شناسه خبر : 14079 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خیالتان راحت، بچه‌ها خوب‌اند

والدین پروانه‌ای

فیلسوف انگلیسی جان لاک در سال ۱۶۹۳ هشدار می‌داد که به کودکان نباید «میوه ناسالم» خورانید. اکنون و پس از گذشت سه قرن، نظریات غلط در مورد تربیت کودکان هنوز فراوان‌اند. بسیاری از والدین نگران آن هستند که اگر از فرزندان‌شان مراقبت نکنند آنها خواهند مرد.

ترجمه: جواد طهماسبی/اکونومیست

فیلسوف انگلیسی جان لاک در سال 1693 هشدار می‌داد که به کودکان نباید «میوه ناسالم» خورانید. اکنون و پس از گذشت سه قرن، نظریات غلط در مورد تربیت کودکان هنوز فراوان‌اند. بسیاری از والدین نگران آن هستند که اگر از فرزندان‌شان مراقبت نکنند آنها خواهند مرد. این نگرانی در آمریکا به نوعی بیماری روانی تبدیل شده است و حتی قانون در این مورد سختگیری می‌کند. به عنوان مثال ماه گذشته در کارولینای جنوبی دبرا هارل به خاطر اینکه اجازه داده بود دختر 9ساله‌اش بدون مراقبت در پارک بازی کند به زندان محکوم شد. کودک که یک تلفن همراه داشت و به هیچ عنوان نیز آسیبی ندیده بود تحت قیومیت خدمات اجتماعی قرار گرفت.
مجازات شدید خانم هارل بیانگر نگرانی شدید جهان ثروتمند در مورد وظیفه تربیت فرزندان است. شواهد عینی نشان می‌دهد والدین نوین در مقایسه با نسل‌های گذشته بسیار بیشتر مراقب فرزندان خود هستند. از سال 1965 وسایل کمکی منزل مانند ماشین لباسشویی و همچنین غذاهای آماده به طور متوسط هشت ساعت وقت اضافی را در هفته در اختیار والدین معمولی آمریکایی قرار می‌دهد. اما مراقبت از کودکان زمانی حتی بیش از این مقدار را از آنها می‌گیرد. پدرها در مقایسه با گذشته بیشتر در خدمت‌اند و مادران شاغل حتی بیش از زنان خانه‌دار دهه 1960 زمان خود را به مراقبت از فرزندان اختصاص می‌دهند. این وضعیت به نفع هر دو طرف تمام شده است: کودکان به عشق و تحرک نیاز دارند و برای والدین نیز کتاب خواندن برای کودک یا بازی کردن با توپ در باغچه از ظرف شستن دلپذیرتر است.
اما با توجه به طبقه افراد، این تصویر دو لکه دارد. لکه اول در طبقه پایین جامعه است. حتی اگر والدین فقیر در مقایسه با گذشته زمان بیشتری را به فرزندان اختصاص دهند باز هم در مقایسه با ثروتمندان این زمان کمتر است. آنها برای تامین نیازهای کودکان به ویژه در سال‌های اولیه زندگی با مشکل مواجهند. آمریکا از این جهت عقب مانده است. در مقایسه با دیگر کشورهای ثروتمند، ایالات متحده پول زیادی را خرج کودکان دبستانی می‌کند اما بودجه اندکی را به کودکان در سال‌های اول تا سوم زندگی اختصاص داده است. تحقیقات نشان داده است اگر آمریکا به والدین فقیر دارای فرزندان خردسال کمک بیشتری ‌کند منافع آن در آینده بسیار زیاد خواهد بود.
مشکل دیگر که اثبات آن دشوار است در انتهای بالای طبقات اجتماعی پدیدار می‌شود. والدین تحصیل‌کرده و ثروتمند بیش از حد برای بچه‌ها کار می‌کنند. بخش مهمی از آن به ایمنی مربوط است: آنها از این می‌ترسند که اگر مراقب بچه‌ها نباشند ممکن است زمین بخورند و گردن‌شان بشکند یا قطعه کیکی را که روی زمین افتاده بخورند. مربیگری بیش از حد نیز یکی دیگر از این موارد است. والدین از آن می‌ترسند که اگر شش بار در هفته بچه‌ها را به کلاس زبان چینی، ویولن یا شمشیربازی نفرستند آنها هیچ‌گاه راه رسیدن به دانشگاه‌های مناسب را پیدا نخواهند کرد. خیابان‌های پالوآلتو و چلسی پر از افرادی هستند که فرزندان‌شان را از یک دوره آموزشی به دوره دیگر می‌برند. ترس از ایمن ماندن غیرمنطقی‌ترین مورد است. برخلاف برداشتی که ممکن است از تماشای فیلم‌های جنایی حاصل شود، کودکان جهان ثروتمند در بهترین امنیت قرار دارند. آنها فقط لازم است هنگام عبور از خیابان به هر دو طرف نگاه کنند. در دهه 1950 که دوران طلایی سیاستمداران محافظه‌کار بود احتمال مرگ کودکان زیر پنج سال پنج برابر بود. با وجود این، والدین از اینکه به کودکان آزادی بدهند ابایی نداشتند. در آن زمان اکثر کودکان آمریکایی پای پیاده یا با دوچرخه به مدرسه می‌رفتند. اکنون فقط 10 درصد کودکان این کار را انجام می‌دهند. چرا که والدین حساس دیگر چنین اجازه‌ای به آنها نمی‌دهند. کودکان باید خطر کردن را از طریق انجام برخی کارها مانند بالا رفتن از درخت یا سفر کردن با مترو بیاموزند هرچند این کار به قیمت خراشیدگی زانو یا سروکله زدن با غریبه‌ها تمام شود. آزادی نه‌تنها لذت‌بخش است بلکه اتکای به نفس را نیز تقویت می‌کند.

پروانه‌وار نباشید
نگرانی رایج دیگر والدین یعنی احتمال عدم ورود فرزندان به دانشگاه‌های معتبر اندکی منطقی‌تر است. موفقیت تحصیلی‌ بیش از هر چیز در گذشته اهمیت پیدا کرده است. اما این کار تا حدی قابل قبول است. پس از گذشتن از آن حد مشخص، مراقبت والدین دیگر به آن اندازه که تصور نمی‌شود تاثیری ندارد. به عنوان نمونه، مطالعات انجام‌شده در مینه‌سوتا و سوئد نشان داد دوقلوهای همسان صرف‌نظر از اینکه با هم به طور جداگانه بزرگ شوند به یک اندازه باهوش هستند. مطالعه دیگری در کلرادو ثابت کرد کودکانی که توسط والدین باهوش به فرزندی پذیرفته می‌شوند در مقایسه با همتایانی که توسط والدین معمولی پذیرفته می‌شوند باهوش‌تر نیستند. به نظر می‌رسد در بازار کار نیز ژن‌ها موثرتر از تربیت عمل می‌کنند. در پژوهشی وسیع که در آمریکا در مورد کودکان کره‌ای به فرزندی پذیرفته‌شده انجام گرفت، مشخص شد کودکان بزرگ‌شده در خانواده‌های ثروتمند درآمدی بیشتر از کودکان بزرگ‌شده در خانواده‌های فقیر ندارند.
این بحث‌ها بدان معنا نیست که نقش والدین بی‌اهمیت است. والدینی که کودکی را به فرزندی می‌پذیرند به دقت مورد بررسی قرار می‌گیرند. آنها باید خونگرم، توانا و از طبقه متوسط باشند. مطالعات مرتبط با فرزندان دوقلو و کودکان به فرزندی پذیرفته‌شده نشان می‌دهد کودکی که عشق و انگیزه کافی دریافت می‌کند به احتمال بیشتری توانایی‌های بالقوه را بالفعل می‌سازد. به عبارت دیگر، والدین ثروتمند می‌توانند اندکی به خود استراحت دهند. اگر کمتر دور کودک‌تان بچرخید و اجازه دهید هر از گاهی در آفتاب بدود و بازی کند آسیبی به او نخواهد رسید. شما نیز می‌توانید زمان بیشتری را برای سرگرمی مورد علاقه خود یا حتی خواب صرف کنید. و اگر اضطراب کمتری داشته باشید فرزندان‌تان نیز قدردان آن خواهند بود حتی اگر در مورد غذا نخوردن آنها حساس نباشید و اجازه دهید خودشان در صورت تمایل میوه و سبزیجات بخورند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها