرایی مخصوص به خودش را دارد. هر بخش متناسب با ویژگیهای خود نیازمند راهکار است. یکی از مهمترین عواملی که میتوانیم در این زمینه اشاره کنیم این است که ما تفکر سیستمی و جامع به مساله آب نداریم. هر دستگاهی خود دارد به صورت مجزا فعالیتهای خاص خودش را انجام میدهد. بدون اینکه با سایر سازمانها و وزارتخانهها هماهنگ باشند. این منفک عمل کردن سازمانهای مرتبط در زمینه مدیریت منابع آب، میتواند یکی از دلایلی باشد که اکنون ما با ابرچالش آب مواجه هستیم. اگر بخواهیم با این بحران مقابله کنیم و آن را مدیریت کنیم، نیازمند تغییر نگاه در مدیریت آب هستیم. باید از حالت مدیریت بخشی به سمت مدیریت جامع و از مدیریت استانی به سمت مدیریت واحد و یکپارچه آب برویم. بنابراین باید یک نگاه مسوولانه در حوزه آب داشته باشیم که توانایی پاسخگویی در تمام حوضه آبی را داشته باشیم. یعنی با توجه به پیچیدگی و پویایی بخش آب به نظر میرسد وجود یک رویکرد سیستمی در این بخش اجتنابناپذیر است و سیاستگذاری و تصمیمگیری در مباحث مرتبط با مدیریت آب باید با یک رویکرد جامعنگر، با لحاظ ارتباط بین بخش آب با اقتصاد کلان کشور اتفاق بیفتد. ما زمانی میتوانیم سیاستهای کارایی را در بخش آب و در مدیریت پایدار منابع آب داشته باشیم که به آب به عنوان یک سیستم یکپارچه نگاه کنیم. در نهایت باید گفت اینکه باید یک نسخه برای تمام بخشها برای حل مشکل آب داشته باشیم، این کارایی لازم را نخواهد داشت. مطالعات گستردهای در این زمینه وجود دارد. همه نهادهای مرتبط با آب، اولویتهای پژوهشی داشتند که مطالعات مرتبط با آب در آنها انجام شده است. اکنون جای سوال است که از این مطالعات چقدر استفاده شده است. بسیاری از راهکارهای مدیریتی در منابع آب در منابع پژوهشی که در کشور انجام شده قابل دستیابی است. در بخش کشاورزی ما یکسری رویکردها در بخش الگوی کشت داریم. سابقه تغییر الگوی کشت طولانی است اما چرا ما هنوز به این بخش ورود نکردیم و نتوانستیم موفق شویم. در این زمینه بحث مزیت نسبی مطرح میشود. اینها باید بررسی شود که چرا این همه مطالعه که در مورد مزیتهای نسبی در تغییر الگوی کشت انجام شده مورد استفاده قرار نمیگیرد؟ مزیت نسبی فقط در مورد سودآوری نیست. بلکه در دسترسی به منابع از جمله اقلیم مناسب و منابع آب فراوان است که در ایران این تنوع اقلیمی وجود دارد. اینکه به هر قیمتی ما تولید یک محصول را در همه مناطق داشته باشیم روش غلطی است. بحث خودکفایی در برخی محصولات مطرح است. در برخی محصولات این خودکفایی لازم است اما اگر بخواهیم بر مبنای سیستمهای سنتی کشت و کار عمل کنیم که در آن آب به خوبی مدیریت نمیشود، بیتردید با شکست روبهرو میشویم و نهتنها خودکفا نمیشویم بلکه با یکسری مشکلات محیطزیستی روبهرو خواهیم شد که شاید جبرانناپذیر باشند. بحث مهمی در مدیریت منابع آب مطرح است که در ایران کمتر به آن پرداخته شده و آن هم بحث آب سبز است. آب سبز مفهومی است که در بسیاری از جاها در مباحث مرتبط با کمآبی مورد استفاده قرار میگیرد. اما ترویج و آموزش و سیاستگذاری و تدوین قوانین در این زمینه میتواند راهکار و استراتژی برای مدیریت منابع آب در ایران باشد. بحث مشارکت مردم و جوامع محلی در مدیریت منابع آب نباید فراموش شود. این بحث یکی از مهمترین راهکارهای مدیریت است. این زمانی اتفاق میافتد که فرهنگ مصرف آب ایجاد شود و دانش آن در میان مردم ارتقا پیدا کند.
ابرچالش آب میتواند حیات تمدنی ایران را با تهدید جدی مواجه کند. برخی بر این باور هستند که اگر روند مدیریت منابع آب اینچنین ادامه یابد ما در بخشهایی از ایران دیگر تمدنی نخواهیم داشت. با چه شیوههایی میتوان مانع ورشکستگی قطعی منابع آب شد و از فروپاشی تمدنی جلوگیری کرد؟
ما برای اینکه یک برنامهریزی و سیاستگذاری درست داشته باشیم، نیازمند اطلاعات و داده هستیم. بنابراین به نظر میرسد برای ساماندهی دادههای محیطزیستی مرتبط با آب، نیازمند تدوین یک نظام حسابداری یکپارچه منابع و مصارف در کشور هستیم. از سویی ما نیازمند یک پایگاه داده هیدرولوژیکی، اقتصادی و زیستمحیطی هستیم چراکه حسابداری آب یک فرآیند سیستماتیک است که بحث شناسایی و تشخیص و کمیسازی و گزارشگیری و مواردی مرتبط با تعهدات و حقوق و سایر موارد است. این رویکرد حسابداری آب عملاً به حسابهای آب به عنوان سازوکاری برای کمک به فرآیند تصمیمگیری مرتبط با منابع آب نگاه میکند. همانطور که میدانیم این فرآیندها شامل استفاده از حسابهای آب در مدیریت، برنامهریزی، کنترل و پاسخگویی سازمانها در قبال بخشهای محیط طبیعی است. موضوع دیگری که برای خروج از تنش آبی کشور کمتر به آن پرداخته شده است، بحث نقش اقتصاد چرخشی در استفاده پایدار از منابع آب است. اصول اقتصاد چرخشی میتواند به استفاده کارا و موثر از آب کمک کند. در این زمینه میتواند فرصتهایی را برای مدیریت فناوری و کسبوکارهای جدید ایجاد کند. بنابراین برای اینکه با تنشهایی که تهدید هستند مقابله شود، باید در کنار ابزارهای اقتصادی از ابزارهای چرخشی، رفتاری و حتی تجربههای دنیا در این زمینه استفاده کرد. این روشها پایداری و تابآوری سیستمهای اقتصادی را بهبود میدهد.
به نظر شما با توجه به روندهای مدیریت و سیاستگذاری و چیدمان توسعه از سوی مقامات کشور آیا وجود ابرچالش منابع آب پذیرفته شده است؟ آیا آنها به مساله بحرانی آب و منابع حیاتی و منابع طبیعی و محیطزیستی ایران واقف هستند؟
عملکرد افراد و دستگاههای اجرایی و مدیریتی کشور گویای این است که در بحث سیاستگذاری و برنامهریزی ما فاصله زیادی با توسعه پایدار داریم. تنها چیزی که به نظر میرسد در این برنامهریزیها در نظر گرفته نشده است، بحث توسعه پایدار است. اینکه توجه و حفاظت و صیانت از منابع طبیعی و محیط زیستی در دستور کار نبوده است. ما خیلی وقتها سیاستی را وضع میکنیم و به هر قیمتی قرار است به مرحله اجرا دربیاید، ولی غافل از اینکه چه تبعات و فشارهایی را بر منابع طبیعی و زیستی تحمیل میکنیم. این روشها ناشی از نگاههای غیرسیستمی است که به منابع حیاتی بهخصوص آب داریم. قاعدتاً باید تاکید کرد در بحث سیاستگذاری انگار هنوز این باور ایجاد نشده است که ما در آینده نزدیک با کمآبی شدید روبهرو خواهیم بود. اهمیت آب کمتر از نفت و گاز و دیگر منابع انرژی و ذخایر زیرزمینی تجدیدناپذیر نیست. ما در رابطه با این منابع مباحث مربوط به تولید صیانتی را مطرح کردیم. تولید صیانتی یعنی برداشت بهینه در خلال عمر آن مخزنی که وجود دارد! چرا این نوع نگاه را در مورد آب نداشته باشیم؟ اگر ما چنین نگاهی را نسبت به منابع آب به خصوص منابع زیرزمینی داشته باشیم که بسیاری از منابع آب ما تجدیدناپذیر هستند، قاعدتاً میتوانیم همراه با حداکثرسازی ارزش اقتصادی که میتواند ایجاد کند، بحث رعایت منافع نسل فعلی و نسلها آینده را نیز در آن لحاظ کنیم. بنابراین اگر نگاه صیانتی نسبت به بهرهبرداری منابع آب داشته باشیم، میتواند مفهوم پویایی از برداشت فردای ما از منابع باشد و این برداشت تابعی از کیفیت و کمیت امروز ما در مواجهه با منابع آب است. نکته دیگری که باید مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران باشد این است که کاهش مصرف آب به تنهایی هدف نهایی نیست. هدف نهایی استفاده پایدار از منابع آب است. کاهش مصرف آب میتواند نتیجه استفاده کارا از آب در اثر بهکارگیری تکنولوژیها و فنهای مختلف باشد. البته این نوع استفاده از فنون میتواند در بخشی منجر به پایداری منابع باشد در بخش دیگری ممکن است نتواند پایداری ایجاد کند.
یکی از شخصیتهای سیاسی گفته است؛ «در حالی که روستاهای ایران آب آشامیدنی ندارند برخی افراد استخرهای خود را برای تفریح پر و خالی میکنند. باید برای مدیریت این وضعیت دستگاههای نظامی و امنیتی وارد کارزار مدیریت و برخورد با متخلفان شوند.» آیا ورود نیروهای غیرتخصصی و ناآشنا به چالش آب از جمله ورود نظامیان برای نظارت بر مصرف و مدیریت آب و ذخایر زیرزمینی میتواند موثر باشد؟
در پاسخ به این پرسش باید پرسید چرا سیاستها و عملکردهای مدیریت منابع آب در ایران به گونهای است که این مساله که یک مولفه اجتماعی است باید تبدیل به یک مساله امنیتی و نظامی شود؟ ما نباید نیازمند آن باشیم که نیروهای نظامی و امنیتی وارد شوند و مصرف بالای آب را کنترل کنند. بر اساس تجربههای مختلفی که در ادبیات موضوع آب وجود دارد، راهکارهای برخورد نظامی به دلایل مختلف چندان کارآمد نیست و نتایج مثبتی را هم به همراه نخواهد داشت. بنابراین آنچه میتواند ما را در بحث مدیریت منابع آب به موفقیت برساند، راهکارهای دیگری است که نه بر نیروهای نظامی بلکه بر نیروهای اجتماعی و اقتصادی تکیه دارد. از یک نگاه البته مشارکت نیروهای نظامی و انتظامی در برخورد با برخی از تخلفات در برداشتهای غیرمجاز از منابع آبی یا شرکتهای حفاری غیرمجاز زیرزمینی میتواند موثر باشد اما در مدیریت مصرف آب به نظر نمیرسد ما بتوانیم از این رویکردها استفاده کنیم.
چه ابزارهای اقتصادی برای محافظت و نجات منابع محیط زیست و منابع طبیعی ایران وجود دارد؟
منبع آب و دیگر منابع طبیعی در ردیف منابع کمیاب ما قرار میگیرند. بنابراین در استفاده از این منابع باید بحث عقلانیت اقتصادی را رعایت کنیم. در این زمینه ابزارهای مختلفی در بعد اقتصادی طراحی شده که ما میتوانیم در زمینه مدیریت و حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیستی از آنها استفاده کنیم، از جمله این موارد بحث قیمتگذاری، ارزشهای اقتصادی، هزینه تمامشده، پرداخت برای خدمات اکوسیستم، موضوع شکلدهی بازار آب، بحث آب مجازی یا ابزارهای تشویقی و تنبیهی از جمله یارانهها، جریمهها و مالیاتهایی است که در این زمینه تعریف شده و حتی برخی از تسهیلات و اعتباراتی که در این زمینه وجود دارد، استفاده از ابزارهای اقتصادی در کنار قوانین و مقررات میتواند نقش تعینکنندهای برای حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیستی داشته باشد. به هر حال ابزارهای اقتصادی برای کاربران تنها به عنوان عاملی برای کسب سود تعریف میشود نه انگیزه برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی! استفاده از ابزارهای غیراقتصادی هم در کنار ابزارهای اقتصادی میتواند مفید واقع شود. معمولاً سیاستگذاران ابزارهای گوناگون اقتصادی و غیراقتصادی را به صورت ترکیبی برای بحث حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیستی استفاده میکنند. یکی از استدلالها این است که ابزارهای حفاظتهای غیرقیمتی برای حمایت از ابزارهای قیمتی تدوین میشود. از طرف دیگر خیلی وقتها ممکن است ساختارها تمایلی به تکیه صرف بر ابزارهای اقتصادی برای مدیریت منابع آب یا کاهش مصرف نداشته باشند. حتی ممکن است مباحث مرتبط با قیمتگذاری و ابزارهای اقتصادی برای حفاظت از منابع به تنهایی کارآمد نباشند. بنابراین طبق تجربه جهانی و ادبیات مرتبط با موضوع، زمانی موفقیت در مدیریت منابع طبیعی ایجاد خواهد شد که هر دو ابزار اقتصادی و غیراقتصادی همزمان با هم مورد استفاده قرار گیرند. به هر حال ابزارهای حفاظت غیراقتصادی باعث انتقال یک سیگنال رفتاری میشود. این سیگنال نگرش حفاظت مطلوب را که به تدریج باعث تغییر رفتار مصرفکننده میشود منتقل میکند.
نظام حکمرانی محیط زیست در ایران برای مقابله با بحرانهای بزرگی از جمله ابرچالش آب باید چه تغییراتی در خود ایجاد کند؟
در رابطه با نظام حکمرانی محیط زیست در ایران، یکی از مسائلی که در اجرای موفقیتآمیز ابزارهای اقتصادی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی میتواند بسیار موثر باشد، پایههای قانونی است. در این زمینه لازم است با توجه به شرایط محیطی و اقلیمهای متنوعی که در ایران وجود دارد، اصلاح و بازنگری در قوانین و مقرراتی که در حوزههای مختلف با هم مرتبط هستند، صورت گیرد. به طوری که لازم است حتی در حوزه منابع آب متناسب با ویژگیهای هر یکی از حوضههای آبریز قوانین و مقررات مرتبط با آن تدوین شود. یکی از مواردی که میتوان اشاره کرد، سازوکار نظارت بر اجرای قوانین و مقررات است. این نوع نظارت باید هدفمند باشد. منابع اطلاعاتی و ابزارهای تنبیهی و تشویقی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی باید بر پایه قوانین وضعشده در اختیار بخشهای نظارتی مختلف قرار بگیرد. نکته دیگر که بسیار مهم است، بحث بررسی میزان اثربخشی ابزارهایی است که مورد استفاده قرار میگیرد. بررسی میزان اثربخشی ابزارها، مستلزم بهکارگیری همه علوم اجتماعی است و برای این مساله باید برنامهریزان و سیاستگذاران درک درستی از همه جوانب اجتماعی مصرفکنندگان داشته باشند. مثلاً در حوزه آب باید درک درستی در حوزه آگاهیها، تواناییها و حتی باورهای مصرفکنندگان وجود داشته باشد چراکه تعیین عوامل کلیدی برای تعیین تصمیمگیری، در تحلیلهای روشهای اقتصادی اهمیت دارد. بنابراین لازم است یکسری آزمایشهای کنترلشده در پایلوتهای مختلف انجام شود تا مشخص شود که چطور ابزارهای اقتصادی میتواند همراه سایر سیاستگذاریهای اقتصادی در توقف مسائل مرتبط با توسعه پایدار سهیم باشد. این آزمونها میتواند نقطه آغازی برای کاربرد استراتژیهای تطبیقپذیر مدیریتی بر اساس تجربیات کسبشده باشد.