شورشها در عراق؛ فراتر از ایدئولوژی
آیا بهار عربی با تاخیر به عراق رسیده است؟
برابر تئوریهای انقلاب، اعتراضات مردمی از بحران ناکارآمدی، بحران عدالت، ناکامیهای ملیگرایانه یا ناتوانی در تامین رفاه مردم، وجود فساد، محرومیتهای سیاسی و اقتصادی و بیکاری منجر به فقر ناشی میشود. اما آنچه امروز در عراق، شاهد آن هستیم را میتوان در مثلثی از بحران عدالت، فقدان ملیگرایی و محرومیت اقتصادی به علاوه رقابت قدرتها بر سر منابع تفسیر کرد.
برابر تئوریهای انقلاب، اعتراضات مردمی از بحران ناکارآمدی، بحران عدالت، ناکامیهای ملیگرایانه یا ناتوانی در تامین رفاه مردم، وجود فساد، محرومیتهای سیاسی و اقتصادی و بیکاری منجر به فقر ناشی میشود. اما آنچه امروز در عراق، شاهد آن هستیم را میتوان در مثلثی از بحران عدالت، فقدان ملیگرایی و محرومیت اقتصادی به علاوه رقابت قدرتها بر سر منابع تفسیر کرد. سرزمین کهن عراق سالیان طولانی است که با رانت نفتی اداره میشود؛ از این منظر وابستگی به نفت و داشتن اقتصاد تکمحصولی، اثرات بسیار جدی و مهم در مباحث اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی و ساخت درونی این کشور گذاشته است. ساختار نفتی از زمان آغاز استخراج نفت در عراق تا امروز جامعهای منطبق با انسان هیدروکربنی خاورمیانهای را شکل داده و هویتدار کرده است که هیچ ارتباطی با سایر هویتهای دیگر ندارد و اگر هم ارتباط داشته باشد، هویتی متناقض است. رقابت بر سر منابع قدرت و ثروت در عراق در دوره صدام حسین هم ماهیتی منطقهای و هم بینالمللی داشت. با وجود آنکه صدام شخصاً فاقد رویکردی ایدئولوژیک بود، اما مرکز سیاستگذاری کشور وابسته و در اختیار سنیان بود و صدام نیز به عنوان کانون اصلی، منابع و کشور را حکمرانی میکرد. پس از سقوط صدام و فروپاشی حکومت او، با تغییر و جابهجایی قدرت، شیعیان کانون سیاستگذاری عراق را در اختیار گرفتند و به این ترتیب، بخشی از اهل سنت، خواهناخواه، در حاشیه قرار گرفتند. اکنون در مرحله جابهجایی تدریجی قدرت از دو ساختار ایدئولوژیک پیشینی و متاخر دارای هوادار و توانمند در بسیج عمومی و دارای حامیان منطقهای در عراق امروز هستیم. بحران اخیر در عراق و شورشهای عمومی وضعیت و ویژگی متفاوتی دارد که تنها در قالب ادراک وضعیت فعلی جهان منطبق با تکنولوژی رسانهای، جوانگرایی و آگاهی طبقاتی نیروهای سابقاً منفعل و در حاشیه قابل فهم است. این تغییر و جابهجایی فکری و قالب عملی آن را میتوان فراتر از ایدئولوژی نام نهاد. نوعی اندیشه که تنها به کارآمدی حکومتها فراتر از نوع و ساختار ایدئولوژیک مینگرد. مجموع این شواهد نشان میدهد تغییر شیفت از اهل سنت و شیعیان به سمت و سوی عدالتخواهی محض، شفافیتگرایی و مطالبه پاسخگویی برای حل مشکلات این کشور، در حال انجام است. امروز جوانان بدون نگاه به احزاب و شخصیتها مطالبهگر هستند. البته تحلیلهای متفاوت دیگری نیز مطرح است. برخی بر این باورند که قدرتهای جهانی و نیز برخی قدرتهای منطقهای در رقابتی هستند تا دولت عمدتاً شیعه متمایل به جمهوری اسلامی سرنگون شود. در این مسائل اعتراضی، بسیار روشن است که گروههایی فرصتطلب به سرعت گسلهای غیرفعال را فعال میکنند؛ گروههایی که طیفهای مختلفی را دربر میگیرند و از آن جمله میتوان به بعثیهای بازمانده از دوره صدام، عناصر داعش یا وفاداران آن و قدرتهای منطقهای و قدرتهای جهانی اشاره کرد که برای اجرای اهداف خود، به این اعتراضات دامن میزنند و بر شدت آن میافزایند. بنابراین دخالت خارجی در وضعیت اعتراض به مسائل داخلی در هر کشوری، همواره وجود داشته و متصور است و این به تنهایی نمیتواند عامل محرک برای شکلگیری اعتراضات باشد. در این میان، برخی تحلیلگران آتش زدن پرچم کشورها در جنبشهای اعتراضی را نشانه قوی از خشم مردم نسبت به دخالت کشورها در امور داخلی یک کشور برمیشمرند، حال آنکه همواره عناصری از احساسات ناسیونالیستی هم در این جنبشهای اعتراضی قابل مشاهده است. در عراق نیز به نظر میرسد معترضان حامل احساسات ناسیونالیستی هستند که با مطالبهگری عدالت همراه شده و در واقع میان دو مولفه احساسات ناسیونالیستی و مطالبهگری عدالت، همپیوندی به وجود آمده است. از سوی دیگر، برخی تحلیلگران به این اعتراضات در عراق نام بهار عربی میدهند، اما باور نگارنده بر این است که وضعیت امروز این کشور از آنچه بهار عربی خوانده میشود عبور کرده و نهتنها ملت عراق که همه ملتها به دنبال جریان عدالت محض در حکومتها هستند. به این مفهوم که سیستم حکومتی شکل گیرد که حاکمان شبیه مردم باشند و به نحوی از همه اشتباهات و خطاهایی که حکام انجام میدهند و در سایه آن به قدرت و ثروت دست مییابند، دوری کنند. این موضوع امروز با نوعی از شکل حکمرانی خوب مورد مطالبه ملتهاست. برخی دیگر نیز آنچه در عراق به وجود آمده را به موضوع اربعین و تلاش برای مسکوت نگه داشتن آن نسبت میدهند. هر تفسیری که از جریان این شورشها داشته باشیم، شواهد متناقض آن نیز قابل ارزیابی است. یکی از شواهد نگاه فراتر از ایدئولوژی جوانان در عرصه رسانههاست؛ و هیچگونه شواهدی از بیاحترامی به اهل بیت در دست نیست، زیرا بخش زیادی از مطالبهگران از شیعیان هستند، بنابراین شاید نگرشی عرفی و سنتی به مذهب در جریان باشد. اما با رویکردی واقعبینانه نسبت به عراق، به نظر میرسد مساله اصلی که آتش اعتراضات اخیر را روشن کرده، فساد درونی همپیوند با دولت رانتیر در این کشور است و نحوه پیشبرد اصلاحات اساسی از سوی دولت عادل عبدالمهدی، میتواند از شدت و تداوم اعتراضات بکاهد. حال این سوال مطرح است که آیا این اقدامات میتواند منتج به نتیجه مثبت شود؟ در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به این موضوع توجه شود که عراق دارای هویت و ساختاری موزاییکی است و به نظر میرسد راهحل نهایی عبور این کشور از بحران امروز را میتوان از دموکراسی انجمنی (Constitutional Democracy) اقتباس کرد؛ نوعی از دموکراسی که مختص جوامع غیرمتجانس یا چندفرهنگی است. در واقع تنها راهی که عراقیها میتوانند برای برونرفت از بحرانها در پیش گیرند، افزایش مشارکت سیاسی است. از سوی دیگر، اگر ویژگیهای حکمرانی خوب را در نظر بگیریم، زنان، جوانان و همه اقشار مردم هنگامی که به یک حکومت مینگرند و آن را مورد بررسی قرار میدهند، به کارآمدی آن توجه ویژه دارند. بیشک کارآمدی فراتر از مسائل ایدئولوژیک است و امروز مطالبات معترضان عراقی نیز صرفاً بر کارآمدی حکومت و میزان پاسخگویی آن متمرکز است. یکی از ویژگیهایی که در حرکت اعتراضی اخیر در عراق مشاهده میکنیم، نفی احزاب و اشخاص ذینفوذ از سوی معترضان است زیرا آنان را از جمله سوءاستفادهکنندگان مقام و جایگاه خود میدانند از اینرو موضوع «گذر از احزاب»، در نتیجه این اعتراضات در حال شکلگیری است. آتش زدن دفاتر احزاب، روزنامهها و... نشانهای از این امر است و تاییدکننده آنکه معترضان به دنبال مطالبات عدالتجویانه محض خود هستند. عراق، چه با دولت شیعی و چه با دولت اهل سنت یا ترکیبی از ائتلافها، راهی نخواهد داشت مگر آنکه چند مساله را در دولتهای نفتی خود در نظر گیرد؛ نخست مساله شفافیت است که در دولتهای نفتی باید به بالاترین وجه اعمال شود. دیگری، موضوع پاسخگویی است. همچنین مساله مبارزه با فساد و بهکارگیری عناصر پاکدست و دارای سابقه خوب در مبارزه با فساد نیز از جمله مواردی است که دولت عراق باید به آن توجه جدی داشته باشد. بر این اساس به نظر میرسد حرکتی که عبدالمهدی در مواجهه با معترضان تحت عنوان بستههای پیشنهادی حاوی برخی مزایا در نظر گرفته و آغاز کرده است، حتی در کوتاهمدت نیز نمیتواند پاسخگوی مطالبات معترضان باشد. تنها پاسخی که میتواند دولت او به جامعه مخابره کند و آبی بر آتش اعتراضات باشد، آن است که شفافیت، پاسخگویی، مبارزه با هر فساد و حکمرانی خوب را به شکلی قابل قبول در سیستم سیاسی خود اعمال کند. برای نتیجهگیری نهایی شما را تنها به عنوان مقاله عباس کاظم و نکته پایانی مقاله او ارجاع میدهم. او در مقاله آن سوی بلای نفت: دولت ثروتمند و جامعه تهیدست عراق مینویسد: «بنابراین عراقیها باید همزمان برای بهبود زیرساخت صنعت نفت خودشان و پیشرفت نظام ادارهگریشان برای استفاده بهینه از درآمدهای افزایشیافته توازن برقرار کنند. برپایی نهادهای سیاسی موثر، پاسخگو بودن سیاسی و اقتصادی رژیم که تا امروز تقریباً نشانی از آن در عراق نبوده است، حکمرانی را تضمین خواهد کرد. عراقیها جزو بیبهرهترین مردم از خدمات و ناایمنترین و فقیرترین مردم جهان هستند.»