شناسه خبر : 23177 لینک کوتاه

میان دو کابوس

آنگلا مرکل از بحران‌های تاریخ آلمان درس‌های اشتباه می‌گیرد

یک مجموعه تمبر در موزه تاریخ آلمان خلاصه‌ای از بی‌مبالاتی اقتصادی در آلمان را به تصویر می‌کشد. قیمت یک تمبر در 1920 تا 1921 دو برابر شده و سپس در 1922 به 10 مارک، در ژانویه 1923 به 30 مارک، در ماه مه به 1000 مارک و در اکتبر به 800 هزار مارک می‌رسد. در پایان سال 1923 هزینه ارسال یک نامه 10‌میلیارد مارک می‌شد.

میان دو کابوس

یک مجموعه تمبر در موزه تاریخ آلمان خلاصه‌ای از بی‌مبالاتی اقتصادی در آلمان را به تصویر می‌کشد. قیمت یک تمبر در 1920 تا 1921 دو برابر شده و سپس در 1922 به 10 مارک، در ژانویه 1923 به 30 مارک، در ماه مه به 1000 مارک و در اکتبر به 800 هزار مارک می‌رسد. در پایان سال 1923 هزینه ارسال یک نامه 10‌میلیارد مارک می‌شد. در کنار این «مدرک عصر دیوانگی» موزه نشان می‌دهد که چگونه اسکناس‌های بی‌ارزش با کاریکاتورهای سفته‌بازان یهودی منقش شدند. در اوج این تورم عظیم بود که هیتلر توطئه برانداختن حکومت را پایه‌ریزی کرد.

درس اخلاقی این مطلب آشکار است: ولخرجی، بحران اقتصادی، تندروی سیاسی و درنهایت فاجعه برای کل اروپا را به همراه دارد. برای آلمانی‌های امروز شکوفایی اقتصادی و نظم دموکراتیک باید براساس پول محکم باشد. برپایه همین باور است که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان اصرار دارد که منطقه یورو باید برای غلبه بر بحران بدهی‌هایش یک فرهنگ ثبات مالی درپیش بگیرد. اما آیا او از تاریخ درسی اشتباه فرا گرفته است؟ به‌جای رکود عظیم دهه 1920، این رکود و بیکاری شدید دهه 1930 بود که هیتلر را به قدرت رساند. آنگلا مرکل، اکنون متهم به این است که با اتخاذ سیاست ریاضتی در دوران رکود عمیق فاجعه را تشدید می‌کند. با وجود این‌که دهه 1930 در خاطره آمریکایی‌ها حک شده است؛ آلمانی‌ها آن را از خاطر برده‌اند. به‌گفته پروفسور هالت‌فریچ از دانشگاه برلین، دلیل این امر آن است که آلمانها توانستند با سرعت زیاد به وضعیت اشتغال کامل برسند که این امر خود تا حدی مدیون سیاست‌های کینزی‌مانند هیتلر از قبیل ساخت اتوبانها و افزایش صنایع تسلیحاتی بود. چشم‌انداز بحرانی شبیه دهه 1930 اکنون در یونان امکان‌پذیر است. در پنجمین سال رکود و در ماه مه یونانیان به تندروان چپ و راست رای دادند و احزاب میانه را که حامی ریاضت و اصلاحات بودند کنار گذاشتند. هرچند این سیاست‌ها شروط خروج از بن‌بست بودند. حتی در بهترین سناریو، اگر احزاب میانه در انتخابات به قدرت برگردند جریان امور به تاخیر می‌افتد و زمانی‌که این نظر قوت بگیرد که یک عضو یورو می‌تواند از آن خارج شود، هیچ‌چیز جلودار این نظر نخواهد بود. این وضعیت از یونان به اسپانیا سرایت کرد. برای نجات بانک‌های مفلوک به این کشور 100 میلیارد یورو وعده داده شد. با کمک به اسپانیا، ایتالیا و متعاقباً فرانسه همان مسیر را پیش می‌گیرند. به قول یک ناظر در برلین، آلمان نگران گسترش منطقه یورو به سمت آلپ نیست، بلکه از آن می‌ترسد که این منطقه تا کرانه راین فرو پاشد. این امر تهدیدی سیاسی و اقتصادی برای آلمان است چرا که شکوفایی و بازسازی این کشور پس از جنگ در توافق با فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی صورت گرفته است. دولت صدراعظم اکنون با ناراحتی، تحقیر و عصبانیت به جهانی می‌نگرد که او را درک نمی‌کنند. آمریکا، اروپا و حتی احزاب مخالف در آلمان از خانم مرکل تقاضا دارند تا قاطعانه وارد عمل شده و یورو را نجات دهد و این‌کار را از اجلاس سران اروپا در آخر ژوئن آغاز کند. برای توقف هجوم مردم به بانک‌ها لازم است تا «اتحادیه‌ای بانکی» تشکیل شود که دربرگیرنده نظامی اروپایی برای ضمانت سپرده‌های بانکی باشد. همچنین صندوقی برای نجات بانک‌های دچار مشکل به وجود آید و برای پیشگیری از مشکلات دولت‌ها باید اوراق قرضه مشترک توزیع شود تا بخشی از بدهی‌ها تقسیم شوند. رهبری این جنبش توسط فرانسه و رهبر سوسیالیست آن فرانسوا اولاند عامل رنجش برلین بوده است. از آلمان خواسته شده تا به‌طورکامل از یورو پشتیبانی کند. تعهدات بزرگ پیشین آلمان در منطقه یورو که با نجات دادن کشورهای دیگر به‌وجود آمده است به نوعی تعهد نامحدود در قبال بدهی‌های دیگران تبدیل شده است. قطعاً وقتی خانم مرکل از «اروپای بیشتر» یاد می‌کند، منظورش چنین اروپایی نیست. تحت این فشارها، خانم مرکل ممکن است حاضر شود تا اقداماتی مانند انتقال پول به کشورهای نیازمند و اصلاح مالیاتی انجام دهد. اما قبل از سهیم شدن در تعهدات آلمان مایل است تا در سیاست‌های اقتصادی سهیم شود. چگونه مالیات‌دهندگان آلمانی می‌توانند از فرانسه حمایت کنند هنگامی‌که اولاند قصد دارد سن بازنشستگی کارگران را به 60 برساند؟ فرانسه ممکن است یک «بسته رشد» تقاضا کند تا «بسته مالی» را متوازن سازد اما برای آلمان پیمان «سخت‌گیری در مقررات مالی» آغاز یک تلفیق است. آلمان خواستار نظارت بیشتر بر بانک‌های بزرگ اروپایی (شاید توسط بانک مرکزی اروپا)، پایبندی به توسعه رقابت، و مالیات‌های هماهنگ است. همه این کارها باید با حرکت به‌سوی «اتحادیه سیاسی» همراه باشد که در آن کمیسیون اروپا بیشتر در نقش یک دولت اروپایی ظاهر می‌شود و پارلمان قدرتمند اروپایی آن را تحت نظر دارد. تنها و تنها در این‌صورت است که آلمان می‌پذیرد تا به دیگران اعتبار بدهد.

بازگشت به موزه

امتناع برلین به این خاطر است که رهبران اروپایی دوست دارند از مشارکت در تعهدات صحبت کنند اما از مشارکت در حاکمیت ملی تنفر دارند. آلمان به‌عنوان یک دولت فدرال می‌تواند به راحتی انتقال قدرت به بروکسل را بپذیرد اما این نظر در فرانسه پذیرفتنی نیست. چنین تحولات بنیادی مستلزم بازنویسی پیمانهای اروپایی و یا حتی قانون اساسی جدید برای آلمان هستند. خطر آنجاست که ممکن است قبل از اجرای این اقدامات یورو از بین برود. خانم مرکل را با انتخاب غیرممکن هدایت بحران سقوط یورو و یا تضمین تریلیون‌ها یورو بدهی نمی‌توان سرزنش کرد. اما اگر واحد پولی اروپا به یکی از اقلام موزه‌ها تبدیل شود تاریخ درباره خانم مرکل، همانند آقای برونینگ به‌عنوان یک فرد ناموفق قضاوت خواهد کرد.

منبع: اکونومیست

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها