حد و مرز شوخی در رسانهها کجاست؟
فیتیله خاموش
چهرههای حمید گلی، محمد مسلمی و علی فروتن را بیشتر ایرانیان میشناسند، اگرچه شاید نه با این نامها، بلکه بیشتر با اسم «عموهای فیتیلهای».
چهرههای حمید گلی، محمد مسلمی و علی فروتن را بیشتر ایرانیان میشناسند، اگرچه شاید نه با این نامها، بلکه بیشتر با اسم «عموهای فیتیلهای». 15 سال پیش کنار همدیگر در قاب تلویزیون «فیتیله»ای برافروختند تا هر جمعه میزبان خندههای کودکان ایران پای جعبه جادویی باشند، اما 15 آبانماه «عموهای فیتیلهای» به جای تحویل گرفتن خندههای کودکان، توفانی از خشم بزرگترها را درو کردند؛ توفانی که شعله «فیتیله» را خاموش کرد. ماجرا از آنجا شروع شد که 15 آبانماه در آیتم نمایشی «فیتیله»، شخصیت پدر و پسری به نمایش درآمد که با زبان و لهجه آذری صحبت میکردند، آن هم در نقش افرادی که قطعاً برای هیچ کدام از اقوام ایرانی خوشایند نبود که چنین شخصیتهایی همزبان یا همفرهنگشان معرفی شوند.
بلافاصله پس از پخش تلویزیونی این آیتم، اعتراضهای مردم شهرهای آذریزبان به صورت تجمع شروع شد؛ اعتراضهایی که به عذرخواهیهای مکرر و انتشار اطلاعیههای متعدد از جانب صدا و سیما رسید. نمایندگان مجلس نیز اعتراض و حتی رئیس سازمان صدا و سیما را تهدید کردند. محمد سرافراز، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به خاطر خطای به وجودآمده پوزش خواست و با تاسفبار خواندن این مساله، وعده داد با مدیران و عناصر دخیل در آن برخورد جدی کند. روابط عمومی سازمان صداوسیما ضمن اشاره به جایگاه مردمی برنامه «فیتیله» و سابقه پخش آن، از توقف پخش این برنامه «تا انجام بررسیهای لازم و رسیدن به نتیجه نهایی»، به خاطر بیدقتی صورتگرفته، خبر داد. محمدرضا جعفریجلوه، مدیر شبکه دو سیما، طی نامههای جداگانهای مدیر گروه کودک و نوجوان و مدیر پخش این شبکه را توبیخ و جانشین مدیر پخش و مسوول نظارت نهایی برنامههای شبکه را ضمن توبیخ، از مسوولیت خود برکنار کرد. چند روز بعد نیز علی زارعان از مدیریت گروه کودک و نوجوان شبکه 2 استعفا داد. زارعان پس از پذیرفته شدن استعفایش در گفتوگویی با ایسنا گفت: «معتقدم در این شرایط باید همه ما کمک کنیم تا
سازمان صدا و سیما از التهاب خارج شود.»
اما به واقع خطایی که صدا و سیما و حتی فضای اجتماعی را «ملتهب» کرد، چه نوع خطایی بود؟ آیا میتوان شوخی را به طور کلی از رسانهها حذف کرد با این هدف که توهینی به آن آمیخته نشود؟ با توجه به اینکه «فیتیله» نه اولین برنامهای بود که با قومیتها و زبانشان شوخی میکرد و نه آخرین آنها خواهد ماند، آیا میتوان حد و مرزی برای چنین شوخیهایی قائل شد و اساساً مرز شوخی با توهین در برنامههای طنز کجاست؟ توقیف برنامه «فیتیله» از اولین واکنشهای صدا و سیما به اعتراضات صورتگرفته به این برنامه بود. اما آیا واقعاً توقیف یک برنامه تلویزیونی اولین و بهترین راهکار مواجهه با چنین خطاهایی است؟ آیا تنها راه برای توبیخ برنامهسازانی که چندین سال است برای کودکان فعالیت میکنند توقیف برنامه آنهاست؟ از سویی با وجود همه این برخوردها و عذرخواهیها، گویا فتیله بخشی از نارضایتیها پایین نمیرود. چه عواملی نسبت صبر و مدارای ایرانیان در مواجهه با شوخیهای رسانهای را تعیین میکنند؟ آیا برای تمرین صبر و مدارا، فرهنگسازی با استفاده از تکنولوژیهای رسانهای میتواند آثار مثبتی داشته باشد؟ در همین زمینه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که عرصه
انعکاس بخشی از نارضایتیها بوده، چندی است میهمان چالش تازهای شده که مهراب قاسمخانی به راه انداخته است. این طنزپرداز، با انتشار متنی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، مردم را به چالش «با من شوخی کنید» فراخوانده است.
دیدگاه تان را بنویسید