سیدکمال سیدعلی از چالشهای پیشروی بانک مرکزی در یکسانسازی نرخ ارز میگوید
دلار تکنرخی اولویت بانک مرکزی باشد
سیدکمال سیدعلی میگوید: اگر افزایش نرخ با توجه به تحولات و حرکت بازار صورت بگیرد، مشکلی پیش نمیآید. ولی اگر صادرکننده رضایت نداشته باشد و نتواند در خارج از کشور رقابت کند یا جنس وارداتی ارزانتر از نرخ تولیدی داخلی باشد، به تدریج موجب خارج شدن تولیدکنندگان از رقابت خواهد شد.
آیا این بار وعده یکسانسازی نرخ ارز تا پایان سال جاری که از سوی رئیس کل بانک مرکزی مطرح شده محقق خواهد شد؟ آیا با توجه به ریسکهای داخلی و بینالمللی که اقتصاد ایران با آن مواجه است و مشکلات در نقل و انتقالات ارزی زمینه برای یکسانسازی نرخ ارز فراهم است؟ اینها برخی پرسشهایی است که در گفتوگو با سیدکمال سیدعلی مدیرعامل صندوق ضمانت صادرات ایران که تجربه معاونت ارزی بانک مرکزی را در کارنامه کاری خود دارد به بررسی گذاشتیم. سیدعلی معتقد است با وجود ریسکهایی که در حال حاضر با توجه به وضعیت سیاسی جهان با آن مواجه هستیم اولویت بانک مرکزی نیز باید با نگاه استحکامی به وضعیت ارز در نظر گرفته شود. به این معنا که بانک مرکزی به ذخایر ارزی توجه کند و واردات را با توجه به فروش نفت تحت کنترل و مدیریت خود قرار دهد. در چنین شرایطی یکسانسازی نرخ ارز با در نظر گرفتن جوانب امر باید یکی از اولویتهای بانک مرکزی باشد.
♦♦♦
مکانیسمهای تعیین نرخ ارز در اقتصاد ایران برچه اساسی تعریف شدهاند؟
سیاستها و نظام ارزی کشور ما مجموعهای از تصمیماتی است که در مورد بازار ارز و مدیریت این بازار گرفته میشود. از سوی دیگر مدیریت ذخایر ارزی کشور نیز باید بر این اساس صورت بگیرد. توجه به منابع و مصارف نیز یکی دیگر از ارکانی است که در سیاستهای ارزی باید به آن توجه شود. در واقع سیاستهای ارزی بیشتر در مورد مسائل مربوط به تجارت خارجی کشور مطرح است. تعیین نرخ واقعی ارز ذینفعهای مختلفی دارد. سرمایهگذاران در مورد کالاهای سرمایهای، سرمایهگذاران خارجی برای بازگرداندن ارز کارخانهدارها برای کالاهای واسطهای موردنیاز بخشی از این ذینفعان هستند. از سوی دیگر مساله رقابتپذیری باعث شده تا صادرکنندههای کشور به شدت تحت تاثیر فرآیند تعیین نرخ قرار بگیرند به صورتی که اگر این نرخ بسیار پایین باشد، مشکلاتی برای آنها ایجاد خواهد شد و رقابت آنها را از بین میبرد. همچنین واردکنندگان و حتی مردم عادی نیز که در برطرف کردن نیازهای روزانه خود با کالاهای خارجی در ارتباط هستند، از تعیین نرخ ارز متاثر میشوند. بنابراین، هدف مسوولان در کنار تعیین نرخ واقعی ارز کاهش چندنرخی بودن ارز نیز به حساب میآید. به این صورت که یکسانسازی نرخ ارز، رانتهایی را که به واسطه چندنرخی بودن ارز در اقتصاد ایجاد شده از بین میبرد.
با توجه به این امر در حال حاضر میتوان گفت که یکسانسازی نرخ ارز باید یکی از اصلیترین اولویتهای بانک مرکزی باشد؟
با وجود ریسکهایی که در حال حاضر با توجه به وضعیت سیاسی جهان با آن مواجه هستیم اولویت بانک مرکزی نیز باید با نگاه استحکامی به وضعیت ارز در نظر گرفته شود. به این معنا که بانک مرکزی به ذخایر ارزی توجه کند و واردات را با توجه به فروش نفت تحت کنترل و مدیریت خود قرار دهد. در واقع یکی از مشخصات اقتصاد مقاومتی نیز این است که ما بتوانیم با استحکام اقتصاد کلان حرکتی رو به جلو داشته باشیم. بنابر این معتقدم در چنین شرایطی یکسانسازی نرخ ارز با در نظر گرفتن جوانب امر باید یکی از اولویتهای بانک مرکزی باشد.
دولت و بانک مرکزی از سال 1393 تاکنون چندبار وعده یکسانسازی نرخ ارز را داده اما هربار به دلایلی اجرای آن را متوقف کرده است. آیا شرایط و ابزارهای لازم در اختیار بانک مرکزی برای اجرای این سیاست مهیا نبوده است یا اینکه در این زمینه فرصتسوزی کرده و دچار تعلل شده است؟
خیر، از نظر من شرایط و ابزارهای لازم مهیا نبوده است. یکسانسازی نرخ ارز یک ابزار برای بهتر ادارهکردن اقتصاد کشور است. اگر ما نگران نقلوانتقال ارزی باشیم و شرایط سیستم بانکی دنیا فشارهای بیشتری را بر سیستم بانکداری ما وارد کند مشکلات همچنان ادامه خواهد داشت. در واقع پس از برجام ما شاهد گشایشهای بسیاری بودیم ولی هنوز نقلوانتقالات ارزی ما به راحتی صورت نمیگیرد. طبیعی است که در چنین شرایطی بانک مرکزی دست نگه دارد تا در زمان مناسب یکسانسازی نرخ ارز را انجام دهد.
با توجه به اینکه به تازگی رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که یکسانسازی نرخ ارز تا پایان سال جاری انجام خواهد شد آیا این بار شرایط فراهم است تا این وعده را محقق کند؟
باید به این مساله توجه داشت؛ در سال جاری بانک مرکزی با ریسکهای مختلفی مواجه است که بخشی از آنها داخلی و بخشی نیز مربوط به مسائل خارجی میشود. پرسشهایی که در خصوص مسائل خارجی مطرح است به این صورت است که ما ذخایر خود را با چه ارزی، در کجا و چگونه نگهداری کنیم؟ چقدر از آن سود ببریم؟ امنیت این ذخایر در مناطق مختلف جهان تا حد حفظ میشود؟ و به طور کلی در خصوص حفظ ذخایر ارزی خارجی خود به چه نکاتی باید توجه کنیم؟ تصمیمگیری در خصوص همه این موارد به سیاستهایی برمیگردد که در دولت اتخاذ میشود و همچنین نحوه تعاملی که ما با دنیا و منطقه داریم.
در دولت نهم و دهم ما شاهد مدیریت ناکارآمد در ذخایر ارزی بودیم در حال حاضر مدیریت ذخایر ارزی در دولت آقای روحانی را تا چه حد مناسب میدانید؟
در برخی مواقع ما مجبوریم تصمیمهایی بگیریم که شاید چندان صحیح نباشد اما شرایط ایجاب میکند چنین تصمیماتی گرفته شود. به هر حال ما نفت خود را در خارج از کشور به فروش میرسانیم و باید در وهله نخست به این مساله توجه کنیم که ارز حاصل از فروش نفت را کجا نگهداری کنیم. بعد از آن باید توجه کرد که با چه ارزی آن را نگهداری کنیم که امکان نقلوانتقال آن آسانتر باشد. از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که نگهداری ارز در کجا موجب سهولت واردات خواهد شد. بنابراین موضوع نگهداری ذخایر ارزی موضوع سادهای نیست و به شدت به تعاملات منطقهای و ارتباط با کشورهایی نظیر روسیه، هند، کرهجنوبی، ژاپن، ترکیه، چین و برخی کشورهای اروپایی که خریدار نفت و محصولات پتروشیمی ما هستند، بستگی دارد. در این رابطه بخش خصوصی راهکارهای خودش را دارد، در واقع مسالهای که مربوط به بخش دولتی میشود این است که در درجه اول دولت بتواند امنیت ذخایر خارجی ما را تضمین کند، نقدینگی لازم را با تسهیل در نقلوانتقال سریع پول به وجود آورد و در نهایت بحث سودآوری ارزی است؛ به هر حال ارزها نرخ بهرهای دارند که با توجه به آنها باید دید در کجا میتوانند بیشترین سود را عاید دولت کنند. متاسفانه تحریمها باعث شد تا مشکلات بسیاری گریبانگیر نظام مالی ما شود. ما همواره نگران نقدینگی بودیم و همچنین سودآوری ذخایر ارزی خارجی دیگر مطرح نبود. علاوه بر این مشکل دیگری که وجود داشت این بود که واردات را از کجا انجام دهیم که ارز آن کشور را در اختیار داشته باشیم. بنابراین این ریسکهای مهمی است که بانک مرکزی با آنها مواجه است. یکسانسازی باید در اولویت بانک مرکزی قرار بگیرد تا از رانتهای داخلی جلوگیری شود. وقتی نرخ ارز مثلاً 500 تومان یا 700 تومان پایینتر از نرخ بازار باشد منجر به این میشود که یکسری از کالاها را در خارج از کشور میخرند در حالی که قیمت کالا کمتر از چیزی است که در فاکتوری که به آنها داده میشود وجود دارد، و همین موضوع باعث میشود که درآن طرف مرز آنها ارز بیشتری دریافت کنند. در واقع این موضوع موجب ایجاد رانتی میشود که میتواند بسیار بد باشد. بانک مرکزی برای جلوگیری از چنین رانتی حتماً باید به سمت یکسانسازی نرخ ارز برود.
با توجه به اینکه همانطور که گفتید ریسکهای زیادی روی ذخایر خود داریم و با توجه به مسائلی که در خصوص برجام وجود دارد، اولویت بانک مرکزی باید کاهش ریسک باشد یا یکسانسازی نرخ ارز؟
اولویت اول ما کاهش ریسکهایی است که عرض کردم و بعد یکسانسازی نرخ ارز در اولویت قرار میگیرد. منظور از اینکه یکسانسازی حتماً باید انجام بگیرد این است که بانک مرکزی تمام سعی و اهتمام خودش را برای انجام این مساله باید به کار گیرد. همانطور که پیشتر عرض کردم اولویت اصلی ما این است که ببینیم منابع ما کجاست، به چه صورت است و چه اهمیتی دارد. چه شرایطی بر آن حاکم است و چگونه میتوانیم تعهدات وارداتی خودمان را انجام دهیم. ضمن اینکه ما باید به دنبال بیشتر کردن تعاملهای بینالمللی خود باشیم. البته مسالهای که وجود دارد این است که اگر تعامل ما بیشتر شود و بتوانیم فاینانس انجام داده و ورودیهای ارزیمان به صورت نسیه باشد خود بهخود این پرداختها صورت خواهد گرفت و خود این فاینانسی که قرار است در قانون برنامه ما اعلام شود نرخ سود داخلی را هم تعدیل خواهد کرد. وقتی منابع داخلی با منابع خارجی ادغام شود نرخ سود دیگر 22 درصد نخواهد بود بلکه در حدود 10 تا 12 درصد در بانکها خواهد بود چون آن منابع با قیمت ارزانتر خواهد آمد و نرخ سود بازار را تعدیل خواهد کرد.
شما به شبکه نظام بانکی و مساله نرخ سود اشاره کردید. در حال حاضر مشکلات نظام بانکی بسیار زیاد بر سر زبانهاست. از طرفی شایعه چالش اساسی برخی بانکها مطرح است و برخی پیشبینیها بر این است که نقدینگی به سمت بازار ارز حرکت کند. در چنین شرایطی سرعت یکسانسازی نرخ ارز چقدر اهمیت دارد تا ثبات بازار ارز برهم نخورد؟
نباید نگران این بود که بازار نرخ ارز به ثبات میرسد یا خیر. ما باید به سمت نرخ واقعی ارز برویم که با توجه به آن نرخ هم صادرات انجام شود، هم واردات انجام شود، هم سرمایهگذاری خارجی صورت بگیرد، هم کالای واسطهای کارخانجات فراهم شود و هم مردم رضایت داشته باشند ولی در نهایت هدف اصلی ما افزایش صادرات است. با توجه به وجود تورم، اگر اجازه افزایش تدریجی نرخ ارز داده نشود، نگهداری نرخ ارز حتماً آسیب خواهد دید. ولی این افزایش تدریجی به این معنا نیست که مثلاً طی دو ماه نرخ ارز 10 درصد افزایش پیدا کند، بلکه اگر مثلاً در یک بازه زمانی یکساله نرخ ارز رشدی هشتدرصدی را تجربه کند، کشور به آن تعادل واقعی خود میرسد. با توجه به تورم داخلی و مقایسه آن با تورم خارجی، قطعاً بسیاری از اقلام همانند مسکن قابلمعامله نیست و باید از سبد تورمی خارج شود. به نظر میرسد رشد سالانه هشتدرصدی همواره باعث موفقیت ما خواهد شد، اگر در دو، سه سال این اتفاق افتاده بود ما شاهد بهبود وضعیت ارز در داخل کشور بودیم. البته از آنجا که هدف دولت کنترل تورم بوده، موفق به چنین کاری نشده است و اجازه نداده نرخ ارز رشد آرام سالانه خود را داشته باشد.
بانک مرکزی در پاییز سال گذشته با تزریق شدید منابع به بازار نرخ دلار را به کمتر از چهار هزار تومان رساند؛ اینگونه اقدامات چه پیامدهایی به همراه دارد؟
بنده بر این عقیدهام که اثراتی که در آن مقطع موجب دلار چهار هزارتومانی شد بیشتر سفتهبازی بوده که ناشی از حضور دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور جدید آمریکا بوده است. البته افزایش نزدیک به 10درصدی ارزش دلار در مقایسه با سایر ارزها نیز کمتاثیر نبوده است. همانطور که مشاهده میکنید یورو در دو، سه سال اخیر نوسان چندانی نداشته و در محدوده 4100 تومان معامله میشود. بنابراین در یورو برعکس دلار ما شاهد افزایش قیمت نبودیم که نشان میدهد رشد قیمت دلار در بازار داخلی ناشی از تحولات خارجی بوده، نه سیاستهای ارزی کشور. البته جوی نیز در کشور حاکم شده بود که همه گمان میکردند تا شب عید قیمت ارز به مرز پنج هزار تومان میرسد، همین مصاحبههای برخی مسوولان و تحلیلگران باعث شد تا بازار ارز با یک رشد قیمت کوتاهمدت مواجه شود. البته طولی نکشید که این تب فروکش کرد و برای مثال دلار مجدداً به محدوده 3700 تومانی بازگشته است. البته درست است که بانک مرکزی در این کنترل قیمت دخیل بوده و به خوبی بازار ارز را مدیریت کرده ولی در سالهای گذشته با وجود دخالتهای بانک مرکزی شاهد نوسانات شدید بازار ارز نیز بودهایم.
در حال حاضر نرخ واقعی ارز در بازار داخلی چه مقدار است؟
باید توجه داشت که استفاده از محاسبات اقتصادی و ریاضی و مدلهای مختلف، نرخهای ارز متفاوتی را رقم خواهد زد. شما باید از پدیدههای اقتصادی برای تعیین نرخ ارز استفاده کنید. به این معنا که اگر کالاهای واسطهای کارخانهها به قیمت معقول وارد شود و صادرکنندگان به نحو مناسبی به فعالیت خود ادامه دهند، سرمایهگذار خارجی بیشتر تمایل به ورود ارز به داخل کشور خواهد داشت. در واقع اگر ذینفعان رضایت داشته باشند نرخ واقعی ارز همان نرخی است که در بازار وجود دارد. وقتی ما بیش از 42 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داریم که بیشتر آن نیز به وسیله بخش خصوصی انجام میشود، به این معناست که بازار در حال عمق پیدا کردن است. این عمق پیدا کردن بازار موجب خواهد شد تا واردکننده ارز موردنیاز خود را از بازار تهیه کرده و بنابراین نقطه تعادلی عرضه و تقاضا به دست خواهد آمد. اما دخالتهای بانک مرکزی ممکن است به پایین نگه داشتن نرخ ارز کمک کند و این موضوعی است که بانک مرکزی به تدریج باید از این ورطه خارج شود.
بانک مرکزی چگونه و با چه نرخی میتواند هم رضایت صادرکننده را جلب کند و هم واردکننده تا یکسانسازی را انجام دهد؟
بالاترین نرخ بازار باید نرخ یکسانسازی ارز باشد. اگر قیمت زیر نرخ بازار باشد تقاضا بیشتر میشود و مدیریت بازار بسیار سخت میشود. توجه داشته باشید که معنای نرخ شناور یعنی سنگر مستحکمی برای مقاومسازی نرخ. اگر نرخ ارز تثبیتشده باشد شما همواره با تقاضاهای مختلف و غیرواقعی مواجه خواهید شد و این موضوع مشکلاتی را در بازار به وجود خواهد آورد. نرخ باید شناور باشد تا بانک مرکزی در صورت لزوم بتواند این نرخ را به جایی برساند که به وسیله آن بازار را تحت کنترل خود قرار دهد.
از سوی دیگر یکی دیگر از نگرانیهای دولت در واقعی شدن نرخ ارز، اثرات تورمی آن است. آیا شما این نگرانی را وارد می دانید؟
از نظر من افزایش نرخ ارز هیچ نگرانیای ندارد. اگر افزایش نرخ با توجه به تحولات و حرکت بازار صورت بگیرد، مشکلی پیش نمیآید. ولی اگر صادرکننده رضایت نداشته باشد و نتواند در خارج از کشور رقابت کند یا جنس وارداتی ارزانتر از نرخ تولیدی داخلی باشد، به تدریج موجب خارج شدن تولیدکنندگان از رقابت خواهد شد. در واقع ما باید نرخی را برای ارز تعیین کنیم که هم تولید داخلی را افزایش دهد و هم موجب رشد میزان صادرات باشد. در نتیجه نرخ واقعی ارز باید بیشتر از این نرخی باشد که هماکنون در بازار ما شاهد آن هستیم. همانطور که عرض کردم، اگر بانک مرکزی خودش را از این تشکیلات خارج کند تا نرخ به تعادل برسد دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت.
با این اوصاف وضعیت بازار ارز را چگونه پیشبینی میکنید؟
بازار ارز با توجه به افزایش صادرات و فروش نفت خام در ماههای اخیر با مشکل چندانی مواجه نیست و به نظر میرسد ثبات همراه با رشد آرام قیمتها را به همراه داشته باشد. ما نباید توقع نابجا از بازار ارز داشته باشیم. اگر تولید و بهرهوری کم است، اشتغال پایین است یا کارخانهها با تمام ظرفیت خود تولید نمیکنند، این مشکلات ناشی از نرخ ارز نیست. نرخ ارز تنها بخش کوچکی از اقتصاد کلان ماست.