پدرام سلطانی پویش «ایران من» را تشریح میکند
۱۰۰ مدرسه برای محرومان
«ایران من» را بر سردر مدرسه میآویزند و سراغ ساخت مدرسهای دیگر میروند؛ نامی که میخواهد مشارکت جمعی و روح ملی را در دانشآموزان مدرسه تداعی کند.
پویش ایران من چگونه شکل گرفت و شروع به کار کرد؟
من از زمانی که وارد اتاق بازرگانی شدم، همیشه این موضوع برایم اهمیت داشت که اتاقهای پیشرو دنیا در کشورهای توسعهیافته چه کارکردها و فعالیتهایی دارند. در این زمینه مطالعه و بررسی کردم و از اطلاعاتی که با تجزیه و تحلیلهای شخصی به دست آوردم، به این نتیجه رسیدم که اتاقهای بازرگانی در دنیا سه نسل را پشت سر گذاشتهاند. نسل اول که از حدود چهارصد سال پیش اولین اتاقهای دنیا تشکیل شدند، برای مدتها فلسفه وجودی این نسل بر گردهم آوردن فعالان اقتصادی حول منافع و پیگیری مسائل و مشکلات با دولتها بود. به تدریج از اوایل تا اواسط قرن بیستم، اتاقها بیشتر بر ظرفیت اعضای خود متمرکز شدند. توسعه توانمندیهای اعضا از طریق شبکهسازی، ارائه خدمات به اعضا و برقراری پیوند بین اعضا و فعالان اقتصادی سایر کشورها ماموریت اتاقهای نسل دوم شد که به آنها اتاقهای عضومحور گفته میشود. تقریباً حدود سه یا چهار سال قبل همزمان با طرح مفاهیم مسوولیت اجتماعی دربنگاههای اقتصادی و آموزههای مدیریتی اتاقها به اینگونه ماموریتها روی آوردند، تلاش کردند با جامعه ارتباط برقرار کنند و روی مسائل و مشکلات جامعه تمرکز کنند و بین اقتصاد و مسائل اجتماعی با توجه به اولویت در کشور پیوند برقرار کنند. توسعه برای هر کشور زمانی موفق خواهد شد که توسعه همهجانبه باشد. اقتصاد به تنهایی بدون توسعه فرهنگی، آموزشی و اجتماعی نمیتواند بهطور مستمر و کیفی رشد کند. در همین حال اتاقهای جامعهمحور بهوجود آمدند. همانطور که بنگاههای اقتصادی به مسوولیتهای اجتماعی بیشتر واقف شدند، مدیریتهایی برای آن تشکیل دادند و پروژههای هدفمندی را تعریف کردند. اتاقها هم به این بخش ورود و سعی کردند آموزههای لازم را به اعضای خود منتقل کنند، اعضا را آموزش دهند و در عین حال از ظرفیت شبکهسازی اعضا برای کارهای بزرگتر و تجمعی با حضور تعداد بیشتری از اعضا استفاده کنند. اتاقهای بازرگانی ما در پیش از انقلاب به سمت مسوولیتهای اجتماعی روی آورده بود. (اعضای اتاق، فعالان اقتصادی و تجار از صدها سال پیش فعالیتهای اجتماعی و نیکوکارانه انجام میدادند.) اما اینکه اتاق اینکار را انجام دهد، از پیش از انقلاب فعالیتهایی آغاز شده بود. مثلاً در تهران بیمارستان «بازرگانان» را اتاق بازرگانی تهران در آن زمان تاسیس کرد که به بیماران بیبضاعت خدمات میداد. موسسه اعتباری دانشگاه یا اصطلاحاً «ماد» قبل از انقلاب به وجود آمد که به دانشجویان بورسیه تحصیلی میداد. بعد از انقلاب اینکارها برای مدتی کمتر شد یا کلاً متوقف شد. مثلاً موسسه اعتباری دانشجویان کاملاً متوقف شد و کارهایی که اتاق در این زمینه انجام میداد مجدداً به کارهای انفرادی برگشت. بعد از آن در دوره ششم اتاق، نهاد یا تشکلی تحت عنوان «جامعه نیکوکاری ابرار» در اتاق تاسیس شد که وظیفه انجام کارهای خیریه و نیکوکارانه را از جانب اتاق داشت. اما شکل انجام کار در جامعه نیکوکاری ابرار باز هم متکی به منابع اتاق و حمایت مستقیم همهجانبه اتاق بود و از ظرفیت اعضا و شبکهسازی اعضا استفاده مفیدی به عمل نیامد. در اواخر دوره گذشته کاری را در کنار اتاق شروع کردیم، که گردهم آوردن اعضای جوانتر در اتاق است. یکی از ماموریتهای اتاق در نسل سوم پرداختن به مسوولیتهای اجتماعی بود که این کار را جوانان تمرین کنند. در سایر کشورها یکی از نهادهایی که در کنار اتاقها ایجاد شده، پرداختن به مسوولیتهای اجتماعی از سوی جوانان است. ما متاسفانه هنوز این شرایط را در کشور ایجاد نکردهایم. اما برای اینکه تمرینی را برای جوانان در اتاق داشته باشیم که این قبیل ماموریتها را انجام دهند، گروهی را تشکیل دادیم و به عنوان ساخت مدرسه برای اولین تمرین کار کردیم. این مدرسه در یکی از روستاهای استان لرستان شهرستان خرمآباد با هزینه اعضای جوان اتاق تکمیل شد و در اواخر سال 93 به بهرهبرداری رسید. نام آن مدرسه را با همفکری دوستان «ایران من» گذاشتیم. بعد از آن پیشنهاد شد که چرا یک مدرسه ایران من ساخته شود، این پویش را به 100 مدرسه ایران من تبدیل کنیم.
روال کار و حمایت اعضا در اتاق برای راهاندازی پویش چگونه جلو رفت؟
بعد از ساخت اولین مدرسه این اقدام را در سایر اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران، هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران و نهایتاً کلیه اعضای اتاق ترویج کردیم. هدف احداث 100 دبستان در مناطق محروم کشور به سرعت مورد استقبال قرار گرفت و در اواخر سال 94 و اوایل سال 95 پویش را گستردهتر کردیم. پروژههای دیگر و استانهای دیگر را مشخص کردیم، قراردادها را امضا کردیم و کارها را سرعت بخشیدیم. امروز به جایی رسیدهایم که قرارداد 95 مدرسه امضا شده است و پنج مدرسه دیگر درمرحله امضای قرارداد ساخت قرار دارد. 14 باب از این مدارس افتتاح شده و حدود 12 مدرسه دیگر آماده افتتاح است. امیدوار هستیم تا پایان سال آینده این پروژهها را به پایان برسانیم و اولین گام پویش ایران من را با موفقیت پشت سر بگذاریم. با تکیه بر اینکه ظرفیت بخش خصوصی و ظرفیت شبکهسازی در بخش خصوصی در ایفای مسوولیتهای اجتماعی بزرگتر از اینکار است، ساخت یکصد مدرسه به عنوان یک پروژه بزرگ- اگرچه در مقیاس خود کار بزرگی است که در عرض دو سال بخش خصوصی 100 مدرسه را در 18 استان و درمناطق محروم این استانها بسازد - بلکه به عنوان گام اول در ورود جمعی بخش خصوصی به ماموریت اتاق به عنوان نسل سوم در مسوولیت اجتماعی در حوزه آموزش است.
چرا آموزش برای بخش خصوصی تا این حد مورد اهمیت است؟
اگر بخواهیم از بالا به موضوع آموزش نگاه کنیم، توسعه دریک کشور به صورت مستمر و پایدار اتفاق نمیافتد، مگر همهجانبه باشد. شاید بتوان گفت پایهایترین و مبناییترین جنبه توسعه آموزش و فرهنگ است. نظام آموزشی کشورما به اندازه ضرورتها و هدفگذاریهای توسعه کشور رشد نکرده است و این اتفاق توسعه را پشتیبانی نمیکند. ما فکر میکنیم در زمینه عدالت آموزشی در کشور خیلی عقب هستیم، باید شرایطی را برای آموزش اجباری 12ساله در سراسر کشور فراهم کنیم، به طوریکه هر بخش کشور با هر سطح درآمد از تحصیل محروم نباشند. فرزندان کشور به دلیل کمبود امکانات آموزشی، و فرسوده بودن مدارس یا حتی مسائل اقتصادی از تحصیل محروم نشوند یا تحصیل را نیمهکاره رها نکنند. متاسفانه آماری که از زبان مسوولان میشنویم این است که 25 درصد از دانشآموزان تحصیل را نیمهکاره رها میکنند و این آمار تکاندهنده است. یعنی از هر چهار کودک یک کودک یا تحصیل نمیکند یا نیمهکاره رها میکند. این سنگ بزرگیاست که به پای توسعه ما بسته شده، هر چه جلوتر میرویم سنگینتر میشود و مشکلات آموزشی افزایش پیدا میکند.
فکر میکنید کاستیهای آموزش به چرخه اقتصاد لطمه وارد کرده است؟
بله؛ ما به عنوان بخش خصوصی متقاضیان جذب نیروی کاری هستیم. افرادی که باید آموزش مناسب دیده باشند و مهارت لازم کسب کرده باشند، اما چنین اتفاقی نمیافتد. بنابراین بخش خصوصی کشور هم لطمه میخورد و نمیتواند از نیروی کیفی استفاده کند. بهطور کلی اقتصاد کشور هم لطمه میخورد، چون کیفیت آموزش موجب افزایش نرخ بیکاری در کشور میشود و کمکی به کاهش نرخ بیکاری نمیکند. آموزش کشور ما در یک تناقض قرار دارد و آن این است که نرخ بیکاری بالاست، بخش خصوصی با چراغ دور شهر میگردد که نیروی کیفی پیدا کند و عطش نیروی کار کیفی در بازار کار برای بنگاههای اقتصادی وجود دارد. از جنبه انجام وظیفه و ارائه خدمت به فعالان اقتصادی هم نگاه کنیم، یکی از سرمایهگذاریهای درازمدت (من اسم پویش ایران من را در این سطح سرمایهگذاری میگذارم) این است که با یک دید بلندمدت به مسائل و آسیبهای نظام آموزشی ورود کنیم، آنها را با نگاه بخش خصوصی آسیبشناسی کنیم، مطالبهگرانه با وزارت آموزش و پرورش و نهادهای ذیربط مسائل را طرح کنیم و اهرمی برای اصلاح این موضوعات باشیم. در این بخش هم خودمان با سرمایهگذاری انجام وظیفه و ایفای سهم کنیم و هم با ساخت مدارس، اصلاح توانمندیهای معلمان، تکمیل وسایل آموزشی و کمک آموزشی بخواهیم در دولت روش آموزش اصلاح شود. مهارتهای لازم آموزش داده شود و بهرهوری بودجه و سرمایهگذاری درساخت مدارس کشور افزایش پیدا کند. الان بهرهوری ما در این بخش و در ساخت مدارس پایین است. با این پولهایی که هزینه میشود، اگر بهرهور باشیم میتوانیم مدارس بیشتر، کیفیتر و جذابتر بسازیم. یکی از مشکلات مدرسهسازی در کشور این است که فضاهای آموزشی برای کودکان جذاب نیست، ایجاد انگیزه نمیکنند و زیباییهای لازم را ندارند. با روشها و شیوههای نوین آموزش تناسب ندارند. ما با همان شیوه 40، 50 سال پیش آموزش میدهیم، کلاس میسازیم، کلاسها را تجهیز میکنیم و دانشآموزان را در آن قرار میدهیم.
چرا نام «ایران من» را برای این پویش و مدارس انتخاب کردید؟
به این دلیل که جنبه ملی به کار ببخشیم. نگاهی جمعی به کار داشته باشیم و از نگاههای فردی دور شویم. این نام برای تمام کسانی که در این مدارس و آن روستا خواهند بود نگاه ملی را تداعی میکند و نشانه تعلق خاطر به کشور خواهد بود.
چرا این پویش سراغ مدرسهسازی رفت و نه مثلاً خانه بهداشت و درمانگاه؟
کارهای زیادی در زمینه مسوولیت اجتماعی در کشور انجام میشود. اشخاص، بنگاهها و سمنها در این زمینه فعال هستند. ما در اتاق بازرگانی باید بررسی کنیم کدام یک از این کارها بیشتر با فلسفه وجودی اتاق تناسب دارد. فلسفه وجودی اتاق این است که ما نماینده بخش خصوصی هستیم، به عبارتی یکی از نمایندگان اقتصاد کشور هستیم. بنابراین باید آسیبهای مستقیم و اساسی نسبت به اقتصاد کشور را شناسایی کنیم و به حل آنها از طریق ابزارهای در اختیار کمک کنیم. به نظر ما انسان محور توسعه اقتصادی و محور فعالیت اقتصادی است. بنابراین انسان مهارتمند توسعه کیفیتر، پایدارتر و رشد سریعتر را به همراه دارد. خلأ اساسی که در کشور وجود دارد آموزش و مهارتآفرینی برای تقویت و ارتقای منابع انسانی است. وقتی به گزارشهایی که درباره وضعیت آموزشی کشور در شاخصهای جهانی ارائه میشود مراجعه میکنیم میبینیم ما از رقبای خود عقب هستیم. در حالیکه از نظر کمیت منابع انسانی، تاریخ و ثروتهای طبیعی که داریم، منابع انسانی ما باید جزو 20 کشور اول دنیا باشد و اگر نباشد توسعه در کشور ما افتان و خیزان است. پس ما فکر میکنیم آموزش و توجه به کیفیسازی منابع انسانی در کشور مساله مهمی است و به نوعی برای ما نسبت به بهداشت و موارد دیگر اولویت دارد. اگرچه من انکار نمیکنم اگر بتوانیم ظرفیت کارهای جمعی را در کنار اتاق در زمینه مسوولیت اجتماعی سامان دهیم، ظرفیتهای بیشتری برای رسیدگی به موارد دیگر مثل بهداشت خواهیم داشت. ما شروع کردیم، امیدواریم پویش ایران من و حتی سایر پویشهایی که در کنار اتاق به وجود میآوریم در زمینههای دیگر فعالیت کنند.
چگونه هدف 100 مدرسه برای این پویش تعیین شد؟
100 یک عدد نمادین است، عددی است که نشاندهنده کمیت معتنابه یا قابل توجهی از چنین فعالیتهایی است. طبیعتاً با این هدف عدد 100 گذاشته شد که حداقل بتوانیم جای پایی از پویش در استانهای کمتر برخوردار کشور داشته باشیم.
چرا این تعداد مدارس در مقطع دبستان در نظر گرفته شد؟
ما اعتقاد داریم آموزش را باید از پایینترین مقطع آغاز کنیم. شاید اگر میتوانستیم و این امکان فراهم بود از پیش دبستانی و مهد کودکها شروع میکردیم. نظامهای آموزشی کشورهای پیشرفته برای کودکان دو، سه ساله برنامه آموزشی دارند. مفیدترین و موثرترین دوره آموزشی از سهسالگی شروع میشود و تا دبستان و پایان دبستان ادامه دارد. مطالعهای که بانک جهانی انجام داده نشان میدهد اثر آموزش دبستان بر توسعه اقتصادی بیش از دو برابر آموزش عالی است. از دبستان شروع کردیم چون نگاه توسعهای داریم و فکر میکنیم آسیبهای جدی و خلأهای اساسی از همین دوران شروع میشود. امروز اگر یکسوم دانشگاهها را تعطیل کنیم یا آنها را به مدرسه تبدیل کنیم آب از آب تکان نمیخورد، هیچ کمبودی به وجود نمیآید. اما اگر به تحصیلات دبستانی و مهد کودک توجه نکنیم، فرزندان ما این مهارتها را 10 سال دیگر پیدا نمیکنند و شهروند فعال، مفید و موثری نمیشوند.
جانمایی مدارس چگونه انتخاب و تعیین میشود؟
در پروژه 100 مدرسه براساس چند شاخص جانمایی کردیم. اول روی استانهای کمتر برخوردار و استانهای محروم کشور تمرکز کردیم. تلاش کردیم در مناطقی که دبستان وجود ندارد و جمعیت آنجا باید مسافت زیادی بروند تا به دبستان برسند، دبستان بسازیم. شاخص دیگر ارجحیت دادن به مدارس نیمهکاره بود. شاخص دیگر بر مبنای اطلاعات جمعیتی است که از استانها از طریق موسسه همکارمان که موسسه مدرسه است، به دست آوردیم. در همین جلسات آسیبشناسی متوجه شدیم که در جانمایی هم ایراداتی در ساخت مدارس داریم که میتواند اصلاح شود.
منابع مالی برای ساخت مدارس چگونه تامین میشود؟
از طریق فراخوانی که به اعضای اتاق شد، تامین میشود. از منابع یا بودجه اتاق ریالی هزینه نشده و از هیچ بودجه دولتی کمک گرفته نشده است. سعی بر این است که شیوه کار مشارکت جمعی باشد. یعنی حتی بیشترین میزان ورود یا مشارکتی که افراد در این پروژهها انجام دادهاند، 10 درصد پروژهها بوده و ما میخواهیم این کار جمعی قلمداد شود. وجه تمایز پویش ایران من با مدرسهسازیهایی که از سوی اشخاص انجام میشود، این است که مدارس ما نام یک شخص را یدک نمیکشند، ما مدرسه آقای فلان یا فرزند فلان را نداریم و روی تابلو نام یک شخص واحد را نداریم. ما جمعی از اعضای اتاق هستیم که در این پروژهها مشارکت دارند. تا به حال نزدیک به 100 فعال اقتصادی، بنگاه، پروژه و شرکت به این پویش پیوستهاند و مشارکت کردهاند. هنوز نیاز داریم مشارکتهای بیشتری انجام شود و دنبال این هستیم که سایر فعالان بخش خصوصی هم به ما بپیوندند. یکی دیگر از اهداف این پویش این است که هر چقدر میتوانیم این شبکه را گستردهتر کنیم و بتوانیم کارهای بزرگتر و اساسیتری انجام دهیم. خود بخش خصوصی را نسبت به اهمیت سرمایهگذاری در آموزش حساس کنیم و بنگاههای بخش خصوصی دغدغهشان بهبود کیفیت آموزشی کشور باشد و این هم یک نوع فرهنگسازی در درون خود ما باشد.
دیدگاه تان را بنویسید