چرا برای طلاق توافقی بازار تبلیغاتی شکل گرفته است؟
طلاق فوری
«طلاق توافقی و غیابی بدون حضور زوجین»، «طلاق توافقی دوروزه»، «طلاق توافقی با چهار میلیون تومان، نقد و اقساط»، «طلاق توافقی(میتوان در زمان کوتاه نیز طلاق گرفت: طلاق توافقی، بهترین راهحل)»، «طلاق توافقی با پنج میلیون تومان و سه درصد از مهریه».
«طلاق توافقی و غیابی بدون حضور زوجین»، «طلاق توافقی دوروزه»، «طلاق توافقی با چهار میلیون تومان، نقد و اقساط»، «طلاق توافقی (میتوان در زمان کوتاه نیز طلاق گرفت: طلاق توافقی، بهترین راهحل)»، «طلاق توافقی با پنج میلیون تومان و سه درصد از مهریه». اینها بخشی از عبارات تبلیغاتی است که برخی دفاتر وکالت و مشاوره حقوقی در فضاهای مجازی و واقعی برای تبلیغ طلاق توافقی منتشر میکنند. اما آیا این تبلیغات به معنای افزایش تقاضا برای طلاق است یا خود میتواند در افزایش تمایل زوجین به طلاق اثرگذار باشد؟ آیا میتوان بین میزان و تعداد طلاقهای صورتگرفته و تبلیغاتی که برای طلاق توافقی ارائه میشود، ارتباطی پیدا کرد؟
طبق اعلام حمید درخشاننیا، رئیس سازمان ثبت احوال کشور، در چهار ماه اول سال جاری 55 هزار و 718 رویداد طلاق به ثبت رسیده که این میزان نسبت به مدت مشابه سال گذشته 2 /2 درصد رشد کرده است. بر اساس اعلام این مقام مسوول، در حال حاضر یک طلاق در مقابل هر 2 /4 ازدواج ثبت میشود. آنطور که ایسنا گزارش داده، درخشاننیا همچنین گفته است: «میانگین طول مدت زندگی مشترک در طلاقهای ثبتشده 2 /8 سال بوده است که 1 /12 درصد زوجین دوام زندگی کمتر از یک سال داشتهاند. در مجموع 5 /47 درصد طلاقها مربوط به پنج سال اول زندگی مشترک بوده است.» با توجه به نگرانیهایی که درباره افزایش نسبت تعداد طلاق به تعداد ازدواج ابراز میشود، آمارهای اخیر ازدواج نیز در این زمینه قابل توجه است. بر اساس گفته رئیس سازمان ثبت احوال کشور، در چهارماهه سال جاری 234 هزار و 982 رویداد ثبت شده است که نسبت به سال گذشته 2 /2 درصد کاهش داشته است. اما چرا نسبت تعداد طلاق به تعداد ازدواج در حال افزایش است؟ آیا افزایش این نسبت به معنای کاهش میل جوانان به ازدواج و در مقابل افزایش تمایل آنها به طلاق است؟ با توجه به اینکه نیمی از طلاقها در پنج سال اول زندگی مشترک
زوجین صورت میگیرد، آیا میتوان گفت طلاقهایی که در این سالها ثبت میشود مربوط به متولدین دهه 60 است و در واقع موج متولدین دهه 60 که روزگاری بازار مدارس و بعد کنکور و دانشگاه را پررونق کرده بود، حالا به سن ازدواج و طلاق رسیده و بازار ازدواج و طلاق را رونق داده است؟
اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، افزایش طلاق بین متولدین این دهه حاصل کدام عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است؟ چرا طلاق توافقی آنقدر متقاضی پیدا کرده که وکلا برای جذب متقاضیان آن به دفاتر خود به تبلیغات روی آوردهاند. البته بهمن کشاورز، رئیس اتحادیه سراسری وکلای دادگستری ایران، در گفتوگو با مهر در مورد تبلیغات وکلا، گفته است: «این افراد کلاهبرداران وکیلنمایی هستند که در روزنامهها آگهی منتشر میکنند که فعالیت آنها مصداق بارز تظاهر به وکالت و کلاهبرداری است و این افراد به علت کلاهبرداری مورد تعقیب انتظامی قرار میگیرند.» اما فارغ از نامتعارف یا غیرقانونی بودن این دسته از تبلیغات، شکلگیری چنین بازارهایی به چه معناست؟ آیا موج متولدین دهه 60 برای رهایی از مشکلات زناشویی و خانوادگی خود نیز ناچار به روی آوردن به بازارهای نامتعارف و عجیب هستند؟ بازار دعوت به طلاق توافقی چگونه بازاری است و چه ویژگیهایی دارد؟ طلاق جوانان متولد دهه 60 چه تفاوتی با طلاقهای دهههای قبل دارد که نیازمند چنین خدمات و چنین بازارهایی است؟ چه خلأها و کمبودهایی باعث شده خدمات ارائهشده پیرامون طلاق دارای نوعی بازار تبلیغاتی شود و این
خدمات و تبلیغات چه تبعات منفی یا حتی مثبتی بر وضعیت زندگی زناشویی، طلاق و تبعات پس از طلاق زوجهای ایرانی دارد؟
دیدگاه تان را بنویسید