مسیر پیشروی سیاستگذار ارزی
تجربه دیگر کشورها در خصوص بازار متشکل ارزی چه میگوید؟
خبر راهاندازی بورس ارز یا بازار متشکل ارز از سوی ریاست کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعلام شد. کارشناسان و فعالان این حوزه چند سالی هست که این خبر را از زبان متولیان اقتصادی کشور از جمله وزیر اقتصاد، رئیسکل بانک مرکزی، مدیرعامل بورس کالا و... میشنوند و از این حیث، خبر مذکور تازگی ندارد.
خبر راهاندازی بورس ارز یا بازار متشکل ارز از سوی ریاست کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعلام شد. کارشناسان و فعالان این حوزه چند سالی هست که این خبر را از زبان متولیان اقتصادی کشور از جمله وزیر اقتصاد، رئیسکل بانک مرکزی، مدیرعامل بورس کالا و... میشنوند و از این حیث، خبر مذکور تازگی ندارد.
در واقع راهاندازی بازار متشکل ارز به عنوان مکانی برای عرضه و تقاضای بیواسطه ارز، چند سالی است که در دستور کار بانک مرکزی قرار دارد و سابقه این خبر به سال 1391 برمیگردد، در سال 1394 نیز در مقطعی این موضوع طرح شد و سپس در سال 1396 نیز اخباری منتشر شد، اما تا به امروز بنا به دلایل مختلف عملیاتی نشده است.
کارشناسان برای لزوم وجود این بازار دلایل منطقی زیادی ارائه میکنند. اولین دلیل آنان به این برمیگردد که با راهاندازی این بازار مزایای زیادی مانند شفافیت مالی و اطلاعاتی، قابلیت پیگیری معاملات، تعیین نرخ ارز بر اساس عرضه و تقاضا، حضور کارشناسان و متخصصان تحصیلکرده در این بازار، جلوگیری از پولشویی و اقداماتی از این دست و... نصیب بهرهبرداران و فعالان این حوزه میشود.
در سال 1397 مشتریان این بازار نوسانات زیادی را تجربه کردند به طوری که توان پیشبینی بازار برای فعالان این حوزه پایین آمد، تعادل قیمتها به هم خورد و نوسانات غیرمنطقی و کاذبی در قیمتها پدید آمد، اغلب مشتریان برای تهیه مبالغ بالای ارز با مشکل روبهرو بودند، معاملات از شفافیت بالا برخوردار نبودند، کشف قیمت بر مبنای عرضه و تقاضا صورت نمیگرفت و حتی تقاضاکنندگان به دلیل شرایط حاکم بر بازار، در برآورد نیاز واقعی ارز خود نیز دچار خطا بودند. طبیعی است در چنین شرایطی مدیریت بهینه منابع ارزی محدود عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان امکانپذیر نبوده و طرفین بهجای صرف وقت و تمرکز بر کسبوکار خود، به قیمت ارز و نوسانات آن توجه داشتند.
از سویی زمانی که در معاملات نقد، مشکلات اینچنینی وجود داشته باشد، چیزی به عنوان ارائه و استفاده از ابزارهای بازار سرمایه قابل طرح کردن نیست. ابزارهایی مانند معاملات «سلف» و «آتی» و «آپشن» که با قابلیت کنترل ریسک نوسانات نرخ ارز برای مشتریان بازار، به عنوان مهمترین ویژگی بازار بورس ارز ایفای نقش میکنند. این ابزارها وظیفه فراهم آوردن شرایط باثبات پیشبینی بازار را برعهده داشته که در آن طرفین بتوانند در فضایی منطقی اقدام به برنامهریزی در حوزه کاری خود کنند.
اما واقعیت آن است که استفاده از ابزارهای یادشده در بالا، در شرایط رونق اقتصاد امکانپذیر است. تجربه کشورهایی مانند هند و ترکیه با اینکه مشخصاً اینگونه عمل نکردهاند، اما کلیت مساله را تایید میکند. برای مثال بازار ارز خارجی در هند تحت کنترل دولت مرکزی هند فعالیت میکند و اختیارات و قدرت گستردهای را برای کنترل معاملات در ارز خارجی اعمال میکند. قانون مدیریت اوراق بهادار، تمام بازار ارز خارجی را در هند تنظیم میکند. قبل از معرفی این قانون، بانک مرکزی هند بازار ارز خارجی را تنظیم میکرد. اما این اقدامات از سال 1993 صورت پذیرفته است.
در مورد ترکیه نیز تا اواخر دهه 1980، بانک مرکزی ترکیه به طور روزانه نرخ ارز را تعیین میکرد و تمام تراکنشهای ارزی توسط بانک مرکزی انجام میشد. کمکم نیاز به یک بازار دیگر برای تراکنشهای غیررسمی احساس شد و در سال 1988 بازار ارز غیررسمی استانبول برای شبکه تراکنشهای ارزی غیررسمی به وجود آمد. این بازار به طور جداگانه نرخ ارز را تعیین میکرد و تا حد زیادی هم متفاوت از نرخ بازار رسمی بود. بانک مرکزی برای مقابله با این موضوع، به بانکها اجازه انجام معاملات تجاری خارجی را داد. با این کار قدرت بانک مرکزی در تعیین نرخ ارز تقویت شد و در سال 1990 بانک مرکزی و بازار استانبول به طور مشترک نرخ ارز را تعیین کردند.
در نتیجه داشتن چنین بازاری پایه منطقی دارد. اما باید توجه کرد، بازاری با این درجه از اهمیت و فایده، و اجماع نظر مسوولان دولتی در ضرورت راهاندازی آن، چرا تاکنون افتتاح نشده است؟ اگر مطابق گفته مدیران بورس کالا ابزارهای لازم در این حوزه فراهم است و بارها در مقاطع مختلف زمانی به صورت رسمی اعلام آمادگی صورت پذیرفته، چرا عملیات اجرایی آن تاکنون به تاخیر افتاده است؟ به نظر میرسد علت این تاخیر سمت مجموعه بورس کالا نباشد بلکه باید در بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی به دنبال علت این مساله بود.
واقعیت آن است که برای راهاندازی این بازار، یکسری پیشنیازها لازم است. این پیشنیازها در بانک مرکزی جمهوری اسلامی، وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان بورس کالا و... شامل موارد مختلفی میشوند که فراهم کردن ابزارهای اجرایی آن سبکترین و اجراییترین کار محسوب میشود و تنها قطعه کوچکی از این تصویر بزرگ است.
از سوی دیگر شرایط اقتصادی کشور در مقطع راهاندازی این بازار از اهمیت فراوانی برخوردار است. برای مثال آیا شروع به کار این بازار در شرایطی که التهابات ارزی تازه در حال فروکش کردن است، شدنی است؟ آیا عرضهکنندگان ارز حاضر خواهند بود ارز خود را در این بازار عرضه کنند؟ طبیعی است که در شرایط نوسانات ارزی، رفتار بازیگران این بازار متفاوت خواهد بود و برای شرایط ذکرشده باید سناریوهای مرتبط طراحی شود.
آیا مسوولان بانک مرکزی میتوانند برآوردی از میزان سهم معاملات در این بازار لااقل برای دو مقطع ششماهه از کل بازار ارز ارائه دهند؟ به نظر میرسد مسوولان محترم بانک مرکزی جمهوری اسلامی باید میزان انتظار خود از این بازار و نقش آن را مشخص کنند. تاثیر محدودیت مبادلات ارزی و تحریمها بر این بازار چگونه ارزیابی میشود و برای آن چه راهکارهایی لازم است اندیشیده شود؟ از سوی دیگر در شرایطی که قرار است مشکلات ارزی کشور با دو یا چند نرخ ارز حل شود، این بازار باید از چه مکانیسمهایی استفاده کند.
در این شرایط باید سهم بانک مرکزی و دولت و به ویژه رفتارهایی که به آن مدیریت بازار ارز اطلاق میشود، به طور کامل تبیین شود. به نظر میرسد لازم است توجه شود مدیریت و کنترل ارز باید با ایجاد بازاری که قرار است بازیگران اصلیاش بخش خصوصی باشند سازگار باشد. متولیان بازار باید در این حوزه سهم مدیریتهای ارزی خود را در مقایسه با کل فعالیتهای بازار مشخص کرده و در کنار آن زمانهایی را که باید مدیریت ارزی صورت پذیرد، به طور دقیق تبیین کنند.
آنچه مهم است آنکه راهاندازی بورس ارز با اینکه اقدام مناسبی تلقی میشود، اما باید مشخص شود که این حلقه تا چه اندازه قادر است مشکلات قبلی را در این حوزه حل و از به وجود آمدن مشکلات بعدی جلوگیری کند. آیا این بازار قادر خواهد بود معاملات کف خیابان را به کانالهای طراحیشده در این بازار هدایت کند؟
با اینکه متولیان بانک مرکزی، برای ایجاد این بازار اهداف بلند بالایی را ذکر میکنند که منجر به عرضه ارز متناسب با تقاضای ارز در کشور شده و در حوزه شفافسازی مالی و اطلاعاتی و مبارزه با پولشویی تاثیرات بسزایی خواهد داشت، اما باید توجه داشت مجموعه اهداف یادشده زمانی دستیافتنی هستند که منافع عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان در نظر گرفته شوند. آیا ابزارهای ایجادشده بر بستر قوانین و روالهای تعریفشده، قادر خواهد بود مشتریان را به سمت داد و ستد در این بازار سوق دهد؟
در مجموع چنانچه واحدی به صورت مشخص در بانک مرکزی متولی ایجاد و پایش بازار و برقراری هماهنگیهای لازم با کلیه بازیگران این بازار باشد و رفتارهای بازار را به صورت دقیق مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد احتمال موفقیت طرح بالا میرود. چیزی که از اطلاعرسانیهای فعلی چندان به چشم نمیخورد.