تاریخ انتشار:
روحانی در تحقق وعدههای اجتماعیاش چقدر موفق بود؟
جامعه در حاشیه
یکی از وظایف مهم دولتها، تامین رفاه برای آحاد مردم است. به همین دلیل دولتها در هنگام انتخابات ریاست جمهوری، بخش عمدهای از شعارها و برنامههای خود را به این موضوع اختصاص میدهند. در انتخابات قبل نیز این مساله دیده شد و شش کاندیدا از هشتنفری که برای ریاستجمهوری اعلام آمادگی کرده بودند، برنامههایی برای حوزه اجتماعی ارائه کردند که رئیس دولت یازدهم نیز یکی از آنهاست. این برنامهها هم در برنامههای دکتر روحانی و هم در برنامه وزرای پیشنهادی وی در حوزه تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت کشور و مسکن و شهرسازی بهطور مشخص دیده میشد و انتظار میرفت بعد از رای اعتماد به وزرا نیز در این حوزه شاهد اقداماتی باشیم. قبل از اشاره به اقدامات چند نکته باید بیان کنم. یکی از آنها، وضعیت اجتماعی است که با شروع دولت در جامعه وجود داشت و محصول سالها غفلت از مسائل اجتماعی بود. دولت وارث شرایطی در حوزه اجتماعی شده بود که در گذشته دور در حوزه اجتماعی وجود داشت. نکته دوم این است که با توجه به شرایط کشور به خاطر بحثهایی که در حوزه فناوری هستهای میشد، دولت ناچار به احتیاط بود. به همین خاطر تمرکز بیشتر خود را روی مدیریت منابع
گذاشت نه توسعه خدمات.
در بخش بیمه به خصوص بیمه سلامت تلاشهای خوبی انجام شد که باید آن را موفقیتآمیز ارزیابی کرد. دولت در فراگیر کردن بیمه سلامت ایرانیان موفق بوده اما در سایر حوزههای اجتماعی موفق عمل نکرده است. در عین حال، در حوزه راه و شهرسازی با نگاهی که دکتر آخوندی به ابعاد اجتماعی در مدیریت شهری دارد -که در دورههای قبل از ایشان هم دیده میشد- طرحهایی از جمله سکونتگاههای غیررسمی، وضعیت خوبی پیدا کرد. در این حوزه ما شاهد سرعت بخشیدن به نگاه اجتماعی هستیم. بهگونهای که در شهریور گذشته سند ملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای شهری مورد توجه قرار گرفت و در کنار آن توجه به سکونتگاههای غیررسمی بیشتر شد. نکتهای که در این میان باید توجه کرد این است که برخی طرحها را نمیتوان در کوتاهمدت ارزیابی کرد. با این حال، نگاه دولت در این بخش و توجه به مسوولیتهای اجتماعی مردم و بهرهگیری از ظرفیتهای سازمانها فرصتی بود که دولت از آن به نحو شایسته استفاده کرده است. هرچند که در سایر حوزهها هنوز کار داریم. در این میان میخواهم به دو دغدغه رئیسجمهور اشاره کنم که بعد از حکم تنفیذ به عنوان دغدغه خود بیان کرده بود. یکی دغدغه معیشت و دیگری آسیبهای اجتماعی بود. در مورد آسیبهای اجتماعی اتفاق خاصی نیفتاده است.
یعنی دولت در این حوزه اقدامات اجرایی چشمگیری نکرده است. البته این به دولت فعلی بازنمیگردد. ما چند سال نگاه امنیتی را به حوزه آسیبهای اجتماعی داشتهایم. در این دولت به ظاهر گفته میشود که باید به آسیبها توجه شود ولی در عمل اتفاق خاصی نیفتاده است. در حوزه اقشار نیازمند هم به غیر از اهدای سبد کالا برای اقشار نیازمند اقدام دیگری صورت نگرفته است. آنطور که میبینیم هنوز هم هدفمندی به شکل قبلی خود انجام میشود. در این طرح، منابع مالی هدفمند نشد. البته محدودیتهایی وجود دارد که خشت کج نهاده شده و دست دولت بسته است. در حوزه اقشار نیازمند هم وضعیت مانند گذشته است و فشارهای قبل بیشتر شده اما حمایتها تغییر محسوسی نکرده است. در شاخصهای سرمایه اجتماعی هم وضع ما تغییری نکرده است. آخرین پژوهشی که خود وزارت کشور انجام داده است نشان میدهد ما نسبت به این شاخص باید نگران باشیم. در حوزه نشاط و شادابی اجتماعی هم اتفاق محسوسی نیفتاده است. بحث برجام امیدی را برای مردم ایجاد کرده است اما در عمل بهطور مشخص نشانهای دال بر شادابی در جامعه نداریم. شاخصهای نشاط نشان میدهد با وجود شعارهای دولت، خیلی موفقیت حاصل نشده است. در عین حال تیم مدیریتی این حوزه خیلی تغییر نکرد. یعنی همچنان غیرمتخصصان در حوزه اجتماعی در راس کار هستند.
باید پذیرفت که دولت دشواریهایی در این راستا داشته است هرچند که برخی مسائل مربوط به تحریمها نبوده و نمیتوان بهانهای برای آن آورد. باید پذیرفت که شایستهسالاری در حوزه اجتماعی اتفاق نیفتاده است. تیم اقتصادی و تفکر اقتصادی باعث شد تا حوزه اجتماعی همچنان در حاشیه باشد. در حقوق شهروندی که دو سال از آن میگذرد هم وضع به همین شکل است. البته حقوق شهروندی را نباید دولتها بنویسند، بلکه مردم باید خواستهها را بگویند و دولت بپذیرد. اتفاق دیگری که انتظار داشتیم بیفتد، ایجاد فضای مطالبهگری و پرسشگری در حوزه اجتماعی بود که به نظر میرسد در دولت یازدهم هم این اتفاق نیفتاده است. در حقیقت این مساله محلی از اعراب ندارد. بر همین اساس است که باید گفت امور اجتماعی در حاشیه است. اگر به بودجه سنواتی نگاه کنیم، این مساله مشخص میشود. دغدغهها و برنامههای اجرایی که دولت مطرح کرده هم همین را تایید میکند.
در نشستهای مختلفی که دولت فعلی داشت، هیچ گزارشی از وضعیت اجتماعی مطرح نشده است. فکر میکنم در حوزه اجتماعی همچنان با مردم صادق نیستیم که این مساله ظلم به مردم است. علت این را میتوان اینطور گفت که مردم خیلی علاقهمند به مطالبهگری در حوزه اجتماعی نیستند. چون نمیتوانیم پاسخگو باشیم در تلاش هستیم که مسالهای مطرح نشود. نگاه امنیتی و انتظامی که به حوزه اجتماعی به ویژه آسیبها میشود معضل دیگری است. نکته دیگری که میتوان در این میان مطرح کرد این است که شاید نسبت به حوزه اجتماعی ناامید شدهایم.
در بخش بیمه به خصوص بیمه سلامت تلاشهای خوبی انجام شد که باید آن را موفقیتآمیز ارزیابی کرد. دولت در فراگیر کردن بیمه سلامت ایرانیان موفق بوده اما در سایر حوزههای اجتماعی موفق عمل نکرده است. در عین حال، در حوزه راه و شهرسازی با نگاهی که دکتر آخوندی به ابعاد اجتماعی در مدیریت شهری دارد -که در دورههای قبل از ایشان هم دیده میشد- طرحهایی از جمله سکونتگاههای غیررسمی، وضعیت خوبی پیدا کرد. در این حوزه ما شاهد سرعت بخشیدن به نگاه اجتماعی هستیم. بهگونهای که در شهریور گذشته سند ملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای شهری مورد توجه قرار گرفت و در کنار آن توجه به سکونتگاههای غیررسمی بیشتر شد. نکتهای که در این میان باید توجه کرد این است که برخی طرحها را نمیتوان در کوتاهمدت ارزیابی کرد. با این حال، نگاه دولت در این بخش و توجه به مسوولیتهای اجتماعی مردم و بهرهگیری از ظرفیتهای سازمانها فرصتی بود که دولت از آن به نحو شایسته استفاده کرده است. هرچند که در سایر حوزهها هنوز کار داریم. در این میان میخواهم به دو دغدغه رئیسجمهور اشاره کنم که بعد از حکم تنفیذ به عنوان دغدغه خود بیان کرده بود. یکی دغدغه معیشت و دیگری آسیبهای اجتماعی بود. در مورد آسیبهای اجتماعی اتفاق خاصی نیفتاده است.
یعنی دولت در این حوزه اقدامات اجرایی چشمگیری نکرده است. البته این به دولت فعلی بازنمیگردد. ما چند سال نگاه امنیتی را به حوزه آسیبهای اجتماعی داشتهایم. در این دولت به ظاهر گفته میشود که باید به آسیبها توجه شود ولی در عمل اتفاق خاصی نیفتاده است. در حوزه اقشار نیازمند هم به غیر از اهدای سبد کالا برای اقشار نیازمند اقدام دیگری صورت نگرفته است. آنطور که میبینیم هنوز هم هدفمندی به شکل قبلی خود انجام میشود. در این طرح، منابع مالی هدفمند نشد. البته محدودیتهایی وجود دارد که خشت کج نهاده شده و دست دولت بسته است. در حوزه اقشار نیازمند هم وضعیت مانند گذشته است و فشارهای قبل بیشتر شده اما حمایتها تغییر محسوسی نکرده است. در شاخصهای سرمایه اجتماعی هم وضع ما تغییری نکرده است. آخرین پژوهشی که خود وزارت کشور انجام داده است نشان میدهد ما نسبت به این شاخص باید نگران باشیم. در حوزه نشاط و شادابی اجتماعی هم اتفاق محسوسی نیفتاده است. بحث برجام امیدی را برای مردم ایجاد کرده است اما در عمل بهطور مشخص نشانهای دال بر شادابی در جامعه نداریم. شاخصهای نشاط نشان میدهد با وجود شعارهای دولت، خیلی موفقیت حاصل نشده است. در عین حال تیم مدیریتی این حوزه خیلی تغییر نکرد. یعنی همچنان غیرمتخصصان در حوزه اجتماعی در راس کار هستند.
باید پذیرفت که دولت دشواریهایی در این راستا داشته است هرچند که برخی مسائل مربوط به تحریمها نبوده و نمیتوان بهانهای برای آن آورد. باید پذیرفت که شایستهسالاری در حوزه اجتماعی اتفاق نیفتاده است. تیم اقتصادی و تفکر اقتصادی باعث شد تا حوزه اجتماعی همچنان در حاشیه باشد. در حقوق شهروندی که دو سال از آن میگذرد هم وضع به همین شکل است. البته حقوق شهروندی را نباید دولتها بنویسند، بلکه مردم باید خواستهها را بگویند و دولت بپذیرد. اتفاق دیگری که انتظار داشتیم بیفتد، ایجاد فضای مطالبهگری و پرسشگری در حوزه اجتماعی بود که به نظر میرسد در دولت یازدهم هم این اتفاق نیفتاده است. در حقیقت این مساله محلی از اعراب ندارد. بر همین اساس است که باید گفت امور اجتماعی در حاشیه است. اگر به بودجه سنواتی نگاه کنیم، این مساله مشخص میشود. دغدغهها و برنامههای اجرایی که دولت مطرح کرده هم همین را تایید میکند.
در نشستهای مختلفی که دولت فعلی داشت، هیچ گزارشی از وضعیت اجتماعی مطرح نشده است. فکر میکنم در حوزه اجتماعی همچنان با مردم صادق نیستیم که این مساله ظلم به مردم است. علت این را میتوان اینطور گفت که مردم خیلی علاقهمند به مطالبهگری در حوزه اجتماعی نیستند. چون نمیتوانیم پاسخگو باشیم در تلاش هستیم که مسالهای مطرح نشود. نگاه امنیتی و انتظامی که به حوزه اجتماعی به ویژه آسیبها میشود معضل دیگری است. نکته دیگری که میتوان در این میان مطرح کرد این است که شاید نسبت به حوزه اجتماعی ناامید شدهایم.
باید در نظر داشت که مسائل اجتماعی در کوتاهمدت جواب نمیدهد. توافق هستهای امیدی ایجاد کرد و قدری فضا آرام شد. اما آیا در حوزه اجتماعی به همین سرعت شاهد تغییرات خواهیم بود؟ قطعاً اینطور نیست. شاخص سرمایه اجتماعی به سرعت در حال سقوط است و این مساله نشان از آن دارد که در این حوزه موفق نبودهایم. گرچه دولت در تلاش است کارهایی کند اما به دلیل غلبه تفکر اقتصادی در دولت، این مانع وجود دارد که حوزه اجتماعی به غیر از حوزه بیمه که کارهای خوبی انجام شده، مغفول واقع شود. نقطه شکست هم در همین مساله است. نباید فکر کرد که با انرژی هستهای همه کارها حل میشود. تحلیل از وضعیت اجتماعی واقعاً نگرانکننده است. دغدغه رهبری هم همین است. نیازهای اجتماعی از جنس اقتصاد نیست. از جنس اجتماعی فرهنگی است. حتی 20 پرسش رهبری هم همین دغدغه را مطرح میکند. به اندازهای که مسائل اجتماعی مهم است، دغدغهای در دولتمردان دیده نمیشود یا تبدیل به عمل نشده است. فکر میکنم آنچه ما را تهدید میکند، نه تحریم اقتصادی که مسائل اجتماعی است.
نگاه کنیم به اینکه اوایل جنگ، چه چیزی کشور ما را حفظ کرد. هشت سال جنگ کردیم. مردم وضعیت مناسبی نداشتند اما آنچه ما را نگه داشت، اعتماد و سرمایه اجتماعی بود که به نظر میرسد روزبهروز بدتر میشود. خیلیها در هدفمندی انصراف ندادند و دوباره ثبتنام کردند و به دولت اعتماد ندارند. این نشان میدهد در بحث سرمایه اجتماعی آن هم با رویکرد اجتماعی فرهنگی باید کار کنیم. در این بخش اصلاً برنامه جدی نداریم. تنها چیز همان بیمه سلامت است. طبیعی است که اگر مولفههای رفاه را تحلیل کنیم، بخشی از آن مربوط به مدیریت شهری است. دکتر آخوندی نگاه خوبی دارد و میتواند خوب جلو برود. مسکن اجتماعی هم یکی از آنهاست. او به ابعاد اجتماعی بیشتر از وزرای اجتماعی مسلط است و برای همین شاید بتوان گفت با برخی برنامههای اجتماعی در حوزه مسکن، میتوان شاخص زندگی شهری از جمله زندگی در تهران را بهبود بخشید. با این حال، مساله آسیبهای اجتماعی باید به صورت جدی مورد توجه دولت قرار گیرد. دولت باید برای برخی حوزهها، برنامه داشته باشد تا بتواند به افق روشنی در این مورد دست پیدا کند. در غیر این صورت، این دولت نیز مانند دیگر دولتها، همان وضعیت را دارد و نمیتواند در حوزه اجتماعی، تغییر محسوسی ایجاد کند.
نگاه کنیم به اینکه اوایل جنگ، چه چیزی کشور ما را حفظ کرد. هشت سال جنگ کردیم. مردم وضعیت مناسبی نداشتند اما آنچه ما را نگه داشت، اعتماد و سرمایه اجتماعی بود که به نظر میرسد روزبهروز بدتر میشود. خیلیها در هدفمندی انصراف ندادند و دوباره ثبتنام کردند و به دولت اعتماد ندارند. این نشان میدهد در بحث سرمایه اجتماعی آن هم با رویکرد اجتماعی فرهنگی باید کار کنیم. در این بخش اصلاً برنامه جدی نداریم. تنها چیز همان بیمه سلامت است. طبیعی است که اگر مولفههای رفاه را تحلیل کنیم، بخشی از آن مربوط به مدیریت شهری است. دکتر آخوندی نگاه خوبی دارد و میتواند خوب جلو برود. مسکن اجتماعی هم یکی از آنهاست. او به ابعاد اجتماعی بیشتر از وزرای اجتماعی مسلط است و برای همین شاید بتوان گفت با برخی برنامههای اجتماعی در حوزه مسکن، میتوان شاخص زندگی شهری از جمله زندگی در تهران را بهبود بخشید. با این حال، مساله آسیبهای اجتماعی باید به صورت جدی مورد توجه دولت قرار گیرد. دولت باید برای برخی حوزهها، برنامه داشته باشد تا بتواند به افق روشنی در این مورد دست پیدا کند. در غیر این صورت، این دولت نیز مانند دیگر دولتها، همان وضعیت را دارد و نمیتواند در حوزه اجتماعی، تغییر محسوسی ایجاد کند.
دیدگاه تان را بنویسید