مواهب جنگل در جسم درخت نیست
اصلیترین تهدید جنگلهای ایران چیست؟
در طول 70 سال گذشته که طرحهای جنگلداری در جنگل هیرکانی که مجموعهای از جنگل ارسبارانی و خزری است، اجرا شده ما این جنگل را نشناختهایم. طرح جنگلداری به اصطلاح برای پرورش جنگل و به تعالی رساندن آن اجرا شده است. اهداف طرحهای جنگلداری در ظاهر چنین بود. در این 70 سال میلیاردها درخت قطور و متوسط و ریز قطع شده است. کسانی که در عرصههای جنگلی فعالیت میدانی داشتهاند، مستنداتی ارائه کردهاند و به صراحت گفتهاند که ما این جنگلهای پیچیده را نشناختهایم. این فقدان شناخت عامل اصلی تخریب جنگل است که امروز شاهد آن هستیم. پدیده جنگل چه بخواهیم، چه نخواهیم هوشیار است.
هوشیاریاش را گاه در طول زمان و گاه در عرض یک تا دو ماه به ما نشان میدهد. ما در هر نقطهای که به جنگل نگاه میکنیم متوجه میشویم که درختان به صورت گروهی با هم هستند. یک گروه در مساحت 300، 400متری با اشکوبهای فوقانی، میانی و وزیری و گیاهان علفی ایستادهاند. بعد گروه دیگری از درختان با رعایت همین جوانب افراشتهاند. هر گروه از درختان اشکوبهای متنوعی دارد. یک گروه چهاراشکوبه هستند. یک گروه دواشکوبه و یک گروه یکاشکوبه قرار دارند. جالب است هیچگاه در جنگل، گروه درختان سهاشکوبه را کنار هم نمیبینید و همیشه این فضای ناهمگن وجود دارد.
جنگل به ما درس میدهد که نمیتوان ما را راحت شناسایی کرد. من در طول سالها فعالیت در عرصههای جنگلی و کار دانشگاهی آرامآرام آموختم که جنگل چقدر ناشناخته است. یکی از دلایل ناشناخته ماندن جنگل و لطمات بعد از آن نبود دانش بومی در مدیریت جنگل است. سیاستگذاران جنگل دانشی را از غرب آموختهاند که از اساس اشکال دارد. جنگلشناسان غربی حتی دانش مدیریت جنگلهای خود را ندارند. آنها وقتی به عنوان پژوهشگر و محقق وارد عرصههای جنگلی میشوند در ابتدا خودشان و ما این تصور را داریم که آنها درست تشخیص میدهند اما بعد متوجه میشوند که جنگل ما را نمیشناسند. همان اندازه که خودمان و سیاستگذاران و بهرهبرداران در ایران این جنگلهای تاریخی و باستانی را نمیشناسند.
در ایران مواهب جنگل را در جسم درختان دیدهایم. ما هویت جنگل را در آموزشگاهها و دانشگاهها درس ندادهایم که اکنون متخصصان جنگل این درک را از مواهب جنگل داشته باشند. اکوسیستمشناسی در ایران وجود نداشته است. بنابراین وقتی پدیدهشناسی دقیقی در حوزه جنگل صورت نگرفته است و اکوسیستم جنگلی به درستی شناساسی نشده پس جنگل هم به معنای واقعی درک نشده است و مسیر آموزشی در ایران به بیراهه رفته است. هرچه امروز در عرصه اجرا بر سر منابع طبیعی و جنگلی ما وارد میشود، از فقدان ساختار آموزشی درست در حوزه مدیریت جنگل است.
جنگل چیست؟ شاید این سوال ابتدایی را باید بار دیگر به شکل جدی مطرح کنیم. مجموعهای از درخت، درختچه، گیاهان علفی، حیات وحش و... اینها چیزهایی است که به ما آموزش داده شده است. اما بخش مهم دیگری از تعریف جنگل را نگفتهاند؛ عوامل زایش و رویش این درختها و درختچهها و ضامن بقای حیات وحش در جنگل، اقلیم، زمین و خاک است. اگر این هفت آیتم را در جنگل میشناختیم میتوانستیم علاوه بر اینکه جنگلشناس باشیم، سیاستهای نابخردانه در جنگل ارائه ندهیم و جنگلهای خود را به سرنوشتی که امروز دچار آن هستند مبتلا نکنیم. با وجود این اگر همین عوامل را به عنوان تعریف جنگل در نظر بگیریم، باید همه اجزای جنگل و ارتباط همزیستی این عوامل را بشناسیم. اگر در جنگل ریشهیابی صورت نگیرد و تاریخچه جنگل را نشناسیم نگاه ما به جنگل نگاهی سطحی خواهد بود. 70 سال نگرش به جنگل سطحی بوده است و هرگز یک نگاه عمیق و آسیبشناسانه به جنگل وجود نداشته است.
چرا جنگلهای زاگرس تخریب شده است؟ زندگی مردم در این منطقه با فقر آمیخته بوده و هنوز فقیر هستند. فقر در زاگرس چگونه اتفاق افتاد و منجر به تخریب جنگل شد؟ مردم وقتی در تنگنای اقتصادی قرار میگیرند، به جنگل پناه میبرند. کشاورزی در زیراشکوب جنگل، رها کردن دام در سطح جنگل و تخریب درختان برای سوخت و... رخدادهایی است که در زاگرس فقر سبب آن شده است. فقر سبب تخریب درختان شد. اراضی شیبدار کشت شد و تخریب وسیع آغاز شد. متاسفانه این دستاندازی هیچ بازدهی نداشت؛ هم جنگل را تخریب کرد و هم آورده اقتصادی برای مردم به همراه نداشت. زاگرس از نظر تخریب از هیرکانی وضعیت به مراتب بدتری دارد اما از نظر اکولوژیک بسیار باارزشتر از هیرکانی است چون حدود 50 درصد منابع آب شیرین ایران را تامین میکند و آب مهمترین عنصر بقا و حیات در ایران است. جنگلهای هیرکانی هم به شیوه دیگری تخریب شدند. در کتاب جنگلشناسی جنگلهای ایران به ورود کارشناسان سازمان جهانی فائو اشاره کردم که شناختی از جنگل نداشتند و یکی از علل تخریب جنگلهای شمال ایران برنامهریزی بر اساس دانش ناچیز آنها بود.
باید رد پای سیاستهای ضد محیط زیستی و تخریبگر توسعه در مناطق جنگلی را در کنار گذاشتن آیتمهای شناخت جنگل جستوجو کرد. مثلاً وقتی اقلیم و ویژگیهای آن را در مطالعات راهبردی کنار میگذارند، یعنی درک واقعی از جنگل وجود نداشته است. زمینشناسی و خاکشناسی نیز از دیگر عواملی است که وقتی علم و آگاهی نسبت به آن وجود نداشته باشد، مدیریت جنگل سخت میشود. ما به دلیل اینکه نتوانستیم موقعیت جنگلهای خود را از نظر بومی شناسایی و درک کنیم، وقتی اکوسیستم جنگلی را نشناختهایم باید منابع جنگلیمان به سمت تخریب و ویرانی برود. هنوز که هنوز است در دانشکدههای تخصصی ایران کسی اکوسیستم درس نمیدهد. در سازمان متولی جنگل کسی جرات ندارد سراغ متخصصی برود که دانش بومی جنگلشناسی دارد تا بر اساس آن آگاهی به چیدمان توسعه رنگ پایداری بزند. وقتی اکوسیستم جنگلی را نمیشناسند هر نوع سوءرفتاری را در جنگل مرتکب میشوند.
ما برای مدیریت جنگل چه باید بکنیم؟ اگر سیاستگذاران و دولتمردان ما بخواهند همین جنگلی را که اکنون باقی مانده است نجات دهند و نگه دارند باید چه بکنند؟ واقعیت این است که جنگلهای ما با همه تخریبی که صورت گرفته است قابل نجات هستند. راهحل این است باید برای هر حوضه آبخیزی چارچوبی به عنوان طراحی جامع حفاظت و حمایت جنگلها و مراتع و حیات وحش داشته باشیم. چراکه هر اقلیمی با خودش جوامع جنگلی ویژه خود را دارد. طرح جامع حفاظت و حمایت جنگلها و مراتع و حیات وحش، باعث میشود ما تنها از راه فیزیکی جنگل را نبینیم. ما باید علمی و دقیق جنگل را ببینیم. با این روش نگاه به جنگل یک نگاه اکولوژیک خواهد شد. بازچرخانی نگاه از نگرش بهرهبردارانه به نگرش اکولوژیک ارزش اقتصادی بالاتری را به دنبال دارد. یعنی پتانسیلیابی میشود. در راس این پتانسیل انسان و نیازهایش مورد توجه قرار میگیرد. نیاز انسان چیست؟ با رفع نیاز انسان در یک اکوسیستم جنگلی، ایجاد محدودیت صورت میگیرد و جلوی دخل و تصرف جنگل بیش از این گرفته میشود. طرح حفاظت همه نیازهای انسان را میبیند و با رفع آنها، دست انسان مخرب را از اکوسیستم جنگلی کوتاه میکند. این طرح تهیه و ارائه شده ولی به اجرا نرسیده است.
در محاسبهای که برای این طرح صورت گرفته است من متوجه شدم که در هر هکتار قطع هر درختی در بازار حدود 200 میلیون تومان ارزش دارد. ولی وقتی از منظر اکولوژیک حساب کردیم دیدیم این درخت 10 هزار میلیارد تومان ارزش دارد. با این تناسب چرا باید ارزش اکولوژیک حفاظت از جنگل عیان نشود؟ کدام برای مدیریت کشور مفیدتر است؟